eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات 281-275 بقره قسمت سوم بخش سوم ● جمله : ((فمن جائه موعظة من ربه ...)) در باره همه اعمال زشت قبل از ايمان و توبه است و شامل همه مسلمين در تمام اعصار مى باشد از اينجا روشن مى شود كه مراد از آمدن موعظه خبردار شدن از حكمى است كه خداى تعالى تشريع كرده و منظور از ((انتهاء)) در آيه ، توبه و ترك عملى است كه از آن نهى شده تا بنده از آن كار، ((دست )) بردارد و منظور از اينكه فرمود: ((فله ما سلف )). اين است كه حكم حرمت ، شامل رباخواريهاى قبل از آمدن قانون حرمت ربا، نيست و منظور از اينكه فرمود: (و امره الى الله ) اين است كه افرادى كه قبل از نزول آيه ، مبتلا به رباخوارى بوده اند، آن عذاب ابدى كه از ذيل آيه ، يعنى جمله ((و من عاد فاولئك اصحاب النار...)) بدست مى آيد، برايشان نيست . بلكه از آنچه كه تاكنون از راه ربا به دست آورده اند، مى توانند بهره مند گردند. و امرشان به دست خدا است ، چه بسا ممكن است خدا رهايشان سازد و در بعضى احكام آزادشان بگذارد و چه بسا تكليفى برايشان مقرر بدارد كه با عمل به آن تكليف ، خطاى قبلى خود را جبران نمايند. بايد دانست كه امر اين آيه بس عجيب است براى اينكه گفتيم جمله ((فمن جائه موعظه ...)) و تسهيل و تشديدى كه دارد حكمى كلى را بيان مى كند و اختصاص به مورد ربا ندارد، شامل تمامى گناهان كبيره مى شود و درباره همه آنها مى فرمايد: كسى كه قبل از مسلمان شدن گناه كبيره اى كرده باشد در اسلام مؤاخذه نمى شود ليكن متاسفانه مفسرين آن را مخصوص به ربا دانسته و آنگاه پيرامون آن بحث كرده اند كه رباهاى قبل از اسلام چنين و چنان است و امرش واگذار به خدا است و كسى كه در اسلام ، ربا بخورد چنين و چنان مى شود با ا ينكه عموميت آيه بسيار روشن است . بعد از آنكه به اين نكته توجه كردى كاملا برايت روشن مى شود كه جمله ((فله ما سلف و امره الى الله )) بيش از يك معناى مبهم افاده نمى كند چيزى كه هست اين معناى مبهم در مورد هر معصيتى كه درباره اش ‍ موعظه اى رسيده متعين مى شود و معلوم است كه اين معناى مبهم بر حسب اختلاف آن مواعظ، مختلف مى شود. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 641 پس معناى آيه شريفه اين است كه هر كس در اثر موعظه اى دست از كار زشت خود بردارد گناهان گذشته اش چه درباره حقوق خدا بوده يا در مورد حقوق مردم ، نسبت به عين آن گناهان مؤاخذه نمى شود ولى چنان هم نيست كه از آثار وضعى ناگوار آن گناهان به كلى رها شود، بلكه امر چنين كسى با خدا است اگر او بخواهد ممكن است وظائفى براى جبران آنچه فوت شده مقرر فرمايد مثلا قضاى روزه ها و نمازهاى فوت شده را بر او واجب كند و اگر گناهان گذشته راجع به حدود است ، حد را براى او واجب سازد و يا اگر مورد تعزير و شلاق و حبس است اجراى آن احكام را در باره اش واجب كند و اگر حق الناس است و عين مال غصبى ياربوى نزدش مانده باشد رد نمودن آن را به صاحبش واجب كند و اگر بخواهد او را عفو مى كند و بعد از توبه چيزى را بر او واجب نمى كند همچنان كه در مورد مشركين چنين كرده ، يعنى از حق الله و حق الناس ‍ هائى كه در زمان شرك مرتكب شده بودند عفو فرموده است . و نيز در مورد مسلمانانى كه گناهانشان تنها جنبه حق الله دارد مثلا شراب مى خورده و لهو مرتكب مى شده و بعد توبه كرده ، خدا توبه اش ‍ را مى پذيرد بدون اينكه چيزى بر او واجب سازد و مواردى ديگر نظير اين دو مورد، براى اينكه جمله ، ((فمن جائه موعظه من ربه فانتهى ...)) همانطور كه گفتيم مطلق است و منحصر به رباخوار نيست هم شامل او مى شود و هم شامل كفار و مؤمنين (چه مؤمنين صدر اسلام و چه ديگران از تابعين و مسلمانان اعصار بعد). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □مرتبه اول در اعتقاد به امامت ائمه علیهم‌السلام، التزام قلبی به وصایت و خلافت ائمه اطهار علیهم‌السلام و سفارش رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به آنها به نام‌هایشان و نام پدران بزرگوارشان، و مرجعیت ایشان است. □مرحله بعد التزام عملی به متابعت از آنان است، نه اینکه نماز بخوانیم و آنها و امامت آنان را قبول نداشته باشیم، بلکه باید بدانیم که نماز را به ترتیب دستور آنها باید انجام دهیم. □○در محضر بهجت، ج۱، ص۵۷○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آیه و اعتصموا بحبل الله جمیعا. (36)□ □و همگى بریسمان خدا چنگ زنید. صاحب كتاب مناقب الفاخرة از عبدا
□آیه انما انت منذر و لكل قوم هاد.(38)□ □هر آینه تو بیم دهنده اى و براى هر قومى هدایت كننده اى است. از طریق اهل سنت هفت حدیث نقل شده است كه مقصود از منذر پیغمبر صلى الله علیه و آله و از هادى على علیه السلام می‌باشد از جمله مالكى در فصول المهمه می‌نویسد كه چون آیه مزبور نازل شد رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: انا المنذر و على الهادى و بك یا على یهتدى المهتدون. □یعنى من انذار كننده ام و على هدایت كننده و به وسیله تو یا على هدایت یافتگان هدایت می یابند. (39) --------------------------------------------------- (38) سوره رعد آیه 7 . (39) فصول المهمه، ص 122 . □ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آیه انما انت منذر و لكل قوم هاد.(38)□ □هر آینه تو بیم دهنده اى و براى هر قومى هدایت كننده اى است.
