□عید قربان، عید دل بریدن و دست کشیدن از بزرگترین دلبستگی ها به عشق حضرت رحمان، عید تسلیم مطلق در برابر حضرت یزدان، عید عروج به قله عبودیت حضرت سبحان، عید طی شدن چهله کلیمیه و نیل به دیدار حضرت جانان، عید امامت ابراهیم و ابراهیمیان، بر شما مبارک باد.نصیبتان از برکات این عید بزرگ افزون باد.
#یاعلی
#بندگی_خدا_روزیتون
○اگر #تو عید همایون به عهد بازآیی
○بخیلم ار نکنم خویشتن به قربانت
🍀عید قربان مبارک باد 🍀
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت پنجم بخش دوم ● جواب به اشكال فوق و اما جواب از اين اشكال اين است كه
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت پنجم
بخش سوم
● خلود و جاودانگى انسان در آخرت به معناى ابطال وجود او نيست ، بلكه ادامه وجود دنيوى او است
پس انسان در حقيقت همان موجودى است كه با زاد و ولد منشعب مى شود، مى خورد و مى نوشد، و ازدواج مى كند و در همه چيز تصرف نموده ، مى گيرد، مى دهد، حس مى كند، خيال مى كند، تعقل مى نمايد، خرسند و مسرور و شادمان مى شود، و هر ملائمى را به خود جلب مى كند، خودى كه عبارت است از مجموع اينها كه گفتيم ، مجموعى كه بعضى از آنها مقدمه بعضى ديگر است ، و انسان بين مقدمه و ذى المقدمه حركتى دورى دارد، چيزى كه بر حسب طبيعت مقدمه كمال او بود، با دخالت شعور و اختيارش كمال حقيقتش مى شود.
و وقتى خدا او را از دار فانى دنيا به دار بقا منتقل كرد، و خلود و جاودانگى برايش نوشت ، حال يا خلود در عذاب ، و يا در نعمت و ثواب اين انتقال و خلود، ابطال وجود او نمى تواند باشد بلكه اثبات وجود دنيائى او است ، هر چه بود حالا هم همان است ، با اين تفاوت كه در دنيا معرض دگرگونى و زوال بود، ولى در آخرت دگرگونى ندارد، هر چه هست هميشه همان خواهد بود، قهرا يا هميشه به نعمت هائى از سنخ نعمت هاى دنيا (منهاى زوال و تغيير) متنعم ، و يا به نقمت ها و مصائبى از سنخ عذابهاى دنيا (ولى منهاى زوال و تغيير) معذب خواهد بود، و چون نعمت هاى دنيا عبارت بود از شهوت جنسى ، و لذت طعام ، و شراب ، و لباس ، و مسكن ، و همنشين و مسرت و شادى و امثال اينها، در آخرت هم قهرا همين ها خواهد بود.
پس انسان آخرت هم همان انسان دنيا است ، مايحتاج آخرتش هم همان مايحتاج دنيا است ، آنچه در دنيا وسيله است كمالش بوده همان در آخرت هم وسيله استكمال او است ، مطالب و مقاصدش هم همان مطالب و مقاصد است ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 172
تنها فرقى كه بين دنيا و آخرت است مسأله بقا و زوال است .
اين آن چيزى است كه از كلام خداى سبحان ظاهر مى شود، كه در بيان حقيقت بنيه و ساختمان انسان مى فرمايد: ((و لقد خلقنا الانسان من سلالة من طين ثم جعلناه نطفه فى قرار مكين ثم خلقنا النطفه علقه ، فخلقنا العلقه مضغة ، فخلقنا المضغة ، عظاما، فكسونا العظام لحما، ثم انشاناه خلقا آخر، فتبارك اللّه حسن الخالقين ، ثم انكم بعد ذلك لميتون ، ثم انكم يوم القيمه تبعثون )).
