eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●شهادت امام سجّاد علیه‌السّلام و نقش ایشان بعد از واقعه‌ی عاشورا●■ ■●بعد از واقعه‌ی عاشورا، اختناق در اوج خود قرار گرفت. رژیم وحشی و سفّاکِ سرمست از باده‌ی پیروزی، نفس‌ها را در سینه‌ها حبس کرد و تمام منافذی که برای تابیدن نور آگاهی بر اندیشه و دل‌های انسان‌ها وجود داشت، مسدود کرد. تمام تریبون‌ها و منابر را در تیول خود گرفت و اجازه هیچگونه سخن گفتن از حقیقت اسلام و واقعیت نهضت اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام به احدی نداد. ■●در این شرایط رسالت سنگین امام سجّاد علیه السّلام در ایفای نقش خطیر امامت ویژگی خاصی پیدا می‌کند. ■●امام سجّاد علیه‌السّلام در واقعه عاشورا ۲۲ ساله هستند که بعد از شهادت پدر بزرگوارشان مسئولیت خطیر امامت بر دوش ایشان قرار می‌گیرد و این بار تا ۵۷ سالگی که در سال ۹۴ ه.ق با زهر ولید بن عبدالملک از خلفای مروانی به شهادت رسیدند، بر دوش ایشان است... ☑️دو هدف بزرگ امام سجّاد علیه‌السّلام: ■●۱- احیای آموزه‌های حقیقی اسلام که حکومت شام کمر به محو و نابودی آن بسته بود. از زمان معاویه علیه الهاویه نقشه‌ی بسیار حساب شده‌ای برای ریشه کنی اسلام حقیقی طراحی شده بود و یزید هم همین برنامه را پیگیری کرد... ■●کار دقیق و ظریف امام سجّاد علیه‌السّلام تبیین آموزه‌های دین در قالب دعا و مناجات بود، امکان مجلس درس و وعظ و سخنرانی وجود نداشت...‌ ■●۲- جلوگیری از نابودی و مسخ شدن نهضت اباعبدالله علیه‌السّلام و زنده نگه داشتن اهداف این نهضت در آن فضای اختناق و خشونت..‌‌. @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●چقدر پيروان خوبی برای مكتب امام سجاد عليه السلام هستيم●■‼️ ■امام سجّاد علیه السلام به پسرشان امام محمّدباقر علیه السلام فرمودند: ■«افْعَلِ الْخَيْرَ اِلىٰ كُلِّ مَنْ طَلَبَهُ مِنْكَ»■ ■هر کس از تو طلب و درخواستی کرد، تو به او خوبی و عطا کن؛ هرکس از تو خیری خواست، آن را برای او انجام بده. ■«فَاِنْ كانَ مِنْ اَهْلِهِ فَقَدْ اَصَبْتَ مَوْضِعَهُ»■ ■اگر او واقعاً اهل آن بود و مستحق بود، عطای تو در جایگاه مناسب خودش قرار گرفت و کار به جا انجام شد؛ یعنی اگر شخص نیازمندی بود که واقعاً راست می گفت و تو هم این خدمت را به او کردی و نیاز او را برآورده نمودی، عطای تو درست، به جا و مناسب انجام شد و از طرف دیگر ■«وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ بِاَهْلٍ كُنْتَ اَنْتَ اَهْلَهُ»■ ■اگر شخصی که درخواست و ابراز نیازی می کند اهل نبود، اهلیت نداشت و اصلاً دروغ می گفت؛ ولی اهلیت تو سر جای خود بود؛ تو سزاوار عطا، بخشش و کار خیر کردن بودی و آنچه را که شایسته و زیبنده ی تو بود، انجام دادی. تو ضرر نکردی. حتّی اگر او خلاف می گفت، اهلیت نداشت و سزاوار نبود، باز هم کار تو هدر نرفته است. ■«وَ اِنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمِينِكَ ثُمَّ تَحَوَّلَ اِلىٰ يَسارِكَ وَ اعْتَذَرَ اِلَيْكَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ»■ (۱) ■حضرت فرمودند: ای پسرم! اگر مردی سمت راست تو