#خدا_را_در_شکستن_اراده_ها_شناختم:
■●آقای جوان، اگر آمد در سِرّ خلقت گاهی به یک سختی،به یک فقری، به یک نداری، به یک قبول نشدن دانشگاهی، به یک چیزی که مقصودت بود حاصل نشد، از اینها نه تنها از خدا نباید دور بشوی ، بلکه امام امیرالمومنین فرمود: من یکی از راههایی که حق متعال را شناختم و معرفت برایم حاصل شد، یکی از راه عرفان این است که، یافتم تمام عزمها فسخ می شود. تصمیم سخت ،بعد می بینی شکسته شد.
■●این را به او می گویند، آقا حواست باشد اگر تصمیم هم گرفتی خودت را هم بسازی، توجه داشته باش این تصمیمت هم مالِ خدا باشد نه مال خودت. چون اگر مال خودت است می خواهی استقلاً در نظام هستی تصمیم بگیری خودسازی را، این خودش شرک است. و لذا می شِکَنَند، او را می شِکَنَند که بیدارت کنند، بدانند و بدانی که راه خودسازی هم، در پیش گرفتی، می گوئی تصمیم گرفتم صد در صد، همان لحظۀ تصمیم گیری هم، تصمیم را از او بدانی نه از خودت.
■●تو از خودت بدانی، می شِکَنَند. و لذا می شکنند. می گوید، تصمیم می گیرم، می شکند، بله که می شکنند. چرا شکستند؟ چون با او نبودی شکست، چرا می شکنند؟ تا به تو بگویند و بدانی،عالم مالکی دارد، خانه صاحب دارد، تو بی مالک نیستی بی صاحب نیستی. این شکستن تصمیمها ،نه تنها تو را واپس گرا نکند بلکه اتفاقا در حرکتت به سوی او قویتر بشوی .می شکنندت تا أنا فی قلوبهم منکسره بشود. با توکار دارند، می خواهند بالایت ببرند و لذا می شکنند.
■●آنی که حجة الله است گاهی تصمیمات او را هم می شکنند. اما آنجا نه تصمیم او را می شکنند که او را آگاه کنند، بلکه تصمیم او را می شکنند تا کسانی که او در صدد هدایت آنهاست آنها را آگاه کنند. و لذا ابی عبدالله در روز عاشورا در میدان قتلگاه فرمود: الهی رضا به قضائک. حواستان جمع باشد آنکه حجة الله است حرفش این است.
■●فرمایشات استاد داود صمدی آملی در بحث خلقت و راز آفرینش●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد علی صفایی حائری:
#هنگامه_نیازبه_دین●□
□●وقتى كه دنيا برايت تنگ شده باشد،
وقتى آسمان آنقدر كوتاه شود
كه نتوانى سرت را بلند كنى
و مجبور باشى
سرت را روى زانوانت بگذارى
و گريه كنى؛
اگر اين آسمان پايين
و اين دنياى تنگ را احساس كردى،
آن موقع
به امامت،
به ولايت،
به رسالت،
به دين،
به وحى،
به غيب محتاج مى شوى؛
□●آن هم به وحى، به عنوان يك خط:
□●«يُؤمِنُونَ بِما أُنْزِلَ الَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ»
نه به عنوان يك رسول،
بلكه به عنوان يك
#خط_مستمر_از_آدم_تا_خاتم.
#یاعلی
□●(خط انتقال معارف، ص۷۱)●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #لعن_و_تبرّى○□ □○چهارمين محور از محورهاى متن زيارات پيامبر و ائمّه علیهم السّلام، لعن و تبرّى و
■●تبرّى در قرآن و احاديث●■
■●تبرّى در لغت به معناى كناره گرفتن از چيزى است كه مجاورت آن ناپسند است.
■●در قرآن كريم در مواردى از تبرّى جستن خدا و انبياى الهى از مشركان و دشمنان خدا سخن گفته شده است.
■●در احاديث معصومين علیهم السّلام نيز تبرّى جستن از دشمنان خاندان پيامبر اكرم علیهم السّلام و كسانى كه به آن بزرگواران ستم كردند، جزء لاينفک و موجب كمال راستين ايمان و تكليفى واجب بر مؤمنان و شرط قبولى تمامى اعمال آنان شمرده شده است.
■●حضرت رضا علیه السّلام در بخشى از حديث مفصّلى كه طىّ آن ايمان را تشريح كردهاند، میفرمايند:
ايمان عبارت است از... و تبرّى جستن از كسانى كه به خاندان پيامبر ستم كردند و به بيرون راندن آن بزرگواران از شهر و ديارشان اهتمام ورزيدند و روش ستم به آنان را پايه گذارى كردند و سنّت و رويّه پيامبرشان را دگرگون ساختند. (و آن گاه ناكثين و قاسطين و مارقين و امثال معاويه و عمرو بن عاص و ابوموسى اشعرى و كسانى كه توطئه به شهادت رساندن اميرالمؤمنين علیه السّلام را تدارك ديده و اجرا كردند را به عنوان مصاديق كسانى كه تبرّى جستن از آنان جزء و شرط ايمان راستين است نام میبرند)
■●امام صادق علیه السّلام میفرمايند:
محبّت اولياء خدا و ولايت و فرمانبردارى از آنان واجب است و تبرّى و بيزارى جستن از دشمنانشان و از كسانى كه به خاندان پيامبر صلّى الله عليهم ستم كردند و پرده پيامبر را دريدند و فدک را از حضرت فاطمه علیها السّلام گرفتند و حضرتش را از ميراث خود محروم كردند و حقوق او و همسرش را غصب كردند و بر آتش كشيدن خانهاش اهتمام نمودند و ستمگرى بر خاندان پيامبر را پايه گذارى كردند و سنّت پيامبر را تغيير دادند، واجب است. و تبرّى جستن از ناكثين و قاسطين و مارقين واجب است. و تبرّى جستن از پيشوايان گمراهى و رهبران ستمگرى، از نخستين تا آخرينشان واجب است. و تبرّى جستن از قاتل اميرالمؤمنين علیه السّلام و تمامى قاتلان اهلبيت علیهم السّلام واجب است.
■●پيامبر اكرم خطاب به حضرت على علیه السّلام فرمودند:
اى على، سوگند به آن كس كه مرا به پيامبرى مبعوث نمود و بر تمامى خلايق برگزيد، اگر بندهاى هزار سال عبادت بكند، جز با ولايت تو و ولايت امامان از نسل تو، از او پذيرفته نمیشود و ولايت تو نيز جز با تبرّى و بيزارى جستن از دشمنانت و دشمنان امامان از نسل تو پذيرفته نمیشود. اين حقيقت را جبرئيل امين به من خبر داد. هر كه خواهد به آن ايمان آورد و هر كه خواهد بدان كفر ورزد.
■●و در حديثى آمده است: به امام صادق علیه السّلام عرض شد فلان شخص ولايت شما را قبول دارد، لكن در تبرّى جستن از دشمن شما سست است. حضرت فرمودند: هيهات، كسى كه مدّعى محبّت ماست ولى از دشمن ما تبرّى نمیجويد، ادّعاى دروغ نموده است.
■●کتاب ره توشه دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب●■
#لعن_و_تبری - ٢
#ره_توشه_دیدار
● آيات 260 -258 ، بقره قسمت اول
بخش اول
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِى حَاجَّ إِبْرَهِيمَ فى رَبِّهِ أَنْ ءَاتَاهُ اللَّهُ الْمُلْك إِذْ قَالَ إِبْرَهِيمُ رَبىَ الَّذِى يُحْىِ وَ يُمِيت قَالَ أَنَا أُحْىِ وَ أُمِيت قَالَ إِبْرَهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتى بِالشمْسِ مِنَ الْمَشرِقِ فَأْتِ بهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِت الَّذِى كَفَرَ وَ اللَّهُ لا يهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِينَ(258)
أَوْ كالَّذِى مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِىَ خَاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِهَا قَالَ أَنى يُحْىِ هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كمْ لَبِثْت قَالَ لَبِثْت يَوْماً أَوْ بَعْض يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْت مِائَةَ عَامٍ فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ وَ انظرْ إِلى حِمَارِك وَ لِنَجْعَلَك ءَايَةً لِّلنَّاسِ وَ انظرْ إِلى الْعِظامِ كيْف نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَينَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ(259)
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَهِيمُ رَب أَرِنى كيْف تُحْىِ الْمَوْتى قَالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلى وَ لَكِن لِّيَطمَئنَّ قَلْبى قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطيرِ فَصرْهُنَّ إِلَيْك ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كلِّ جَبَلٍ مِّنهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَك سعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(260)
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 532
● ترجمه آیات
مگر نشنيدى سرگذشت آن كسى را كه خدا به او سلطنت داده بود و غرور سلطنت كارش را به جائى رساند كه با ابراهيم در مورد پروردگارش بگو مگو كرد، ابراهيم گفت : خداى من آن كسى است كه زنده مى كند و مى ميراند، او گفت : من زنده مى كنم و مى ميرانم ، ابراهيم گفت : خداى يكتا، خورشيد را از مشرق بيرون مى آورد تو آن را از مغرب بياور در اينجا بود كه كافر مبهوت شد. و خداوند گروه ستمكاران را هدايت نمى كند.(258)
يا مثل آن مردى كه بر دهكده اى گذر كرد كه با وجود بناهائى كه داشت از سكنه خالى بود، از خو پرسيد خدا چگونه مردم اين دهكده را زنده مى كند پس خدا او را صد سال بميرانيد، آنگاه زنده اش كرد و پرسيد چه مدتى مكث كردى ؟ گفت : يك روز و يا قسمتى از يك روز خداوند فرمود: (نه ) بلكه صد سال مكث كردى ، به خوردنى و نوشيدنى خويش بنگر كه طعمش در اين صد سال دگرگون نشده و به دراز گوش خويش بنگر، (ما از اين كارها منظورها داريم يكى اين است كه ) تو را آيتى و عبرتى براى مردم قرار دهيم استخوانها را بنگر كه چگونه آنان را برمى انگيزانيم و سپس آنها را با گوشت مى پوشانيم همين كه بر او روشن شد كه صد سال است مرده و اينك دوباره زنده شده گفت : مى دانم كه خدا به همه چيز توانا است .(259)
و بياد آور آن زمان را كه ابراهيم گفت : پروردگارا نشانم بده كه چگونه مردگان را زنده مى كنى ؟ فرمود مگر ايمان ندارى ؟ عرض كرد، چرا! ولى مى خواهم قلبم آرامش يابد، فرمود: پس چهار مرغ بگير و قطعه قطعه كن و هر قسمتى از آن را بر سر كوهى بگذار آنگاه يك يك آنها را صدا بزن ، خواهى ديد كه با شتاب نزد تو مى آيند و بدان كه خدا مقتدرى شكست ناپذير و محكم كار است .(260)
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
● آيات 260 -258 ، بقره قسمت اول بخش اول أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِى حَاجَّ إِبْرَهِيمَ فى رَبِّهِ أَ
● آيات 260 258 ، بقره قسمت اول
بخش اول
● بیان آیات
اين آيات در بردارنده معناى توحيد است و به همين جهت بى ارتباط با آيات قبل نيست و احتمال دارد با همان آيات يكجا نازل شده باشد.
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِى حَاجَّ إِبْرَهِيمَ فى رَبِّهِ
كلمه ((محاجه )) كه مصدر فعل ماضى ((حاج )) است به معناى ارائه حجت و دليل در مقابل حجت خصم و طرف مقابل ، و اثبات مدعاى خود يا ابطال حجت خصم است ، و كلمه حجت در اصل به معناى قصد بوده و بعدا در اثر كثرت و غلبه استعمال ، در ((به كرسى نشاندن مقصد و مدعا))، به كار رفت و كلمه ((فى ربه )) متعلق است به فعل ((حاج )) و ضمير آن هم به ابراهيم بر مى گردد چون جمله بعدى كه مى فرمايد: ((ربى الذى يحيى و يميت )) بيانگر همين معنا است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 533
و اين كسى كه با ابراهيم در خصوص پروردگار ابراهيم بحث و محاجه مى كرده پادشاه معاصر او يعنى نمرود بود و بنا به گفته تاريخ و روايات يكى از سلاطين بابل قديم بوده است .
با دقت در سياق آيه و در مضمون آن و مقايسه اش با آنچه امروز و همه روزه در ميان بشر جريان دارد، معناى آيه به دست مى آيد كه محاجه و بگو مگوئى كه در اين آيه ، خداى تعالى از ابراهيم (عليه السلام ) و پادشاه زمانش نقل كرده بر چه چيز بوده است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei