کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □یکی از لطائفی که در ادعیه هست، همین است که شخص وقتی ذکر ر
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□در حالت احتضار که شخص را به پشت میخوابانند، برای شخص محتضر، قطع نفس در آن لحظه ای است که نفس را به درون می برد و آن گاه که میخواهد برگرداند، دیگر نمیتواند، به تعبیر دیگر؛محتضر در لحظات اخر وقتی نفس را فرو می برد، یعنی در حال قبض از دنیا می رود، نه در حال بسط که نفس به بیرون بر میگردد.(۳۵)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □در حالت احتضار که شخص را به پشت میخوابانند، برای شخص محتض
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□معمولا اموات در حال قبض می روند، نه در حال بسط، چون نفس که فرو می رود، انسان در قبض می افتاد ان جایی که نفس بیرون می رود، در بسط می افتد، ما الان بس که نفس را می کشیم و در می دهیم، خیلی قبض و بسطش معلوم نیست، اگر چه وقتی نفسش را فرو می برد، می بیند که شش هایش باز می شود، این جا بسط شش اتفاق می افتد، اما در حقیقت وقتی نفس از هوای بیرون به درون می رود منقبض می شود، یعنی در یک محدوده ی خاصی، بسته و محدود می شود، و ان گاه که نفس به بیرون می رود، حالت بسط پیدا می کند.
دم چو فرو رفت هاست، هوس چو بیرون رود
یعنی از او در همه هر نفسی های و هوست!(۳۶)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●" جمع فرشتگان در انسان "●□
□عارفان گفته اند که فرشتگان به سبب آنکه آئینهٔ تمام نمای جمال الهی نیستند هیچ گاه به مرتبهٔ عشق نمی رسند بلکه پیوسته هر یک مدهوش و سرمست گوشه ای از جمال الهی اند و همان گوشه را محراب عبادت کرده و به خدمت خلق و فرمانبرداری مشغولند. امّا انسان که قلبش آیینهٔ تمام نمای جمال و جلال الهی است و اسماء و صفات الهی را تمام در پیش چشم دارد اگر از مرتبهٔ استعداد به فعلیّت رسد و بر تخت خلافت الهی بنشیند عاشق کامل است.
●فرشته عشق نداند که چیست قصه مخوان
●بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز
#حافظ
□●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن "
به قلم حسین الهی قمشه ای●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استاد_قرائتی
□به علامه طباطبایی گفتند چه کنیم که امام رضا (علیه السلام) نزد خدا واسطه شود. گفت بروید حرم و بگوئید بفاطمه بفاطمه بفاطمه. سه بار آقا را به فاطمه قسم بدهید امام دعایت را مستجاب میکند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
سلام علیکم همراهان فهیم
○اگر حال خوشی پیدا کردید و دستی به دعا بلند شد ، همه رو دعا کنیم!
○مرهون صفای باطن و ظاهر به حق مولانا علی بن موسی الرضا المرتضی علیه السلام
#یاعلی
#بندگی_خدا_روزیتون
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9، آل عمران ، قسمت اول بخش دوم ● معناى اينكه آيات محكمه ((ام الكتاب )) هستند حال ببينيم
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت اول
بخش سوم
● آيات مشابه نيز، پس از آنكه با آيات محكمه تبيين شدند، محكمه مى شوند
نكته ديگر اين كه : در آيه شريفه ، كلمه ((محكمات )) در مقابل ((اخر متشابهات )) قرار گرفته ، پس معلوم مى شود، همان طور كه گفتيم آيات قرآن دو قسمند، آن دسته كه محكم است متشابه نيست ، و آنكه متشابه است محكم نيست و تشابه به معناى توافق چند چيز مختلف و اتحاد آنها در پاره اى از اوصاف و كيفيات است ، و از سوى ديگر قرآن را چنين توصيف كرده كه كتابى متشابه و مثانى است ، بطورى كه پوست بدن مردم خدا ترس ، از شنيدن آن جمع مى شود، و فرموده :
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 31
((كتابا متشابها مثانى تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ...)) ومنظور از اين تشابه غير از آن تشابه است ، منظور از اين آنست كه آيات اين كتاب (چه محكمش و چه متشابهش ) از اين نظر كه يك اسلوب بى نظير دارند، و همه آنها در بيان حقايق و حكمت ها و هدايت به سوى حق صريح و اسلوبى متقن دارند، متشابه و نظير هم هستند، و منظور از تشابه در آيه مورد بحث ، (بدليل اين كه ، در مقابل محكم قرار گرفته ، و نيز به قرينه اين كه ، فرموده بيماردلان تنها آيات متشابه را گرفته ، جار و جنجال بپا مى كنند، و مى خواهند آنها را به دلخواه خود تأويل نمايند ((مترجم ))) اين است كه آيات متشابه طورى است كه مقصود از آن براى فهم شنونده روشن نيست ، و چنان نيست كه شنونده به مجرد شنيدن آن ، مراد از آنرا درك كند، بلكه در اين كه منظور، فلان معنا است يا آن معناى ديگر ترديد مى كند، و ترديدش بر طرف نمى شود تا آن كه به آيات محكم رجوع نموده و به كمك آنها معناى آيات متشابه را مشخص كند، و در نتيجه همان آيات متشابه نيز محكم شود، پس آيات محكم به خودى خود محكم است ، و آيات متشابه به وسيله آيات محكم ، محكم مى شود.
مثلا آيه شريفه : ((الرحمن على العرش استوى )) آيه متشابه است ، چون معلوم نيست منظور از برقرار شدن خدا بر عرش چيست ؟ شنونده در اولين لحظه كه آنرا مى شنود در معنايش ترديد مى كند، ولى وقتى مراجعه به آيه : ((ليس كمثله شى ء)) مى كند مى فهمد كه قرار گرفتن خدا مانند قرار گرفتن ساير موجودات نيست و منظور از كلمه ((استوا برقرار شدن )) تسلط بر ملك و احاطه بر خلق است ، نه روى تخت نشستن ، و بر مكانى تكيه دادن ، كه كار موجودات جسمانى است ، و چنين چيزى از خداى سبحان محال است .
و باز نظير آيه شريفه : ((الى ربها ناظرة )) كه وقتى شنونده آن را مى شنود، بلافاصله به ذهنش خطور مى كند كه خدا هم ، مانند اجسام ديدنى است ، و وقتى به آيه : ((لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار)) مراجعه مى كند آن وقت مى فهمد كه منظور از ((نظر كردن )) تماشا كردن با چشم مادى نيست .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 32
و همچنين وقتى آيه نسخ شده را با آيه ناسخ مقايسه مى كند آن وقت مى فهمد كه عمر اولى در اصل كوتاه بوده ، و حكمش محدود به حدى از زمان بوده و بعد از آن زمان ، كه همان زمان نزول آيه ناسخ باشد، حكمش از اعتبار مى افتد، و همچنين مثالهائى نظير اين سه مثل .
پس اين بود آن معنايى كه از دو كلمه ((محكم )) و ((متشابه )) به ذهن مى رسد، و فهم ساده ، آن را از مجموع آيه مورد بحث مى فهمد، چون اگر فرض كنيم كه حتى تمامى آيات قرآنى متشابه است ، آيه مورد بحث ، بطور قطع آيه ايست محكم كه حتى ساده ترين فهم ها هم آن را مى فهمد.
و اگر فرض كنيم كه اين آيه از آيات متشابه است آن وقت تمامى آيات قرآن متشابه مى شود، ديگر جا ندارد كه آيات را به دو قسم ، محكم و متشابه تقسيم كند، و بفرمايد: ((هن ام الكتاب و اخر متشابهات )) و ديگر جمله : ((هن ام الكتاب )) دردى را دوا نخواهد كرد، براى اين كه فرض كرديم خودش هم متشابه است .
و نيز، ديگر آيه شريفه : ((كتاب فصلت آياته قرآنا عربيا لقوم يعلمون بشيرا و نذيرا)) معناى صحيحى نخواهد داشت .
و نيز احتجاج خداى عزوجل در آيه شريفه : ((افلا يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا))، عليه آنهايى كه در آيات قرآن تدبر نمى كنند احتجاجى صحيح نمى بود.
و همچنين آيات ديگر كه قرآن را ((هدايت ))، ((نور))، ((تبيان ))، ((بيان ))، ((مبين ))، ((ذكر)) و امثال آن توصيف كرده ، معناى صحيحى نخواهد داشت .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#حجتالاسلام_والمسلمین_عالی:
□اگر کسی رابطهاش با اهلبیت قطع شد، هیچ[گونه] رحمت، هدایت، نورانیت و رشد برایش به وجود نخواهد آمد. راه عنایت و رحمت خدا فقط از طریق اینها است.
□خدا رحمت کند، مرحوم آیتالله آقای فِهری را، آدم بزرگواری بودند. خدمات زیادی داشتند. آقازاده آقای بهجت نقل میکردند حدود پانزده، بیست سال پیش آقای فهری خانه ما آمد. آن موقع تقریباً هشتاد سالش بود. حرفهایی به پدرم گفتند که اشک پدرم را درآورد. بعد به ایشان گفت که آقا اگر الآن بگویید سراغتان بیایم که مثلاً دست من را بگیرید، دیگر برای من فایده ندارد. من دیگر پیر شدهام. حدود هشتاد سالم است. هر چه میخواستم بشوم شدهام. اما الان مهمانتان هستم. از خانهتان نمیروم تا یکی از عنایاتی که اهلبیت به شما کرده است را به من بگویید.
□آقای بهجت که منقلب بود گفت چیزی به تو میگویم. ایشان فرمود: من مشهد که رفتم خدمت امام رضا علیهالسلام رسیدم. امام رضا ده چیز به من داد. من یکی از آن ده چیز را به تو میگویم. امام رضا علیهالسلام به من فرمود:
«فلانی! مگر امکان دارد کسی به ما اهلبیت پناه بیاورد، [ما] به او پناه ندهیم!»
□اینها مظهر رحمت خدا بودند. تمام رحمت خدا را جذب کرده بودند و با بندگان خدا بر این اساس برخورد میکردند.
□اگر کسی رابطهاش با اهلبیت قطع شد، هیچ[گونه] رحمت، هدایت، نورانیت و رشد برایش به وجود نخواهد آمد. راه عنایت و رحمت خدا فقط از طریق اینها است. ابوالقاسم اوست. تقسیم کننده آنها هستند. جای دیگر خبری نیست.
☑️مگر امکان دارد کسی به ما اهلبیت پناه بیاورد [ما] به او پناه ندهیم!
@mohamad_hosein_tabatabaei
□علامه حسینی طهرانی از شاگردان سلوکی و علمی علامه طباطبایی، در کتاب «لمعات الحسین» حدیثی را از حضرت امام حسین علیهالسلام نقل میکند و در قولی دیگر در تفسیر آن چنین به بیان علامه طباطبایی استشهاد میکند:
از جمله فرمودههای حضرت سید الشهداء أباعبدالله الحسین(علیه السلام) است که روزى به عنوان خطبه براى اصحاب خود ایراد نمودند:
أَیُّهَا النَّاسُ! إنَّ اللَهَ مَا خَلَقَ خَلْقَ اللَهِ إلَّا لِیَعْرِفُوهُ؛ فَإذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ، وَ استَغنَوا بعِبادَتهِ عَن عِبَادَة ما سِواهُ.
فَقالَ رَجلٌ: یابنَ رسولِ اللَهِ! مَا مَعرِفَة اللَهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ فَقالَ: مَعرِفَة أَهلِ کُلِّ زَمَانٍ، إمامَهُ الَّذِى یَجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَتُهُ.
«اى مردم! به درستی که خداوند خلق خود را نیافرید، مگر از براى آنکه به او معرفت و شناسایى پیدا کنند. پس زمانی که او را بشناسند، در مقام بندگى و عبودیت او بر مىآیند؛ و به واسطه عبادت و بندگى او از عبادت و بندگى غیر او از جمیع ما سِوى مُستغنى مىشوند.
