eitaa logo
#قرارگاه محمد رسول الله_۳
334 دنبال‌کننده
22هزار عکس
14.6هزار ویدیو
537 فایل
🕌مکان : نجف آباد ، خیابان دانش ، مسجد حضرت محمد (ص) . 📌راه های ارتباطی با ما : 09135968722 @Basij313admina @Basij313admin #پایگاه_ویژه_علمی_حضرت_محمد_رسول_الله_ص #حوزه_مقاومت_بسیج_امام_حسین_ع
مشاهده در ایتا
دانلود
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو عمل کم زحمت ولی با اجر فراوان 🎙 الله_مجتهدی_تهرانی
✨تلنگر 🔴 درب دیگ زودپز به گونه‌ای است که وقتی بسته می‌شود منفذی برای خارج شدن حرارت و بخار در اطراف آن وجود ندارد اما روی درب آن وجود دارد که برای جلوگیری از انفجار دیگ، در وقت لازم به کار میافتد و باعث خروج حرارت و بخار اضافه‌ی دیگ می‌شود. 💠 در زندگی مشترک رفتارهایی وجود دارد که نقش دارند و اگر به موقع انجام نشوند باعث تشنّج شدید، فتنه، کینه‌های طولانی، دعوا و مشاجره‌ی جدی بین زن و شوهر می‌گردد. به ویژه در حال و خشم همسر استفاده از رفتارهای سوپاپی ضروری است. به طور مثال استفاده از جملات مهربانانه عذرخواهی، بگو مگو نکردن، گفتن چشم به همسر، به موقع، مقصر دانستن خود ولو ظاهری، تشویق وی به بخشش و بزرگواری، ذکر این نکته که تو را میکنم، زبان تشکر، محبّت کردن، تغییر موضوع دعوا و ایجاد گفتگوی جدید، توجه به حساسیتهای همسر و دهها رفتار دیگر که می‌تواند عصبانیت همسر را به شدت دهد تا از ایجاد سر و صدا، بددهنی و انفجار او جلوگیری گردد.
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 به ساعتم نگاه کردم، وقت بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم را بخوانم. انتظارم برای آمدن طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نیست، همین جا را می‌خوانم. تا تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از رفتم و را که همراه داشتم به انداختم و مشغول شدم. در حال خواندن بودم که متوجه شدم وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ را ادامه بدهم یا ؟ بالاخره گفتم، را ادامه می‌دهم، هر چه بخواهد همان خواهد شد. سرانجام را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از معذرت ‌خواهی کردم. پس از چند لحظه نگاه به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما بر این است که در ساعت‌های از باید با به بپردازیم و در این ساعات آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در استفاده کردم و این را انجام دادم. با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از و من به و فرهنگ و نباختنم در برابر جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای خود نویس را از جیبش بیرون آورد و را کرد. سپس با حالتی از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی دارم. من هم متقابلاً از او کردم. احترام گذاشتم و از خارج شدم. آن روز به اولین محل که رسیدم به پاس این بزرگی که به من کرده بود، دو رکعت خواندم . 🌹 🌹