ایستاده بود؛ به تو دشنام داد و نسبت به تو هتّاکی کرد و آن شخص از سمت راست تو به سمت چپ تو آمد و از تو عذرخواهی کرد، عذر او را بپذیر و کینه ی او را به دل نگیر. حتّی اگر فاصله این قدر کم بود، نگو که من تو را می شناسم؛ یادم که نرفته است و هنوز در خاطرم هست که تو با من چه کردی. نه؛ حتّی اگر هنگامی که سمت راستت بود، به تو هتّاکی کرد و سمت چپ تو آمد و از تو عذرخواهی کرد، عذرخواهی او را قبول کن و عذر او را بپذیر. ■●در محضر استاد مهدی طیب ۸۷/۱۱/۰۳●■ ■●۱. کلینی، کافی، ج ۸، ص ۱۵۳ و حرّعاملی، وسائل الشّیعة، ج ۱۶، ص ۲۹۴ و ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص ۲۸۲.●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●در آغاز جوانی همراه پدرم عازم کربلا شدیم. از پل مسیّب که چهار فرسخی کربلا و روی فرات است، پیاده رد میشدیم. بارها را هم من برداشته بودم. صدای آب فرات گویا هنوز حسین حسین میکرد و فریاد العطش سر میداد. حالم چنان دگرگون بود که چند بار زمین خوردم، ولی نگذاشتم که پدرم متوجّه شود. ■●وقتی از کوچه پس کوچهها به طرف حرم رفتیم، به جایی رسیدیم که شنیدم میگویند اینجا تلّ زینبیّه است. تا این را شنیدم، حالم به شدّت دگرگون شد و از حال رفتم و نزدیک بود که به زمین بیفتم، ولی پدرم کمکم کرد و به دیوار تکیه دادم. ■●وقتی داشتیم به حرم حضرت ابوالفضل علیه السّلام مشرّف میشدیم، پدرم به من گفت که من از حضرت ابوالفضل علیه السّلام خجالت میکشم، چون در سفر اوّلم که تازه داماد شده بودم، وقتی زیارتنامه را خواندم، گوشهی رواق نشستم و بدون توجّه، کیسهی چپق نویی را که همراه داشتم، بیرون آوردم و چپق را چاق کردم و چند پُک زدم. خادم حضرت به طرفم آمد و گفت: عمو این‌جا و چپق؟ ■●تا این حرف را زد، من به خود آمدم و غرق در شرمندگی شدم و چپقم را خاموش کردم. از آن موقع تا حال من از حضرت ابوالفضل علیه السّلام شرمندهام. من به پدرم گفتم اینکه عیب نیست. اتفاقاً اگر جایی در کُرهی زمین برای چپق کشیدن مناسب باشد، همین خانهی حضرت ابوالفضل علیه السّلام است. دلنشینتر از اینجا کجا که آدم احساس راحتی کند و یک چپق دلچسب بکشد؟ این حرف را که پدرم شنید، سر حال شد و با هم به حرم حضرت مشرّف شدیم. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
#علامه_طباطبایی : ●روز قیامت از کتیبه ها ●و سیاهی های مجالس ●اباعبدالله الحسین علیه السلام ، ● #من_امید_شفاعت_دارم. #یاعلی @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ببخشید دوستان به فاصله آخرین پست تا الان نت نداشتم✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه 255، سوره بقره قسمت دوم بخش اول ● اوصاف زندگى دنيا در قرآن و اشاره به حيات جاودانى آخرت پس ملاحظه كرديد كه خدا زندگى دنيا را به اين اوصاف توصيف كرد و آن را متاع خوانده و متاع به معناى هر چيزى است كه خود آن هدف نباشد، بلكه وسيله اى براى رسيدن به هدف باشد، و آن را عرض خواند، و عرض چيزى است كه خودى نشان مى دهد و به زودى از بين مى رود، و آن را زينت خواند، و زينت به معناى زيبائى و جمالى است كه ضميمه چيز ديگرى شود، تا به خاطر زيبائيش ، آن چيز ديگر محبوب و جالب شود، در نتيجه آن كسى كه به طرف آن چيز جذب شده ، چيزى را خواسته كه در آن نيست ، و آنچه را كه در آن هست نخواسته ، و نيز آن را لهو خوانده ، و لهو عبارت است از كارهاى بيهوده اى كه آدمى را از كار واجبش باز بدارد، و نيز آن را لعب خوانده ، و لعب عبارت است از عملى كه به خاطر يك هدف خيالى و خالى از حقيقت انجام گيرد، و آن را متاع غرور خوانده ، و متاع غرور به معناى هر فريبنده اى است كه آدمى را گول بزند. آيه ديگرى جامع همه خصوصيات آيات بالا است ، و آن آيه اين است : ((و ما هذه الحيوة الدنيا الا لهو و لعب ، و ان الدار الاخرة لهى الحيوان لو كانوا يعلمون )) اين آيه شريفه مى خواهد حقيقت معناى زندگى ، يعنى كمال آن را از زندگى دنيا نفى نموده ، و آن حقيقت و كمال را براى زندگى آخرت اثبات كند، چون زندگى آخرت حياتى است كه بعد از آن مرگى نيست ، همچنان كه فرمود: ((امنين لا يذوقون فيها الموت الا الموته الاولى )) و نيز فرموده : ((لهم ما يشاؤن فيها و لدينا مزيد)) پس اهل آخرت ديگر دچار مرگ نمى شوند، و هيچ نقصى و كدورتى عيششان را مكدر نمى كند، ليكن صفت اول يعنى ايمنى ، از آثار حقيقى ، و خاص زندگى آخرت ، و از ضروريات آن است . پس زندگى اخروى ، زندگى حقيقى و بر طبق حقيقت است ، چون ممكن نيست مرگ بر آن عارض شود، بر خلاف حيات دنيا، اما خداى سبحان با اين حال در آيات بسيار زياد ديگرى فهمانده كه حيات حقيقى را او به آخرت داده و انسان را او به چنين حياتى زنده مى كند و زمام همه امور به دست او است پس حيات آخرت هم ملك خدا است نه اينكه خودش باشد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 504 و مسخر خدا است نه يله و رها، و خلاصه زندگى آخرت خاصيت مخصوص به خود را، از خدا دارد، نه از خودش . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■شهادت حضرت زین‌العابدین امام سجاد علیه‌السلام تسلیت باد.■ ■●بیان فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام، ادا‌کردن اجر رسالت است●■ : ■چه ذکر فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد و چه ذکر مصائب آن‌ها باشد؛ همۀ این‌ها اداکردن اجر رسالت است؛ تثبیت‌کردن مردم بر «قرآن» است. چرا؟ برای‌ اینکه در قرآن هست: «إلّا المَوَدَّة فِی القُرْبَی؛ از شما برای رسالت پاداشی نمی‌خواهم] مگر مودت و دوستی نزدیکانم» (شوری، ٢٣). ■اگر کسی بگوید: ما قرآن را می‌خواهیم و می‌گیریم، اما به اهل‌بیت کاری نداریم. چه کار داریم به اهل‌بیت؟! «حَسْبُنَا کِتَابُ اللهِ» (کتاب خدا ما را بس است). می‌گوییم: کتاب الهی که در آن [إلاّ المَوَدَّةَ فِی القُرْبَی] هست، آن را می‌گویی؟! آیا می‌شود آن‌ ‌‌وقت بگوییم کاری به اهل‌بیت علیهم‌السلام نداریم؟! کتاب‌الله که در آن آیۀ «اَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکُم و اَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی؛ دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم» (مائده، ٣) هست، آن را می‌گویی؟! پس آیا می‌شود بدون اکمال و بدون ولایت اهل‌بیت؟! ■●رحمت واسعه، ص۲۸٠●■ @mohamad_hosein_tabatabaei