□آیه و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد امنا و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام.(40)□ □زمانی كه ابراهیم (به درگاه خداى تعالى دعا كرد) و گفت پروردگارا این شهر را (مكه) محل امن قرار بده و من و فرزندانم را از بت پرستى دور گردان. ابن مغازلى شافعى به سند خود از عبدالله بن مسعود نقل می‌كند كه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود دعاى ابراهیم كه عرض كرد پروردگارا من و فرزندانم را از بت پرستى دور گردان به من و على منتهى شد كه هیچ یك از ما هرگز به بت سجده نكردیم در نتیجه خداوند مرا نبى و على را وصى قرار داد. (41) -------------------------------------------------------------------- (40) سوره ابراهیم، آیه 35 . (41) مناقب ابن مغازلى، ص 276 . □ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#غدیریه 2⃣ □ولایت، تأویل قرآن□ □«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّك
3⃣ □ولایت، تأویل قرآن□ □«إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (رعد/۷)□ □قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «أنا المنذر و علی الهادی من بعدی؛ یا علی، بك یهتدی المهتدون». □«قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» (رعد/۴۳)□ □در کتاب التفسیر عیاشی از ابی جعفر علیه السلام در خصوص آیه‌ی فوق روایت است که: «فقال: نزلت في علی بعد رسول الله صلی الله علیه و آله و في الائمة بعده و علی عنده علم الکتاب». ❗️□و بدان علم از سرچشمه‌ی علوی جریان دارد. □«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا» (مریم/۹۶)□ □و فی الکافی عن الصادق علیه السلام: «ولایة امیرالمؤمنین علیه السلام هو الودو الذی قال الله تعالی». □«اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» (فاتحة/۶)□ □در کتاب معانی الاخبار از امام صادق علیه السلام روایت شده است که: «قال الصراط المستقیم امیرالمؤمنین».
(ره) : □ : «من أخلص لله أربعین صباحاً، فجّر الله ینابیع الحکمة من قبله علی لسانه» (هرکس چهل روز خود را برای خداوند خالص کند، خداوند چشمه های حکمت را از دلش بر زبان وی جاری و روان می‌کند.) را خواندم و تصمیم گرفتم بدان عمل کنم؛ پس از آن چله، هرگاه اندیشه و تصور گناهی به ذهنم می‌آمد، ناخودآگاه و بی فاصله از ذهنم می‌رفت... @mohamad_hosein_tabatabaei
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○بسم الله الرحمن الرحیم از حوادث بسیار مهم تاریخ اسلام، واقعه است○□ □داستان نصب أمير المؤمنين علىّ بن أبى طالب عليه السّلام در غدير خمّ به مقام ولايت كلّيّه كبراى إلهيّه، از داستانهاى بسيار مهمّ تاريخ اسلام است، و شايد واقعه اى با اين اهمّيّت و با اين خصوصيّاتى كه بيان خواهد شد، نداشته باشيم. □زيرا در حقيقت اين واقعه بيانگر بقاء رسالت پيامبر اكرم و دوام دوره ولايت إلهيّه آن حضرت در تجلّى گاه وجود مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام بوده است. □غدير نمايشگر اتّحاد و پيوند رسالت به إمامت، و نبوّت به ولايت است... □غدير نمايشگاه علىّ منّى و أنا منه در برابر ديدگان جميع خلائق و همگى امّت، و إعلان و إعلام اين واقعيّت به جهانيان تا روز بازپسين است. □غدير محلّ ظهور حقائق مخفيّه، و بواطن مختفيه، و إرشاد و هدايت مردمان به اين راه است. □غدير صراط مستقيم و شاهراه أعلاى انسانيّت به مقام عرفان و ولايت كلّيّه حقّ است. □● ، ج۷، ص۱۱●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی شانه□ □يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَه.... چون فرمود بَلّغ، به جمیع اکوان من الازل الی الابد ابلاغ شد و ندای بلغ از جانب رب رسول ختمی که رب الارباب است ازلی و ابدی است و هرگز این ندا از عالم وجود منقطع نمی‌شود. چه بهره هر موجودی از خطاب ایجادیِ کُن بواسطه سریان این ابلاغ در متن وجود او محقق می‌شود. □یکی از اولیاء الهی حقیر را فرمود که در مکاشفتی دیدم چون جناب حق تبارک و تعالی به رسولش فرمود يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ، نوری از جانب ذات اقدس اش تجلی کرد و در اقطار هر موجودی نفوذ یافت و هر شیء به این نور شیئیت پیدا کرد. این نور فصل اخیر هر چیزی است و به اوست شیئیت هر شیء.   □مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ چیست که رسول خاتم از جانب ذات غیبی امر به ابلاغ آن پیدا می‌کند چندان که اگر ابلاغ نکند تو گویی هیچ رسالتش را انجام نداده است؟ □از جانب ولی علی الاطلاق عالم وجود جز ولایتش نازل نمی‌شود. هو الولی؛ هر ولیی به اندازه بهره اش از این ولایت الهی ولی الله است. لذا ولایت همه اولیاء مقید است مگر ولایت خاتم که ختم اولیاء است. لذا خطاب شد که مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ را ابلاغ کن. یعنی آنچه به جان عزیزت نازل شد را به تمامه ابلاغ کن. مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ و مَا أوحي إِلَيْكَ هم ابلاغ تشریعی دارد و هم ابلاغ تکوینی. اگر ابلاغ نکنی رسول نیستی، زیرا رسالت هر رسول به ابلاغ ولایتش بر می‌گردد. یا علی کُنتَ مَعَ الأنْبیاء سِرّاً وَ مَعی سِرّاً وَ جَهْراً. □چون حضرت خاتم در منزل سراح مطلق واقع شده ولایتش هم مطلق است از اینرو آنچه در سرّ سویدای اوست در جهر هم به تمامه در صورت ولایت علویه ظاهر گردید. و این ماه شب چهارده را می‌ماند. چون انبیاء دیگر مظهر اتم اسم جامع نبودند، جامع نبودند لذا ماه ولایتشان تمام نبود و شب اول بودند یا دوم یا سوم و هکذا. اما رسول جامع است، قمر ولایتش هم کامل. □لذا مامور به ابلاغ در یوم الغدیر شد تا دریای تکوین و تشریع بهم آید و متن واقع و ثبوتی که نفس الامر است در منظر عقول شهود گردد .غدیر برکه ایست که ثبات دارد فافهم. تشریع از متن تکوین بر می‌خیزد. بدان آن ولایت عظمای علوی که در غدیر ابلاغ شد و مردم به صدق که تصدیق واقع است دعوت شدند امر ازلی الهی است؛ کُنت وَلیّاً وَ آدم بَینَ الماءِ وَ الطّین. ○دل هر ذره را که بشکافی ○آفتابیش در میان بینی □ولایت عظمای الهی در هر چیزی از ذره تا مجره سریان دارد؛ إِنَّ إِسم عَلي مَکتُوبٌ عَلی کُلّ شَئ. دشمنان ولایتش چه بدانند و چه ندانند سر سفره این ولایت موجودند، بِوُجُودِهِ ثَبِتَت الأَرض وَ السَّماء. اگر اقرار کنند در شمار صادقین درآیند و اگر انکار کنند خطاب وَيْلٌ لِّلْمُكَذِّبِينَ را مشمول گردند که کذاب آن است که خود را تکذیب کند. مبالغه در کذب آنجاست که خود را تکذیب کنی!! منکر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام منکر خودش است پس گوی او را که كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ. چون آنکس که خود را انکار کند از طبیعت انسانی اش منسوخ شده است. ○هر روز زنده ام به ولای تو یاعلی ○فردا به روح پاک امامان گواه باش
آیات 281-275 بقره قسمت سوم بخش چهارم ● به اين جمله استناد كرده اند و اما جمله : ((و من عاد فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون )) به آن جهت كه كلمه عود در آن آمده در مقابل كلمه انتهاء كه در جمله سابق آمده بود دلالت مى كند بر اينكه مراد از كلمه عود معنائى است كه با عدم انتها جمع مى شود، در نتيجه معناى و من عاد... اين است كه هر كس كه از كار زشت خود دست بر ندارد چنين و چنان مى شود و اين ، ملازم است با اصرار بر گناه و نپذيرفتن حكم خدا كه آنهم كفر به خدا و يا ارتداد درونى است هر چند كه اين كفر وارتداد را به زبان نياورند زيرا وقتى كسى به گناه قبلى خود برگردد و دست از آن برندارد حتى به اين مقدار كه از آن پشيمان باشد چنين كسى در حقيقت تسليم حكم خدا نگشته و تا ابد رستگار نخواهد شد پس ترديدى كه در آيه شده و فرموده : كسى كه چنين كند چنان مى شود و كسى كه چنين كند چنان مى گردد در حقيقت مى خواهد بفرمايد كه : ترديد در تسليم حكم خدا شدن و سرپيچى از دستورات او و اصرار بر گناه ناشی از عدم تسلیم است که آن هم مستلزم خلود در آتش است. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 642 از اينجا پاسخ يك استدلال نابجا روشن مى گردد و آن استدلال معتزله است كه گفته اند: آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه هر كس گناه كبيره اى مرتكب شود در عذاب دوزخ جاودان خواهد بود علت نابجائى آن اين است كه هر چند آيه دلالت دارد بر اينكه مرتكب گناه كبيره بلكه هر كس ‍ كه گناه كند در عذاب مخلد است ، ليكن دلالت ش منحصر در ارتكاب گناه با انكار حكم خدا است و البته چنين كسى كه تسليم حكم خدا نيست مسلمان نيست و بايد هميشه در عذاب باشد. مفسرين در معناى جمله : (فله ما سلف ) و جمله (و امره الى الله ) و جمله : (و من عاد...) وجوهى از معانى و احتمالات ذكر كرده اند كه اساس همه آنها همان معنائى است كه مفسرين از آيه فهميده اند و در سابق نقل شد و چون اساس آن احتمال ها فاسد بود، فائده اى در نقل آن احتمالات نديديم . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○ «از محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام نباید دست برداشت»○□ □حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره□ □چه ذکر فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد و چه ذکر مصائب اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد؛ همۀ این‌ها ادا‌ کردن اجر رسالت است؛ تثبیت‌کردن مردم بر «قرآن» است. چرا؟ برای‌ اینکه قرآن دارد: «إلاّ المَوَدَّة فِی القُرْبَی؛ [از شما برای رسالت پاداشی نمی‌خواهم] مگر مودت و دوستی نزدیکانم». □اگر کسی بگوید: ما قرآن را می‌خواهیم و می‌گیریم، [اما] به اهل‌بیت کاری نداریم، چه‌کار داریم به اهل‌بیت؟! «حَسْبُنَا کِتَابُ اللهِ؛ کتاب خدا ما را بس است». می‌گوییم: کتاب الهی که در آن «إلاّ المَوَدَّةَ فِی القُرْبَی» هست، آن را می‌گویی؟! آیا می‌شود آن‌ ‌‌وقت بگوییم کاری به اهل‌بیت علیهم‌السلام نداریم؟! کتاب‌الله که در آن آیۀ «اَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکُم و اَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی؛ دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم» [هست]، آن را می‌گویی؟! پس آیا می‌شود بدون اکمال و بدون ولایت اهل‌بیت؟! آن قرآنی را می‌گویید [که در آن آیۀ] «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاة وَ یُؤْتُونَ الزَّکاة وَ هُمْ راکِعُون؛ همانا ولیّ شما خدا و رسول او و کسانی هستند که نماز به پا می‌دارند و درحالی‌که در رکوع‌اند، زکات می‌دهند» [هست]؟! یا نه، در قرآن شما این آیه‌ها نیست؟! □پس باید بدانیم که یک واجب بزرگی بر دوش همه است، معلمین با تعلیم و مادحین(مداحان) با عمل، به این‌ها بفهمانند که از محبت [اهل‌بیت علیهم‌السلام] نباید دست برداشت. همه‌چیز توی محبت است. □اگر ما خدا را دوست می‌داشتیم، آیا ممکن بود دوستانش را دوست نداشته باشیم؟ آیا ممکن بود اعمالی را که او دوست می‌دارد، دوست نداشته باشیم؟ آیا چنین چیزی می‌شود که کسی دوست خدا باشد، اما دوستِ دوستان خدا نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دوست دارد، نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دشمن دارد، باشد؟ آیا چنین چیزی می‌شود؟! قهراً کسی که گفته: «حَسْبُنَا کِتَابُ اللهِ»؛ نه وصیت و نه هیچ چیز دیگری لازم نیست، دروغ واضح و آشکار [گفته] است؛ مثل اینکه در روز بگوید حالا شب است یا در شب بگوید حالا روز است. □این مثل این است که بگویند: ما نصف قرآن را قبول داریم، نصف دیگرش را قبول نداریم. اگر بنا باشد بر تبعیض (پذیرش بخشی از دین و انکار بخشی دیگر)، اکثر مردم اصلاً خداپرست نیستند، اکثر مردم بت‌پرست‌اند. دین خدا تبعیضی نیست؛ یا باید همه‌اش را بگیری یا هیچ چیزش را نگیری. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آیه و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد امنا و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام.(40)□ □زمانی كه ابراهیم
□آیه فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین و الملائكة بعد ذلك ظهیر. (42)□ □البته خدا و جبرئیل و صالح مؤمنین یارى كننده او (پیغمبر صلى الله علیه و آله) هستند و فرشتگان پس از نصرت خدا پشتیبان اویند. مفسرین و علماى بزرگ اهل سنت نوشته‏اند كه پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمود در آیه مزبور منظور از صالح المؤمنین على بن ابیطالب است. (43) ------------------------------------------------------------------ (42) سوره تحریم آیه 4 . (43) شواهد التنزیل، جلد 2، ص 255/ صواعق محرقه، ص 144. □ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آیه فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین و الملائكة بعد ذلك ظهیر. (42)□ □البته خدا و جبرئی
□آیه لا یستوى اصحاب النار و اصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون. (44)□ □یعنى دوزخیان با بهشتیان برابر نیستند اصحاب بهشت آنانند كه رستگار هستند. موفق بن احمد به سند خود از جابر روایت كرده است كه گفت ما در خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله بودیم كه على علیه السلام داخل شد رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود قسم به آن كه جان من در دست اوست كه این مرد و شیعه‏اش در روز قیامت رستگارانند. (45) ----------------------------------------------------------------------- (44) سوره حشر آیه 20. (45) كفایة الخصام، ص 422 . □ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●يك بار كه خدمت علامه طباطبايی، قدّس سرّه، رسيده بودم می‌فرمودند: « اگر از زمان رسول خدا تا زمان ما، تمام تفسيرهای قرآن را جمع كنند و از من سوال كنند كه دانشمندان در طی اين هزار و پانصد سال با قرآن مجيد چه كرد‌ه‌اند، جواب می‌دهم كه همه ما فقط تا كنار دريا آمده‌ايم و از بيرون به دريا نگاه كرده‌ايم و هنوز نمی‌دانيم در اين دريا چه خبر است!.» □●عقل: كليد گنج سعادت، ص: ۱۲۴●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#غدیریه 3⃣ □ولایت، تأویل قرآن□ □«إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (رعد/۷)□ □قال ر
4⃣ □ولایت، تأویل قرآن□ □«فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ -الی- رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» (نور/۳۷)□ □در تفسیر برهان از محمد بن الفضیل حدیث است که:  «قال سألت اباالحسن علیه السلام عن قول الله عزوجل في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ قال بیوت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله ثم بیوت علی علیه السلام منها». □«يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ» (حدید/۱۳)□ □در تفسیر برهان از سعید بن جبیر حدیث شده است که قال سئل رسول الله صلی الله علیه و آله عن قول الله عزوجل فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ، فقال: «انا السور و علی الباب و لیس یؤتی السور الا من قبل الباب». □نور، نور محمد و آل محمد است و سور، حصن حصین است برای مؤمنان از عذاب الهی. و باب آن، باب مدینه‌ی علم اعنی ولایت حضرت علوی علیه السلام است که باطن این مدینه، رحمت خاصّه‌ی الهی است و ظاهر آن که خلاف باطن است، انکار ولایت ائمه که عذاب الهی است می‌باشد.
□○مگر ولایت را می‌شود بدون غدیر شناخت؟○□ □○در زیارت جامعه امام هادی(سلام الله علیه) اهل بیت عصمت و طهارت همانند ملائکه به کرامت موصوف شدند. در زیارت جامعه این ذوات قدسی عرض می‌کنیم: «عِبادٌ مُكْرَمُونَ ٭ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾،[۱] مسیر نزول قرآن را فرشتگان کِرام به عهده دارند ﴿بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ﴾، ﴿بِأَیدِی سَفَرَةٍ ٭ كِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾[۲] یعنی این قرآن از مسیر کرامت آمده است. □○مهم‌ترین بیانی که ذات اقدس الهی درباره قرآن کریم دارد در سخنان نورانی امام هشتم علی بن موسی الرضا المرتضی(علیه و علی آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثناء) آمده که حضرت این معارف را بهره همه مخصوصاً ایرانی‌ها قرار داد. وجود مبارک امام رضا وقتی وارد ایران شد مکتب تشیع را به همراه خود آورد، ایشان وقتی وارد سرزمین خراسان شد سؤال کردند که مسئله مهم در اینجا چیست؟ عرض شد مسئله امامت و خلافت است. □حضرت فرمود اینها از خلافت و امامت چه خبری دارند؟ اینها چه می‌دانند امامت چیست؟ اینها چه می‌دانند خلافت چیست؟ آن سخنرانی نورانی را که مرحوم کلینی نقل کرد دیگران هم نقل کردند از وجود مبارک امام هشتم به ما رسیده است که حضرت فرمود: «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ وَ هُوَ بِحَیثُ النَّجْمُ مِنْ یدِ الْمُتَنَاوِلِینَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ فَأَینَ الِاخْتِیارُ مِنْ هَذَا وَ أَینَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَینَ یوجَدُ مِثْلُ هَذَا»؛[۳] امام ستاره آسمان است، با دست کسی نمی‌تواند به آسمان دست‌درازی کند و ستاره را بگیرد یا مسح کند! مگر امامت را می‌شود شناخت؟ مگر ولایت را می‌شود بدون غدیر شناخت؟ مگر حقیقت امامت یک امر انتصابی است؟ از آن به بعد حضرت سعی کردند بحث‌های ولایت را به ما آموزش دهند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□تحریر نهج البلاغه آیت الله العظمی جوادی آملی (حفظه الله) با عنوان «سلونی قبل ان تفقدونی»، شرح و تبیین فقرات خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های نهج البلاغه است که معظم له این سلسله مباحث را از سال ۱۳۷۱ در خطبه‌های نماز جمعه شهر مقدّس قم آغاز نمودند و اکنون نیز پس از قریب به سه دهه همچنان در روزهای پنجشنبه در درس‌ اخلاق، ادامه دارد. □این شرح ترتیبی نهج البلاغه از همان ابتدا مورد توجه جامعه علمی و نخبگانی و همچنین بخش های فرهیخته عمومی قرار گرفت و اکنون، انتظار جامعه حوزوی و دانشگاهی و همچنین عموم علاقه مندان به کسب معارف اهل بیت(علیهم السلام) در خصوص تدوین و انتشار این مباحث در قالب مجموعه مجلدات به قلم حضرت استاد، برآورده گردیده است که پیش بینی می شود این اثر گرانسنگ حدود ۱۵ مجلد باشد. □جلد نخست از این مجموعه فاخر، دربردارنده شرح و تحریر خطبه‌های ۱ تا ۱۷ نهج البلاغه توسط آیت الله العظمی جوادی آملی است. #آثار_جدید #شرح_نهج_البلاغه «سلونی قبل ان تفقدونی» «تحریر نهج البلاغه»
□بسمه تعالی شانه□ □الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا□ □امروز (روز غدیر) دین شما را به کمال رساندم و نعم را برای شما تمام کردم یعنی همه حقائق را بولایت علی بن ابیطالب برای شما آشکار نمودم. □حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فرمود: «قولوا لا إله إلا الله تُفْلِحوا»، اسلام با «لا اله الا الله» آغاز شد و با «ولایت امیرالمؤمنین» به اتمام و اکمال رسید. کلمه لا اله الا الله کلمه نفی و اثبات است و آن نفی غیر و اثبات غیور است چه غیرت او غیر سوز است. این کلمه شرطی دارد و آن شرط ولایت است و اگر این کلمه طیبه بدون شرط اش لحاظ شود خروج از دایره توحید است. چون ذات اقدس غیبی از هر شرطی مبراست، آنجا نه نفی راه دارد و نه اثبات!! لابشرط مقسمی است یعنی هیچ قید و لحاظ و اعتباری را نمی‌پذیرد حتی همین شرط عدم شرط را. لذا اگر بخواهیم از آن ذات چیزی را نفی کنیم یا چیزی را برای او اثبات کنیم او را مشروط به شرط و مقید به قید کردیم حال اینکه او من حیث هی هی ذات لابشرط قسمی است و این حیث هی هی هم حد او نیست؛ آنجا نه حرف راه دارد نه سکوت، نه شهود راه دارد نه حضور! ○عنقا شکار کس نشود دام بازچین ○کاینجا همیشه باد بدست است دام را □نفی و اثبات مربوط به مرتبه اطلاق قسمی است که نفس رحمانی و مرتبه امامت و ولایت مطلقه کلیه الهیه است پس تمام تسبیح ها و تحمیدها و طاعات و عبادات و عرفان و شهود و... به این مقام منیع برمی‌گردد پس فهم کن سرّ توسل را. منتها چون در صدر اسلام عقول هنوز به بلوغ نرسیده بود، پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله فقط کلمه «لا اله الّا الله» را بیان کرد. هرچه کمالات جامعه بیشتر شد و افهام قوی تر شد مطلب آشکارتر شد و فرمود «الله لا اله الّا هو»... بعد که تک مردانی پیدا شدند که تاب حمل سرّ ولایت را داشتند حضرت فرمود «لا هو الّا هو». آنگاه در جنگ بدر مطلب را علنی کرد و از لسان امیرالمؤمنین علیه السلام اظهار فرمود که در رویا جناب خضر مرا گفت: «یا هو یا من لا هو الا هو». و جناب ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله فرمود: علمت اسم الاعظم. □آن اسم اعظم، خود حضرت علی علیه السلام است و خضر شانی از شئون خود مولاست. □پس اول، اسلام فلاح را در لا اله الا الله قرار داد و آخر امر دین را کامل کرد و در تاویل آیه «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» فرمود: بكَ یا علی. «هُوَ الْأَوَّلُ وَالظَّاهِرُ» شد لا اله الا الله و «هُوَ الْآخِرُ وَالْبَاطِنُ» شد شرط لا اله الا الله. شرط مصدر است و مشروط و شرائط مشتق از اوست. □در حدیث سلسله الذهب که سرتاپا طلاست حضرت ثامن شروط لا اله الا الله فرمود: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها.» لا اله الا الله حصن امام است و داخل این حصن و من فی البیت اصل است و حصار و بیت فرع. این لا اله الا الله همان ولایت علوی است که سبب فلاح و رستگاری ابدی است لذا در حدیث عرشی دیگر فرمود: «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي» □الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 281-275 بقره قسمت سوم بخش پنجم ● معناى جمله : ((يمحق الله الربا و يربى الصدقات خدا ربا را نابود مى كند و صدقات را نمو و زيادت مى دهد)) يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَوا وَ يُرْبى الصدَقَتِ... كلمه ((محق )) به فتحه ميم و سكون حاء و قاف مصدر فعل (يمحق ) و به معناى نقصان پى درپى است بطوری كه آن چيزى كه محق مى شود تدريجا فانى شود و در مقابل كلمه ارباء كه مصدر فعل ((يربى )) است به معناى نمو و رو به زيادت نهادن و كلمه (اثيم ) به معناى صاحب اثم است و در سابق ، معناى اثم گذشت . در آيه شريفه ، ((ارباء صدقات )) و ((محق ربا)) را مقابل يكديگر قرار داده ، در سابق هم گفتيم كه ارباء صدقات و نمو دادن آن مختص به آخرت نيست بلكه اين خصيصه هم در دنيا هست و هم در آخرت در نتيجه از مقابله نامبرده مى فهميم كه محق ربا نيز هم در دنيا هست و هم در آخرت . پس همچنان كه يكى از خصوصيات صدقات ، اين است كه نمو مى كند و اين نمو، لازمه قهرى صدقه است و از آن جدا شدنى نيست چون باعث جلب محبت و حسن تفاهم و جذب قلوب است و امنيت را گسترش داده و دلها را از اينكه به سوى غصب و دزدى و افساد و اختلاس بگرايد، باز مى دارد و نيز باعث اتحاد و مساعدت و معاونت گشته و اكثر راههاى فساد و فناى اموال را مى بندد و همه اينها باعث مى شود كه مال آدمى در دنيا هم زياد شود و چند برابر گردد. همچنين يكى از خواص ربا كاهش مال و فناى تدريجى آن است چون ربا باعث قساوت قلب و خسارت مى شود و اين دو باعث بغض و عداوت و سوء ظن مى گردد و امنيت و مصونيت را سلب نموده ، نفوس ‍ را تحريك مى كند تا از هر راهى و وسيله اى كه ممكن باشد چه با زبان و چه با عمل ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 643 چه مستقيم و چه غير مستقيم از يكديگر انتقام بگيرند، و همه اينها باعث تفرقه و اختلاف مى شود و اين هم راه هاى فساد و زوال و تباهى مال را مى گشايد و كمتر مالى از آفت و يازوال محفوظ مى ماند. همه اينها براى اين است كه صدقه و ربا هر دو با زندگى طبقه محروم و محتاج تماس دارد زيرا احتياج به ضروريات زندگى ، احساسات باطنى آنان را تحريك كرده و در اثر وجود عقده ها و خواسته هاى ارضا نشده آماده دفاع از حقوق زندگى خود گشته و هر طور كه شده در صدد مبارزه بر مى آيند اگر در اين هنگام به ايشان احسان شده و كمك هاى بلاعوض ‍ برسد احساساتشان تحريك مى شود تا با احسان و حسن نيت خود، آن احسان را تلافى كنند و اگر در چنين وضعى در حق آنان با قساوت و خشونت رفتار شود بطوری كه تتمه مالشان هم از بين برود و آبرو و جانشان در خطر افتد،با انتقام مقابله خواهند كرد و به هر وسيله اى كه دستشان برسد طرف مقابل را منكوب مى سازند و كمتر رباخوارى است كه از آثار شوم اين مبارزه محفوظ بماند بلكه آنهائى كه سرگذشت رباخواران را ديده اند همه از نكبت و نابودى اموال آنان و ويرانى خانه ها و بى ثمر ماندن تلاشهايشان از قهر فقرا خبر مى دهند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □در شب عید غدیر و شب‌های مثل آن... باید فضیلت این شب‌ها و روزها و صاحب آنها و مطاعن دشمنان ایشان و احادیث وارده در زمینه ولایت، با اقامه دلیل و برهان ذکر شود تا موجب تقویت عقاید مذهبی مستمعین گردد، نه اینکه این گونه مجالس، به خنده و لهو و لعب گذرانده شود. □○در محضر بهجت، ج٢، ص٩○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آیه لا یستوى اصحاب النار و اصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون. (44)□ □یعنى دوزخیان با بهشتیان
 □آیه و تعیها اذن واعیة. (46)□ □و نگهدارد، آن پند را گوش نگاهدارنده. طبرى و سیوطى در تفسیر خودشان نوشته‏ اند كه وقتى آیه مزبور نازل شد پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله عرض كرد خدایا آن گوش را گوش على قرار بده و على علیه السلام فرمود از آنگاه چیزى نشنیدم كه فراموش كرده باشم. (47) -----------------------------------------------------------------------(46) سوره الحاقة، آیه 12. (47) مناقب ابن مغازلى، ص 265 . □ _علی_علیه_السلام_درقرآن□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
 □آیه و تعیها اذن واعیة. (46)□ □و نگهدارد، آن پند را گوش نگاهدارنده. طبرى و سیوطى در تفسیر خودشا
 □آیه افمن كان مؤمنا كمن كان فاسقا لا یستون. (48)□ □آیا كسى كه مؤمن است مانند كسى است كه فاسق است (این دو) در نزد خدا یكسان نیستند. ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه و ابن كثیر در تفسیر خود و خطیب بغدادى در تاریخ بغداد و دیگران نوشته ‏اند كه ولید بن عقبه در مقام مفاخره به على علیه السلام گفت من از تو زبانم گویاتر و نیزه ‏ام تیزتر و در جنگ شجاع‏ترم! على علیه السلام فرمود ساكت شو اى فاسق. آنگاه خدا به تصدیق كلام آن حضرت آیه مزبور را نازل فرمود. (49) ----------------------------------------------------------------------(48) سوره سجده آیه 18. (49) غایة المرام، باب 152/ مناقب ابن مغازلى، ص 324 . □ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●معنای مولا در حدیث غدیر: مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلیٌّ مَولاهُ●□ □رسول الله صلی اله علیه و آله و سلم فرمودند: □هر که من مولا و سرپرست اویم، پس علی مولای اوست □معناى مولى، إمام و پيشوا و حاكم بر مُقدَّراتِ مردم و صاحب اختيار امور دنيوى و اخروى آنان از جانب حضرت حقّ تعالى است. □(امام) يعنى آن (کسی) كه به مقام فناء فى الله رسيده و بين او و حضرت حقّ در سير مراتب تقرّب، هيچ بُعد و فاصله‏ اى نمانده است، تمام حجاب ‏ها و فاصله‏ هاى ظلمانى و نورانى برداشته شده است، □و اين است حقيقت ولايت كه همان مقام عبوديّت حقّه حقيقيّه و آخرين درجه سير از كمالات بشر است. □● ، ج‏۷، ص۲۵۸●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□در ایام مخصوص ذی الحجه هم که از روز هشتم و نهم بخصوص شروع می شود، اعمال، تا سیزدهم ماه ذی الحجه به مدت پنج روز، روز نهم ذی الحجه، دهم عید قربان، یازده و دوازده و سیزدهم، این پنج روز و تقریباً هم پنج شب، اصل وجوبش شب دهم، شب یازده، شب دوازده، شب سیزده چهار شب است؛ اگر شب نهم، عرفه را هم بخواهند در منا باشند یا در عرفات، به عنوان یک امر استحبابی، پنج شب. □مجموع حج وجوبی در حج تمتع بر می گردد به چهار شب و پنج روز. که تا حاجی این چند شب خاص را از شب دهم ذی الحجه و از روز نهم ذی الحجه، اول ظهر و قبل الظهر در عرفات تا روز سیزدهم را، این پنج شب ، چهارشب و پنج روز را، تا در مواقف سه گانه ی عرفات و مشعر که مزدلفه هم می گویند، و منا و طواف اینها در مکه را ادراک نکند در حقیقت، حاجی نمی شود، معتمر است. ولذا تمام کسانی که به عمره می روند، حاجی نمی شوند، اینها معتمر می شوند. □چون کسی که به عمره رفت، حج نرفت؛ چون ایام حج نیست. بله کسانی که در ایام حج به حج می روند، هم عمره تمتع به جا می آورند، هم حج را، که حج فقط بر می گردد به این چهار شب و پنج روز؛ بغیر از این رونده های مکه، معتمرند. □این که اگر کسی حج عمره رفت و آمد و حج اصلی عرفات و مشعر و منا را در این چهار شب خاص از نهم روز عرفه و ذی الحجه به وقت عربستان تا روز سیزدهم در مواقف ثلاث نباشد، اینهایی که می نویسیم در پارچه ها: مقدم فلان حاجی که معتمر است، این دیگر توسّع در تعبیر است؛ در حقیقت ، شخص، حاجی نیست، معتمر است. مگر اینکه از قبل حاجی شده باشد، الان برود عمره برگردد اطلاق حج و حاجی بر او می کند. □○ استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei