کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □به تعبیر متاله سبزواری، می بینید هر لحظه ای عالم در های
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□پس در حال قبض است که نفس قطع می شود، اگر بسط امد، مجدّداً شخص به نشئه ی طبیعت بر میگردد و اگر نفس منقبض شد و برنگشت، شخص به عالم غیب منتقل می شود، پس یکی از طرق انتقال به عالم غیب این است که نفس قطع می شود.(۳۸)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" انسان در فراز و فرود "○□
□بعض آدمیان متابعت عقل چنان کردند که کلّی مَلَک گشتند و نور محض گشتند؛ ایشان انبیا و اولیایند؛ از خوف و رجا رهیدند که: لا خَوفٌ عَلَیهِم و لا هُم یَحْزَنون. و بعضی را شهوت بر عقلشان غالب گشت تا بکلی حکم حیوان گرفتند. و بعضی در تنازع مانده اند، و آنها آن طایفه اند که ایشان را در اندرون رنجی و دردی و فغانی و تحسری پدید می آید، و به زندگانی خویش راضی نیستند؛ اینها مؤمنانند. اولیا منتظر ایشانند که مؤمنان را در منزل خود رسانند و چون خود کنند، و شیاطین نیز منتظرند که ایشان را به اسفل السافلین سوی خود کشند.
#مولانا
□○برگرفته از کتاب " گزیده فیه مافیه "
اثر حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□اگر میخواهی حیات عقلت، حیات جاوید شود، وجودت سرسبز و پربرکت گردد، برو و آب حیات را پیدا کن... آب حیات کجاست؟ در ظلمات! ظلمات کجاست؟ همین عالم طبیعت... همین عالم طبیعت ظلماتٌ فوق ظلمات است. جناب خضر در ظلمات، آب حیات را یافت. اینجا ظلمت محض است لذا تا انسان به عالم طبیعت قدم نگذارد و تا به عالم ظاهر نیاید، نمیتواند مستسقی آب حیات باشد. باید به عالم طبیعت بیاید و در این عالم طبیعت دنبال حیات بگردد! تعبیر شریفتر این است که جسم شما ظلمات است و روح شما آب حیات، اجازه بده تا روحت از این ظلمت جسمت آزاد شود و روح به سمت آزادی و بیقیدی حرکت کند. کربلا مظهر آزادگی است. شهدای کربلا کسانی بودند که خود را از همه قیود رها کردند تا به سرچشمه آب حیات رسیدند. جناب خضر «عَبدٌ منْ عِبادِنا عُلِّمناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً»، عبدی از عبادالله است كه ما به او تعلیم علم کردیم. او کسی بود که خود را متصل به مقام ولایت کرد و به سرچشمه حیات رسید؛ تو نيز عبدالله شو تا اباعبدالله علیه السلام خضرت كند. ولایت مطلقه، آب حیات است لذا خضر، جاوید شد. من و شما جاوید نمیشویم مگر اینكه به در خانه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برویم.
#ح_م
□مهم این است که روح انسان جاوید شود و به حیات ابدی برسد. اینگونه نباشد که وقتی طور وجودیمان عوض شد و به سرای آخرت منتقل شدیم، ما را ببرند و در یک بهشتی که پر از میوه و سیب و انار و عسل است بیندازند! اینها را میخواهم چکار؟! من حسین را میخواهم...
#ح_م
□○ #شرح_مراتب_نفس_اماره○□
□ذبح بقره از مراتب توبه است که در آیهی دیگر هم حضرت موسی با قومش میفرماید که «فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُم»(بقره/۵۴) تا توبهی شما پذیرفته شود. توبه آن است که شما نفستان را بکشید. در آیهی دیگری خدا به پیغمبر میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ» (انفال/۶۵) به مؤمنان بگو که قتال داشته باشند و نفسشان را بکشند. قتال انسانی که میخواهد به خدا برسد، در مراتب نفسش است و نه بیرون از آن. یعنی همهی هواهای نفسانی او که او را به سمت غیر حق متعال دعوت میکند، از بین ببرد تا فقط حق متعال بماند؛ هرچیزی غیر از خدا را ذبح کند. مظهر اتم این غیرخدا هم جسم و عالم مادی است. آن مقداری که عقل و نقل به ما اجازه دادهاست، باید انجام بدهیم و مجاز است. فراتر از این حد و حدود میشود نفس اماره.
□اگر انسان در مرتبهی جسم متوقف باشد، او عاقبت به شر میشود. این جسم مظهر آتش است و انسان را میسوزاند لذا وقتی در داستان قوم حضرت نوح آنها مدام گناه کردند و حضرت نوح به ایشان وعدهی عذاب داد، حضرت حق متعال میفرماید: «حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ».(هود/۴۰) تنور محل آتش است. یعنی این آتش به جوش آمد و فوران کرد. ظاهر آیه همان شکل مشهور عذاب قوم حضرت نوح است. تأویل این آیه این است که این تنور جسم ما است که محل آتش است. وقتی ما در مرتبهی جسم متوقف باشیم یعنی تمام عمر ما مصروف این جسممان شود، این جسم برای ما آتش میشود و زمانی است که میبینی از درون این تنور آبی فوران میکند و دیگر قیامت تو فرا رسیده است و تو دیگر کاری نمیتوانی بکنی. امر الهی جاری میشود و کاری از دست تو برنمیآید. این آب تمام وجودت را ویران میکند. لذا همین وَفَارَ التَّنُّورُ یکی از بطون ظهور قیامت برای قوم حضرت نوح بود. آب از درون تنور فوران کرد و همهی آن شهر را و یا به قول برخی دیگر تمام خشکی را نابود کرد. در قیامت انفسی هم روال همینگونه است. یعنی مادامی که ما در این عالم ماده حضور داریم، فرصت داریم بندگی خدا را به جا بیاوریم. اما امر الهی دفعتاََ میآید و ما دیگر فرصتی نداریم. قیامت انسان ظهور میکند و همانگونه که در داستان حضرت نوح آن پسر به کوه پناه برد و حضرت نوح گفت که امروز دیگر شما هیچ پناهی ندارید و دیگر فرصتی ندارید که عملی انجام دهید، ما هم به همین شکل گرفتار میشویم...
