eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□حضرت محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمودند: سه چیز است که هر کس نداشته باشد هیچ عملى از او تمام و کامل نیست: پاکدامنى و ورعى که او را از نافرمانى خدا بازدارد و خویى که به سبب آن با مردم مدارا کند و بردبارى و حلمى که به وسیله آن رفتار جاهلانه نادان را دفع کند. □ثَلاثٌ مَن لَم یَکُن فِیه لِمَ یَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِی اللّه ِ و خُلُقٌ یُدارِی بِهِ النّاسَ و حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ. □الكافی، ج ١، ص ١١٦□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○نماز فوق‌العادۀ یک‌شنبۀ ماه ذی‌القعده○□ □هدیۀ جبرئيل در سفر معراج به پیامبر□ □این نماز برای یک‌شنبۀ اوّل ماه ذی‌القعده وارد شده است؛ ولی قید خاصّی ندارد. خواندن آن در تمام یک‌شنبه‌های ماه ذی‌القعده و در طول سال توصیه می‌شود. □از رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم روايت شده است كه هر كه این نماز را بجا آورد، توبه‌اش مقبول و گناهانش آمرزيده شود، خصماء او در روز قيامت از او راضی شوند، با ايمان بميرد و دينش گرفته نشود، قبرش گشاده و نورانی گردد، والدينش از او راضی گردند، مغفرت شامل حال والدين او و ذريّه او گردد، توسعۀ رزق پيدا كند، ملك‌الموت با او در وقت مردن مدارا كند و به آسانی جان او بيرون شود. □نحوۀ خواندن نماز یک‌شنبه ماه ذی‌القعده□ □ابتدا غسل مستحب توبه کند و سپس وضو بگيرد. □این نماز چهار رکعت است. در هر رکعت بخواند: ○سوره «حمد» ۱ مرتبه ○سوره «توحید» ۳ مرتبه ○سوره «فَلَق» ۱ مرتبه ○سوره «ناس» ۱ مرتبه □بلافاصله بعد از سلام نماز باید ۷۰ بار استغفار کند و بگوید: □«أسْتَغْفِرُاللهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» □بعد از هفتاد بار استغفار، بگوید: □«لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» : □«یا عَزِیزُ یا غَفّارُ! اِغْفِرْلِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمیِعِ الْمُؤْمِنینَ والمُؤْمِنَاتِ؛ فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلّا اَنْتَ» □ای خدای عزیز! ای خدایی که غفّار و بخشنده هستی! گناهان مرا و گناهان همۀ مردان و زنان مؤمن را ببخش؛ که جز تو بخشندۀ گناهی وجود ندارد و جز تو کسی نیست که گناهان را ببخشد. : □نحوۀ خواندن این نماز به دو صورت نقل شده است□ □۱- یا دو نماز دو رکعتی که بعد از سلام دو رکعت اوّل، بلافاصله انسان بلند می‌شود و نیّت دو رکعت بعد را می‌کند و در نتیجه جمعاً چهار رکعت می‌شود. □۲- یا اینکه این چهار رکعت به شکل پیوسته انجام می‌شود با نیّت یک نماز چهار رکعتی که در رکعت دوّم آن تشهّد و سلام نیست و فقط در پایان رکعت چهارم تشهّد می‌خواند و سلام می‌دهد. □خواندن این نماز به هر دو صورت توصیه شده است. با توجّه به اینکه وقت بسیار کمی می‌گیرد؛ چه خوب است انسان به هر دو صورت بخواند؛ که هر یک از این دو در روایت مقصود بوده است، به آن عمل شده باشد. □نمازهایی که در روایات گفته شده است بعد از سلام نماز فلان ذکر را بگویید، بهتر است بعد از سلام، ذکر مستحبّ دیگری نگویید. حتّی سه مرتبه الله اَکْبَر را که مستحب است بعد از سلام نماز گفته شود، احتیاطاً نگویید. بلافاصله بعد از اینکه سلام نماز را دادید تسبیح را بردارید و استغفار کنید. □این نماز آثار و برکات فوق‌العاده‌ای دارد؛ که قبلاً عرض کرده‌ام. وقتی به آن صحبت‌ها مراجعه کنید، رغبتتان برای از دست ندادن این نماز به مراتب بیشتر می‌شود. □استاد مهدی طیّب□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□در دولاب یک خانم ‌‌بی‌بی بود که در دوران جوانی‌اش در مجالس جشن و عروسی زنانه دایره می‎نواخت. وقتی پا به سن گذاشت، توبه کرد و دست کشید و دیگر حتّی در مجالس عروسی شرکت هم نمی‎کرد. یک بار به اصرار از او خواستند به مجلس عروسی دوتا بچّه سیّد برود و بالأخره قبول کرد. در داخل مجلس به او گفتند خانم فاطمه‎ی زهرا علیها السّلام خوشحال نیست که مجلس عروسی بچّه‎هایش سوت و کور باشد، اجازه بده با سینی دایره بزنیم و بالأخره پذیرفت. خانم‎ها یک به یک سینی را دست به دست می‎دادند و می‎نواختند. تا این‎ که به بی‌‌بی‌‌خانم رسید. او هم سینی را گرفت و شروع به زدن کرد. اوّلش می‎گفت: خدایا ننویس، خدایا ننویس . کم کم که گرم شد، می‎گفت: می‎خوای بنویس، می‎خوای ننویس . در آخر کار می‎گفت: خدایا بنویس، خدایا بنویس . مؤمن در سیرش بعد از اینکه از کارهای گذشته‎اش توبه می‎کند و دست می‎کشد، این سه مرحله را طی می‎کند. ○مرحوم حاج اسماعیل دولابی○ □○مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی الکاظم علیه السلام●□ □احمد بن موسی الکاظم علیه السلام (معروف به ) شخصیت بسیار جلیل‌القدری بودند. شاید در بین فرزندان پسر امام کاظم علیه السلام، بعد از علی بن موسی الرّضا علیه السلام، عظیم‌القدرتر از احمد بن موسیٰ نباشد. □برادران ایشان، یعنی پسران دیگر امام کاظم علیه السلام نقل کرده‌اند که امام کاظم علیه السلام به احمد بن موسیٰ تا چه حد علاقه‌مند بودند. □این عالم جَلیل‌القدر، اهل معنا و دلداده‌ی امام زمان خود، منزلت والایی داشتند. بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام ، به‌دلیل موقعیت فوق‌العاده‌ای که احمد بن موسیٰ علیه السلام داشتند، عدّه‌ای گمان بردند که بعد از امام کاظم علیه السلام، علیه السلام، امام است. به نزد آن بزرگوار آمدند و ایشان را به مسجد بردند و در مسجد با آن حضرت بیعت کردند. □احمد بن موسیٰ علیه السلام بعد از این‌که از همه بیعت گرفتند؛ فرمودند: شما در بیعت مَن هستید؛ امّا من در بیعت برادرم علیّ بن موسی الرّضا هستم؛ امام معصوم ايشان است؛ پس همگي با من بیایید به خانه‌ی علیّ بن موسیٰ برویم و با ايشان بیعت کنیم. جمعیّت هم پذیرفتند و این کار را انجام دادند. □احمد بن موسیٰ علیه السلام خیلی بزرگواری به خرج دادند و لذا امام رضا علیه السلام هم در حقّ ایشان خیلی دعا کردند. □احمد بن موسیٰ علیه السلام شخصیت بسیار عظیم‌القدری است و وجود مرقد مطهّر ایشان در ایران، یکی از اسباب نعمت و نور برای شیعیان این سرزمین است. امیدواریم خدا روزی کند به زیارت مرقد مطهّر این بزرگوار نائل شویم. □●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ۳۰ شهریور ۹۱●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 1-6 آل عمران قسمت سوم بخش سوم ● روايتى درباره خلقت جنين و سرنوشت او... و در كافى از امام ب
آیات 1-6 آل عمران قسمت سوم بخش چهارم 1⃣ ● توضيح روايت مؤلف : اينكه امام فرمود: ((وقتى خدا بخواهد نطفه را خلق كند)) منظورش اين است : وقتى كه خدا بخواهد نطفه را انسانى تام الخلقه كند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 24 و اينكه فرمود: ((آن انسانى كه در ازل از او ميثاق گرفته شده )) اشاره است به مطلبى كه بيانش به زودى مى آيد، و خلاصه اش اين است كه انسان قبل از اينكه در اين خلقت و به دنيا آمدن حالات و صفاتى پيدا كند، هم خودش و هم حالاتش قبل از دنيا در عالم رحم وجود داشته و احوال دنيائيش مطابق حالاتى است كه در آن عالم داشته ، و آن عالم همان عالمى است كه در لسان اخبار بعالم ((ذر)) و عالم ((ميثاق )) تعبير شده است . آنچه كه در عالم ميثاق سپرده به ناچار در اين عالم دنيوى محقق مى شود، و همچنين آنچه در اين عالم موجود شده چيزى است كه در عالم ميثاق داده ، بدون اين كه كمترين تغيير و تبديلى پيش بيايد، پس ‍ آنچه در عالم ((ذر)) تقدير شده ، قضائى است حتمى و بهمين جهت امام (عليه السلام ) در آغاز كلام ميان اين گونه انسانها و انسانهايى كه مشمول بدا مى شوند ترديد انداخت درباره دسته اول فرمود خلقتشان تمام مى شود. درباره دسته دوم فرمود خلقتشان تمام نشده سقط مى شوند، معلوم مى شود دسته اول دستخوش بدا نمى شوند، و ((جمله آن را در رحم قرار مى دهد)) عطف است بر جمله : ((نطفه را خلق كند)). و اينكه فرمود، ((تا از راه دهان زن وارد شكم او شوند)) بعيد نيست كه كلام امام نباشد، بلكه گفتارى باشد كه راوى از پيش خود به روايت اضافه كرده ، مويد اين احتمال اين است كه اگر كلام امام بود بايد فرموده باشد ((يقتحمان فى بطن المراه من فمها)) نه اينكه دوباره كلمه ((مراءة )) را تكرار كند، و بفرمايد ((يقتحمان فى بطن المراءة من فم المراءة )). پس معلوم مى شود كلمه ((من فم المراءة )) جزء كلام امام نيست . و به فرض كه جمله نامبرده هم ، كلام امام (عليه السلام ) باشد، حديث دليل بر اين مى شود كه داخل شدن فرشتگان در رحم زنان از باب داخل شدن جسمى در جسم ديگر نيست براى اينكه از دهان زن هيچ راهى به رحم او وجود ندارد، تنها راهى كه به رحم زن وجود دارد مجراى تناسلى اوست . بله راههاى ديگرى هست و آن عبارتست از رگهايى كه خون حيض از آنها به داخل رحم وارد مى شود، كه داخل شدن از اين مجارى آسان تر از آن نيست كه فرشته از ديواره رحم وارد آن شود پس معلوم مى شود كه اين داخل شدن غير از داخل شدن جسمى در جسم ديگر است ، و داخل شدن از دهان زن علتى ديگر دارد، نه گشادى راه و سهولت عمل ، و اين معنا بسيار روشن است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 25 و اينكه فرمود: ((روح قديم انتقال يافته از پشت پدران و رحم مادران در آنجاست ...)) گويا منظور از اين روح قديم روح نباتى است كه مبدأ تغذى و نمو هر جاندار است . و اينكه فرمود: ((و روح حيات و بقا را در آن بدمند)) ظاهرا ضمير (در آن ) به روح قديم بر مى گردد، پس معناى عبارت اين مى شود كه ((دو فرشته روح )) ((حيات )) و ((بقا)) را در روح نباتى بدمند، و بفرض هم كه ضمير مثلا به كلمه ((مضغه )) برگردد قهرا به كلمه ((مضغه زنده به روح نباتى )) بر مى گردد. و در ((مضغه زنده به روح نباتى ))، مى دمند. و به هر حال ، كلام امام (عليه السلام ) به ما مى فهماند كه نفخ روح انسانى ، براى روح نباتى يكنوع تكامل و ترقى است ، و همان روح نباتى است كه وقتى رشد مى كند قوت و شدت يافته ، مبدل به روح انسانى مى شود، (و اين همان حقيقتى است كه حركت جوهريه اقتضاى آن را دارد ((مترجم ))). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 1-6 آل عمران قسمت سوم بخش چهارم 1⃣ ● توضيح روايت مؤلف : اينكه امام فرمود: ((وقتى خدا بخ
آیات 1-6 آل عمران قسمت سوم بخش چهارم 2⃣ ● توضیح روایت با اين بيان روشن مى شود كه انتقال روح قديمه ، از اصلاب مردان و ارحام زنان چه معنا دارد ، و معلوم مى شود كه روح به وجهى متحد الوجود با بدن يعنى با نطفه است ، البته نطفه به ضميمه خون هاى حيض ‍ كه به تدريج جزء آن مى شود و مضغه و خون حيض هر دو با بدن پدر و مادر متحد است ، و پدر و مادر با نطفه اتحاد دارند، و اين اتحاد طرفين همواره ادامه دارد پس مى توان گفت آنچه در اين عالم بر وجود انسان عارض مى شود فى الجمله و تا حدى در وجود پدران و مادران معين شده بوده ، و فهرست كتاب هستى انسان ، از پيش در كتاب هستى پدران و مادران نوشته شده . با اين بيان ، معناى كلام امام بهتر معلوم مى شود كه فرمود: ((خداى عزوجل مى فرمايد سر خود بلند كنيد و به سر مادرش بنگريد)) و اگر در اين عبارت پدر را شركت نداد، و نفرمود به سر پدر و مادرش بنگريد، براى اين بود كه قضا و قدرى كه نطفه از ناحيه پدر دارد با جدا شدنش از پدر منقطع شده ، هر چه بوده (چه خوب و چه بد) گذشته ، ديگر نوشتن ندارد، آنچه كه فعلا يعنى در شكم مادر، اتصال و بستگى به آن دارد قضا و قدر مادر است ، اين است كه فعلا همين بايد در پيشانى كودك نوشته شود و لذا فرمود: ((چون نگاه مى كنند لوحى مى بينند كه به پيشانى مادر كودك آويزان است )). و اگر لوح را آويزان بر پيشانى مادر دانست براى اين است كه پيشانى محل اجتماع حواس آدمى و طليعه سيماى اوست ، ملائكه به پيشانى مادر نگاه مى كنند و آن لوح را مى خوانند و مى بينند كه در آن ، صورت كودك و زيبايى او و مدت زندگيش و ميثاقش و اينكه آيا سعيد است يا شقى ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 26 و نيز ساير خصوصيات وجوديش نوشته شده يكى از آن دو فرشته آن سرنوشت را مى خواند، و ديگرى در پيشانى كودك مى نويسد، پس ‍ نسبت اين دو فرشته هم چيزى نظير نسبت فاعل با قابل است . و اينكه فرمود: ((و در هر يك از آن خصوصيات ، بدا را براى خدا شرط مى كنند...)) جهتش اين است كه صورتى كه جنين در رحم دارد مشتمل بر تمامى علل حوادث آينده او نيست ، چون صورت هر چند مبدأ تمامى احوال و حوادث و جرياناتى هست كه بعدها در مورد اين كودك رخ مى دهد، و ليكن تنها مبدأ آنها نيست بلكه مبادى ديگرى نيز دارد، و آن مبادى عبارتند از امور و حوادثى كه خارج از وجود كودك است و در حوادث وى دخالت دارند، و بدين جهت است كه آن حوادثى كه حتمى الوقوع نيست در معرض بداء است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 1-6 آل عمران قسمت سوم بخش چهارم 2⃣ ● توضیح روایت با اين بيان روشن مى شود كه انتقال روح ق
آیات 1-6 آل عمران قسمت سوم بخش چهارم 3⃣ ● توضیح روایت اين را هم بايد دانست كه اگر در اين روايت ، جزئيات مساءله ولادت را به تحريك خداى سبحان و وحى او به رحم و فرستادن دو فرشته ((خلاق )) و فرشته ((زاجر)) و امورى از اين قبيل دانسته ، منافاتى با اين معنا ندارد كه اين امور و مخصوصا اصل ولادت مستند به عواملى طبيعى باشد، براى اينكه اين دو قسم از عوامل يعنى عوامل ((معنوى )) و عوامل ((مادى )) در عرض هم قرار ندارند، تا بگوئى ولادت و جزئياتش يا مستند به آن است و يا به اين ، و نمى شود مستند به هر دو باشد، بلكه در طول هم قرار دارند، نه اين آنرا باطل مى كند و نه آن اين را، و نه هر دو يكديگر را، و نه علت ولادت ، چيزى است كه مركب از هر دو عامل باشد، بلكه هر يك در مرتبه خود علت تامه است جداى از ديگرى . و معلوم است كسى كه خداى عزوجل او را مأمور كرده تا مردم را به سوى سعادت معنويشان هدايت و به سوى رضايت او رهنمون باشد - يعنى سلسله جليله انبيا (عليهم السلام ) بادر نظر داشتن اينكه طريق هدايت طريق باطن است - چنين كسانى وظيفه دارند در تمامى بيانات خود با مردم به زبانى سخن بگويند كه ايشان را به سوى باطن راه ببرد، و مقام پروردگارشان را بيادشان بيندازد، و آن زبان همين است كه ملائكه خدا را واسطه بين خدا و حوادث قرار داده ، حوادث عالم را مستند به اعمال ملائكه كرده ، سعادت بشر را مستند به تأييد ملائكه ، و شقاوت او را مستند به شياطين و وسوسه هاى آنها كنند، و از سوى ديگر همه حوادث را (چه خوبش را و چه بدش را) مستند به خدا كنند، البته با زبانى كه لايق ساحت قدس او و حضرت ربوبيتش باشد، تا از اين طرز گفتار نتيجه بگيرند كه هدايت و ربح چيست ، و ضلالت و خسران كدام است . و سخن كوتاه آنكه : از آن طرز بيان نتيجه بگيرند كه هدايت دنيا در آخرت به چه شكلى مجسم مى شود، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 27 و چه ربحى مى دهد و ضلالت در آن عالم چه شكلى دارد، و چه خسرانى ببار مى آورد، و در عين اينكه با اين زبان سخن مى گويند مسأله اسباب طبيعى را هم مهمل و هيچكاره ندانند، و حق آنها را هم ادا كنند، چون عوامل طبيعى نيز يكى از اركان حيات انسان است ، و اصولا اساسى است كه حيات دنيا مستند به آن است ، و انسان بايد اطلاعاتى از آن عوامل داشته باشد و متوجه آنها بشود همچنان كه بايد از عوامل معنوى نيز سر در آورد، تا بطور كامل ، خود را بشناسد، و در نتيجه به پروردگار خود هم معرفت پيدا كند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 28 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□در روایات است که حضرت ابراهیم و همسرش یا حضرت زهرا علیهم السّلام اطفال شیعه را که سقط شده یا قبل از بلوغ از دنیا رفته‎اند، در عالم دیگر بزرگ می‎کنند و پرورش می‎دهند و در قیامت در بهشت به پدر و مادرشان تحویل می‎دهند. سالکی هم که قبل از کامل شدن از دنیا برود، مثل بچّه‎ی سقط شده است؛ در عالم پس از مرگ به مقصد می‎رسد. □مرحوم حاج اسماعیل دولابی□ □○مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○توصیۀ بزرگان سیر و سلوک در چهلّه نشینی○□ □روزهای دوشنبه و چهارشنبه سورۀ تکاثر را چهل بار بخوانید. @mohamad_hosein_tabatabaei
آيات 9-7، سوره آل عمران ، قسمت اول بخش اول هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَيْك الْكِتَب مِنْهُ ءَايَتٌ محْكَمَتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَبِ وَ أُخَرُ مُتَشبِهَتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشبَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّهُ وَ الرَّسِخُونَ فى الْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ كلُّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلا أُولُوا الاَلْبَبِ(7) رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَب لَنَا مِن لَّدُنك رَحْمَةً إِنَّك أَنت الْوَهَّاب (8) رَبَّنَا إِنَّك جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْب فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِف الْمِيعَادَ(9) ● ترجمه آیات و او كسى است كه كتاب را بر تو نازل كرد، بعضى از آيات آن ، آيات محكم است كه اصل كتابند، و بعضى ديگر آيات متشابهند، اما آن كسانى كه در دلهايشان انحراف است تنها آيات متشابه را پيروى مى كنند تا به اين وسيله فتنه به پا كنند و به همين منظور آن آيات را به دلخواه خود تأويل مى كنند، در حالى كه تأويل آن را نمى دانند مگر خدا و راسخين در علم ، مى گويند به همه قرآن ايمان داريم كه همه اش از ناحيه پروردگار ما است و به جز خردمندان از آن آيات پند نمى گيرند (7) پروردگارا، دلهاى ما را بعد از آنكه هدايت كردى منحرف مساز و از ناحيه خود رحمتى به ما عطا كن كه تنها تو بخشنده اى (8) پروردگارا، تو در روزى كه شكى در آمدنش نيست مردم را يكجا جمع خواهى كرد، آرى خدا خلف وعده نمى كند (9). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 29 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آيات 9-7، سوره آل عمران ، قسمت اول بخش اول هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَيْك الْكِتَب مِنْهُ ءَايَتٌ مح
آيات 9-7، سوره آل عمران ، قسمت اول بخش اول ● بیان آیات منظور از محكم بودن بعضى آيات قرآن و متشابه بودن بعضى ديگر هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَيْك الْكِتَب خداى تعالى در اين آيه فرستادن كتاب بر خاتم الانبيا (صلى اللّه عليه و آله ) را انزال خوانده ، نه تنزيل و با در نظر داشتن اينكه بارها گفته ايم : انزال به معناى فرو فرستادن يكپارچه است ، و تنزيل فرو فرستادن تدريجى ، مى گوييم : علت اين تعبير اين بوده كه مقصود، بيان پاره اى از اوصاف و خواص مجموع كتاب نازل است نه اوصاف اجزاى آن ، و يكى از اوصاف مجموع كتاب اين است كه اين كتاب مشتمل است بر آيات محكم و آيات متشابه ، كه برگشت قسمت دوم (متشابهات ) به قسمت اول (محكمات ) است ، و به وسيله آنها، آيات متشابه شرح و تبيين مى شود، پس كتاب از اين نظر چيز واحدى تصور شده ، نه چيزى كه داراى اجزايى متعدد و بسيار است ، و در چنين مقامى مناسب آن است كه از فرو فرستادن آن با انزال تعبير شود نه تنزيل . مِنْهُ ءَايَتٌ محْكَمَتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَبِ وَ أُخَرُ مُتَشبِهَتٌ ماده ((حا - كاف - ميم )) ماده اى است كه در همه مشتقاتش اين معنا خوابيده كه مثلا فلان چيز كه محكم است ، بدين جهت محكم است كه فساد در آن رخنه نمى كند، و چيزى آنرا پاره پاره نساخته و كار آن را مختل نمى سازد، و همچنين احكام ، و تحكيم ، و حكم - به معناى داورى - و نيز حكمت ، - به معناى معرفت تام و علم جازم و نافع - و همچنين حكمت بضم حا - به معناى افسار اسب - كه در همه اين مشتقات معنايى از نفوذ ناپذيرى و محكم بودن ساختمان ، خوابيده ، بعضى از دانشمندان گفته اند كه : ماده مورد بحث ، دلالت دارد بر دو چيز: نفوذناپذيرى و منعى كه توأم با اصلاح باشد. و در آيه مورد بحث ، منظور از احكام محكمات ، صراحت و اتقان اين آيات است ، و مى خواهد بفرمايد آيات محكم مانند آيات متشابه هيچ تشابهى در آنها نيست ، و خواننده بدون ترديد و اشتباه به معنايش پى مى برد، نه اينكه ((العياذ باللّه (( معنايش اين باشد كه بعضى از آيات قرآن معنادار است ، و بعضى ديگر سست و بى معنا است چون خداى عزوجل در سوره هود آيه اول تمامى آيات قرآن را محكم و متقن خوانده ، و فرموده : ((كتاب احكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير)). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 30 چيزى كه هست از آنجائى كه دنبال جمله احكمت ((آياته )) فرموده : ((ثم فصلت ))، مى فهميم كه مراد از احكام ، حالى است از حالات تمامى آيات كتاب ، مى خواهد بفرمايد قرآن كريم قبل از نزول ، امرى واحد بوده ، و هنوز دستخوش تجزى و تبعض نشده بود، در آن موقع آياتش متعدد نبود (و وقتى قرار شد نازل شود يعنى در خور فهم بشر گردد داراى آيات و اجزا شد ((مترجم ))، پس كلمه احكام در آيه سوره هود وصف تمامى كتاب است ، و در آيه مورد بحث وصف بعضى از آيات نسبت به بعضى ديگر است چون معناى بعضى از آيات قرآن روشن است ، و تشابهى در آنها نيست و بعضى ديگر اينطور نيست . به عبارت ساده تر، از آنجايى كه در آيه مورد بحث ، آيات قرآن را به دو قسمت محكم و متشابه تقسيم كرده مى فهميم منظور از احكام در اين آيه ، غير از احكام در آيه سوره هود است ، و همچنين منظور از تشابه در آيه مورد بحث غير از آن تشابهى است كه درسوره زمر تمامى قرآن را متصف به آن دانسته ، و فرموده :((کتابا متشابها مثانی)) 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□میلاد با سعادت عالم آل محمد، حضرت سلطان، امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء بر تمامی شیعیان و محبان آل‌الله مبارک و فرخنده باد   □صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ عَلَی سِرِّ الإلهی و الرّائی لِلحقائق کَما هی، النُّورِ اللّاهُوتی، و الإنسانِ الجَبَروتی، و الأصلِ المَلَکوتی، و العالِمِ النّاسوتی، مِصداقِ العِلمِ المُطلَقِ، و الشّاهدِ الغَیبی المَحَقَّق، روحِ الأرواح، حیوة الأشباحِ، هِندِسَةِالمَوجودِ، التّیّارِ فی نَشأت الوُجودِ، کَهفِ النُّفوسِ القُدسیّةِ، غَوثِ الأقطاب الإنسیَّةِ، الحُجَّةِ القاطِعَة الرَّبانیَّة، مُحَقِّقِ الحَقائِقِ الإمکانِیَّة، أزَلِ الأبَدیّاتِ و أبَدِ الأزَلیّاتِ، الکَنزِ الغَیبی و الکتابِ اللّارَیبی، قُرآنِ المُجمَلاتِ الأحَدیّةِ، فُرقانِ المفصَّلاتِ الواحدیّةِ، أمِّ الوَری، بدرِ الدُّجی، علیِّ بن موسَی الرِّضا، علیه و علی آبائهِ الصَّلواةُ و السَّلام @mohamad_hosein_tabatabaei
: □یکی از دوستان و از خویشان ما خودش برای بنده نقل کرد. می‌گفت: «مهمان فلان آقا بودیم در مشهد، همیشه وارد بر او می‌شدیم. پنجره‌ را باز کرد و گنبد حضرت رضا علیه‌السلام را که دید سلام کرد. من آنجا نشسته بودم، این حاجی خیلی خیّر و صالح بود. اینجا ایستاده بود و سلام کرد، من جواب سلام [حضرت رضا علیه‌السلام] را شنیدم که به او [این حاجی] داده شد. گفتم حاج آقا! من [جواب سلام را] شنیدم. گفت: خب به سلامتی! تو استعدادت(استعداد معنوی)خوب بود که توانستی بشنوی، ایشان (اهل‌بیت) به همه جواب می‌گویند. تو استعدادت قوی بود، خوب بود، و شنیدی. [با این حرف] اصلاً خودش را از کرامت خارج کرد وگفت: ایشان (اهل‌بیت) به همه جواب می‌گویند.» □بالاخره، مشهد محل شهادت و حضور [حضرت رضا علیه‌السلام] است. میت و حی بودن در پیش‌گاه اینها فرقی ندارد. [تفاوتی] در [حیات و ممات] این‌ها (اهل‌بیت) نیست، در غیر اینهاست. □●(درس خارج فقه، کتاب صلات، ١٣٧٧/١٢/٠۴)●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□درکافی از امام صادق (علیه السلام) روايت كرده كه فرمود: شخصى از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پرسيد: چيست؟ □فرمود: براى آن كس كه غيبتش كرده‏ اى، به تلافى غيبتش كن! □الميزان،ج ۱۸،ص ۴۸۳□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □شرح هایی هم که بر این دعا ها میشود و حرفهایی که هر یک از
□امام زین العابدین در مقام《عندیّت》و در آغاز دعای ابوحمزه فرموده است. الهی، لا تُودّبنی بعقوبتک ولا تمکر بی فی حیلتک، من این لی ااخیرُیا ربّ و لا یوجد الاّ و من عندک و من اینَ لی النجاولا تستطاعُ الاّبک . لا الذی احسَنَ استغنی عن عونک و رحمتک و لا الذی اساءَ و اجترءَ علیک و لم یُرضِک خَرج عن قدرتک،یا ربّ یا ربّ یاربّ...(۳۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □بعد میفرماید: انقدر بگویید تا نفس قطع شود.(۳۳) @mohamad_
□یکی از لطائفی که در ادعیه هست، همین است که شخص وقتی ذکر را میگوید: یک دم بگوید: و تا جایی که نفس بند می آید، پیش برود هر جا که دید دیگر توان ندارد، قطع شود؛ یکی از اسباب انتقال به عالم غیب همین است.(۳۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
□با توجه به سوال برخی از کاربران درباره موضع علامه طباطبایی (ره) نسبت به اندیشه و آراء دکتر شریعتی، برآن شدیم تا نظر صریح مرحوم علامه را منتشر کنیم. : بسمه تعالی دهم ذی الحجه ۱۳۹۷ حضرت مبارک استادناالاکرم حضرت آیةالله مدظله العالی فضلا و محصلین حوزه های علمیه پیوسته خود را مدیون افکار و آثار گرانقدر آن استاد معظم میدانند و نظر حضرتعالی را در مسائل و معارف اسلامی قاطع می‌شمارند. اخیرا از حضرتعالی درباره نوشته های فقید پرسش شده، مرقوم فرموده اید: " مطالب ایشان نوعاً اشتباه است" نظر بر اینکه این جمله دو گونه تفسیر می‌شود، خواهشمند است توضیح بفرمایید که آیا مقصود این است که ایشان گرایش انحرافی داشته و یا صرفاً مقصود آنکه اشتباهاتی داشته است و نظر به سوء نیت و یا گرایش انحرافی نیست؛ خصوصاً با توجه به این که ایشان قبل از مسافرت اخیرش، به بعضی از دوستان نزدیک خود وکالت تام برای اصلاح و رفع اشتباه کتاب هایش داده است و طبق اطلاع موثق چندروز قبل از فوتشان به دوستانشان در اروپا گفته است که تا یک سال کاری جز اصلاح نوشته جاتم ندارم، به هرحال مستدعی است، نظر مبارک را درباره جمله ای که مرقوم فرموده اید، توضیح دهید! والسلام علیکم ، ادام الله ظلکم : بسمه تعالی □نظر این جانب تنها به اشتباه بودن مطالبی است که مربوط به و که در کتاب‌های ایشان به چشم می‌خورد و به چیز دیگر نظری ندارم. □نظر من معطوف به سخن است، نه صاحب سخن و هرگز راضی نیستم با استناد به سخن و نوشته من به کسی و بشود و آنچه نوشته ام، پاسخ یکی از نامه هایی است که روزانه به وسیله پست می‌رسد و پاسخ می‌دهم، حتی شناسایی سابقی نسبت به سوال کننده نداشته و ندارم. □و این که نوشته اید خود ایشان اخیراً متوجه اشتباهات خود شده و به بعضی از دوستانش وکالت داده بود که آنها را اصلاح کنند، موجب مسرت شد. امیدوارم این کار به دست افراد ذی صلاحیت انجام یابد. □○کتاب سیر و سلوک سبز ص ۱۴۶ - انتشارات بوستان کتاب، به کوشش سید هادی خسروشاهی حفظه الله○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□ظاهراً میرزا حبیب‌‌الله خراسانی که عالم و مجتهد بود و دیوان شعری هم از او باقی است، در حرم امام رضا علیه السّلام رو به ضریح نماز خواند. پس از نماز کسی به او گفت: آقا قبله این طرف نبود، اشتباه نماز خواندید. میرزا حبیب پاسخ داد همه‎ی نمازهای یقینی که خوانده‎ام، فدای این اشتباه. □هر وقت از خدا راضی شدی، حضرت رضا علیه السّلام را زیارت کرده‎ای و اگر امام رضا علیه السّلام را زیارت کنی، از خدا راضی می‎شوی. □مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی□ □○مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
... ○خوشا آن غریبی که یارش تو باشی ○قرار دل بی قرارش تو باشی ○خوشا آنکه تنها تو را دوست دارد ○چه خوشتر اگر دوستدارش تو باشی □وقتی به محضر علی بن موسی الرضا می‌روی می‌گویی فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی... اگر همواره در موطن ضعف باشیم، حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء در ما جلوه می‌کند و ما رضوی می‌شویم و به مقام رضا می‌رسیم. راضی کسی است که خودش را ضعیف ببیند، لذا اگر کسی به ضعف خود اذعان داشته باشد، هرچه که به او بدهند او راضی است. گدای حقیقی به هر چیزی راضی است...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آيات 9-7، سوره آل عمران ، قسمت اول بخش اول ● بیان آیات منظور از محكم بودن بعضى آيات قرآن و متشا
آیات 7-9، آل عمران ، قسمت اول بخش دوم ● معناى اينكه آيات محكمه ((ام الكتاب )) هستند حال ببينيم معناى ((ام الكتاب )) چيست ؟ و چرا آيات محكم را ((ام الكتاب )) خوانده ؟ كلمه ((ام )) به حسب اصل لغت به معناى مرجعى است كه چيزى و يا چيزهايى بدان رجوع مى كنند، و آيات محكم را نيز از همين جهت ((ام الكتاب )) خوانده كه مرجع آيات متشابه است ، پس معلوم مى شود بعضى از آيات قرآن ، يعنى متشابهات آن ، به بعضى ديگر، يعنى آيات محكم ، رجوع دارند، و از همينجا روشن مى شود كه اضافه كلمه ((ام )) بر كلمه ((الكتاب ))، اضافه لاميه ، نظير اضافه ((ام )) بر كلمه ((الاطفال مادر كودكان )) نيست ، بلكه به معناى ((من از)) است ، نظير اضافه در ((نساء القوم )) و ((قدماء الفقهاء)) و امثال آن است . و بنابراين قرآن كريم مشتمل بر آياتى است كه مادر و مرجع آيات ديگر است ، و اگر كلمه ((ام )) را مفرد آورده ، با اينكه آيات محكم متعدد است و جا داشت كلمه نامبرده را به صيغه جمع يعنى ((امهات )) بياورد، و بفرمايد: ((هن امهات الكتاب ))، براى اين بود كه بفرمايد: آيات محكم در بين خود هيچ اختلافى ندارند بطورى كه گوئى يكى هستند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □یکی از نقشه‌های کفار این است که پسرها و دخترها، از پدرها و مادرها جدا شوند، و مردم را از روحانیون جدا و به آنها بدبین کنند، ولو به این‌صورت که افرادی را به لباس روحانیت ملبّس کنند و در مَلأ عام و مجامع عمومی، کارهای خلاف انجام دهند تا مردم از روحانیون بیزار شوند. □○در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۴۷○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□شهید بهشتی میفرمودند: در زمان طلبگی، من بحّاث بودم، با اینکه استاد ما در فن خود متبحر بود، گاهی هم اسفار می‌خواند و عبارات ابتدایی را با هم مرتبط می‌کرد، اما من اغنا نمی‌شدم.خلاصه یک دوره فلسفه خواندیم، ولی آرامش نیافتم، تا به پیر طریقتی دست یافتم که دست ما را گرفت، تازه فهمیدیم فلسفه خواندنی نیست و اندیشه کردن است! کسی باید خودش چشمه جوشان باشد و عطش انسان را جرعه نوش کند □از او پرسیدیم پیر طریقت شما چه کسی بود که این هنر را داشت و شمای بیقرار را به سامان رساند؟ فرمود: ... □○به نقل از: حجت الاسلام صدیقی، امام جمعه موقت تهران○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □یکی از لطائفی که در ادعیه هست، همین است که شخص وقتی ذکر ر
□در حالت احتضار که شخص را به پشت میخوابانند، برای شخص محتضر، قطع نفس در آن لحظه ای است که نفس را به درون می برد و آن گاه که میخواهد برگرداند، دیگر نمیتواند، به تعبیر دیگر؛محتضر در لحظات اخر وقتی نفس را فرو می برد، یعنی در حال قبض از دنیا می رود، نه در حال بسط که نفس به بیرون بر میگردد.(۳۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □در حالت احتضار که شخص را به پشت میخوابانند، برای شخص محتض
□معمولا اموات در حال قبض می روند، نه در حال بسط، چون نفس که فرو می رود، انسان در قبض می افتاد ان جایی که نفس بیرون می رود، در بسط می افتد، ما الان بس که نفس را می کشیم و در می دهیم، خیلی قبض و بسطش معلوم نیست، اگر چه وقتی نفسش را فرو می برد، می بیند که شش هایش باز می شود، این جا بسط شش اتفاق می افتد، اما در حقیقت وقتی نفس از هوای بیرون به درون می رود منقبض می شود، یعنی در یک محدوده ی خاصی، بسته و محدود می شود، و ان گاه که نفس به بیرون می رود، حالت بسط پیدا می کند. دم چو فرو رفت هاست، هوس چو بیرون رود یعنی از او در همه هر نفسی های و هوست!(۳۶) @mohamad_hosein_tabatabaei
□●" جمع فرشتگان در انسان "●□ □عارفان گفته اند که فرشتگان به سبب آنکه آئینهٔ تمام نمای جمال الهی نیستند هیچ گاه به مرتبهٔ عشق نمی رسند بلکه پیوسته هر یک مدهوش و سرمست گوشه ای از جمال الهی اند و همان گوشه را محراب عبادت کرده و به خدمت خلق و فرمانبرداری مشغولند. امّا انسان که قلبش آیینهٔ تمام نمای جمال و جلال الهی است و اسماء و صفات الهی را تمام در پیش چشم دارد اگر از مرتبهٔ استعداد به فعلیّت رسد و بر تخت خلافت الهی بنشیند عاشق کامل است. ●فرشته عشق نداند که چیست قصه مخوان ●بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز □●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□به علامه طباطبایی گفتند چه کنیم که امام رضا (علیه السلام) نزد خدا واسطه شود. گفت بروید حرم و بگوئید بفاطمه بفاطمه بفاطمه. سه بار آقا را به فاطمه قسم بدهید امام دعایت را مستجاب می‌کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
سلام علیکم همراهان فهیم ○اگر حال خوشی پیدا کردید و دستی به دعا بلند شد ، همه رو دعا کنیم! ○مرهون صفای باطن و ظاهر به حق مولانا علی بن موسی الرضا المرتضی علیه السلام
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9، آل عمران ، قسمت اول بخش دوم ● معناى اينكه آيات محكمه ((ام الكتاب )) هستند حال ببينيم
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت اول بخش سوم ● آيات مشابه نيز، پس از آنكه با آيات محكمه تبيين شدند، محكمه مى شوند نكته ديگر اين كه : در آيه شريفه ، كلمه ((محكمات )) در مقابل ((اخر متشابهات )) قرار گرفته ، پس معلوم مى شود، همان طور كه گفتيم آيات قرآن دو قسمند، آن دسته كه محكم است متشابه نيست ، و آنكه متشابه است محكم نيست و تشابه به معناى توافق چند چيز مختلف و اتحاد آنها در پاره اى از اوصاف و كيفيات است ، و از سوى ديگر قرآن را چنين توصيف كرده كه كتابى متشابه و مثانى است ، بطورى كه پوست بدن مردم خدا ترس ، از شنيدن آن جمع مى شود، و فرموده : ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 31 ((كتابا متشابها مثانى تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ...)) ومنظور از اين تشابه غير از آن تشابه است ، منظور از اين آنست كه آيات اين كتاب (چه محكمش و چه متشابهش ) از اين نظر كه يك اسلوب بى نظير دارند، و همه آنها در بيان حقايق و حكمت ها و هدايت به سوى حق صريح و اسلوبى متقن دارند، متشابه و نظير هم هستند، و منظور از تشابه در آيه مورد بحث ، (بدليل اين كه ، در مقابل محكم قرار گرفته ، و نيز به قرينه اين كه ، فرموده بيماردلان تنها آيات متشابه را گرفته ، جار و جنجال بپا مى كنند، و مى خواهند آنها را به دلخواه خود تأويل نمايند ((مترجم ))) اين است كه آيات متشابه طورى است كه مقصود از آن براى فهم شنونده روشن نيست ، و چنان نيست كه شنونده به مجرد شنيدن آن ، مراد از آنرا درك كند، بلكه در اين كه منظور، فلان معنا است يا آن معناى ديگر ترديد مى كند، و ترديدش بر طرف نمى شود تا آن كه به آيات محكم رجوع نموده و به كمك آنها معناى آيات متشابه را مشخص ‍ كند، و در نتيجه همان آيات متشابه نيز محكم شود، پس آيات محكم به خودى خود محكم است ، و آيات متشابه به وسيله آيات محكم ، محكم مى شود. مثلا آيه شريفه : ((الرحمن على العرش استوى )) آيه متشابه است ، چون معلوم نيست منظور از برقرار شدن خدا بر عرش چيست ؟ شنونده در اولين لحظه كه آنرا مى شنود در معنايش ترديد مى كند، ولى وقتى مراجعه به آيه : ((ليس كمثله شى ء)) مى كند مى فهمد كه قرار گرفتن خدا مانند قرار گرفتن ساير موجودات نيست و منظور از كلمه ((استوا برقرار شدن )) تسلط بر ملك و احاطه بر خلق است ، نه روى تخت نشستن ، و بر مكانى تكيه دادن ، كه كار موجودات جسمانى است ، و چنين چيزى از خداى سبحان محال است . و باز نظير آيه شريفه : ((الى ربها ناظرة )) كه وقتى شنونده آن را مى شنود، بلافاصله به ذهنش خطور مى كند كه خدا هم ، مانند اجسام ديدنى است ، و وقتى به آيه : ((لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار)) مراجعه مى كند آن وقت مى فهمد كه منظور از ((نظر كردن )) تماشا كردن با چشم مادى نيست . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 32 و همچنين وقتى آيه نسخ شده را با آيه ناسخ مقايسه مى كند آن وقت مى فهمد كه عمر اولى در اصل كوتاه بوده ، و حكمش محدود به حدى از زمان بوده و بعد از آن زمان ، كه همان زمان نزول آيه ناسخ باشد، حكمش ‍ از اعتبار مى افتد، و همچنين مثالهائى نظير اين سه مثل . پس اين بود آن معنايى كه از دو كلمه ((محكم )) و ((متشابه )) به ذهن مى رسد، و فهم ساده ، آن را از مجموع آيه مورد بحث مى فهمد، چون اگر فرض كنيم كه حتى تمامى آيات قرآنى متشابه است ، آيه مورد بحث ، بطور قطع آيه ايست محكم كه حتى ساده ترين فهم ها هم آن را مى فهمد. و اگر فرض كنيم كه اين آيه از آيات متشابه است آن وقت تمامى آيات قرآن متشابه مى شود، ديگر جا ندارد كه آيات را به دو قسم ، محكم و متشابه تقسيم كند، و بفرمايد: ((هن ام الكتاب و اخر متشابهات )) و ديگر جمله : ((هن ام الكتاب )) دردى را دوا نخواهد كرد، براى اين كه فرض كرديم خودش هم متشابه است . و نيز، ديگر آيه شريفه : ((كتاب فصلت آياته قرآنا عربيا لقوم يعلمون بشيرا و نذيرا)) معناى صحيحى نخواهد داشت . و نيز احتجاج خداى عزوجل در آيه شريفه : ((افلا يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا))، عليه آنهايى كه در آيات قرآن تدبر نمى كنند احتجاجى صحيح نمى بود. و همچنين آيات ديگر كه قرآن را ((هدايت ))، ((نور))، ((تبيان ))، ((بيان ))، ((مبين ))، ((ذكر)) و امثال آن توصيف كرده ، معناى صحيحى نخواهد داشت . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei