کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۵۳ قال سید الکونین صلوات الله علیه: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِن
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۵۴
◾️این اشباح از مرتبهی اعلای عرش در نفس حضرت آدم تمثل نوریه پیدا کردهاند یعنی نفس انسان میتواند این اشباح را نشان دهد چرا که تنها مخلوقی است که قابلیت بیمنتها دارد و به تعبیر حکما فوق مقوله است و حد ندارد. تمام مخلوقات عالم حد دارند. جبرئیل و میکائیل هم حد دارند. ملائکهی مهیمین حد دارند و حدشان این است که فقط متوجه خدا هستند و از غیر خدا غافلند پس محدود به حد معینی هستند اما نفس ناطقهی انسانی محدود به حد معینی نیست لذا میتواند این نور را در خودش به اندازهی قابلیتش تجلی دهد. چهارده انسان نوریه آمدهاند که توانستهاند این نور واحد را به نحو اتمّ در نفس خودشان جلوهگری کنند. فقط این چهارده نفر توانستهاند در عالم به این مرتبه برسند. خیلیها خیز برداشتند اما نتوانستند. در کربلا هم اگر میبینید که حضرات علی اکبر و عباس بن علی علیهم السلام آنقدر بیتاب آب هستند، در واقع طالب این مرتبه بودند. البته اشکالی هم ندارد چه ایشان از بس رشد معنوی داشته و جانشان سعهی وجودی پیدا کرده بود، کم مانده بود که به این مرتبه برسند؛ «يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ»، از بس به مقام امامت قرب پیدا کرده بودند که نزدیک به وصول به این مقام بودند به همین خاطر پیوسته طالب آن بودند.
◾️دقت دارید که در کربلا همه مدام طلب آب میکنند. بله، جسم ایشان به شدت تشنهی آب بود. بالاخره هوا گرم بود؛ بیآبی و گرما و جنگ باعث میشود که جسم خواستار آب شود اما صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی... بنا بر مبنای تطابق کونین، جان این شهدای کربلا نیز طالب آبی بود، همان آبی که حیات هر شیئی را مسبب است: «جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی». خودِ شئ انکر نکرات است، یعنی این کلمهی شئ به هر چیزی اطلاق میشود. وقتی در کنار آن یک کُل هم آمده است، این آیه در واقع همه مخلوقات از ملائکه عالم علیّین تا مخلوقات نشئه شهادت و طبیعت را شامل میشود. «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَریٰ وَ بِوُجودِهِ ثَبَتَتِ الاَرضُ وَ السَّماء». هم تثبت عالم خلقت اعنی تحقق متن واقع و نیز خلقت مخلوقات، به یمن وجود و به واسطهی امام است بنابراین، حضرت علی اکبر علیه الصلاة و السلام که به این امر واقف بود، از پدرش چنین آبی را طلب میکرد. آیا ایشان که اشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً به رسول الله است نمیداند که آبی در خیمهگاه اباعبدالله الحسین وجود ندارد؟ بله که میداند! ایشان از همه بهتر و بیشتر به ادب مع الامام ملتزم است و آن را رعایت میکند، مسلّم است که ایشان میداند که آبی وجود ندارد، ایشان قطعا میداند که حضرت علی اصغر به شدت تشنه است و اقتضاء ادب این است که آبی از پدرش طلب نکند. با این حال چگونه است که به پدر عرضه میکند که يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي؟!
خون شهیدان را ز آب اولی تر است
این سخن از صد صواب اولیتر است
تو ز سرمستان قلاوزی مجو
جامه چاکان را چه فرمایی رفو
◾️این چه آبی است که او میطلبد؟ این چه آبی است که به واسطهی آن قوت مییابد تا بر دشمنان غلبه کند؟ آیا این قوت، همین قوت ظاهری است؟ آیا انسان به صرف نوشیدن آب ظاهری و سیراب شدن ظاهری قوت مییابد که بر اعداء غلبه پیدا کند؟! این قوت قوت دیگری است... قوتت از قوت حق میجهد...
به تعبیر جناب مولوی؛
قوت جبریل از مطبخ نبود
بود از دیدار خلّاق ودود
این قوت باطنی است که از آب حیات ولایت منشعب میشود...
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره ☑️قسمت ۲۳ «يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ
#شرح_مراتب_نفس_اماره
☑️قسمت ۲۴
◾️«فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ» (توبه/۱۰۵). خدا ناظر بر اعمال ماست. «أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ» (علق/۱۴) اصلا یکی از اسماء حق متعال خبیر است. خبیر یعنی «فَإِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ» به این معنی که او به کوچکترین اعمال و خطورات ذهنی ما آگاه است. علاوه بر خداوند متعال رسول او یعنی امام زمان او نیز آگاه هست. علاه بر این، مؤمنین که همین اولیاء الهی هستند نیز آگاهند. اولیاء الهی کسانی هستند که تور پهن کردهاند و ناظر هستند. اگر ببینند نفس کسی هنوز رو به سوی عقلانیت دارد خوشحال میشوند. این نفس «تَسُرُّ النَّاظِرِينَ» است که ائمه سلام الله علیهم و اولیاء الهی با نگریستن به آن مسرور میشوند. نفسی که اینگونه است امید به ذبح کردن و نجات دادنش وجود دارد.
در مسلخ عشق جز نکو را نشکند
روبه صفتان زشتخو را نکشند
◾️لذا در کربلا میبینیم که جناب حر که نفسش رو به سوی عقل دارد، ذبح میشود. وقتی که امام حسین علیه السلام هنگام نماز خواندن به حر میگوید که تو با سپاه خود نماز بخوان و من با سپاه خودم، جناب حر که هنوز نفسش رو به سوی عقل کل دارد با اباعبدالله نماز میخواند. این نشان میدهد که این نفس مستعد ذبح شدن است. لذا در کربلا وقتی امام حسین علیه السلام حر را میدیدند مسرور میشدند چون این نفس تَسُرُّ النَّاظِرِينَ است. اولیاء خدا همین گونه هستند. وقتی کسی که نفس مستعدی دارد پیش ولی خدا میرود، ولی خدا از دیدن نفسی که قابلیت ذبح شدن دارد خوشحال میشود و ذبحش میکند. ولی خدا ذابحی است که وقتی شما را ذبح میکند اصلا متوجه آن نمیشوید. لذا یکی از راههای کشتن نفس آن است که انسان خودش را به یک پیر برساند. شکل اتم آن شرکت در مجالس اهلبیت علیهمالسلام است. اولیاء الهی مقید هستند و جلوهای از جلوات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشند.
گر دست نمیدهد وصالش
دست من و دامن خیالش
◾️ما که توفیق نداریم خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برسیم، خدمت دوستان حضرت میرسیم. وقتی شما در کنار پیر نشستید؛ آن پیر به وجود و نور خودش تو را ذبح میکند. دست به باطنت میکشد و اصلاحت میکند. وقتی خدمت حاج آقای دولابی میرسیدیم میفرمود وقتی شما وارد جلسه میشوید من نفس شما را ورق میزنم و به وفق نفس شما حرف میزنم. ولیّ خدا مثل آب کر است و نجاسات اگر در معرض آب کر قرار بگیرد پاک میشود. او نیز طاهر است و طهارت میبخشد.
#ح_م
☑️عارفان شیعه: حاج محمّد اسماعیل دولابی
▪️ولادت: ۱۲۸۲ هـ.ش محلّ ولادت: تهران
▪️وفات: ۹ بهمن ۱۳۸۱ ه.ش
▪️محلّ دفن: حرم حضرت معصومه علیها السّلام، صحن عتیق، مقبره ۲
▪️استاد عرفان: محمّدجواد انصاری همدانی
◾️پدر بزرگوارش معتمد محل و منزلشان همواره میزبان علما و برجستهگان بود. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و از همان ابتدا آثار لطف و عنایت حق به ایشان نمایان بود.
◾️جذبهی محبّت اهل بیت علیهم السّلام همواره دلیل و راهنمای او بود و این محبّ صادق را با مشاهد مشرّفه و مجالس خاندان عصمت و طهارت علیهم السّلام مأنوس ساخته بود.
◾️در شرح سابقهی سلوکی ایشان در مقدمه کتاب مصباح الهدی از زبان آن بزرگوار ذکر گردیده است:
◾️«اوّل، اهل عبادت، مسجد رفتن، محراب ساختن و امام جماعت بردن بودم. بعد اهل توسّل به اهل بیت علیهم السّلام و گریه و عزاداری و اقامهی مجالس ذکر اهل بیت علیهم السّلام شدم. تا اینکه در پایان به شخص برخوردم و به او [آیتالله شیخ محمّدجواد انصاری همدانی] دل دادم و از وادی توحید سر در آوردم. خداوند لطف فرمود و در هر یک از این کلاسها افراد برجسته و ممتاز آن کلاس را به من نشان داد، ولی کاری کرد که هیچ جا متوقّف نشدم، بلکه تماشا کردم و بهره بردم و عبور کردم تا اینکه به وادی توحید رسیدم. در طول این دوران همیشه یکّهشناس بودم و به هر کس که دل میدادم، خودم و زندگی و خانوادهام را قربان او میکردم تا اینکه خود او مرا به بعدی تحویل میداد و من که وی را بالاتر از قبلی میدیدم، از آن پس دور او میگشتم»
◾️«به هر تقدیر، همهی عنایاتی که به من شد، از برکات امام حسین علیهالسّلام بود. از راه سایر ائمّه علیهم السّلام هم میتوان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین علیهالسّلام خیلی سریع انسان را به نتیجه میرساند. چون کشتی امام حسین علیهالسّلام در آسمانهای غیب خیلی سریع راه میرود. هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد میرسد»
◾️عشق و ارادت خاصّی به حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام داشت. از خودشان نقل است:
«یک بار بعد از گریه کردن بسیار بر امام حسین علیه السّلام آمدم ایوان جلو اتاق دراز کشیدم؛ ناگهان دیدم ملائکه فوج فوج از آسمان میآیند و داخل سینهی من طواف میکنند و بر میگردند!»
◾️سالیان متمادی مجالس او محفل انس و محبّت و مورد توجّه و اقبال عموم تشنگان معنویّت و اخلاق بود؛ او با زبانی ساده و شیوا مطالب عرفانی و اخلاقی را بیان میکرد.
◾️از کلمات گهربار و دلنشین ایشان است که میفرمود: «امیدوارم نهجالبلاغه را قبل از هر کتاب دیگر بخوانید. اگر دیدی کسی عالِم و نابغه شد، علی علیه السّلام یک تلنگر به قلبش زده است؛ کلام امیرالمؤمنین علیه السّلام قوّت کمر شیعیان است؛ کمر انسان را قرص و محکم میکند»
◾️کسانی که در محفل این پیر فرزانه حاضر میشدند، گویی گمشدهی خود را در این جلسات هفتگی مییافتند؛ چنان محبّت اهل بیت علیهم السّلام را در دلها به جوش میآورد که به محض بردن نام حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام نالهها بلند میشد و وقتی اشارهای به وجود مقدّس حضرت حجّت اَرواحُنا لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداه میکرد، اشکها سرازیر میشد؛ میفرمود: «غم یعنی انتظار، یعنی کیست که مرا بخنداند؟ غمی که در سرّ و نهان انسان است و آن را به مردم نشان نمیدهد؛ عبادت میکند، نماز میخواند، مثل مردم لبخند میزند تا اذیّت نشوند؛ هر جا گریه میکنند او هم گریه میکند؛ امّا آن غم علاج نمیشود. آن غم، ظهور حضرت ولیّ عصر اَرواحُنا لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداه را میخواهد، جمال امامش و ملاقات وجه الله را میخواهد. آن وقت مثل گل باز میشود»
◾️سرانجام این عارف متّقی در شب دحوالارض و در نهم بهمن ماه سال ۱۳۸۱ هجری شمسی خرقهی خاکی را رها ساخته و از این عالم هجرت کرد. روحش شاد.
#عارفان_شیعه
@mohamad_hosein_tabatabaei
دلم هوای تو دارد ولی چگونه ببندم
هزار نامه به پای کبوتری که، ندارم؟
شبیه ابر بهاری، دلم عجیب گرفته
کجاست شانه امن برادری که ندارم؟
#سجاد_رشیدی
@mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ
وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي...
#یاحسین
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀
@mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِیطالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ»
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️گوشههایی از سبک تربیتی و حال و هوای جلسات عرفانی مرحوم حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی - #بخش_اوّل◾️
☑️نهم بهمن سالروز عروج مرحوم حاج اسماعیل دولابی
▪️مرحوم حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی به منظور تربیت و ارشاد تشنگان زلال معرفت، قریب چهل سال در تهران جلسات هفتگی متعدّد را اداره کرد که در آنها مردان و زنان از اقشار گوناگون، از نوجوانان و جوانان گرفته تا کهنسالان و سالخوردگان، از روحانیّون گرفته تا تحصیل کردههای دانشگاهی، از دانشآموزان دبیرستانی گرفته تا اساتید حوزه و دانشگاه، از افراد کاملاً غیر سیاسی گرفته تا طرفداران و فعّالان جناحهای متضادّ سیاسی، فارغ از هرگونه تفاوتهای خلقی، با یگانگی و صفا در کنار هم نشسته و از زلال معارف ولائی و توحیدی که از عالم غیب به وساطت وجود استاد و به زبان آن بزرگوار به سوی طالبان حقیقت و معنی جاری میگشت سیراب میشدند.
▪️از ویژگیهای مکتب تربیتی و سبک جلسات مرحوم دولابی، رضوان الله تعالی علیه، به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
▪️الف) محور اصلی در نگرش و روش عرفانی آن بزرگوار، محبّت خدا و خوبان خدا بود و چنان اشخاص را شیفتهی جمال الهی و حسن و نیکویی پیامبر اکرم و اهل بیت کرامش علیهم السّلام میکرد که به سهولت از دام جاذبههای دنیوی و حتّی اخروی میرهیدند و تمامی آرمان و اندیشه و تلاش و همّت ایشان بر تقرّب و وصال خدا و خوبان خدا متمرکز میشد.
▪️ب) در مجالس آن بزرگوار چنان روح توحید در وجود حاضران دمیده میشد که جز خدا، احدی را در عالم مؤثّر نمیدیدند و با ایجاد محبّت و حسن ظن و اعتماد به خدا و خوبان خدا، تمامی مقدّرات الهی را به شیرینی و با دل شاد پذیرا گشته و رضا و شکر بر تمامی وجودشان حاکم میشد.
▪️ج) در پرتو محبّت و حسن ظنّ به خدا و خوبان خدا، در جلسات آن بزرگ، یأس و ناامیدی از وجود هر شکست خوردهی در عرصهی امور دنیوی و از روح و جانِ هر از پای فتادهی در مصاف با نفس و شیطان و امور معنوی، زایل و روح امید و نشاط در ادامهی راه حیات و طیّ طریق عبودیّت در کالبد حاضران دمیده میشد.
ادامه دارد....
#به_یاد_شورآفرین_بزم_محبّت_و_ولاء
《 یادمان چهلمین روز هجرت فقید سعید حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی 》
◾️استاد مهدی طیّب ۸۱/۱۲/۱◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️گوشههایی از سبک تربیتی و حال و هوای جلسات عرفانی مرحوم حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی - #بخش_دوّم◾️
نهم بهمن سالروز عروج مرحوم حاج اسماعیل دولابی
▪️د) فضای معرفتی حاکم بر جلسات آن بزرگ به نحوی بود که به تعبیر خود آن عزیز، همه را دست خالی میکرد و از هر کس هر چه را داشت میگرفت. اگر شخص کولهباری از گناهان و معاصی بر دوش خود احساس میکرد چنان حقیقت استغفار در روح و جانش جریان مییافت و غفّاریّت خدا را مقدّم بر استغفار خویش میدید که تردید در بخشیده و پاک شدن خود از گناهان را سوءظنّ به خدا و بی ادبی به حضرت حق مشاهده میکرد و اگر کولهباری از طاعات و عبادات بر دوش داشت، از یک سو چنان کردههای خود را در برابر عظمت حقِّ خدا حقیر و ناچیز مییافت و از سوی دیگر آن سان حول و قوّه و پیکر و نیروی خود را در حول و قوّهی الهی فانی و خود را در طاعات و عبادات خویش بی نقش و سهم و همه را به مصداق «ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ»، کارِ خدا مییافت که کولهبار خویش را از کمترین طاعت و عبادت تهی میدید.
▪️و) زیبابینی و مثبتنگری و تمرکز در جنبههای مثبت همه چیز، روحیّه و نگرشی بود که در جلسات مرحوم دولابی به حاضران القاء میشد و در اثر آن، افراد میآموختند که چگونه در دل هر تلخی و مرارت، شیرینی و حلاوت، و در درون هر عُسر و سختی، یُسر و راحتی، و در دل هر آشفتگی و پریشانی، حکمت و نظاممندی را کشف کنند و بدینگونه علاوه بر اینکه همهی آتشهای عالَم، بر آنها گلستان شود، به آمادگی لازم برای راه یافتن به زیباییهای بزرگتر هستی، و شهود جمال مطلق الهی و تجلیّات اعظم آن، یعنی انوار مقدّس معصومین علیهم السّلام نایل شوند.
▪️ز) فضای لطیف جلسات مرحوم دولابی چنان روحنواز و آرامشبخش بود که به هر خستهجانِ از راه رسیدهای که در تعارضها و کشاکشهای دنیوی، توان و طراوت روحی خود را باخته و به تعب و رنجوری دچار گشته بود، آرامشی وصف ناشدنی و طراوتی تصوّر ناپذیر میبخشید و لااقل شخص را در ساعاتی که در جلسه حضور داشت، از غم گذشته و نگرانی آینده رها میساخت و به روح او امکان تنفّسی نشاط بخش میداد. فضای جلسات آن یار سفرکرده به گونهای بود که اساساً زمان در آن احساس نمیشد و هرچه هم به طول میانجامید هیچ یک از حاضران اندکی خستگی در خود احساس نمیکرد.
ادامه دارد....
#به_یاد_شورآفرین_بزم_محبّت_و_ولاء
《 یادمان چهلمین روز هجرت فقید سعید حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی 》
◾️استاد مهدی طیّب ۸۱/۱۲/۱۹◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️گوشههایی از سبک تربیتی و حال و هوای جلسات عرفانی مرحوم حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی - #بخش_سوّم◾️
نهم بهمن سالروز عروج مرحوم حاج اسماعیل دولابی
▪️ح) فروتنی و تواضع، محبّت و صمیمیّت، چهرهی باز و سیمای متبسّم از یک سو، و هیمنه و شکوه و عظمت و هیبت خدایی مرحوم دولابی از سوی دیگر، آیینهی جمال و جلال الهی بود که هر بینندهای را از یک سو جذب و شیفتهی او نموده و از سوی دیگر به اجلال و تعظیم وا میداشت.
▪️هـ) تکیهی اصلی آن بزرگ در سلوک الی الله بر محبّت و عشق بود و به استناد حدیث اولوالالباب که متن آن در بخش مسیر سلوک کتاب شریف «مصباح الهدی» آمده است، روش اهل تحصیل و ریاضت و عبادت را توصیه نمیفرمود، به این خاطر که اغلب، فرد را مغرور علم و عمل خویش ساخته و در نتیجه سالک، بیشتر، خود را رونده میبیند و کمتر به اینکه خدا برندهی اوست توجّه میکند. ایشان معتقد بود که آن مقدار از سختی و شداید را که شخص برای تعالی و تکامل نیاز دارد، خداوند به طور طبیعی در جریان زندگی او پیش میآورد و اگر انسان شداید و مصائب زندگی خود را با روح تسلیم و رضا، به گوارائی پذیرا باشد و در ارتباطات خود با دیگران براساس محبّت و اخلاق شایسته رفتار کند و تکالیف معمول شرعی خود را انجام داده و حلال و حرام الهی را مراعات کند و در حدّی که رغبت و شوق دارد به صورت متعادل به مستحبّات بپردازد، به کمال نایل میشود و نیازی به تدارک و تحمیل ریاضات خاص و تصنّعی نخواهد داشت. لذا روش تربیتی آن بزرگ با زندگی معمول شخص در جامعه کنونی کاملاً قابل جمع بود و همچون روش برخی اهل ریاضت و خلوت و چلّهنشینی و ...، فرد را از جریان عادی زندگی خارج نمیکرد.
▪️ط) زبان بیتکلّف و به دور از اصطلاحات مرحوم دولابی، در عین تو در تو بودن و عمق توصیف ناشدنی کلام وی، این امکان را فراهم میساخت که هم نوجوانان و تازهواردان به فضای جلسات، احساس کنند برای فهم آنچه ایشان بیان میکرد، با دشواری مواجه نیستند و در نتیجه در حدّ خود، از آن بهرهمند شوند، و هم راهیافتگان و سالکان پرسابقه و عالمان و فرهیختگان پرمایه، از بیانات وی، گوهرهای ناب معرفت به دست آورند. نگاه عمیق و عبرتآموز مرحوم دولابی، این امکان را برای وی فراهم ساخته بود که از سادهترین رخدادها و پدیدههای این عالم، بلندترین درسهای معرفت و حکمت را بیاموزد و با اشاره به آنها، دستپروردگان خود را نیز به برخورداری از چنین دید و نگاهی رهنمون شود.
#به_یاد_شورآفرین_بزم_محبّت_و_ولاء
《 یادمان چهلمین روز هجرت فقید سعید حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی 》
◾️استاد مهدی طیّب ۸۱/۱۲/۱۹◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️دو کتابی که سالک الی الله باید با آنها رفیق باشد:
◾️۱- مفاتیحالجنان، حاوی توضیح پیکرۀ اعمال عبادی
◾️۲- المراقبات، آیتالله میرزاجواد ملکی تبریزی، حاوی توضیح روح اعمال عبادی
☑️در آستانۀ ماه رجب کتاب المراقبات را تهیه کنید و فرصت ماه رجب را مغتنم بشمارید.
#مراقبات
@mohamad_hosein_tabatabaei