توجه كنيد به جمله اول آيه و همه فقرات آن كه تعبير به ((خلقت )) كرده ، و خلقت عبارت است از تركيب ، (نظير پديد آوردن بنا از تركيب سنگ و آجر و غيره )، و باز توجه كنيد به جمله : ((و در آخر او را خلقى ديگر كرديم ))، كه به خوبى دلالت مى كند بر اينكه خلقت مادى بدن مبدل مى شود به خلقت موجودى مجرد، و باز توجه كنيد به جمله ((و سپس همين شما در روز قيامت مبعوث خواهيد شد)) كه به طور مسلم مخاطب به اين خطاب ، همان انسانى است كه خلقتى ديگر شده .
و نيز مى فرمايد: ((قال فيها تحيون ، و فيها تموتون ، و منها تخرجون ))، كه از آن بر مى آيد حيات انسان ، حياتى است زمينى ، كه از زمين و نعمت هايش تركيب شده ، و ما در تفسير آيه : ((كان الناس امه واحده ...)) پاره اى مطالب در اين باره بيان كرديم .
و از سوى ديگر خداى سبحان درباره اين نعمت هاى زمينى فرموده : ((ذلك متاع الحيوة الدنيا)).
و نيز فرموده : ((و ما الحيوة الدنيا فى الاخره الا متاع )) و در اين دو آيه خود زندگى دنيا را وسيله زندگى آخرت و متاع آن ناميده ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 173
متاعى كه صاحبش از آن متمتع مى شود، و اين خود بديع ترين بيان در اين باب است ، بابى است كه از آن هزارها باب باز مى شود، و در عين حال مصدق كلام رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است كه فرموده : ((كما تعيشون تموتون ، و كما تموتون تبعثون )).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#غدیریه6⃣ 🍀ولایت، تأویل قرآن🍀 □«سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ يَاسِينَ» (صافات/۱۳۰)□ 🍀فرات (کوفی) قال حدثنی
#غدیریه7⃣
🍀ولایت، تأویل قرآن🍀
□«وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا» (فرقان/۵۴)□
🍀در روایت است که قال: نزلت فی النبی صلی الله علیه و آله و علی، زوج فاطمة علیا و هو ابن عمه و زوج ابنته کان نسبا و صهرا.
ثعلبی که از مفسرین و مشاهیر روات عامّه و اهل سنت است روایت نموده که «این آیه در شأن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شدهاست که حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله تزویج فرمود او را دختر خود حضرت فاطمه علیهاالسلام را. پس فرمود: اگر خلق نشده بود علی بن ابی طالب هر آینه نبود برای فاطمه همسری»
□«وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ» (طه/۸۲)□
🍀به روایات متواتره از فریقین، مراد از اهتدی، هدایت به ولایت اهلبیت علیهمالسلام است.
فرات کوفی به سندش از ابی جعفر علیهما السلام روایت کرده است که: فی قول الله تعالی و انِی لغفارٌ لمن تاب و امن و عمل صالحا ثم اهتدی قال الی ولایتنا.
#ح_م
◾️۳۰ تیر ماه ، سالروز شهادت اسطوره ای است که به گفته کارشناسان ، نیروی دریایی عراق را به نابودی کشاند.
فردی که در تعداد پرواز جنگی رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود.
شهید دوران با از خود گذشتگی، کاری کرد که اجلاس سران غیر متعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشد.
◾️سالروز شهادت سرلشکر خلبان عباس دوران گرامی باد◾️
#صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️ #حسین_منی_و_انا_من_حسین◾️ ☑️قسمت ۲۵ ▪️حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ یعنی دایرهی وجود
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۲۶
▪️اهل بیت علیهم السلام در اعلی ترین مرتبه ی سیر بشری، نور واحد و کمال واحد هستند. «کلّنا نور واحد». لذا اگر کسی قائل به این باشد که مقام امیرالمؤمنین علیهالسلام یا اباعبدالله الحسین علیه السلام افضل از مقام حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم است، خلاف شرع عمل کرده و در عقیده او خللی است. چون حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم اول شخص عالم امکان است و ائمه اطهار علیهم السلام به تبع از ایشان هستند. حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم داری مرتبه اعلای صادر اول نظام وجود هستند. نمیتوانیم بگوییم که مقام ایشان پایین تر از مقام حضرت فاطمه سلام الله علیها و یا امیرالمؤمنین علیهالسلام است. هر کسی چنین اعتقادی داشته باشد مسلما و متیقنا در اعتقاد او خللی است. کما این که نمیتوانیم به این قائل باشیم که مقام امام حسین علیه السلام نیز بالاتر از حضرت ختمی مرتبت است. این نیز غلط است. از عبارت أنا مِن حُسین این مستفاد نمیشود که مقام امام حسین علیه السلام بالاتر است. هنگامی که پیرامون ولایت کلیه امام علی علیهالسلام هم صحبت میکنیم و میگوییم که ولایت اعلی و اشمخ از رسالت است و ولایت اصل و باطن است و رسالت ظهور و شأن ولایت است؛ این به این معنی نیست که مقام امیرالمؤمنین علیهالسلام بالاتر از مقام پیغمبر است. بلکه پیغمبر خود صاحب مقام ولایت است. مرتبهی ولایت کلیهی خود پیغمبر افضل و اعلی از مرتبه رسالت ایشان است.
