□●اگر گول بخوریم!خیانت به اسلام کردیم●□
□امروز اسلام به دست ما سپرده شده است و از ما امانت داریش را می خواهند.
□اگر ما امروز به این گروه هایی که مخالف بااسلام هستند و بااسم اسلام پیش ما نفوذ دارند میکنند اگر امروز گول بخوریم از اینها خدای نخواسته دنبال اینها برویم امانتی که دست ما بوده است به آن خیانت کرده ایم.
□● #امام_خمینی
صحیفه نور،جلد۱۲، صفحه۲۰۲
مورخ: ۱۳۵۹/۰۴/۰۴●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■
■آنچه خدا برای انسان مقدّر کرده و بریده است، چه دنیا باشد، چه آخرت باشد و چه هیچ یک از آن دو نباشد، بهترین چیز است.
■اینکه امام رضا علیه السّلام دست خالیاش را توی دست ما بگذارد، یعنی خودش را به ما داده است و این، برای ما کافی است؛ یعنی ما را قبول کند و به مقام رضا برساند که لا سَخَطَ بَعدَ الرِّضا؛ بعد از رسیدن به مقام رضا دیگر غضبی وجود ندارد.
☑️اگر از خدا و خوبان خدا رضا شدیم، زنده زنده به بهشت میرویم.
☑️اگر کسی میانهاش با خدا صفا باشد، خداوند دست روی سرش میکشد.
☑️با خدای خودت صلح کن تا به مصلح عالم راه پیدا کنی.
☑️هرکس میانهاش با خدایش صفا باشد، گمشدههایش را پیدا میکند.
■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●منجیباوری در مسیحیّت و عهد جدید (انجیلهای چهارگانه و رسالههای ملحق به آن) - بخش اوّل●■
■●مسیحیان علاوه بر عهد عتیق، به عهد جدید نیز معتقدند و مجموعهی آن دو را کتاب مقدّس یا Bibel مینامند. عهد جدید مجموعهی چهار انجیل به علاوهی رسالههای ملحقِّ به آن است.
■●در اناجیل اربعه از زبان عیسی بن مریم علیهما السّلام و در رسالههای ملحقّه، از زبان حواریّون و قدّیسین مسیحیّت، بارها و بارها بر مسئلهی اقامهی عدالت، دین، فضیلت و اخلاق و ریشه کن شدن فساد و تباهی از جهان بشری در فرجام تاریخ توسط یک انسان کامل، سخن گفته شده است. اینک به بیان مواردی از اشاره به مهدويّت در عهد جديد میپردازیم:
■●در انجیل متّی آمده است:
همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد... آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینهزنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال عظیم میآید و فرشتگان او را با صور بلند آواز فرستاده، برگزیدگانِ او را از بادهای اربعه از کران تا به کران فلک فراهم خواهند آورد. ... آسمان و زمین زایل خواهند شد؛ لیکن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد. امّا از آن روز و ساعت هیچکس اطّلاع ندارد؛ حتّی ملائکهی آسمان؛ جز پدر من (خداوند) و بس...؛ لهذا شما نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان میآید. (کتاب مقدّس، عهد جدید، انجیل متّی، باب ۲۴، فرازهای ۳۰ به بعد)
■●{ امام باقرعلیه السّلام میفرمایند: اَلْقٰائِمُ مِنّٰا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوىٰ لَهُ الْاَرْضُ وَ تَظْهَرُ لَهُ الْكُنُوزُ يَبْلُغُ سُلْطٰانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ يُظْهِرُ بِهِ اللّٰهُ دِينَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ فَلٰا يَبْقىٰ فِی الْاَرْضِ خَرٰابٌ اِلّٰا عُمِرَ وَ يَنْزِلُ رُوحُ اللّٰهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ فَيُصَلِّي خَلْفَهُ: قائم ما با القای رُعب در دلهاى مخالفان يارى ميشود. زمين براى او جمع و گنجهای آن ظاهر مىشود. سلطنت او به شرق و غرب عالم میرسد و خداوند دین خود را به دست او بر همهی اديان چیره میکند؛ اگرچه اهل شرک رضايت نداشته باشند. تمام خرابیهاى جهان در دولت او آباد مىشود و عيسى بن مريم علیها السّلام از آسمان فرود میآيد و پشت سر مهدی علیه السّلام نماز خواهد گزارد.
■●امام صادق علیه السّلام میفرمایند:
وَ يَقِفُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقٰامِ فَيَصْرُخُ صَرْخـَﺔً فَيَقُولُ يٰا مَعٰاشِرَ نُقَبٰائِی وَ اَهْلَ خٰاصَّتِی وَ مَنْ ذَخَرَهُمُ اللّٰهُ لِنُصْرَتِی قَبْلَ ظُهُورِی عَلىٰ وَجْهِ الْاَرْضِ ائْتُونِی طٰائِعِينَ فَتَرِدُ صَيْحَتُهُ عَلَيْهِمْ وَ هُمْ عَلىٰ مَحٰارِيبِهِمْ وَ عَلىٰ فُرُشِهِمْ فِی شَرْقِ الْاَرْضِ وَ غَرْبِهٰا فَيَسْمَعُونَهُ فِی صَيْحـَﺔٍ وٰاحِدَﺓٍ فِی اُذُنِ كُلِّ رَجُلٍ فَيَجِيئُونَ نَحْوَهٰا وَ لٰا يَمْضِي لَهُمْ اِلّٰا كَلَمْحـَﺔِ بَصَرٍ حَتّىٰ يَكُونَ كُلُّهُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقٰامِ:
آنگاه در بين ركن و مقام میايستد و با صداى رسا میفرمايد: اى نقبا و مردمى كه به من نزديک هستيد و اى كسانى كه خداوند شما را پيش از ظهور من در روى زمين براى يارى من ذخيره كرده است! براى اطاعت از من به سویم آیيد. صداى او به صورت واحد به همهی آنها میرسد و همه آن را خواهند شنید، در حالی که آنها در شرق و غرب عالم، بعضى در محراب عبادت و گروهى خوابيدهاند. پس در يک چشم بر هم زدن بين ركن و مقام نزد ایشان خواهند بود. مطابق سایر روایات آنان با طیّ الارض یا طیّ السّماء خود را به مسجدالحرام میرسانند و خدمت امام علیه السّلام حاضر میشوند. }
[ این تعابیر مشابه بشارتهایی است که در اناجیل آمده است. ]
#ادامه_دارد....
■●جانِ جهان
تألیف استاد مهدی طیّب●■
#منجیباوری -۶
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○ #دعای_فرج : این دعای مجرّبی است که برای برآمدن حاجات از جانب حضرت ولیّعصر ارواحنافداه وارد شده است○□
□دو رکعت نماز میگزاری؛ سپس میگویی:
#يَا_مَنْ_أَظْهَرَ_اَلْجَمِيلَ
#وَ_سَتَرَ_اَلْقَبِيحَ
□يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَریرَةِ (بِالسَّرِيرَةِ)
□وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ [وَ اَلسَّرَارَةَ]
□يَا عَظِيمَ الْمَنِّ (اَلْعَفْوِ) [يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ]
□يَا حَسَنَ اَلتَّجَاوُزِ [وَ] يَا وَاسِعَ اَلْمَغْفِرَةِ
□يَا بَاسِطَ اَلْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا مُنْتَهَى كُلِّ نَجْوَى
□[وَ] يَا غَايَةَ (صَاحِبَ) كُلِّ شَكْوَى [وَ]
□يَا عَوْنَ كُلِّ مُسْتَعِينٍ
□وَ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اِسْتِحْقَاقِهَا.
□○آنگاه دهبار میگویی: يَا رَبَّاهْ؛
سپس دهبار میگویی: يَا سَيِّدَاهْ؛
دهبار میگویی: يَا مَوْلَاهْ (مَوْلَيَاهْ) ؛
دهبار میگویی: يَا غَايَتَاهْ (غَيْثَاهْ)؛
دهبار میگویی: يَا مُنْتَهَى [غَايَةِ] رَغْبَتَاهْ؛
آنگاه میگویی: أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ اَلْأَسْمَاءِ
وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [اَلطَّيِّبِينَ] اَلطَّاهِرِينَ [عَلَیْهِمُ السَّلامُ] إِلاَّ مَا كَشَفْتَ كَرْبِي وَ نَفَّسْتَ هَمِّي وَ فَرَّجْتَ [عَنِّي] غَمِّي وَ أَصْلَحْتَ حَالِي.
□○و [در حالیکه در سجدهای] برای آنچه میخواهی دعا کن و حاجتت را درخواست بنما.
□○سپس گونهی راست خود را بر زمین (مُهر) بگذار و صدبار بگو:
□يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ اكْفِيَانِي
□فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ.
□○آنگاه گونه چپ خود را بر زمین (مُهر) بگذار و بگو صدبار (بسیار تکرار کن): أَدْرِكْنِي [يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ] و در پی آن تا جایی که نَفَست
قطع شود، بگو: الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ.
□○آنگاه سرت را بلند کن که ان شاء اللّٰه خداوند با کرم خویش حاجتت را برمیآورد.
***
☑️بهتر است این عمل در #اماکن_مذهبی مانند مساجد و حرمهای اهلبیت علیهمالسّلام و #شب_هنگام و یا #سحرگاهان، خصوصاً #شب_جمعه انجام شود.
□عبارات داخل [ ] به معنای این است که در برخی نسخ، این عبارت هست و در برخی نیست.
□عبارات داخل ( ) به این معناست که در برخی نسخ به جای عبارت متن، چنین عبارتی وجود دارد.
□محمّدبنجریرطبری، دلائلالامامة، ص ۵۵۲؛
□مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۰۰ و
□زادالمعاد، ص ۵۶۷
□محدّث نوری، مستدرکالوسائل، ج ۶، ص ۳۱۰
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●حاج محمد اسماعيل دولابی●□
□برای گناهان دوستانتان روزی هفتاد بار #استغفار کنید و الاّ راهتان مسدود خواهد بود.
□وقتی استغفار کنی، دورت خلوت میشود، آنگاه علی علیه السّلام در کنارت مینشیند. #استغفار یکی از دو امان الهی است.
□●مصباح الهدی ص٢٦٧●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 260-258 بقره قسمت سوم
بخش ششم
فَلَمَّا تَبَينَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ
● پيامبرى كه بعد از مرگ زنده شد، بعد از زنده شدن به صحت علم قبلى خود پى برد نه اينكه جاهل بود و علم پيدا كرد
اين آيه در صدد بيان اين است كه : بعد از آنكه مطلب براى اين شخص روشن شد، او به خاطر خود رجوع مى كند و به ياد مى آورد كه قبلا هم به قدرت مطلقه و بى پايان الهى ايمان داشته است و كانه قبلا بعد از آنكه ((كجا خدا اينها را زنده مى كند)) در قلبش خطور كرده ، به علم و ايمانى كه به قدرت مطلقه خدا داشته ، اكتفا نموده ، و بعد از آنكه با مردن و زنده شدن خود، قدرت خدا را به چشم ديده ، دوباره به قلب خود مراجعه نموده و همان ايمان و علم قبلى خود را تصديق كرده ، و به خداى تعالى عرضه داشته كه خدايا تو همواره براى من خيرخواهى مى كنى ، و هرگز در هدايت به من خيانت نمى كنى ، و ايمانى كه همواره دلم به آن اعتماد داشت (كه قدرت تو مطلق است ) جهل نبود، بلكه علمى بود كه لياقت آن را داشت كه به آن اعتماد شود.
و نظائر اين مطلب بسيار است ، بسيار مى شود كه آدمى به چيزى علم دارد، ليكن فكرى در ذهنش خطور مى كند كه با آن علم منافات دارد، اما نه اينكه علم بكلى از بين رفته تبديل به شك مى شود، بلكه بخاطر عوامل و اسباب ديگرى اين فكر به ذهن مى آيد ناچار خود را به همان علمى كه دارد قانع مى كند، تا روزى آن شبهه برطرف شود، و بعد از آنكه شبهه برطرف شد، دوباره به همان علم خودش مراجعه نموده ، مى گويد: من كه از اول مى دانستم و مى گفتم مطلب از اين قرار است و آنطور كه مقتضاى آن شبهه بود نيست و از اينكه علم قبليش ، علمى صائب و درست بود خوشحال مى شود.
و معناى آيه شريفه اين نيست كه بعد از زنده شدن تازه علم پيدا كرد به اينكه خدا به هر چيز قادر است ، و قبل از آن در شك بوده ، براى اينكه :
اولا: همانطور كه قبلا نيز اشاره كرديم صاحب اين داستان پيامبرى بوده كه از غيب با او سخن مى گفته اند، و ساحت انبياء، منزه از جهل به مقام پروردگار است ، آن هم مثل صفت قدرت كه از صف ات ذات است .
و ثانيا: اگر بعد از زنده شدن ، علم به قدرت خدا پيدا كرده باشد بايد گفته باشد: علمت يعنى حالا فهميدم ، و يا تعبيرى نظير اين كرده باشد.
و ثالثا: صرف علم به اينكه خدا قادر بر زنده كردن مردگان است باعث آن نمى شود كه علم پيدا شود به اينكه خدا به هر چيزى قادر است ، بله ، ممكن است اشخاص ساده لوح كه زنده كردن مردگان در نظرشان از تمامى مقدورات مهم تر است ، وقتى ببينند كه خدا مرده اى را زنده كرد از شدت تعجب و عظمت امر، همه چيز را از ياد ببرند، و حدس بزنند كه پس او به هر چيزى قادر است ،هر كارى كه بخواهد و يا از او بخواهند مى تواند انجام دهد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 561
و ليكن چنين اعتقادى حدسى ، زائيده مرعوبيت از عظمت صاحب قدرت است ، و چنين اعتقادى دائمى و صد در صد نيست ، زيرا وقتى (اين عمل را مكرر ببينند و در نتيجه ) عظمت آن شخص از بين برود، آن اعتقاد هم از بين مى رود، و اگر چنين چيزى صحيح بود بايد هيچ فردى كه زنده شدن مرده را نديده ، چنين اعتقادى نداشته باشد.
و به هر حال چنين فكرى قابل اعتماد نيست ، و حاشا بر كلام خداى تعالى و بر قرآن كه چنين اعتقاد و چنين نتيجه اى را نتيجه اى قابل ستايش بداند، و آن را مدح كند، با اينكه مى بينيم خداى تعالى بعد از ذكر قصه ، اعتقاد آن شخص را ستوده ، و فرموده : ((فلما تبين له قال اعلم ان الله على كل شى ء قدير))، علاوه بر اينكه اصلا چنين اعتقادى خطا است ، و لايق به ساحت مقدس انبياء (عليه السلام ) نيست .
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَهِيمُ رَب أَرِنى كيْف تُحْىِ الْمَوْتى
در سابق گفتيم كه اين آيه عطف بر مقدر است ، و تقدير كلام چنين است : ((و اذكر اذ قال )) يعنى به ياد بياور موقعى را كه ابراهيم گفت ... و عامل در ظرف همان اذكر است كه در تقدير مى باشد.
بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه عامل ظرف (اذ) جمله ((قال او لم تومن )) باشد، و ترتيب كلام چنين باشد: ((قال او لم تومن اذ قال ابراهيم رب ارنى ))، و ليكن اين توجيه ضعيف است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#توصيه_علامه_طباطبايي (ره)
□○علامه طباطبایی رضوان الله علیه هر ساله #ایام_فاطمیه، ده روز در خانه اش برای شهادت حضرت فاطمه علیها السلام اقامه عزا می نمودند و همه بستگان و اعضای خانواده حتی دخترانشان که در شهرهای دیگر سکونت داشتند مقید بودند، در این مدت در مجلس شرکت کنند.
□○معمولاً در تهران و شهرستانها که می رفتند کمتر دید و بازدید می کردند ولی وقتی که می گفتند: در همسایگی، یا فلان محل، مجلس روضه و توسلی به حضرت زهرا علیهاالسلام است، فوراً شرکت می کردند.
□○حتی برای رفع خستگی در محافل به علت رفت و آمد زیاد، گاهی مداحی را صدا می کردند تا چند جمله ذکر مصیبت کند و او با عشق و علاقه خاصی شدیداً گریه می کردند.
□○استاد امجد نقل می کنند که علامه به این بیت از اشعار استادش، آیت الله اصفهانی ( که در مدح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است) خیلی علاقمند بود:
○مفتقرا! متاب رو،از در او به هیچ سو
○زان که مس وجود را فضّه او طلا کند!
□○و یک بار هنگام خواندن خطبه حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام به عبارت لیس غیره که رسید، بسیار مبهوت شد؛ بعد رو به ما کرده و فرمود:
« شما که این همه کتاب فلسفی و عرفانی خوانده اید، آیا دیده اید کسی بتواند چنین بگوید؟! »
و نیز سفارش می کرد که شب های قدر، به یاد حضرت فاطمه زهرا علیها السلام باشیم.
□○در گشودن رمز و راز این سفارش، کافی است به روایتی از حضرت امام صادق علیه السلام اشاره شود که فرمودند :
« فمن عرف فاطمه حقّ معرفتها، فقد ادرک لیله القدر:
پس هر کس فاطمه علیها السلام را آن چنان که باید، بشناسد، حتماً شب قدر را درک کرده است. »
□○مرحوم علامه همچنین مقید بودند که هر سال، ایام شهادت آن بانوی بزرگوار ده روز در خانه شان اقامه عزا کنند
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●اینها چه کردند با دختر پیغمبر...؟●■
■آقا بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راهرفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند.
احساس کردم در صدایشان لرزشی هست.
سرم را به سمتشان چرخاندم.
■همانطورکه سرشان پایین بود و نماز میخواندند،
مثل ابر بهار از چشمهایشان اشک میبارید.
ترسیدم.
نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است؟
تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت.
■بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «اینها چه کردند با دختر پیغمبر...؟»
و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو میریخت... (بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان)
■●در خانه اگر کس است، ص ۵٩●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
□○ #ای_نفس، براندیش حکمت پدید کنندهٔ این چیزها را، و بدان اعتبار کن، و بدان که آدمی آفریده نشد از برای هیچچیز مگر از برای دانش و کارکرد بدانش، و همچنین میوهٔ خوب آفریدهٔ نشد مگر خوردن را. و همچنانکه خوشهٔ انگور نخست که پیدا شود، و آن کار را که از وی خواستهاند نشاید، پس سوی وی همی آید مادهای، که وی را همی بَرد «سوی» ترشی خوش، تا شایسته گردد بعضی آن مقصود را که از وی جستهاند، نه همه را، پس بوی آید مادهای که وی را سوی کمال برد در جملهٔ معانی که از وی توان یافت، آنگه تمام گردد‑
□○همچنین مردم محسوس نخست در این عالم پیدا شود، و بهیچ کاری که وی را برای «آن» میپرورند نشاید، پس آن ماده بوی آید که او را بمنزل آموختن برد نه منزل دانائی، و چون دراین منزل فرهنگ تمام بیابد، و مادهای بزرگتر که تمام است و تمام کننده بوی پیوند، و او را بدانا و شناسا کند، پس آنگه تمام گردد.
□○وهمچنین مردم معقول قوتی است ذاتی، در عنصر نهان، که با منی در آید سوی رحم، پس بوی فرو آید آن قوّت نگارنده، که اندکی آن را بنگارد بواسطهٔ اجرام آلهی، آنگه چون عقل شود بقوّت، خداوند خشم و آرزوی، بوی فرو آید قوّتی دیگر تمامِ تمام کننده، که عقل بفعل است، تا وی را بحدود کمال برد، پس آنگه بفعل باشد بهمهٔ اسباب پس از آنکه در آغاز نه بفعل بود و نه بقوّت، پس فعل وی باز گردد بدان رتبت که درو بقوّت بود، پس از رتبت قوّت بیاید سوی رتبت فعل، پس آنگه کننده و کارگر و نگاشته و نگارنده و نموده نمودار گردد.
□○وبدان، ای نفس، که اندیشیدن چنین معانی رهبری کند بر حکمتهای لطیف پدید آرندهٔ عالم، جل جلاله و تقدست اسماؤه.
@mohamad_hosein_tabatabaei