#ح_م
#امام_شناسی
□حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در کربلا کراراً میفرمایند «هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللّهِ؟!» «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُني؟!» آیا کسی هست؟! این اشقیاء در ظاهر دارند صدای حضرت را میشنوند اما چون در آفاق و انفس امام خود را ندیدهاند لذا گوش باطن آنها کر است، اینها نمیتوانستند صدای اباعبدالله الحسین را بشنوند و به او لبیک بگویند. اصلا ممکن نیست، نمیشود... انسان باید در باطن سیر کند. یا انسان باید این حواس ظاهریاش را برای باطن پاک کند یا چنان به کمال برسد که حواس ظاهریاش هم مندک در حواس باطنی او گردد یعنی هر چیزی که با این چشم ظاهر میبیند خدا ببیند، هر چیزی که با این گوش ظاهر میشنود خدا بشنود. اگر غیر خدا میبینی و میشنوی، بدان که هنوز ابواب ولایت به روی تو باز نشده است.
#ح_م
□●" باغ هستی "●□
●باغِ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است
●شمشادِ خانه پرورِ من از که کمتر است
#حافظ
□در باغ هستیِ من شمشادی هست که مرا از تمنای هر سرو و صنوبر در باغ های جهان بی نیاز کرده است و آن حضور مستمر آفریدگاری است که در دل من خانه دارد:
●یکی درخت گل اندر فضای خلوتِ ماست
●که سروهای چمن پیش قامتش پستند
#سعدی
□●برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□
□خداوند متعال دو پناهگاه محکم در این امّت گذاشته است، یکی وجود پیامبر خود صلّی الله علیه و آله و سلّم که رَحمَةٌ لِلعالَمین است و هم اکنون در دل مؤمنین وجود دارد. دیگری استغفار است. مادامی که امّت توبه و استغفار دارد، بلای عمومی که بر امّتهای گذشته نازل میشد، در این امّت نازل نمیشود.
□امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: عَجِبتُ لِمَن یَقنُطُ وَ مَعَهُ الاِستِغفارُ: در شگفتم از کسی که یأس پیشه میکند، در حالی که استغفار همراه اوست
#یاعلی
□○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت اول بخش سوم ● آيات مشابه نيز، پس از آنكه با آيات محكمه تبيين شدند، محكمه
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت اول
بخش چهارم
● ((محاكمات )) آيات متضمن اصول مسلمه قرآنى است و ((متشابهات )) آيات متضمن روعاست
علاوه بر اينكه هركس آيات قرآن را از اول تا آخر مورد دقت قرار دهد، هيچ شكى نمى كند در اينكه حتى يك آيه از آن ، بدون مدلول و معنا (بطورى كه خواننده هيچ معنايى از آن نفهمد) وجود ندارد، بلكه تمامى آيات آن ، ناطق به مدلول خود هست ، حال يا مانند آيات محكم ناطق به يك مدلول و معنا است ، بطورى كه هيچ عارف به كلامى در آن شك نمى كند و يا مانند آيات متشابه كه بين چند معنا مشتبه است و باصراحت مى دانيم كه يكى از آن معانى مراد است .
چيزى كه هست اين است كه خواننده در اينكه كداميك از آن معانى مقصود است شك و ترديد مى كند، و مى دانيم آن معناى واحدى كه مقصود خداى تعالى است ، لابد بيگانه از اصول مسلمه در قرآن ، از قبيل :
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 33
((وجود صانع )) و ((يگانگى او))، ((بعثت انبيا)) ((تشريع احكام ))، ((معاد)) و... نيست ، بلكه موافق با آن اصول است ، و آن اصول هم همان معنا را نتيجه مى دهد، و در فرض مسأله ، مرجع ما همان اصول است ، كه بايد به وسيله آن ها آن معناى حق را از ميان ساير معانى معين كنيم .
پس قرآن خودش مفسر خويش است و بعضى از آياتش اصل و مرجع براى بعضى ديگر است .
و آنگاه اگر اهل نظر بعد از توجه به اين مطالب به آيه مورد بحث كه مى فرمايد: ((منه آيات محكمات هن ام الكتاب و اخر متشابهات )) برخورد كند، ديگر هيچ شكى نمى كند در اينكه مراد از كلمه ((محكمات )) آياتى است كه متضمن اصول مسلمه اى از قرآن است و مراد از كلمه ((متشابهات )) آياتى است كه معانى آنها به وسيله آيات دسته قبل روشن مى گردد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei