▪️السَّلامُ عَلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ الْمُطِيعِ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاالْقَاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى...
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️آلوده نشدن حجّتهای الهی به دنیا
◾️علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه◾️
▪️رسول خدا صلّی الله علیه وآله در این جهان یعنی در روی زمین شصت و سه سال درنگ فرمود. ولی یک لحظه در دنیا نبود؛
▪️دنیا یعنی تعلّق و محبّت به غیر خدا و دلبستگی به زینتهای آن و گرایش به عالَم غرور و باطل.
▪️پس پیامبر در روی زمین درنگ کرد ولی در دنیا درنگ نکرد.
◾️«معادشناسی» ج ۸ ص ۲۴◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️تاثیر گنهکاران بر تخریب محیط زیست
▪️در بیانات نورانی #امام_سجاد (سلام الله علیه) است که به اندازه #عطش هر #بوته ای از #گیاه ، خدا یک قطره #باران مشخص کرده است؛ به اینها سهمیه داد.* به #گناه شماست که این #گیاهان #تشنه می مانند! اینکه فرمود: اگر خدای سبحان افراد را به گناهشان بگیرد، (ما ترک علی ظهرها من دابّه)،* همین است! این مار و عقرب ها به وسیله ما در خشکی می مانند، آنها کاری به ما ندارند!! این مورها، این مارها، این #حیوانات بیابان، این گوسفندها که گرسنه اند، تشنه اند؛ در اثر #سیئات ماست!!
فرمود: ما اگر آن مقداری که شما استحقاق دارید، شما را به کیفرتان برسانیم؛ (ما ترک علی ظهرها من دابّه). شما به این حیوانات تان، به این گوسفندهایتان رحم کنید! (من اصدق من الله قیلاً)،* از او راستگوتر کیست؟!!
___________________________
* الصحیفه السجادیه / دعای ۲۷
* سوره فاطر / آیه ۴۵
* سوره نساء / آیه ۱۲۲
◾️درس خارج تفسیر قرآن کریم _ قم ؛ ۱۳۹۳/۰۸/۲۰، آیت الله جوادی آملی◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش اوّل◾️ ▪️در پايان بحث، بيان چند نكته در مورد نحوه لعن و تبرّى
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش دوّم◾️
▪️۳ـ دوست اهلبيت علیهم السّلام در همۀ امور خود، از جمله در شادىِ از پاى درآمدن دشمن يا اندوه غلبه يافتن و جنايتكارى دشمن، از پيامبر و ائمّه اطهار علیّهم السّلام الگو میگيرد.
▪️قرآن كريم میفرمايد: لَقَد كانَ لَكُم فى رِسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ، در وجود پيامبر خدا براى شما الگويى نيكو وجود دارد.
▪️بر اين اساس و با توجّه به اينكه پيامبر و اهلبيت بزرگوارش علیّهم السّلام هرگز در شادى و غم از مرز ادب و حيا خارج نمیشدند، دوست آن بزرگواران نيز بايد به هنگام شادىِ از پا درآمدن دشمنان اهلبيت علیّهم السلام و عزاى غلبه يافتن ظاهرى دشمنان آن والامقامان و مصدوم و شهيد و اسير شدن آن دُردانگان عالَم هستى، به اقتداى آن بزرگواران، رفتار و گفتار خود را در مرز ادب و حيا تنظيم كند. چرا كه پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرمايند: همانا شيعۀ ما كسى است كه دنبال ما راه برود و از آثار ما تبعيّت كرده و به اعمال ما اقتدا كند.
▪️۴ـ دوست اهلبيت علیهم السّلام همچون كوهى استوار است كه تندبادهاى شادى و غم و خشنودى و خشم قادر نيستند او را از ثبات و وقار خارج سازند.
▪️امام صادق علیه السّلام میفرمايند: منحصراً مؤمن كسى است كه هنگامى كه به خشم میآيد، خشمش او را از حقّ بيرون نمیبرد و هنگامى كه خشنود میشود، خشنوديش او را به باطلى وادار نمیسازد.
▪️و امام باقر علیه السّلام میفرمايند: منحصراً مؤمن كسى است كه هنگامى كه خشنود میشود، خشنوديش او را در گناهى و باطلى وارد نمیكند و هنگامى كه خشمگين میشود، خشمش او را از سخن حقّ بيرون نمیبرد.
▪️بنابراين، شادىِ شكست و هلاكت دشمنان اهلبيت علیّهم السلام و غم و اندوه آزار و شكنجه و اسارت و شهادت آن بزرگواران سبب نمیشود دوستان اهلبيت علیّهم السلام از مرز شايستگى و ادب و حيا خارج شوند.
▪️۵ـ با توجّه به اينكه برخى اشخاص در بعضى ايّام به بهانه رُفِعَ القَلَم (برداشته شدن قلم از ثبت گناهان) در مقام ابراز نفرت و دشمنیشان نسبت به دشمنان اهلبيت علیهم السّلام خود را مجاز به اعمال ناپسند و الفاظ ركيک میپندارند، لازم است در پايان تذكّرات بحث لعن و تبرّى، نكاتى نيز براى تنبّه و بيدارى آنها بيان شود:
ادامه دارد....
◾️کتاب ره توشۀ دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#لعن_و_تبری - ۱۰
#ره_توشه_دیدار
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 27-26 آل عمران، قسمت سوم بخش ششم ● تقسيم رزق به دو قسم : عام و خاص توضيح اين مطلب به بيانى
آیات27-26 آل عمران، قسمت چهارم
بخش اول
● رزق ، چيزى است كه مورد انتفاع مرزوق واقع شود و ربطى به زيادى و كمى مال ندارد
در اينجا به بحثى كه درباره جمله : ((و ترزق من تشاء بغير حساب )) داشتيم برگشته مى گوئيم : توصيف رزق به صفت بى حسابى ، از اين بابت است كه رزق از ناحيه خداى تعالى بر طبق حال مرزوق صورت مى گيرد، نه عوضى در آن هست و مرزوق نه طلبى از خدا دارد، و نه استحقاقى نسبت به رزق ، آنچه مرزوقين دارند حاجت ذاتى و يازبانى ايشان است ، كه هم ذاتشان ملك خدا است ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 221
و هم حاجت ذاتشان ، و هم احتياجاتى كه به زبان درخواست مى كنند، پس داده خدا در مقابل چيزى از بندگان قرار نمى گيرد، و به همين جهت حسابى در رزق او نيست .
بعضى احتمال داده اند اين بى حسابى راجع به اندازه گيرى رزق باشد، و مى خواهند بگويند: رزق خدا نسبت به هركس كه او بخواهد نامحدود است ، ليكن اين معنا با آياتى كه صريحا رزق را مقدر مى داند نمى سازد، نظير آيه : ((انا كل شى ء خلقناه بقدر)) ما هر چيزى را با اندازه گيرى آفريديم ) و آيه شريفه : ((و من يتق اللّه يجعل له مخرجا ويرزقه من حيث لا يحتسب ، و من يتوكل على اللّه فهو حسبه ، ان اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لكل شى ء قدرا)) و هركس از خدا پروا كند، خدا برايش راه نجاتى قرار داده ، از راهى كه خودش پيش بينى نكند روزيش مى دهد، و هر كه بر خدا توكل كند او وى را كافى است ، كه خدا به كار خود مى رسد، و چگونه چنين نباشد با اينكه براى هر چيزى اندازه گيرى دارد).
پس رزق هر چند از خداى تعالى عطيه اى بدون عوض است ، و ليكن در عين حال اندازه دارد، تا چه اندازه اى را خواسته باشد.
از دو آيه مورد بحث چند نكته به دست آمد: اول اينكه ملك (به ضمه ميم ) همه اش از خدا است ، همچنان كه ملك (به كسره ميم ) هم ، همه اش از خدا است .
دوم اينكه : آنچه خير در عالم هست به دست او، و از ناحيه او است .
و سوم اينكه رزق عطيه اى است از ناحيه خدا بدون اينكه بنده استحقاق آن را داشته باشد، و رزق خدا عوض حقى باشدكه بنده بر او دارد.
چهارم اينكه ملك و عزت و هر خير اعتبارى از خيرات اجتماع از قبيل مال و جاه و قوت و شوكت و امثال اينها هر يك به نوبه خود رزقى است كه مرزوق از آن بهره مند مى شود.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️سکوت
▪️عبد در برابر موالیانش هر چه سکوت اختیار کند و اظهار وجود و ابراز نظر نکند، بهتر است و احتمال اینکه نزد موالیانش پذیرفته شود بیشتر است...
◾️استاد مهدی طیّب
#شرح_مصباحالهدی◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش دوّم◾️ ▪️۳ـ دوست اهلبيت علیهم السّلام در همۀ امور خود، از جم
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش سوّم◾️
▪️ #اولاً: به نص قرآن كريم دو فرشتۀ والامقام بر هر شخص مأمورند كه در تمامى لحظات، هر لفظ و سخنى كه از دهان وى خارج میشود و هر عملى كه از او سر میزند را در نامۀ عمل او ثبت كنند تا در روز بازپسين به محضر پروردگار تقديم نمايند. و در روز قيامت گوش و چشم و دل و اعضاى ظاهر و باطن، تماماً در برابر آنچه كردهاند در پيشگاه الهى مورد مؤاخذه قرار میگيرند.
▪️و به موجب حديث شريفى كه به نحو متواتر توسّط شيعه وسنّى نقل شده است حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ وَ حَرامُ مُحَمَّدٍ حَرامٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ: آنچه پيامبر اكرم حلال نمود تا روز قيامت همواره حلال و آنچه رسول خدا حرام كرد تا روز قيامت همواره حرام است. بنابراين در هيچ روزى از ايّام سال نمیتوان خود را از حلال و حرام پيامبر خدا معاف دانست.
▪️در حديث رفع هم كه از پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده، چنين مسألهاى ذكر نشده است. حضرت در آن حديث میفرمايند: نُه چيز از امّتم برداشته شد: اشتباه و فراموشى و آنچه به اكراه وادار به انجام آن میشوند و آنچه از آن ناآگاهند و آنچه بر انجام آن توانايى ندارند و آنچه به اضطرار به آن مبادرت میكنند و حسدى كه ناخواسته بر دلشان خطور میكند و تفأّل بدى كه به ذهنشان میآيد و فكر وسوسهآميزى كه در مورد خلق به انديشۀ آنها میگذرد و به زبان جارى نمیسازند.
▪️ #ثانياً: حتّى اگر چنين مطلبى درست بود و واقعاً در روز يا روزهاى خاصّى گناهان ثبت نمیشد و فرد به خاطر آن مورد مؤاخذه و كيفر اخروى قرار نمیگرفت، باز هم دوست اهلبيت علیهم السّلام در اظهار بيزارى و نفرت از دشمنان آن بزرگواران و ابراز شادى به مناسبت از پا در آمدن آنها، میبايست مراعات ادب و حيا و ورع و تقوى را بنمايد؛ زيرا تقيّد دوست اهلبيت علیهم السّلام به ادب و حيا و ورع و تقوى، ناشى از ترس او از عذاب الهى نيست؛ بلكه پرهيز او از گناه و پليدى، به اين خاطر است كه خدا و اهلبيت علیّهم السلام چنين چيزهايى را نمیپسندند و دوست ندارند.
▪️دوست اهلبيت پيرو اميرالمؤمنين علیه السّلام است كه عرضه داشت: خدايا نه از سر ترس آتش دوزخت و نه به طمع نعمتهاى بهشتیات سر به راه بندگى تو ننهادم، بلكه تو را سزاوار عبادت شدن يافتم و به عبادت تو پرداختم.
▪️و در جاى ديگرى آن حضرت سر به بندگى و فرمانبرى سپردن از ترس كيفر اخروىِ عصيان و گناه را به كار بردگانى كه از ترس تازيانه ارباب فرمان میبرند تشبيه نمودند. و بر همين اساس فرمودند: لَو كُنّا لا نَرجوا جَنَّةً وَ لا نَخشى ناراً وَ لا ثَواباً وَ لا عِقاباً، لَكانَ يَنبَغى لَنا اَن نُطالِبَ بِمَكارِمِ الاَخلاقِ، فَاِنَّها مِمّا تَدُلُّ عَلى سَبيلِ النَّجاحِ، اگر اميدى به بهشت و ترسى از آتش جهنّم نداشتيم و پاداش و كيفر الهى وجود نداشت، باز هم سزاوار بود كه ما در پىِ كرامتها و فضايل اخلاقى باشيم، زيرا شايستگیهاى اخلاقى از جمله چيزهايى است كه انسان را به راه رستگارى رهنمون میشود.
▪️ #ثالثاً: ارزش در اين است كه انسان از باطن و درون، اهل ادب و حيا و ورع و تقوى باشد، نه اينكه در دل و در درون، طالب بى ادبى و بى حيايى و فسق و فجور باشد، لكن از ترس عذاب و كيفر الهى، با تكلّف و فشار، در عملِ ظاهرى، ادب و حيا و ورع و تقوى را مراعات كند. مسأله رُفِعَ القَلَم اگر هم واقعيّت داشت، شايد تمهيدى بود براى فراهم كردن زمينۀ ظهور مكنونات باطنى اشخاص و بيرون ريختن و ظاهر شدن شخصيّت حقيقى افراد و متمايز شدن خوبان واقعى از كسانى كه با تصنّع و تكلّف و زور و فشار، خود را از ارتكاب بدیها و گناهان نگاه داشتهاند، ولى در باطن طالب و تشنۀ گناهان و آلودگیها هستند.
▪️ #رابعاً: آنچه نشان میدهد مطرح كنندگان رُفِعَ القَلَم خود نيز به آن چندان اعتقادى ندارند اين است كه در ايّام به اصطلاح رُفِعَ القَلَم قطعاً به ديگران اجازه نمیدهند دست تجاوز به مال و دارايى آنها دراز كرده يا فكر تعدّى به ناموس و خانوادهشان را به ذهن خود راه دهند.
▪️از اين اشخاص بايد پرسيد اگر رُفِعَ القَلَم واقعيّت دارد و به استناد آن، ارتكاب گناهان مجاز میشود، به چه دليل آن را شامل همۀ گناهان نمیدانيد؟ آيا فقط از برخى گناهان قلم برداشته شده و يا از همه گناهان؟ و فقط نسبت به بعضى از اشخاص اين رُفِعَ القَلَم جارى گشته يا نسبت به همه افراد؟
▪️گرچه ذكر نكتۀ اخير چندان با حال و هواى اين نوشتار سنخيّت نداشت و نگارنده ترجيح میداد متعرّض آن نشود، لكن به نظر رسيد به سان نيشتر دردآورى كه بر دمل چركينى زده میشود تا شخص از شرّ آن رها گردد، اين نكته نيز گرچه تلخ و گزنده است، شايد بتواند موجب بيدارى و به خود آمدن برخى غافلان شود.
◾️کتاب ره توشۀ دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#لعن_و_تبری - ۱۱
#ره_توشه_دیدار
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۴۵ ▪️خدا به پیامبر اکرم میفرماید: «عَسَىٰ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَك
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۴۶
▪️قال سید الکونین صلوات الله علیه: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ». اهلبیت علیهم السلام در بالاترین مرتبهی وجودیشان یک نور واحد هستند. این نور واحد که نور ازلی و ابدیست از حق متعال مشتق شده است. اشتقاق ادبی ظل اشتقاق حقیقی است. اسامی و اقسام افعال در ابواب مختلف از مصدر مشتق شدهاند و شراشر وجودیشان را مصدر پر کرده است. یعنی شما هیچ فعلی را نمیبینید که از مصدرش خالی باشد بلکه تعینات، حیثیات و شئون مصدر خودش است. مصدر را از آن حیثی که انجام دهندهی کاری باشد، فاعل میگویند. فاعل همان فعل است از آن حیثی که که کاری انجام میدهد. از آن حیثی که مورد فعل واقع میشود مفعول است و هکذا اگر بخواهیم این فعل را ماضی یا مضارع کنیم و یا در ابواب مختلف ببریم، این مصدر اشکال و اطوار مختلفی به خود میگیرد اما در نهایت همین مصدر است به اشکال و حیثیات مختلف. به همین وزان که فعل و اسم از مصدر مشتق شدهاند، نور واحد اهلبیت علیهم السلام که کلنا نور واحد که حقیقت ازلی و ابدیست از حق متعال مشتق شده است.
▪️عرض شد که این اشتقاق هم همان انفطار است. «فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ». خدا آسمان و زمین را انفطار کرده است. «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» (روم/۳۰) انفطار انفطر الازهار من الانوار. یعنی شکوفهها از شاخهی درخت منفطر شدهاند. شکوفه از دل شاخه بیرون زد. شکوفه شکوفه است و شاخه شاخه اما این شکوفه از شاخه جدا نیست بلکه ظهور این شاخه است و همچنین شاخه هم نیست: «الهی موج از دریا خیزد و با وی در آمیزد، در وی گریزد و از وی ناگزیر است»
▪️«إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ». موج دریاست اما موج موج است و دریا هم دریاست. موج تمام هستی خود را از دریا دارد. مشتق شدهی از دریاست. میتوانیم بگوییم که موج غیر از دریاست؟ موج دریاست. دریا هم آب است. چون خود دریا هم نحو تعینی از آب است. آن آب حیات حقیقی... که حضرت علی اکبر علیه السلام میفرماید: «يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي». عطش مرا کشته است و حضرت اباعبدالله زبان در کام او میگذارد یا انگشترش را در کام علی اکبر میگذارد. این انگشتر چیست؟ این زبان چیست؟ چطور میشود بعد از این که امام حسین این کار را میکند ایشان اَتَقوّی بها علی الاعداء. قوت پیدا میکند و وارد کارزار میشود و ۲۵۰ نفر را به درک واصل میکند. «جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی». ما حیات هر چیزی را از آب قرار دادیم. کل شیء... ذهنتان صرفا به سمت عالم طبیعت نرود، در همین عالم ظاهر اگر بگوییم افلاک و ستارگان و منظومهها همه از آب باشند، در عالم ملکوت هم آب به این شکل وجود دارد؟ در عالم جبروت چطور؟ پس این چه آبی است که جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی؟ حیات هر شیئی به این آب است. غرض این که بین موج و دریا در ذهنتان یک آبی را هم مقدر داشته باشید. شراشر وجودی این موج دریاست. اما آیا موج دریاست؟ موج مشتق شدهی از دریاست. یعنی یک نحوهای از ظهور و بروز دریاست. ما بینهایت موج داریم. دقت کنید هیچ دریایی نداریم که موج نداشته باشد. ممکن است امواج دریایی ریز باشد اما همواره موج دارد. لذا حق متعال هم نمیتواند بدون ظهور باشد...
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره ☑️قسمت ۱۵ ▪️بنی اسرائیل از پرستش خدای یگانه به گوساله پرستی روی آوردند. «و
#شرح_مراتب_نفس_اماره
☑️قسمت ۱۶
▪️در امت پیغمبر هم همین اتفاق افتاد و عدهای گوساله پرست شدند و جنگ صفین اتفاق افتاد. حمله به مدینه به دستور یزید اتفاق افتاد و چه جنایات و خونریزیهایی رخ داد. وقتی از علی بن ابیطالب علیه السلام روی برگرداندند و به سمت گوساله رفتند، خروجی آن همین میشود. یا توبه میکنید و کشته میشوید یا توبه نکردید و هدر میروید. اینجا هم میفرماید که اگر میخواهید خدا شما را ببخشد باید خودتان را بکشید. این نفس پلید حیوانی را باید قلع و قمع کنید. اگر هوای نفست را از بین ببری، نجات پیدا میکنی. همانگونه که آن مرده با اصابت گوشت آن بقره زنده میشود. «وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ »(بقره/۶۷)
▪️بنی اسرائیل پاسخ دادند که آیا شما ما را به سخره گرفتهای تا ما را خفیف کنی؟ قرآن درباره ی فرعون اینگونه میگوید: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ» (الزخرف/۵۴) انسان کامل که کسی را مسخره نمیکند تا بر او غلبه کند! این وهم و خیال و شیطان است که از طریق مسخره کردن دیگران را تحت حکومت خود در میآورد. فرعون هم اینگونه بود. فرعون مظهر اتم نفس اماره است و به همین دلیل برای این که بر قوم خودش تسلط پیدا کند تا او را اطاعت کنند، آنها را خفیف میکند چون اینها فاسد هستند.
▪️قوم من و شما اعضا و جوارح و قوای ما هستند. اگر اعضا جوارح و قوای ما فاسد بشوند یعنی چشم مرتب گناه بکند، گوش مرتب هرزه بشنود، زبان کارش دروغ گفتن و تهمت زدن و غیبت کردن باشد، خیال و وهم ما مدام دنبال گناه باشد، نفس اماره او را به خفت میکشاند. وقتی نفس آنها را خفیف کرد، دیگر این اعضا و جوارح و قوا صددرصد تابع نفس اماره هستند. نفس اماره به هر بدی و زشتی آنها را دعوت کند، آنها به نفس نه نخواهند گفت. به دست و پا اگر دستور دهد تا گناه کنند، انجام میدهند. اما عقل اینگونه نیست. عقل هرگز من و شما را به سخره نمیگیرد. هم تسخیر و مُسخّر کردن به جنبهی حیوانی ما برمیگردد و هم این مسخره کردن. تا من و شما مُسخّر کسی نشویم به این دام نمیفتیم. قرآن هم میگوید که بعضی ها بعضی دیگر را به تسخیر خود درمیآورند. انسان به ما هو انسان مسخّر کس دیگری نمیشود. انسان به ما هو انسان عقل است و عقل برتری دارد. «قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ» (طه/۶۸) جناب موسی شما علو و برتری دارید. به این توجه نکن که فرعون میگوید: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ» (نازعات/۲۴) فرعون نفس است و فقط میتواند انسان خوار و کوچک را به تبع خود دربیاورد. انسان از آن حیثی که انسان است هیچ نقصی ندارد. «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي» (حجر/۲۹) مگر روح حق متعال نقص دارد؟ مگر انسان از آن جنبهای که به حق متعال اتصال دارد، نقص دارد؟ خیر. لذا آن جنبه ی باطنی و روحانی من و شما اسمش انسان است....
#ح_م
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀
@mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ
وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي...
#یاحسین
@mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِیطالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ»
@mohamad_hosein_tabatabaei