☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○امیرالمؤمنین علی علیهالسلام: «فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ فِرُّوا إِلَي اللَّهِ مِنَ اللَّهِ» (نهجالبلاغه/خطبه ۲۴)○□
ای بندگان خدا! از خدا بترسید و از خدا به سوی خدا فرار کنید.
□○مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره) در تمثیل زیبایی میفرمود: «پسری توی خانه خیلی شلوغ کاری کرده بود. همه چی رو به هم ریخته بود. وقتی باباش اومد، مادرش شکایتش رو به باباش کرد. اونم که خسته بود و ناراحتی بیرون رو هم داشت، کمربند رو برداشت. پسره دید مثل اینکه اوضاع خیلی بیریخته. همهی درها بسته است، هیچ راه فراری نداره. وقتی باباش کمربند رو بالا برد، پسر دید کجا فرار کنه؟! راه فراری نداره...! خودش را به سینهی باباش چسبوند. کمربند هم تو دست باباش شل شد و افتاد. شما هم هروقت دیدید اوضاع بیریخته به سمت خدا فرار کنید... «فِرُّوا إِلَي اللَّهِ مِنَ اللَّه». هر کجا دیدید راهی نیست، راه فرار به سوی خداست»
□○طوبی محبت، ج۱○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
*اسعد الله ایّامَکُم و لَیالیکم*
آیات 260-258 بقره قسمت پنجم
بخش سوم
● نكاتى كه در پاسخ خداوند به درخواست ابراهيم وجود دارد
و به هر حال ، پس اينكه فرمود: ((فخذ اربعة من الطير...))، جوابى است از درخواست ابراهيم (عليه السلام ) كه عرضه داشت : ((پروردگارا نشانم ده كه چگونه مردگان را زنده مى كنى ؟)) و با در نظر گرفتن اينكه واجب است جواب ، مطابق سؤال داده شود، بلاغت كلام و حكمت متكلم مانع از آن است كه كلام مشتمل بر جزئياتى باشد زائد بر آنچه لازم است ، جزئياتى كه اثرى بر وجود آنها مترتب نبوده و در غرض دخالتى نداشته باشد، آنهم كلامى چون قرآن كريم كه بهترين كلام و از بهترين گوينده و براى بهترين شنونده و ياد گيرنده است ، پس اين قصه آنطور كه در ابتداء به نظر مى رسيد، يك داستان ساده نيست ، اگر به اين سادگى ها بود، كافى بود كه خود خداى تعالى مرده اى را (هر چه باشد، چه مرغ و چه حيوانى ديگر) پيش روى ابراهيم (عليه السلام ) زنده كند، و زائد بر اين ، كار لغو و بيهوده اى باشد، در حالى كه قطعا چنين نيست و ما مى بينيم قيودى و خصوصياتى زائد بر اصل معنا در اين كلام اخذ شده مثلا قيد شده :
1 - آن مرده اى كه مى خواهد زنده اش كند مرغ باشد.
2 - مرغ خاصى و به عدد خاصى باشد.
3 - مرغ ها زنده باشند و خود ابراهيم (عليه السلام ) آنها را بكشد.
4 - بايد آنها را به هم مخلوط كند، بطوريكه اجزاى بدن آنها به هم آميخته گردند.
5 - بايد گوشتهاى درهم شده را چهار قسمت كند و هر قسمتى را در محلى دور از قسمت هاى ديگر بگذارد، مثلا هر يك را بر قله كوهى بگذارد.
6 - عمل زنده كردن به دست خود ابراهيم انجام شود، ابراهيمى كه خودش درخواست كرده بود.
7 - با دعا و صدا كردن آن جناب زنده شوند.
8 - هر چهار مرغ نزدش حاضر گردند.
اين خصوصيات زائد بر اصل قصه بطور مسلم در معنائى كه مورد نظر بوده و خداى تعالى مى خواسته به ابراهيم (عليه السلام ) بفهماند، دخالت داشته ، و مفسرين براى نحوه اين دخالت ها وجوهى ذكر كرده اند، كه باعث تعجب هر پژوهشگرى است .
و به هر حال بايد اين خصوصيات ارتباطى با سؤال داشته باشد، اگر به گفته آن جناب كه گفت ((رب ارنى كيف تحيى الموتى ))، دقت كنيم ،دو نكته در آن مى بينيم .
يكى در جمله ((تحيى ))، كه از آن بر مى آيد آن جناب خواسته است احيا را به آن جهت كه فعل خداى سبحان است مشاهده كند، نه بدان جهت كه وصف اجزاى ماده اى است كه مى خواهد حيات قبول كند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 576
نكته دوم :، معناى جمع است كه كلمه موتى مشتمل بر آن است ، چون اين كلمه ، جمع ميت است ، و اين خصوصيت به نظر مى رسد كه زايد بر اصل قصه است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●فضیلت خواندن حدیث شریف کسا از منظر آیتالله بهجت قدسسره●□
□حدیث شریف کسا، روایتی است از عظمت پنجتن آل عبا، روایتی جالب و جاذب از پنج بزرگواری که محور عالم هستی هستند؛ فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش. سلام الله علیهم اجمعین.
□حضرت آیتالله بهجتقدسسره مانند دیگر عالمان بزرگ شیعه توجه ویژهای به این حدیث داشت. شاید چشمگیرترین امری که در اینباره از ایشان مشهود بود، قرائت دائمی حدیث کسا بود. ایشان شبها این حدیث را قرائت میکرد و حتی در سالیانی دورتر، افراد خانواده را گرد هم میآورد و به همراه ایشان حدیث کسا میخواند. گاهی هم در لابهلای کلامش به فرازهای آن روایت اشاره میکرد و گاهی هم صراحتاً درباره حدیث کسا سخن میگفت.
□باور ایشان این بود که امام عصرعجلاللهتعالیفرجهالشریف به مجالس حدیث کسا توجه ویژهای دارند.
□گاهی هم در پاسخ به شبهاتی که درباره سند این روایت مطرح میشد، مطالب روشنگری بیان میفرمودند؛ بهعنوان مثال حضرت آیتالله بهجتقدسسره معتقد بودند کسانی که اهل تعقل و درایت باشند و با دقت در عجایب این حدیث بنگرند، صحت این روایت را مییابند و دیگر نیازی به سند آن ندارند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●..آقايان اهل سنت در خصوص #ولايت خيلى بد عمل می كنند با آن كه موضوع مهمى است و لذا دامن جناب ابن عربى را با تحريفات خود لكه دار و او را بدنام كرده اند ؛ مضاف به اين شواهد ، رساله اى به نام شق الجيب در خصوص #حضرت_بقيةالله نوشته است كه نمی دانم در كجا چاپ شده و من اين كتاب را نديدم اما مرحوم استاد بزرگوارمان در برخى از رشته هاى ارثماطيقى آقا سيد مهدى آقا قاضى (آقا زاده قاضى بزرگ) مى فرمودند كه نسخه اى از اين رساله شيخ اكبر در كتابخانه خطى بغداد موجود است ، من مشتاق شدم ، لذا به يكى از آقايان كه در بغداد بود گفتم اين نسخه در اين كتابخانه است و شما آن را براى من استنساخ كنيد و بنا گذاشتيم كه مقابل استنساخ ، اجرتى هم به او بدهيم.
■●او مشغول به كار شد ، چند روز كه پى هم به كتابخانه می رفت و چند صفحه اى استنساخ كرد ، آن ها به كار او بدگمان شدند كه اين نسخه چيست كه ايشان استنساخ مى كند ، متوجه شدند كتابى از محی الدين در #ولايت است لذا مانع او شدند و كتاب را جهت اين كار به او ندادند.
■●علامه حسن زاده آملی
دروس شرح فصوص الحکم قیصری●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#قدر_خود_بشناس
□●تحصیل علم باید شما را محزون تر کند؛ باید گریه و زاری را زیاد کند. ولذا کودکی چقدر خوب است!
□●او فقط #گریه کردن را #بلد است و بدین طریقه خواسته خود را اعلام می دارد ، به تعبیر شریف الهی نامه:
#الهی، #گریه زبان کودک بی زبان است آنچه می خواهد از راه #گریه تحصیل می کند. از کودکی راه کسب را به ما یاد داده ای، قابل کاهل را از کامل مکمل چه حاصل؟
□●درباره #گریه هم فرموده اند
خداوند باید شما را به #گریه بیاندازد
و الا اگر خودت را به #گریه بزنی نمی شود. هو اضحک و أبکی"
اوست که می خنداند و می گریاند.
□●آنی که خدا #گریه اش می آورد خوش است. منتها باید اعتدال را هم رعایت کرد. خداوند هم کمال دارد و غنی است و هر چه ما بخواهیم دارد اما ما نباید همین طور بنشینیم و بگوییم خودش می داند که ما فقیریم.
□●عزیز من!
گریه قابلیت می آورد
خواستن، قابلیت می آورد.
طلب،قابلیت می آورد
سعه وجودی می آورد.
امتحانها برای بیشتر شدن قابلیت است.
□●حضور و مراقبت
استاد صمدی آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
□○ #ای_نفس، تدبیر جزوی را نگاه میدار باندازهٔ توان و طاقت، پس چون تدبیر کلی آردت کارهائی که در پیشت آید، بدان راضی شو و بران اعتماد کن، که مئونت سعی و کوشیدن و بار آن بهم کشیدن از تو برداشته شد، چون کسی که رنج چراغ افروختن بر خود نهد، و همه شب چراغ را نگاه میدارد تا از ظلمت شب برهد، چون آفتاب برآید مستغنی شود از چراغ، و بار رنج چراغ افروختن و افروخته داشتن برخیزد از وی.
□○ #ای_نفس، مغرور مشو بکارهای دون خسیس، که پس عادت کنی، و پس عادت بطبع و گوهر بود، طبعی و گوهری برخلاف طبع و گوهر تو، پس باز گوهر و طبع و مأوای خود نتوانی رسیدن. و بدان که پدید آرنده و مبدع چیزها شریفتر از همهٔ چیزهاست، پس تو چیزهای شریف اندوز تا بوی نزدیک شوی بمجانست شرف، که شریف مضاف بود، و خسیس با خسیس.
□○ #ای_نفس، تو امید داری که درنگ جوئی و تو در عالم کونْ باشی، و کدام آرام بود در عالم کونْ، که چیزها بر روی آب آرام و ثبات نیابد، و اگر بیارامد حالی نادر و غریب افتاده بود، باز چون آب در جنبش و موج آید آن آرام باطل گردد، و آنگه آرام و ثبات یابند که بمحل آرام و ثبات افتند، چون دف که از روی آب برگیری و بر زمین نهی، همچنین نفس تا در ره روش طبع بود آرام و سکون نیابد، و راحت و آسودگی نبیند، از آنکه عالم کونْ او را خسته دارد و از جهان خرد منقطع، و چون باز اصل و گوهر و مأوای خود رسد آرام گیرد و بیاساید از بدبختی غربت و مذلّت آن.
@mohamad_hosein_tabatabaei