کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□● #خطبه_ی_فدکیه (مقدمه ۱)●□ □حضرت فاطمه (سلام الله علیها) وقتي ابوبكر لعنةاللهعليه شهادت اميرال
#خطبه_ی_فدکیه (مقدمه ۲)
□○در ابتدا به نكته ای اشاره كنم: بين خطبه و خطابه فرق است معمولاَ در طليعهي خطابهها يك خطبه است؛ منبريها در ابتدای منبر ابتدا یک خطبه ميخوانند، بعد سخنرانی را شروع میکنند.
□○در خطبه اينكه مخاطب متوجّه معني شود مراد نيست لذا، منبريها خطبه را به عربي ميخوانند و خيلي از مستمعين متوجّه نميشوند.
□○در خطبه هدف فهميدن مستمع نيست، هدف بيان يك سري حقايق است كه در عالم وجود جايگاه دارد ولي وقتي به خطابه ميپردازد آن وقت مستمع بايد متوجّه معنا شود لذا در طليعهي خطابهي حضرت زهرا (سلام الله علیها) خطبهای خوانده شد
□○كما اينكه خطبههاي نهجالبلاغه را نگاه كنيد اينگونه هستند، در ابتداي سخنراني كه حضرت براي اصحاب دارند، ابتدای آن چند جملهي توحيدي بلند است كه عقل مستمعين درك نميكند كه حضرت چه ميفرمايند، آنها حقايقي است كه بين گوينده و خدا گفته ميشود، بعد از آن صحبتهايي است كه خطاب به مستمع و او بايد متوجّه شود.
□○لذا در طليعهي فرمايشات حضرت زهرا (سلام الله علیها) اوّل خطبه است بعد وارد خطابه ميشود.
#ادامه_دارد...
□○استاد مهدی طیب - جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□
#حضرت_فاطمه
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#خطبه_ی_فدکیه (مقدمه ۲) □○در ابتدا به نكته ای اشاره كنم: بين خطبه و خطابه فرق است معمولاَ در طليعه
#خطبه_ی_فدکیه (قسمت اول)
□○الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ: حمد آن خدای واحد را، ذات مقدس احدیت را، بر آنچه كه انعام فرمود،
□○وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَى مَا أَلْهَمَ: و شكر شايستهي خداست؛متعلق به خداست؛ همهی #شكر. همان طور كه همهی حمد از آن خداست همه ی شکر هم سزاوار خداست در آنچه كه او به بندهاش الهام نمود.
□○حال اين الحمدلله يعني چه؟ در آن #توحيد_فاعلي هست؛ اگر خدا را تنها فاعل بدانيم هر فعلي كه از هر موجودي سر ميزند فاعل حقيقي آن خداست و اگر پي به ارزشمندي اين فعل ببريم آنوقت فاعل را ستايش ميكنيم و ستايش هر فاعلي در حقیقت ستايش خداست؛ لذا اشاره کردم انسان وقتي از يك تابلوي نقّاشي تعريف ميكند، در واقع از نقّاشي كه آن تابلو را كشيده تعريف ميكند؛ لذا وقتي از مخلوق و فعلش تمجید ميكنيم، در حقیقت از آن خالقي كه چنين مخلوقي را آفريده تمجيد ميكنيم؛ بنابراين از هرچه تمجيد ميكنيم، در حقیقت از خدا تمجيد كرديم. گفت:
□○زیبايی هر نقشی زاستادی نقّاش است
پس مدح ز هر نقشی مدّاحی نقّاش است
□○پس از هر انساني بهخاطر كار خوبي كه انجام داد تعریف کردید، اين حمد به كسي برميگردد كه اين فرد را آفريده است؛ چون خود اين فرد و فعلی که به دستش جاری شد، همه مخلوق خدا هستند. بنابراین انسان از هرچه در این عالم تمجید کرد، در حقیقت دارد از خدا تمجید می کند.
□○الحمد يعني همهي حمد متعلّق به خداست، اين يك معنای الحمدلله است؛ الحمدلله معناي بلندتري هم دارد يعني فقط حمدي كه خدا از خودش می کند شايستهي خداست. اين حمدهاي ما ارزشي ندارد. الحمدُ؛ اين «ال» ميشود «ال» تعريف؛
آن اولی «ال» جنس ميشود: يعني همهي حمدها حمد خداست؛ امّا در شكل دومش «ال» تعريف ميشود مثل the در زبان انگليسي يعني يك حمد معيّن، فقط آن حمدي كه خدا از خودش ميكند سزاوار خداست.
#ادامه_دارد...
□○استاد مهدی طیب- جلسه ی ١٢ آذر ٨٣○□
#حضرت_فاطمه
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #قدر_انسان... قسمت پنجم استاد علی صفایی حائری●■ ■آنها که خودشان را باختهاند دیگر ایمان نمیآور
■● #قدر_انسان... قسمت ششم
استاد علی صفایی حائری●■
■●این سوالهایی که از اسلام و خدا و هستی میشود، سوالهای دست دوم و فرعی است؛ چون تا انسان مجهول است، اسلام معلوم نخواهد شد و الله و هستی شناخته نخواهند گردید: « مَن عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَُّه ».
■●هنگامی که انسان فقط دهان است که با یک مشت روده همراه شده، دیگر این دهان نه اسلام و نه دین میخواهد و نه فکر و عقل و غرایز عالی، که برای خوردن همان پای غرایز کافی بود.
■●اما هنگامی که بودنِ انسان جواب گرفت و چگونه بودنِ انسان به پاسخ رسید، چگونه زیستن و چگونه مردن او هم مشخص میشود...
■●مسئولیت و سازندگی، ص ۸۹●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●غيرت دينی و دفاع حضرت زهرا سلام الله علیها از حريم دين و ولايت●□
□●حضرت زهرا علیهاالسّلام در همان سنين طفوليت، همدوشِ پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در حمل بار نبوّت و حفظ دين و دفاع از رسول الله بودند. انسان صحنههای بسيار تكان دهندهای را از جور و ظلم و آزار و اذيّتی كه مشركين و كفّار در سالهای نخستين بعثت، نسبت به رسول خدا روا میداشتند و بعد نقش حمايتگری اين دختر خردسال از پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم را میبيند كه چگونه اين دختر چهار پنج ساله مادرانه از پدر خودش دلجويی میكند و باعث شادی قلب پيامبر در اوج آن سختیها میشود و چگونه بار غم و اندوه را از دل پدر بر میدارد و اين امكان را برای پدر فراهم میكند كه با روحيه باز، شاد و قوی مسير ابلاغ رسالت را ادامه دهد.
□●بعد از رحلت رسول الله هم اوج غيرت دينی و ايثار و فداكاری در راه دفاع از حريم دين و دفاع از اصالت دينی و دفاع از ولایت و امام زمان خودش را در شخصيت حضرت زهرا علیها السّلام به آشكاری میتوان ديد.
□●حضرت زهرا علیهاالسّلام همانطور كه اشاره كرديم مثل اميرالمؤمنين علیه السّلام مأمور به سكوت نبودند. ايشان مأمور به سخن و مبارزه بودند و لذا دیدید وقتی كه خانهی حضرت پناهگاه معترضين شده بود و نقطهی مركزی مقاومت در برابر حركت غاصبانه و كودتای خشن سقيفه قرار گرفته بود چگونه اين خانم مورد تهاجم قرار میگيرد، سفّاكانه و بی رحمانه به اين خانه حمله میشود و اين خانه به آتش كشيده میشود و وقتی ....
□●ديديد كه روزهای آخر عمر فاطمه زهرا سلام الله علیها وقتی زنان مدينه به ديدار و عيادت ایشان رفتند چگونه با آنها سخن گفت، سخنان عجيب و تكان دهنده و محكوم كنندهی فاطمه زهرا علیها السّلام در آن مجلس را مشاهده كرديم. يا اينكه در روزهای قبل از اين حادثه و شايد مربوط به روزهای آغاز خلافت، وقتی كه دستگاه حكومتی احساس كرد فدک پشتوانهی مالی خوبی برای اميرالمؤمنين علیه السّلام و فاطمه علیها السّلام است، برای اينكه بتوانند خودشان را مستقل از حكومت اداره كنند و اين كانون مقاومت باقی بماند، ناجوانمردانه فدک را غصب كردند، باز فاطمه زهرا علیها السّلام با شجاعت و شهامتِ تمام، در عين همهی بيماریها و رنجوریها، خودشان را به مسجد رساندند و آنگونه خطبه خواندند و ابوبكر را محاكمه و مفتضح كردند و ....
□●آخرين روزهای عمر فاطمه زهرا علیهاالسّلام، عمر و ابوبکر به ظاهر برای عیادت حضرت آمدند تا اين لكه ننگی كه داشت برای همیشهی تاريخ بر دامنشان مینشست، كه پاداش زحمات رسول الله (كه قرآن كريم مودّتِ خويشاوندانِ او قرار داده) را با اين جنايت چگونه دادند، پاک کنند و اين قضيه را به گونهای توجيه و منتفی كنند. در همان مجلس فاطمه زهرا علیها السّلام آنها را محكوم كرد و فرمودند: اگر من از دنيا بروم و نزد پدرم رسول خدا صلّی الله عليه و آله حاضر شوم از دست شما دو تا ابوبكر و عمر شكايت خواهم كرد و فرمودند: ای ابابكر من در هر نمازم تو را نفرين میكنم. اينها عين عباراتی است كه علمای اهل سنّت نقل میكنند. يعنی تا آخرين لحظات فاطمه زهرا ساكت ننشستند.
□●و آخرين ضربه را هم با درخواست از اميرالمؤمنين علیهالسّلام زدند که فرمودند:
□●يا علی غَسِّلْنی فِی اللَيلِ و كِفِْنی فِي الليلِ و دَفِّنی فِی الليلِ
علی جان مرا شبانه غسل بده، شبانه كفن كن و شبانه دفنم كن
□●و راضی نيستم كه هيچ يك از جنايتكارانی كه به جنگ دين و ولايت آمدهاند و خلافت را غصب كردهاند و چنين ظلمی را به ما اهل بيت وارد كردند، در مراسم دفن من حضور پيدا كنند، قبر مرا مخفی بدار و نگذار هيچ كسی از محل دفن من آگاه شود تا تمام آيندگان تاريخ هم وقتی میبينند تنها يادگار رسول خدا قبرش مخفی است در حالی كه قبر خود پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، قبر خلفا، قبر صحابه پيغمبر، قبر همسران پيامبر، امروز در مدينه آشكار است، قبر فاطمه زهرا سلام الله علیها، تنها يادگار و دختر پيغمبر و عزيزترين و نزديكترين فرد به پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم مخفی است، اين سؤال پيش بیاید كه چه شرايطی وجود داشته كه فاطمه علیهاالسّلام خواستهاند كه قبرشان مخفی بماند و هيچ كس مطلع نشود و خودِ اين علامت سؤال، ظلم بيداد بیدينانی كه به جنگ دين و ولايت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم آمدهاند را افشا میكند ...
□●استاد مهدی طیّب ۸۶/۰۱/۱۱●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 260-258 بقره قسمت چهارم
بخش دوم
● سه دليل بر اينكه مراد ابراهيم (علیه السلام ) اين بود كه خدا كيفيت احياء را به او نشان دهد نه اصل احياء
و منظور ابراهيم (عليه السلام )، سؤال از كيفيت حيات پذيرى به معناى دوم بوده ، نه به معناى اول ، به چند دليل ، دليل اول ، اينكه گفت : ((كيف تحيى الموتى )) بضم تاء كه مضارع از مصدر ((احياء)) است يعنى مردگان را چگونه زنده مى كنى ؟ پس از كيفيت زنده كردن پرسيده ، كه خود يكى از افعال خاص خدا و معرف او است ، خدائى كه سبب حيات هر زنده اى است و به امر او هر زنده اى زنده مى باشد، و اگر گفته بود: ((كيف تحيى الموتى )) به فتح ((تاء)) يعنى چگونه مردگان زنده مى شوند، در اين صورت از كيفيت حيات پذيرى به معناى اول يعنى كيفيت جمع شدن اجزاى يك مرده و برگشتنش به صورت اول و قبول حيات بوده .
تكرار مى كنم كه اگر سوال از كيفيت حيات پذيرى به معناى اول بود، بايد عبارت آن ((كيف تحيى الموتى )) به فتح ((تاء)) بود نه به ضم آن .
دليل دوم اينكه : اگر سؤال آن جناب از كيفيت حيات پذيرى اجزا بود، ديگر وجهى نداشت كه اين عمل به دست ابراهيم (عليه السلام ) انجام شود، و كافى بود خداى تعالى در پيش روى آن جناب حيوان مرده اى را زنده كند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 563
دليل سوم اينكه : اگر منظورش سؤال از كيفيت حيات پذيرى به نحو اول بود جا داشت در آخر كلام بفرمايد: ((اعلم ان الله على كل شى ء قدير))، نه اينكه بفرمايد: ((و اعلم ان الله عزيز حكيم ))، چون روش قرآن كريم اين است كه در آخر هر آيه از اسماء و صفات خداى تعالى ، آن صفتى را ذكر كند كه متناسب با مطلب همان آيه باشد، و مناسب با زنده كردن مردگان ، صفت قدرت است نه صفت عزت و حكمت ، چون عزت و حكمت (كه اولى عبارت است از دارا بودن ذات خدا هر آنچه را كه ديگران ندارند، و مستحق آن هستند، و دومى عبارت است از محكم كارى او) با دادن و افاضه حيات از ناحيه او تناسب دارد نه با قابليت ماده براى گرفتن حيات و افاضه او (دقت فرمائيد).
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیت الله بهجت قدس سره●□
□●از خدا می خواهیم توسط انبیا و اوصیائش و وصی حاضرش که در پیش عارفین حاضر است که ما را منحرف نکند از خدایی بودن و از خداییان و از وسائط امداد خدا، ما را منحرف نکند،
□●بصیر و بینا بکند، خودشناس باشیم، خودی ها را بشناسیم خدایی ها را بشناسیم، آن وقت خلاف اینها هم شناخته می شوند.
□●بیانات آیت الله بهجت قدس سره در دیدار با طلاب حوزه علمیه قم●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#ریشه_رذایل_اخلاقی_در_جهل_هست
□ریشه تمام رذایل اخلاقی یک قسمت مهمش به #جهل برمیگردد. یعنی چون شخص دچار #جهل است حسود بار می آید؛ چون دچار #جهل است بخیل بار می آید، ریاکار بار می آید
□چون دچار #جهل است متصّف به صفت عجب می شود کبر می شود، غرور او را می گیرد چون متصف به صفت #جهل است غیبت می کند، دروغ می زند،
□حالا یا اوصافی در شخص براساس #جهل او ریشه می دواند و یا براساس آن صفات و افعال و آثاری از شخص بروز می کند که این افعال و آثار و اعمال در مقابل آن چه را که کرامت انسانی است به عنوان یک اوصاف پست و اوصاف رذیله محسوب می شود.
□درازایش آنهایی که به فضایل اخلاقی متصف می شوند سرّش این است که در درونشان از #جهل بیرون می آیند و همان مقداری که به #صفات #حسنه و نیکو اتصاف پیدا می کنند به همان مقدار می بینی که در #درونشان به حقیقت علم می رسند.
□تعبیر خیلی بلندی دارد مرحوم حکیم مَتاله #سبزواری است و اگر این جمله را به بنده و جنابعالی می دادند یا به دست ادیبی و محقق می دادند و می گفتند این جمله مال کیست؟ شاید خیلی ها بگویند آقا ظاهراً باید یک حدیثی از احادیث اهل بیت باشد.
□○رمضان۸۹
#استاد_صمدی_آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei