کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#غدیریه 3⃣ □ولایت، تأویل قرآن□ □«إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (رعد/۷)□ □قال ر
#غدیریه 4⃣
□ولایت، تأویل قرآن□
□«فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ -الی- رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» (نور/۳۷)□
□در تفسیر برهان از محمد بن الفضیل حدیث است که: «قال سألت اباالحسن علیه السلام عن قول الله عزوجل في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ قال بیوت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله ثم بیوت علی علیه السلام منها».
□«يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ» (حدید/۱۳)□
□در تفسیر برهان از سعید بن جبیر حدیث شده است که قال سئل رسول الله صلی الله علیه و آله عن قول الله عزوجل فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ، فقال: «انا السور و علی الباب و لیس یؤتی السور الا من قبل الباب».
□نور، نور محمد و آل محمد است و سور، حصن حصین است برای مؤمنان از عذاب الهی. و باب آن، باب مدینهی علم اعنی ولایت حضرت علوی علیه السلام است که باطن این مدینه، رحمت خاصّهی الهی است و ظاهر آن که خلاف باطن است، انکار ولایت ائمه که عذاب الهی است میباشد.
#ح_م
□○مگر ولایت را میشود بدون غدیر شناخت؟○□
□○در زیارت جامعه امام هادی(سلام الله علیه) اهل بیت عصمت و طهارت همانند ملائکه به کرامت موصوف شدند. در زیارت جامعه این ذوات قدسی عرض میکنیم: «عِبادٌ مُكْرَمُونَ ٭ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾،[۱] مسیر نزول قرآن را فرشتگان کِرام به عهده دارند ﴿بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ﴾، ﴿بِأَیدِی سَفَرَةٍ ٭ كِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾[۲] یعنی این قرآن از مسیر کرامت آمده است.
□○مهمترین بیانی که ذات اقدس الهی درباره قرآن کریم دارد در سخنان نورانی امام هشتم علی بن موسی الرضا المرتضی(علیه و علی آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثناء) آمده که حضرت این معارف را بهره همه مخصوصاً ایرانیها قرار داد. وجود مبارک امام رضا وقتی وارد ایران شد مکتب تشیع را به همراه خود آورد، ایشان وقتی وارد سرزمین خراسان شد سؤال کردند که مسئله مهم در اینجا چیست؟ عرض شد مسئله امامت و خلافت است.
□حضرت فرمود اینها از خلافت و امامت چه خبری دارند؟ اینها چه میدانند امامت چیست؟ اینها چه میدانند خلافت چیست؟ آن سخنرانی نورانی را که مرحوم کلینی نقل کرد دیگران هم نقل کردند از وجود مبارک امام هشتم به ما رسیده است که حضرت فرمود: «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ وَ هُوَ بِحَیثُ النَّجْمُ مِنْ یدِ الْمُتَنَاوِلِینَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ فَأَینَ الِاخْتِیارُ مِنْ هَذَا وَ أَینَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَینَ یوجَدُ مِثْلُ هَذَا»؛[۳] امام ستاره آسمان است، با دست کسی نمیتواند به آسمان دستدرازی کند و ستاره را بگیرد یا مسح کند! مگر امامت را میشود شناخت؟ مگر ولایت را میشود بدون غدیر شناخت؟ مگر حقیقت امامت یک امر انتصابی است؟ از آن به بعد حضرت سعی کردند بحثهای ولایت را به ما آموزش دهند.
#آیت_الله_جوادی_آملی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□تحریر نهج البلاغه آیت الله العظمی جوادی آملی (حفظه الله) با عنوان «سلونی قبل ان تفقدونی»، شرح و تبیین فقرات خطبهها، نامهها و حکمتهای نهج البلاغه است که معظم له این سلسله مباحث را از سال ۱۳۷۱ در خطبههای نماز جمعه شهر مقدّس قم آغاز نمودند و اکنون نیز پس از قریب به سه دهه همچنان در روزهای پنجشنبه در درس اخلاق، ادامه دارد.
□این شرح ترتیبی نهج البلاغه از همان ابتدا مورد توجه جامعه علمی و نخبگانی و همچنین بخش های فرهیخته عمومی قرار گرفت و اکنون، انتظار جامعه حوزوی و دانشگاهی و همچنین عموم علاقه مندان به کسب معارف اهل بیت(علیهم السلام) در خصوص تدوین و انتشار این مباحث در قالب مجموعه مجلدات به قلم حضرت استاد، برآورده گردیده است که پیش بینی می شود این اثر گرانسنگ حدود ۱۵ مجلد باشد.
□جلد نخست از این مجموعه فاخر، دربردارنده شرح و تحریر خطبههای ۱ تا ۱۷ نهج البلاغه توسط آیت الله العظمی جوادی آملی است.
#آثار_جدید
#شرح_نهج_البلاغه
«سلونی قبل ان تفقدونی»
«تحریر نهج البلاغه»
#عیدی_غدیر
□بسمه تعالی شانه□
□الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا□
□امروز (روز غدیر) دین شما را به کمال رساندم و نعم را برای شما تمام کردم یعنی همه حقائق را بولایت علی بن ابیطالب برای شما آشکار نمودم.
□حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فرمود: «قولوا لا إله إلا الله تُفْلِحوا»، اسلام با «لا اله الا الله» آغاز شد و با «ولایت امیرالمؤمنین» به اتمام و اکمال رسید. کلمه لا اله الا الله کلمه نفی و اثبات است و آن نفی غیر و اثبات غیور است چه غیرت او غیر سوز است. این کلمه شرطی دارد و آن شرط ولایت است و اگر این کلمه طیبه بدون شرط اش لحاظ شود خروج از دایره توحید است. چون ذات اقدس غیبی از هر شرطی مبراست، آنجا نه نفی راه دارد و نه اثبات!! لابشرط مقسمی است یعنی هیچ قید و لحاظ و اعتباری را نمیپذیرد حتی همین شرط عدم شرط را. لذا اگر بخواهیم از آن ذات چیزی را نفی کنیم یا چیزی را برای او اثبات کنیم او را مشروط به شرط و مقید به قید کردیم حال اینکه او من حیث هی هی ذات لابشرط قسمی است و این حیث هی هی هم حد او نیست؛ آنجا نه حرف راه دارد نه سکوت، نه شهود راه دارد نه حضور!
○عنقا شکار کس نشود دام بازچین
○کاینجا همیشه باد بدست است دام را
□نفی و اثبات مربوط به مرتبه اطلاق قسمی است که نفس رحمانی و مرتبه امامت و ولایت مطلقه کلیه الهیه است پس تمام تسبیح ها و تحمیدها و طاعات و عبادات و عرفان و شهود و... به این مقام منیع برمیگردد پس فهم کن سرّ توسل را. منتها چون در صدر اسلام عقول هنوز به بلوغ نرسیده بود، پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله فقط کلمه «لا اله الّا الله» را بیان کرد. هرچه کمالات جامعه بیشتر شد و افهام قوی تر شد مطلب آشکارتر شد و فرمود «الله لا اله الّا هو»... بعد که تک مردانی پیدا شدند که تاب حمل سرّ ولایت را داشتند حضرت فرمود «لا هو الّا هو». آنگاه در جنگ بدر مطلب را علنی کرد و از لسان امیرالمؤمنین علیه السلام اظهار فرمود که در رویا جناب خضر مرا گفت: «یا هو یا من لا هو الا هو». و جناب ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله فرمود: علمت اسم الاعظم.
□آن اسم اعظم، خود حضرت علی علیه السلام است و خضر شانی از شئون خود مولاست.
□پس اول، اسلام فلاح را در لا اله الا الله قرار داد و آخر امر دین را کامل کرد و در تاویل آیه «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» فرمود: بكَ یا علی. «هُوَ الْأَوَّلُ وَالظَّاهِرُ» شد لا اله الا الله و «هُوَ الْآخِرُ وَالْبَاطِنُ» شد شرط لا اله الا الله. شرط مصدر است و مشروط و شرائط مشتق از اوست.
□در حدیث سلسله الذهب که سرتاپا طلاست حضرت ثامن شروط لا اله الا الله فرمود: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها.» لا اله الا الله حصن امام است و داخل این حصن و من فی البیت اصل است و حصار و بیت فرع. این لا اله الا الله همان ولایت علوی است که سبب فلاح و رستگاری ابدی است لذا در حدیث عرشی دیگر فرمود: «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□
#ح_م
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 281-275 بقره قسمت سوم
بخش پنجم
● معناى جمله : ((يمحق الله الربا و يربى الصدقات خدا ربا را نابود مى كند و صدقات را نمو و زيادت مى دهد))
يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَوا وَ يُرْبى الصدَقَتِ...
كلمه ((محق )) به فتحه ميم و سكون حاء و قاف مصدر فعل (يمحق ) و به معناى نقصان پى درپى است بطوری كه آن چيزى كه محق مى شود تدريجا فانى شود و در مقابل كلمه ارباء كه مصدر فعل ((يربى )) است به معناى نمو و رو به زيادت نهادن و كلمه (اثيم ) به معناى صاحب اثم است و در سابق ، معناى اثم گذشت .
در آيه شريفه ، ((ارباء صدقات )) و ((محق ربا)) را مقابل يكديگر قرار داده ، در سابق هم گفتيم كه ارباء صدقات و نمو دادن آن مختص به آخرت نيست بلكه اين خصيصه هم در دنيا هست و هم در آخرت در نتيجه از مقابله نامبرده مى فهميم كه محق ربا نيز هم در دنيا هست و هم در آخرت .
پس همچنان كه يكى از خصوصيات صدقات ، اين است كه نمو مى كند و اين نمو، لازمه قهرى صدقه است و از آن جدا شدنى نيست چون باعث جلب محبت و حسن تفاهم و جذب قلوب است و امنيت را گسترش داده و دلها را از اينكه به سوى غصب و دزدى و افساد و اختلاس بگرايد، باز مى دارد و نيز باعث اتحاد و مساعدت و معاونت گشته و اكثر راههاى فساد و فناى اموال را مى بندد و همه اينها باعث مى شود كه مال آدمى در دنيا هم زياد شود و چند برابر گردد.
همچنين يكى از خواص ربا كاهش مال و فناى تدريجى آن است چون ربا باعث قساوت قلب و خسارت مى شود و اين دو باعث بغض و عداوت و سوء ظن مى گردد و امنيت و مصونيت را سلب نموده ، نفوس را تحريك مى كند تا از هر راهى و وسيله اى كه ممكن باشد چه با زبان و چه با عمل ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 643
چه مستقيم و چه غير مستقيم از يكديگر انتقام بگيرند، و همه اينها باعث تفرقه و اختلاف مى شود و اين هم راه هاى فساد و زوال و تباهى مال را مى گشايد و كمتر مالى از آفت و يازوال محفوظ مى ماند.
همه اينها براى اين است كه صدقه و ربا هر دو با زندگى طبقه محروم و محتاج تماس دارد زيرا احتياج به ضروريات زندگى ، احساسات باطنى آنان را تحريك كرده و در اثر وجود عقده ها و خواسته هاى ارضا نشده آماده دفاع از حقوق زندگى خود گشته و هر طور كه شده در صدد مبارزه بر مى آيند اگر در اين هنگام به ايشان احسان شده و كمك هاى بلاعوض برسد احساساتشان تحريك مى شود تا با احسان و حسن نيت خود، آن احسان را تلافى كنند و اگر در چنين وضعى در حق آنان با قساوت و خشونت رفتار شود بطوری كه تتمه مالشان هم از بين برود و آبرو و جانشان در خطر افتد،با انتقام مقابله خواهند كرد و به هر وسيله اى كه دستشان برسد طرف مقابل را منكوب مى سازند و كمتر رباخوارى است كه از آثار شوم اين مبارزه محفوظ بماند بلكه آنهائى كه سرگذشت رباخواران را ديده اند همه از نكبت و نابودى اموال آنان و ويرانى خانه ها و بى ثمر ماندن تلاشهايشان از قهر فقرا خبر مى دهند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیتالله بهجت قدسسره○□
□در شب عید غدیر و شبهای مثل آن... باید فضیلت این شبها و روزها و صاحب آنها و مطاعن دشمنان ایشان و احادیث وارده در زمینه ولایت، با اقامه دلیل و برهان ذکر شود تا موجب تقویت عقاید مذهبی مستمعین گردد، نه اینکه این گونه مجالس، به خنده و لهو و لعب گذرانده شود.
□○در محضر بهجت، ج٢، ص٩○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آیه لا یستوى اصحاب النار و اصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون. (44)□ □یعنى دوزخیان با بهشتیان
□آیه و تعیها اذن واعیة. (46)□
□و نگهدارد، آن پند را گوش نگاهدارنده.
طبرى و سیوطى در تفسیر خودشان نوشته اند كه وقتى آیه مزبور نازل شد پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله عرض كرد خدایا آن گوش را گوش على قرار بده و على علیه السلام فرمود از آنگاه چیزى نشنیدم كه فراموش كرده باشم. (47)
-----------------------------------------------------------------------(46) سوره الحاقة، آیه 12.
(47) مناقب ابن مغازلى، ص 265 .
□ #امام _علی_علیه_السلام_درقرآن□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آیه و تعیها اذن واعیة. (46)□ □و نگهدارد، آن پند را گوش نگاهدارنده. طبرى و سیوطى در تفسیر خودشا
□آیه افمن كان مؤمنا كمن كان فاسقا لا یستون. (48)□
□آیا كسى كه مؤمن است مانند كسى است كه فاسق است (این دو) در نزد خدا یكسان نیستند.
ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه و ابن كثیر در تفسیر خود و خطیب بغدادى در تاریخ بغداد و دیگران نوشته اند كه ولید بن عقبه در مقام مفاخره به على علیه السلام گفت من از تو زبانم گویاتر و نیزه ام تیزتر و در جنگ شجاعترم! على علیه السلام فرمود ساكت شو اى فاسق. آنگاه خدا به تصدیق كلام آن حضرت آیه مزبور را نازل فرمود. (49)
----------------------------------------------------------------------(48) سوره سجده آیه 18.
(49) غایة المرام، باب 152/ مناقب ابن مغازلى، ص 324 .
□ #امام_علی_علیه_السلام_درقرآن□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
□●معنای مولا در حدیث غدیر: مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلیٌّ مَولاهُ●□
□رسول الله صلی اله علیه و آله و سلم فرمودند:
□هر که من مولا و سرپرست اویم، پس علی مولای اوست
□معناى مولى، إمام و پيشوا و حاكم بر مُقدَّراتِ مردم و صاحب اختيار امور دنيوى و اخروى آنان از جانب حضرت حقّ تعالى است.
□(امام) يعنى آن (کسی) كه به مقام فناء فى الله رسيده و بين او و حضرت حقّ در سير مراتب تقرّب، هيچ بُعد و فاصله اى نمانده است، تمام حجاب ها و فاصله هاى ظلمانى و نورانى برداشته شده است،
□و اين است حقيقت ولايت كه همان مقام عبوديّت حقّه حقيقيّه و آخرين درجه سير از كمالات بشر است.
□● #امام_شناسى، ج۷، ص۲۵۸●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استادصمدی_آملی
#حج_و_حاجی_حقیقی
□در ایام مخصوص ذی الحجه هم که از روز هشتم و نهم بخصوص شروع می شود، اعمال، تا سیزدهم ماه ذی الحجه به مدت پنج روز، روز نهم ذی الحجه، دهم عید قربان، یازده و دوازده و سیزدهم، این پنج روز و تقریباً هم پنج شب، اصل وجوبش شب دهم، شب یازده، شب دوازده، شب سیزده چهار شب است؛ اگر شب نهم، عرفه را هم بخواهند در منا باشند یا در عرفات، به عنوان یک امر استحبابی، پنج شب.
□مجموع حج وجوبی در حج تمتع بر می گردد به چهار شب و پنج روز. که تا حاجی این چند شب خاص را از شب دهم ذی الحجه و از روز نهم ذی الحجه، اول ظهر و قبل الظهر در عرفات تا روز سیزدهم را، این پنج شب ، چهارشب و پنج روز را، تا در مواقف سه گانه ی عرفات و مشعر که مزدلفه هم می گویند، و منا و طواف اینها در مکه را ادراک نکند در حقیقت، حاجی نمی شود، معتمر است. ولذا تمام کسانی که به عمره می روند، حاجی نمی شوند، اینها معتمر می شوند.
□چون کسی که به عمره رفت، حج نرفت؛ چون ایام حج نیست. بله کسانی که در ایام حج به حج می روند، هم عمره تمتع به جا می آورند، هم حج را، که حج فقط بر می گردد به این چهار شب و پنج روز؛ بغیر از این رونده های مکه، معتمرند.
□این که اگر کسی حج عمره رفت و آمد و حج اصلی عرفات و مشعر و منا را در این چهار شب خاص از نهم روز عرفه و ذی الحجه به وقت عربستان تا روز سیزدهم در مواقف ثلاث نباشد، اینهایی که می نویسیم در پارچه ها: مقدم فلان حاجی که معتمر است، این دیگر توسّع در تعبیر است؛ در حقیقت ، شخص، حاجی نیست، معتمر است. مگر اینکه از قبل حاجی شده باشد، الان برود عمره برگردد اطلاق حج و حاجی بر او می کند.
□○ #حج_حاجی_حقیقی
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○غدیر در کلامه علامه مصباح
عيد غدير حرکتی نمادين برای يادآوری رکن رهبری در جامعه اسلامی است○□
□واقعه غدیر اوج معرفی امیرالمومنین به عنوان جانشین پیامبر است ؛ علی رغم همه اینها، کسانی به نام اسلام و دلسوزی برای اسلام، غدیر را از یادها بردند و بعدها نیز در شرایط مختلف تاریخی کوشیدند که این مسأله کمرنگ و حتی فراموش شود.
□هماکنون نیز کسانی به عناوین مختلف خودشان را دلسوز ملت ایران معرفیمیکنند و حتی به این اکتفا نکرده و خود را دارای سوابق انقلابی و دلسوز قانون اساسی و انقلاب اسلامی معرفی میکنند و میکوشند چیزی را که رکن هویت این جامعه است تضعیف کنند.
□عید غدیر حرکتی نمادین است که با یادآوری آن به رکن رهبری جامعه اسلامی، که بقای جامعه اسلامی به آن بستگی دارد توجه پیدا میکنیم.
@mohamad_hosein_tabatabaei