▪️«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه». انسان باید خودش را بشناسد تا این معانی را درک کند. من و شما مراتبی داریم به نام روح، عقل، خیال و جسم. مرتبه ی روح فلان کس اعلی از مرتبهی جسم اوست. لذا به این توجه داشته باشید که در فقره عرشی أنا مِن حسین بحث افضلیت و مفضولیت نیست. بلکه داریم شئون وجودی انسان کامل را تعریف می کنیم؛ کلّنا نور واحد.
▪️مرتبه ی اعلای اهل بیت علیهمالسلام که اعلی ترین مرتبهشان هست و بالاتر از آن خداست، آن نور واحد وجود است. خدا خالق ائمه علیهمالسلام است و ایشان از خودشان استقلالی ندارند. اعلی ترین مرتبهای که انسان تا آن میتواند رشد بکند، همین نور واحد است و هیچ بشری تا به حال بالاتر نرفته است. نه این که جایی باشد و بشری به آن جا راه پیدا نکرده باشد بلکه از آن بالاتر خداست. ممکن هم هیچ گاه واجب نمیشود چون انقلاب در ذات پیش می آید. مخلوق مخلوق است و خدا هم خداست. اما این چهارده معصوم به یک مرتبهای از بندگی رسیده اند که آن مرتبه بالاترین مرتبهی ممکنهی بشری است و آن مرتبه نور واحد است، مرتبه ی امر است. ایشان از عالم خلق گذشته اند.
▪️«أَلاٰ لَهُ اَلْخَلْقُ وَ اَلْأَمْرُ» (اعراف/۵۴) از خلق گذشتهاند و مرتبهی فوق خلق را پیدا کردهاند و آن، مرتبهی امر است...
#ح_م
▪️این روزها وقتی میپرسی که فلسفه چه میخوانی، پاسخی که معمولا می گیریم این است که اندیشه های #فلاسفه را میخوانیم
▪️خوب اگر فلسفه اسلامی باشد، (کتاب) بدایه و نهایه مرحوم علامه طباطبایی است و اگر #فلسفه_غرب باشد، ویتگنشتاین و اسپینوزا و راسل و... اینها است.
▪️آیا خواندن اندیشه های فلاسفه، #فلسفه است؟ بله خواندن اندیشه های فلاسفه در جای خود بسیار مهم است. اگر کسی به اندیشه های سقراط یا ارسطو (یا هر فیلسوف بزرگ دیگری) آشنایی داشته باشد، بسیار مهم است. اما خواندن اندیشه ها، فلسفه نیست.
▪️فلسفه قابل تعلیم نیست. فلسفه «اندیشیدن» است درباره «اندیشه ها»؛ نه اندیشه ها را یاد گرفتن و حفظ کردن و لغات قلمبه بکار بردن.
اگر درباره اندیشه ها نیاندیشم، صرفا یک انبان و خزانه ای خواهم بود و این شخص #فیلسوف نیست. با این تعریف نود درصد کسانی که ادعای فیلسوف بودن دارند به «فلسفه دان» تغییر میکنند.
#حکیم_ابراهیمی_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام را شاگردان ایشان (آیتالله قاضی قدّس سرّه) کعبۀ اولیاء می گفتند.
▪️مرحوم قاضی پس از سیر مدارج و معارج و التزام به سلوک و مجاهدۀ نفس و واردات قلبیّه و کشف بعضی از حجابهای نورانی، چندین سال گذشته بود و هنوز وحدتِ حضرت حق تعالی تجلّی ننموده بود و مرحوم قاضی به هر عملی که متوسّل میشد، این حجاب گشوده نمیشد.
▪️تا هنگامی که ایشان از نجف به کربلا برای زیارت تشرّف پیدا کرده و پس از عبور از خیابان عبّاسیّه و عبور از درِ صحن، در آن دالانی که میانِ در صحن و خود صحن است، شخص دیوانهای به ایشان میگوید: ابوالفضل کعبۀ اولیاء است. مرحوم قاضی همینکه وارد رواق مطهّر میشود، حال توحید به او دست میدهد و تا ۱۰ دقیقه باقی میماند.
▪️سپس که به حرم سیّدالشهداء علیه السلام مشرّف میگردد، در حالتی که دستهای خود را به ضریح مقدّس گذاشته بود، آن حال قدری قویتر دست میدهد و مدّت یک ساعت باقی میماند. دیگر از آن به بعد مرتّباً و متاوباً و سپس متوالیاً حالت توحید برای ایشان بوده است.
◾️ #علامه_طهرانی
(جُنگ خطّی شماره ۱۸، صص ۲۶۹-۲۷۰) باتلخیص
#شهود_توحید◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️معاد بحار الانوار را نگاه بفرمایید، چه فرمایشات عجیبی از زبان ائمه اطهار در آنجا آورده است؛ مثلا جناب سید الشهداء برای بهشتیان ظهور میکند و آنها را شاد و خرم مینماید و این شادمانی بر اثر تشریف فرمایی و تجلی آن جناب است.
▪️اینها به زبان نمیآید که چگونه به تشریف فرمایی یک انسان الهی و ملکوتی، سرور و ابتهاج و قرب و معانی و معارف و حقایق به بهشتی ها دست میدهد.
▪️بهشت هم مراتب دارد و این طور نیست که جناب سید الشهداء برای هر بهشتی تجلی کند، بلکه قابلیت و استعداد می خواهد، "الدنیا مزرعة الاخرة".
▪️اگر انسان در این دنیا حسینی بود، آنجا چنین توفیقی خواهد داشت و سید الشهداء بر او تجلی خواهد کرد.
◾️ #علامه_حسنزاده
(شرح اشارات وتنبیهات)◾️
#تجلی_سیدالشهدا
@mohamad_hosein_tabatabaei
□ #شبزیارتی_ارباب□
○در بارگاهِ قدسِ خدا، پنجشنبه ها
○سرهایِ قدسیان،طرفِ شاهِ بی سر است
@mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِیطالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ»
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت پنجم بخش سوم ● خلود و جاودانگى انسان در آخرت به معناى ابطال وجود او نيس
آیات 18-10 آل عمران، قسمت پنجم
بخش چهارم
● انسان علاوه بر نقص و كمال طبيعى ، نقص و كمالى نيز دارد كه به اختيار و اعمال او بسته است
و كوتاه سخن اينكه زندگى دنيا عبارت است از وجود دنيوى انسان ، به ضميمه آنچه از خوبيها و بديها كه كسب كرده ، و آنچه كه به نظر خودش خيبت و خسران است . در نتيجه در آخرت يا لذائذى كه كسب كرده به او مى دهند، و يا از آن محرومش مى كنند. و يا به نعمتهاى بهشت برخوردارش مى سازند، و يا به عذاب آتش گرفتارش مى كنند.
و به عبارتى روشن تر، آدمى در بقايش به حسب طبيعت ، سعادت و شقاوتى دارد، هم بقاى شخصيتش و هم بقاى نوعش ، و اين سعادت و شقاوت منوط به فعل طبيعى او، يعنى اكل و شرب و نكاح او است ، و همين فعل طبيعى به وسيله لذائذى كه در آن قرار داده اند آرايش و مشاطه گرى شده ، لذائذى كه جنبه مقدميت دارد. اين به حسب طبيعت آدمى و خارج از اختيار او است .
و اما وقتى مى خواهد با فعل اختيارى خود طلب كمال كند، و شعور و اراده خود را به كار بيندازد، موجودى مى شود كه ديگر كمالش منحصر در لذائذ طبيعى نيست ، بلكه همان چيزى است كه با شعور و اراده خود انتخاب كرده است .
پس آنچه خارج از شعور و مشيت او است (از قبيل خوشگلى و خوش لباسى ، و بلندى و خوش صورتى ، و خوش خطى ، و سفيدى ، و لذت بخشى غذا، و خانه ، و همسرش و امثال اينها) كمال او شمرده نمى شود، هر چند كه نوعى كمال طبيعى هست ، و همچنين عكس آن نقص خود او شمرده نمى شود، هر چند كه نقص طبيعى هست ، همچنان كه خود را مى بينيم كه از تصور لذائذ لذت مى بريم ، هر چند كه در خارج وجود نداشته باشد.
مثلا مريض با اينكه بهبودى ندارد اما از تصور بهبودى لذت مى برد، پس همين لذائذ مقدمى است كه كمال حقيقى انسان مى شود، هر چند كه از نظر طبيعت ، كمال مقدمى است حال اگر خداى سبحان اين انسان را بقايى جاودانه بدهد، سعادتش همان لذائذى است كه در دنيا مى خواست ، و شقاوتش همان چيزهائى است كه در دنيا نمى خواست ، حال چه لذت به حسب طبيعت ، و خلاصه لذت مقدمى باشد، و چه لذت حقيقى و اصلى باشد، چون اين بديهى است كه خير هر شخص و يا قوه مدركه و داراى اراده عبارت است از چيزهائى كه علم بدان دارد، و آن را مى خواهد، و شر او عبارت است از چيزى كه آن را مى شناسد ولى نمى خواهد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 174
پس به دست آمد كه سعادت انسان در آخرت به همين است كه به آنچه از لذائذ كه در دنيا مى خواست برسد، چه خوردنيش ، و چه نوشيدنش ، و چه لذائذ جنسيش ، و چه لذائذى كه در دنيا به تصورش نمى رسيد، و در عقلش نمى گنجيد، و در آخرت عقلش به آن دست مى يابد، و رسيدن به اين لذائذ همان بهشت است ، و شقاوتش به نرسيدن به آنها است ، كه همان آتش است ، همچنان كه خداى تعالى فرموده : ((لهم ما يشاون فيها، و لدينا مزيد)).
((الذين يقولون ربنا اننا آمنا فاغفر لنا ذنوبنا و قنا عذاب النار))
اين آيه شريفه توصيف متقين است ، كه در آيه : ((للذين اتقوا)) سخن از ايشان رفت ، و ايشان را اينطور توصيف مى كند كه مى گويند: ((ربنا)) و در اين كلمه با ذكر ربوبيت خدا اظهار عبوديت نموده ، از او كه پرورش دهنده ايشان است مى خواهند به حالشان رحم كند، و حاجت شان را برآورد ((اننا آمنا...)).
در اين جمله منظورشان اين نيست كه بر خدا منت نهند، كه ما به تو ايمان آورده ايم ، چون بفرموده خدا در آيه : ((بل اللّه يمن عليكم ان هديكم للايمان )) همه منت ها را خدا بر ما دارد، كه به سوى ايمان هدايتمان كرد، بلكه منظورشان اين است كه از خدا بخواهند وعده اى كه به بندگانش داده كه ((و امنوا به يغفر لكم )) به وى ايمان آوريد تا شما را بيامرزد در حق آنان منجز و عملى سازد، و به همين جهت جمله ، ((فاغفر لنا ذنوبنا...)) را با آوردن حرف ((فا)) بر سر آن متفرع بر گفتار قبلى خود كردند، و در اينكه گفتار خود را با حرف ((ان )) تاكيد كردند، براى اين بود كه بر صدق و ثباتشان در ايمان دلالت كند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei