eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●امام خمینی (ره):●■ ■باید همه ما توجه به این معنا داشته باشیم که از این آزادی سوء استفاده نکنیم. گرانفروشی یکی از سوء استفاده هاست که کسی بگوید من آزادم، حالا هر چه دلش می خواهد به این مستمندها اجحاف بکند و قیمت ها را بالا ببرد و بازار را به وضع طاغوتی درست کند. ■اجحاف در معاملات، بی انصافی در معاملات یک امری نیست که عقل انسان بپذیرد و خدای تبارک و تعالی راضی باشد به این معنا. باید بازارها را یک بازارهای اسلامی بکنید. ■● صحیفه امام؛ جلد ۸؛ صفحه ۱۲۰ مورخ: ۲۳ خرداد ۱۳۵۸●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت ششم)●■ ■●معاويه، به‌دلیل #ضعف_معرفت و #ضعف_ایمان مردم، ت
■● (قسمت هفتم)●■ ■●نكته‌ای بگويم شايد بد نباشد، بشنويد. يك‌بار كه معاويه به مدينه آمد تا به هر زوری شده برای وليعهدی يزيد بيعت بگيرد، يك ملاقات با امام حسين عليه السلام دارد. ■●در آن ملاقات به حضرت می‌گويد: تو چرا با يزيد بيعت نمی‌كنی؟ حتماً می‌خواهی بگويی كه پدرت، مادرت، خودت از پدر و مادر و خود يزيد بهتری! به اين خاطر حاضر نيستی بيعت كنی! بعد معاويه شروع مي‌كند به تجزيه و تحليل و مي‌گويد: اينكه بگويی مادرت از مادر يزيد بهتر است، این را حرفی ندارم، بله، چون مادر يزيد از قريش نبود و مادر تو از قريش بود. حالا خوب نگاه کنید! يعنی فضيلت حضرت زهرا سلام الله علیها را در همین حد می‌داند! يعنی بحث ملّيیگرايی و ناسيوناليسم و قبيله‌گرايی! ■●گفت: بله، اين را قبول دارم؛ بعد هم بسیار خب، دختر پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده؛ در این بحث ندارم که مادر تو بهتر بود؛ امّا اگر بگويی كه پدر تو بهتر از پدر يزيد يعنی منِ معاويه است، اين حرف بی‌ربطی است! چرا؟ چون پدر تو با پدر جنگيد و خدا پدر يزيد را بر پدر تو غالب كرد و پدر تو از بين رفت و پدر يزيد باقی ماند؛ پس پدر يزيد كه منِ معاويه‌ام از علی بهتر است! ■●و امّا اگر بگويی منِ حسين از يزيد بهترم، اين هم هيچ دليلی ندارد! امام حسين عليه السلام فرمودند: يعنی تو ميیگويی يزيد شراب‌خوار سگ‌باز ميمون‌باز از منِ حسين بهتر است؟! حالا خوب نگاه کنید! معاويه بلافاصله گفت: غيبت نكن! چرا غيبت می‌كنی؟ غيبت حرام است! چرا از پسرعمويت غيبت می‌كنی؟ حالا يزيد را هم می‌گويد پسرعمويت! به‌خاطر اينكه ريشه‌ی آنها برميیگردد به يك جدّ؛ یعنی امیّه و هاشم [که فرزندان عبدمناف هستند.] گفت: چرا از پسرعمويت غيبت میكنی؟ غيبت حرام است! نباید غیبت کنی! ■●ببینید اين تقدّس‌هايی كه گاهی دهان انسان را ميیبندند برای گفتن يك‌سری حقايق و دفاع از حقايق. ببينيد معاويه چطور بازی درمی‌آورد. بعد ادامه داد: من هيچ‌وقت نديدم كه يزيد از تو غيبت كند و تو از يزيد غيبت می‌كنی. كسي كه غيبت نمی‌كند از كسی كه غيبت ميیكند بهتر است؛ پس يزيد از تو بهتر است! اينها در تاريخ ثبت شده! قصّه نمی‌سازم. ■●علی‌ایّ‌حال چگونه معاويه توانست به غرض خود برسد؟ ريشه‌ی آن را شايد بايد جزئی‌تر دنبال كرد. ... ■● ۹۷●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش پنجم●■ ■●روی خودمان كار كنيم؛ عاشورا مكتبی است برای شدن! هیچ كس
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش ششم●■ ■●اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام در دوران حكومت معاويه، در يك سفر حج و در توقّفی كه حجّاج در منا داشتند، علمای آن زمان و روشنفكران و اهل نظر را جمع كرده و سخنرانی عجيبی كردند. ■●هنوز معاويه زنده است؛ دوران حكومت معاويه است؛ امّا حضرت در يک سخنرانیِ داغ و حماسی بر آن علمای فاسد، آخوندهای وابسته به دستگاه كه در برابر فساد و ظلم حكومت بنی‌اميّه راه سكوت پيشه كرده و سر در آخور حقوق بگيری دولت فاسد اموی فرو برده بودند و رسالت عظيم دينی خود را در امر به معروف و نهی از منكر و دفاع از مرزهای دين و ارزش‌های الهی ترک گفته بودند، تاختند و با لحنی حماسی به آنها پرخاش كردند. ■●حضرت همانجا اهداف نهضت خود را اعلام كردند. ماجرا اين نبود كه چهار تا كوفی به امام حسين عليه‌السّلام نامه بنويسند و حضرت هم باور كنند كه آنها راست می‌گويند؛ واقعاً آماده‌اند همه‌ی جان و هستی خود را برای رهبری اباعبدالله عليه‌السّلام در طبق اخلاص بگذارند؛ و به خاطر همين امام حسين عليه‌السّلام راه افتادند؛ والّا قصدِ قيام و مبارزه با يزيد را نداشتند! چون بعضی‌ها اين حرف‌ها را می‌زنند، نمی‌دانم چطور چشمشان را بر واقعيت‌های بزرگ و مستند تاريخی می‌بندند! ■●حضرت زمان حكومت معاويه اين سخنرانی را می‌كنند و همان‌جا اهداف نهضت خود را اعلام می‌کنند. ■«اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَعْلَمُ اِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان، وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ»■ ■●خدايا تو می‌دانی اين نهضتی كه در پيش داريم، تنافس در سلطان نيست؛ يعنی رقابت در به دست آوردن قدرت سياسی نيست؛ چنين نيست كه ما بنی‌هاشم و ائمه می‌خواهيم با بنی‌اميّه و معاويه در تصاحب حكومت رقابت كنيم. ■«وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ»■ ■●و نه اینکه بخواهيم بر دارايی‌ دنيوی خود بيفزاييم؛ به پست و مقام برسيم تا برج بسازيم؛ تا حساب‌های بانكی‌مان را از ريال و دلار پر كنيم؛ زراندوزی و تكاثر كنيم. منِ حسين بن علی برای اين‌ها نمی‌خواهم قيام كنم. ■«وَ لَكِنْ لِنُرِیَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ»■ ■●بلكه می‌خواهيم آن علائم و شاخص‌های دين را كه از جامعه رخت بربسته است، بازگردانيم. آن ارزشها و اصول را دوباره حاكم كنيم. ■«وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ»■ ■●ای خدا در سرزمين‌های تو فساد حاكم شده است؛ می‌خواهيم صلاح را حاكم كنيم. اين فسادی كه با عنوان حكومت اسلامی به رهبری معاویه بن ابی‌سفيان جامعه را فرا گرفته است؛ ضعفا پايمالند و اقويا هر روز ميدان به رويشان گشاده‌تر است؛ به نام حكومت اسلامی بی‌ بند و باری و فساد بيداد می‌كند؛ به نام اميرالمؤمنين معاويه بن‌ ابی‌سفيان!، هر روز محرومان غارت‌زده‌تر و شكمِ ثروتمندان برآمده‌تر می‌شود، اين فسادهای رايج، اين زدوبندها، اين رانتخواری‌ها، اين سوءاستفاده‌ها و غارتگری‌های بیت‌المال، اين هزار فاميل‌هايی كه حكومت را در قبضه‌ی خود قرار دادند، همه‌ی اينها به نام حكومت اسلامی اتّفاق می‌افتد. می‌خواهيم اين فسادها را ريشه‌كن كنيم. ■«وَ تُقَامَ اَلْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ»■ ■●می‌خواهيم احكام و قوانين الهی، حدود الهی تعطيل شده را دوباره برپا كنيم.... .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه 255 سوره بقره قسمت دوم بخش چهارم ● اشكالى كه برخى در جمله (سنه و لا نوم ) كرده اند و پاسخ به آن اشكال بعضى در جمله : ((سنه و لا نوم )) ايرادى كرده و گفته اند: اين خلاف ترتيب است ، و بلاغت اقتضا مى كرد كه بفرمايد: ((لا تاخذه نوم و لا سنة )) براى اينكه مقام آيه ، مقام ترقى دادن مطلب است ، و ترقى در جائى كه بخواهند چيزى را اثبات كنند اقتضا مى كند اول مرتبه ضعيف را ذكر كنند، بعد به مرتبه قوى ترقيش دهند، مثلا وقتى مى خواهند نيرومند بودن كسى را اثبات كنند، مى گويند او مى تواند ده من بار را بردارد، بلكه حتى بيست من هم بر مى دارد، و چون بخواهند سخاوت كسى را برسانند مى گويند فلانى قلم هاى صد تومانى بذل و بخشش دارد، بلكه قلمهاى هزار تومانى هم دارد، و اما در جائى كه بخواهند چيزى را نفى كنند، بلاغت اقتضا مى كند اول مرتبه قوى آن چيز را بگويند، بعد مطلب را ترقى داده مرتبه ضعيف آن را ذكر كنند، مثل اينكه بگوئى فلانى آنقدر ناتوان است كه نمى تواند بيست من بار را بردارد، بلكه از برداشتن ده من هم عاجز است ، و يا بگويى فلانى هيچ وقت قلم هزار تومانى بذل و بخشش نداشته ، و حتى قلم صد تومانى هم ندارد، به همين جهت در آيه مورد بحث بايد فرموده باشد خدا را خواب نمى گيرد، و حتى چرت هم نمى گيرد. جواب از اين اشكال اين است كه ترتيب نامبرده هميشه بر مدار اثبات و نفى دور نمى زند، براى اينكه بنا به گفته شما بايد صحيح باشد بگوئيم : حمل ده من بار فلانى را خسته مى كند، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 507 بلكه حمل بيست من هم ، و حال آنكه صحيح نيست ، آنچه صحيح است اين است كه ترقى بطور صحيح و مطابق بلاغت انجام شود، و ترقى صحيح در موارد مختلف اختلاف پيدا مى كند، و در آيه مورد بحث از آنجائى كه ضرر خواب و ناسازگارى آن با قيوميت آن بيشتر از چرت است ، مقتضاى بلاغت اين است كه اول تأثر چرت را نفى بكند، و سپس مطلب را ترقى داده تأثر خواب را كه قوی تر است نفی کند، تا معنا چنين شود: نه تنها چرت كه عامل ضعيفى است بر خدا مسلط نمى شود، و قيوميت او را از كار نمى اندازد، بلكه عامل قوى تر از آن هم كه خواب است بر او مسلط نمى گردد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●غلبه هیچ بر همه چیز!●■ : ■●از عجایب اینکه در جنگ انگلیس و عثمانی، قوی‌ترین دولت روی زمین ـ یعنی دولت عثمانی ـ مغلوب ضعیف‌ترین دولت‌ها یعنی انگلیس شد، با اینکه امثال آقا سید محمدکاظم یزدی و آقای شیخ‌الشریعة اصفهانی و آقا میرزا محمدتقی شیرازی رحمهم‌الله که از معاریف علما بودند و نیز دیگر علما وارد جنگ شدند و بدین ترتیب علمای شیعه یداً واحدة (یک‌دست) از دولت عثمانی علیه انگلیس حمایت کردند و دولت اسلامی ـ هر چند سنی ـ را بر دولت کفر ترجیح دادند. ■●بااین‌همه، انگلیس با رشوه و حیله و فریب و وعده و وعید به رؤسا و فرماندهان غالب شد و در حقیقت هیچ، بر همه چیز غلبه کرد! و سرانجام گفتند: «ظَفَرْنا عَلی أَعْظَمِ قُوةٍ عَسْکرِیةٍ فِی الْعالَمِ؛ بر بزرگ‌ترین نیروی نظامی جهان پیروز شدیم». ■●باز هم ما خوابیم و نفهمیدیم که چگونه از راه رشوه افرادی را خریداری نمودند و بر ما غلبه کردند! ■●در محضر بهجت، ج۲، ص۱۹۹●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●جناب سید مهدی بحرالعلوم در باب هشتم رساله ی سیر و سلوک خود که پیرامون مؤاخذه است، می فرمایند: «از یکی از اکابر مأثور است که در مصلای خود تازیانه داشت و بعد از محاسبه نفس و ظهور خیانت، خود را با آن تأدیب می کرد. ■●و نیز نقل است که عارفی می گذشت و در راه عمارتی تازه دید پرسید چه وقت است که آن را ساخته اند؟ پس به ملاحظه این سؤال لغو سالی آب نیاشامید. ■●و نیز منقول است که شخصی در زمان حضرت عیسی علیه السلام در عذر خواهی اینکه روزی شکایت از گرما کرد چهل سال عبادت کرد». ■●خداوندا به راستی این عارفان و بزرگان دین ما چه همت بلند و والایی داشتند که به خاطر یک اشتباه کوچک حاضر بودند سالیانی خود را مؤاخذه کنند. تا از این طریق راه نفس را برای سرکشی ها و گردنکشی های بعدی سدّ کنند و مانع طغیان وی شوند. ■●ما چرا هنوز درگیر مسائل ابتدایی شریعت مطهره مان مانده ایم و از حد انجام واجبات و ترک محرمات تجاوز نکرده ایم! این سؤالی است که یکایک ما و شما باید از خودمان بنماییم. ■●رابطه علم و دین استادصمدی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مرحوم سید هاشم موسوی حداد (قدس سره)●■ ■مردم خبر ندارند و چنان محبت دنیا چشم ‌و گوششان را بسته که بر آن روز (عاشورا) تأسف می‌خورند و همچون زن فرزند‌مرده می‌نالند. مردم نمی‌دانند که همه آنها فوز و نجاح و معامله پربها و ابتیاع اشیاء نفیسه و جواهر قیمتی در برابر خَزَف بوده است. آن کشتن مرگ نبود، عین حیات بود. انقطاع و بریدگی عمر نبود، حیات سرمدی بود. شاعری وارد بر مردم حلب گفت: ●گــــفــــت آری لــــیـــک کـــودور یـــزید ●کی بد است آن غم، چه دیر اینجا رسید ●چـــشــم کـــوران آن خـســـارت را بدید ●گــــوش کرّان ایــــن حکــــایت را شنید ■●روح مجرد، طبع ششم، ص ۷۹ علامه محمد حسین طهرانی (ره)●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● ●■ ■●اکثر اهل جنت و بهشت انسانهای خوش‌باور و ساده هستند، چون زودتر به باور و یقین می‌رسند: «اکثر اهل الجنة البله». ■●بله به معنای احمق و نادان نیست، بلکه به معنای ساده و خوش باور است. بله یعنی «الفاعل للخیر الغافل عن الشر»: کسی که کار خیر انجام می‌دهد و از شر غافل است. آفت علم و زرنگی، شکاکیت و دیرباوری است. ■●آیا آن خوش‌باوری و سادگی که انسان را به بهشت برساند، بهتر از آن شکاکیت و ناباوری و زرنگی نیست که انسان را به جهنم ببرد؟ ■●مصباح الهدی استاد مهدی طیب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●دستورالعملی زیبا از مرحوم حاج سید هاشم حداد (ره)●■ ■از خدا امام حسین علیه السلام را بخواهید و از امام حسین خدا را بخواهید... #یاعلی @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■● الأعمال نماز مستحبی در روز سوم ماه صفر راویان امامیه در برخی از کتاب‌ها آورده‌اند: «مستحب است انسان در روز سوم ماه صفر دو ركعت نماز، در ركعت اول سوره‌ی حمد و سوره‌ی فتح (إنا فتحنا) و در رکعت دوم سوره‌ی حمد و توحيد بخواند و بعد از سلام نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگويد:«اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِي سُفْيَانَ؛ خدايا لعنت كن آل ابى سفيان را» و صد مرتبه استغفار كند؛ پس حاجت خود را بخواهد. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش ششم●■ ■●اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام در دوران حكومت معاويه، د
■●مصباح‌الهدی وسَفینَةُ‌النَّجاه - بخش هفتم●■ ■●حضرت در زمان معاويه از قيام سخن می‌گویند و گام به گام مواضع خود را آشكار می‌كنند. فرمودند: ■«إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى»■ ■●چون می‌دانيد دستگاه بنی‌اميّه از نظر تبليغاتی بسيار قوی بود؛ ترور شخصيّت می‌كرد؛ مخالفان خود را هم ترور فيزيكي و هم ترور شخصيّت می‌كرد. چگونه ترور شخصيّت می‌كرد؟ با همين آخوندهای درباری كه حديث جعل می‌كردند؛ از يک طرف در منقبت خاندان بنی‌اميّه و ابوسفيان و ديگران و از طرف ديگر در مذمّت اميرالمؤمنين عليه‌السّلام. ■●در اين دستگاه بسيار قویِ تبليغاتی، اين احتمال وجود داشت كه اگر امام حسين عليه‌السّلام قيام كند، قيام او را مسخ كنند. همانطوركه ديديد، گفتند عدّه‌ای عليه دين خدا و عليه اميرالمؤمنين معاوية ابن ابی‌سفيان و بعد از او يزيد بن معاوية بن ابی‌سفيان خروج كرده بودند؛ اينها خارجی بودند. خارجی يعنی كسی كه خروج می‌كند؛ قيام می‌كند؛ يعنی شورشی؛ اين طور تخريب می‌كردند. لذا امام حسين عليه‌السّلام فرمودند: ■«إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا »■ ■●من يك فرد آشوب طلب و شورشی و خرابكار و تروريست نيستم. ■«إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى»■ ■●من قيام كردم تا امت جدّم را اصلاح كنم. اين نظام فاسدی كه حاكم شده است و اين مردمی كه پوسيده‌اند و به فساد گراييده‌اند، اينها را از فساد نجات دهم. ■«أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسيرَ بِسيرَةِجَدّى وَأَبى»■ ■●می‌خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و روش و سيره‌ی جدّم رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلّم و پدرم اميرمؤمنان عليه‌السّلام را در پيش گيرم. ■●حضرت قدم به قدم اهداف خود را تبيين كردند. در مدينه وقتی از يزيد بن معاويه برای فرماندار مدينه نامه آمد كه از همه‌ی مردم مدينه بيعت بگير، به خصوص از حسين بن علی، و اگر بيعت نكرد سرش را جدا كن و برای من بفرست، مروان خودش را جلو انداخت و براي بيعت فشار آورد؛ حضرت اباعبدالله عليه‌السّلام فرمودند: ■«مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه»■ ■●كسی مثل منِ حسين با كسی مثل يزيد بيعت نخواهد كرد. اين عبارت خيلی لطيف است؛ يعنی هر كس مثل من است، هر كس در آينده‌ی تاريخ حسينی است، با هر كس در آينده‌ی تاريخ مثل يزيد است، بيعت نخواهد كرد. ■●يك مصداق واحد را نفرمود؛ نفرمود من با يزيد بيعت نمی‌كنم؛ فرمود هر كس مثل منِ حسين باشد با هر كس مثل يزيد باشد بيعت نخواهد كرد. حضرت بارها و بارها اهداف نهضت خود را به روشنی بيان كردند. اين پيكره‌ی نهضت اباعبدالله عليه‌السّلام است... .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■
■《 کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلا 》■ ■●در کربلای زمین و در عاشورای زمان باید حسینی بود. این حقیقت، هم در آفاق، یعنی جهانِ بیرون و هم در انفس، یعنی جهانِ درون مصداق دارد. ■●اباعبدالله علیه‌السّلام در صحنه‌ی عاشورا ۷۲ یار داشتند. آن ۷۲ یارِ حسینِ درون، ۷۲ خصلت برجسته هستند. ■●در عاشورا و کربلای درون باید این ۷۲ خصلت برجسته را به میدان آورد. ■●ابتدا باید این ۷۲ خصلت را کسب کرد و آنگاه در صحنه‌ی عمل، یکی یکی به میدان فرستاد و در راه خدا خرج کرد، تا در کربلایِ درون هم حسینی عمل کرد. ■●وقتی حقّ عاشورا و کربلا به جامعیّتِ تمام ادا می‌شود، که جنبه‌ی انفسی و آفاقی، هر دو توأمان وجود داشته باشد... ■●«استاد مهدی طیّب»●■
🍀به مناسبت روز جهانی کودک🍀 #زیباترین_سلفی 🍀برای فرزندان پاک میهنم آرزوی بهترینها رو دارم به لطف الله ان شاءالله @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه 255 سوره بقره قسمت دوم بخش پنجم لَّهُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ مَن ذَا الَّذِى يَشفَعُ عِندَهُ إِلا بِإِذْنِهِ ● صفات الهى در آية الكرسى از اول آيه شريفه تا اينجا چند صفت از صفات خداى سبحان ذكر شده : 1 - اينكه معبودى جز او نيست 2 - اينكه او حى و قيوم است 3 - اينكه هيچ عاملى از قبيل چرت و خواب با تسلط خود، قيوميت او را از كار نمى اندازد 4 - اينكه او مالك آنچه در آسمانها و زمين است مى باشد 5 - اينكه كسى بدون اذن او حق شفاعت در درگاه او ندارد. در ذكر اين صفات رعايت ترتيب شده است ، نخست وحدانيت خدا در الوهيت آمده ، و بعد قيوميت او، چون قيوميت بدون توحيد تمام نمى شود، و سپس مساله مالكيت او نسبت به آسمانها و زمين را آورد تا تماميت قيوميت او را برساند، چون قيوميت وقتى تمام است كه صاحب آن مالك حقيقى آسمانها و زمين و موجودات بين آن دو باشد. و در دو جمله اخير يعنى مالكيت آسمانها و زمين ، و مساله شفاعت ، براى هر يك دنباله اى آورده كه اگر قيد نباشد چيزى شبيه قيد است تا به وسيله اين دنباله ها توهمى را كه ممكن است بشود دفع كرده باشد، براى مساله مالكيت يعنى جمله ((له ما فى السموات و الارض )) جمله : ((يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم )) را، و براى جمله : ((من ذاالذى يشفع عنده الا باذنه )) جمله : ((و لا يحيطون بشى ء من علمه الا بما شاء)) را آورد. اما جمله : ((له ما فى السموات و ما فى الارض ))، همانطور كه قبلا تذكر داديم خداى تعالى نسبت به موجودات هم داراى ملك بكسره ميم است ، و هم داراى ملك به ضمه ميم ، و ملك بكسره ميمش نسبت به موجودات به اين معنا است كه ذات موجودات و اوصاف و آثار آنها كه توابع ذات هستند همه قائم به ذات خدا است ، و جمله مورد بحث هم همين معنا را افاده مى كند، پس اين جمله هم بر مالكيت خدا نسبت به ذات موجودات دلالت دارد، و هم بر مالكيتش نسبت به نظام آثار آن . پس بر روى هم ((القيوم لا تاخذه سنة و لا نوم له ما فى السموات و ما فى الارض ))، اين مطلب تمام شد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 508 كه سلطنت مطلقه در عالم وجود از آن خداى سبحان است و هيچ تصرفى از كسى و در چيزى ديده نمى شود، مگر آنكه تصرف هم مال خدا و از خدا است ، در نتيجه ، اين شبهه به ذهن مى افتد كه اگر مطلب از اين قرار باشد پس ديگر، اين اسباب و عللى كه ما در عالم مى بينيم چه كاره اند؟ و چطور ممكن است در عين حال آنها را هم مؤثر بدانيم ؟ و در آنها تصور اثر كنيم ؟ با اينكه هيچ تأثيرى نيست جز براى خداى سبحان . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● گزیده‌ای از خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی بهجت (فرزند آیت‌الله بهجت)●■ ■●وقتی آقا از دنیا رفتند، مجلس ختمی از سوی دفتر آیت‌الله سیستانی برگزار شد. فرزند بزرگ آیت‌الله سید جمال گلپایگانی قدس‌سره هم در مجلس ختم شرکت کرده بود. روی ویلچر بود. فرمود: از آقای قوچانی دربارۀ آقای بهجت پرسیدم. ایشان به این مضمون فرمود: می‌دانی ایشان چرا پله‌های عروج را پله‌پله نمی‌رفت، بلکه پرواز می‌کرد؟ به‌خاطر اینکه قبل از بلوغش سالک بود. در اثر عبادت، حقیقت معصیت را می‌دید و مرتکب نمی‌شد و بعد از بلوغش هم معصیت را مرتکب نشد. علت سرعت سیر معنوی و حرکت پروازگونه‌اش که از هم‌ردیف‌ها و هم‌کلاسی‌هایش سبقت گرفت، این بود. @mohamad_hosein_tabatabaei