در این حال مردى گفت: اى پسر رسول خدا! معرفت خداوند عز و جل چیست؟
حضرت فرمود: معرفت و شناخت اهل هر زمان، امام خود را که واجب است از او اطاعت و پیروى کنند.»
□علامه طهرانی میگوید: روزی به استاد خود، علامه طباطبایی گفتم: چگونه میتوان به مغز و مراد این حدیث شریف حضرت سید الشهداء(علیه السلام) رسید؟
علامه طباطبایی پاسخ گفت:
تنها راه منحصر به فردِ وصول به معرفت امام علیهالسلام و ادراک مقام ولایت مطلقه حضرات معصومین علیهمالسلام، عرفان است و بس!
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □معمولا اموات در حال قبض می روند، نه در حال بسط، چون نفس ک
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□به تعبیر متاله سبزواری، می بینید هر لحظه ای عالم در های و هو نسبت به شخص است.(۳۷)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □به تعبیر متاله سبزواری، می بینید هر لحظه ای عالم در های
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□پس در حال قبض است که نفس قطع می شود، اگر بسط امد، مجدّداً شخص به نشئه ی طبیعت بر میگردد و اگر نفس منقبض شد و برنگشت، شخص به عالم غیب منتقل می شود، پس یکی از طرق انتقال به عالم غیب این است که نفس قطع می شود.(۳۸)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" انسان در فراز و فرود "○□
□بعض آدمیان متابعت عقل چنان کردند که کلّی مَلَک گشتند و نور محض گشتند؛ ایشان انبیا و اولیایند؛ از خوف و رجا رهیدند که: لا خَوفٌ عَلَیهِم و لا هُم یَحْزَنون. و بعضی را شهوت بر عقلشان غالب گشت تا بکلی حکم حیوان گرفتند. و بعضی در تنازع مانده اند، و آنها آن طایفه اند که ایشان را در اندرون رنجی و دردی و فغانی و تحسری پدید می آید، و به زندگانی خویش راضی نیستند؛ اینها مؤمنانند. اولیا منتظر ایشانند که مؤمنان را در منزل خود رسانند و چون خود کنند، و شیاطین نیز منتظرند که ایشان را به اسفل السافلین سوی خود کشند.
#مولانا
□○برگرفته از کتاب " گزیده فیه مافیه "
اثر حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□اگر میخواهی حیات عقلت، حیات جاوید شود، وجودت سرسبز و پربرکت گردد، برو و آب حیات را پیدا کن... آب حیات کجاست؟ در ظلمات! ظلمات کجاست؟ همین عالم طبیعت... همین عالم طبیعت ظلماتٌ فوق ظلمات است. جناب خضر در ظلمات، آب حیات را یافت. اینجا ظلمت محض است لذا تا انسان به عالم طبیعت قدم نگذارد و تا به عالم ظاهر نیاید، نمیتواند مستسقی آب حیات باشد. باید به عالم طبیعت بیاید و در این عالم طبیعت دنبال حیات بگردد! تعبیر شریفتر این است که جسم شما ظلمات است و روح شما آب حیات، اجازه بده تا روحت از این ظلمت جسمت آزاد شود و روح به سمت آزادی و بیقیدی حرکت کند. کربلا مظهر آزادگی است. شهدای کربلا کسانی بودند که خود را از همه قیود رها کردند تا به سرچشمه آب حیات رسیدند. جناب خضر «عَبدٌ منْ عِبادِنا عُلِّمناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً»، عبدی از عبادالله است كه ما به او تعلیم علم کردیم. او کسی بود که خود را متصل به مقام ولایت کرد و به سرچشمه حیات رسید؛ تو نيز عبدالله شو تا اباعبدالله علیه السلام خضرت كند. ولایت مطلقه، آب حیات است لذا خضر، جاوید شد. من و شما جاوید نمیشویم مگر اینكه به در خانه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برویم.
#ح_م