eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ◾️عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصّادق عَنْ آبٰائِهِ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ لِأَهْلِ بَيْتِهِ إِنِّي أَمُوتُ بِالسَّمِّ كَمَا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ.‏ ◾️از جعفر بن محمد الصادق است که از پدرانش نقل فرمود که حسن بن علی به اهل بیت خود فرمود: من همانند رسول خدا با سم خواهم مرد. ◾️راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۲۴۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۸ و مجلسی، مرآة العقول، ج ۵، ص ۳۵۵◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴 صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ▪️مصیبت عظمای گزین خلایق، نبی مکرم اسلام، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله و سلم و شهادت غریبانه سبط اکبر، صادر اول حقیقت فاطمی، کریم آل الله، حضرت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را به ساحت مقدس حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه و جمیع شیعیان و مسلمانان تسلیت عرض می‌کنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●ادراک معقولات، حشر با مفارقات●■ ■ادراک معقولات حشر با مفارقات نوریه و انس با مجردات عقلیه است و تعقل مساوق با توحد است. ■سیاح در معقولات، انسانی جبروتی است که از برزخ مثالی به قیامت عقلانی راه پیدا کرده است لذا ابن عربی در کتاب «تحیات» در صلوات بر عقل کل حضرت علی بن ابی‌طالب علیهما السلام عرضه می‌دارد: ■«صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی سِرُّ الأسرارِ و مَشرِقِ الأنوارِ، المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة، السّیّاحِ فی الفیافِی الجَبَروتیَّة، المُصّوِّر لِلهَیولَی الملکوتیَّة، اَلوالی للولایةِ النّاسوتیّة... » ■عقل مقام بیابان بی آب و گیاه (مجرد محض و بحت از ماده و احکام ماده) جبروتی «الفیافی الجبروتیة» است و مظهر اتمّ عقل کل، حضرت علی بن ابی‌طالب علیهما السلام است و بلکه عقل کل خادم و مطیع اوست: «انا الذی خدمنی جبرئیل و میکائیل؛ انا الذی خصّ الله جبرئیل و میکائیل بالطاعة لی» (خطبه البیان). ■عقل و نفس کل به منزله‌ی اعضا و قوای انسان کامل و صاحب مقام ولایت اتمّ الهی می‌باشد. شیخ الرئیس در رساله‌ی «معراج نامه»‌ی خود حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره‌ی حضرت وصی، امام علی علیه السلام نقل می‌کند که: ■«اشرف بشر و اعزّ انبیاء و خاتم پیامبران به مرکز دایره‌ی حکمت و فلک حقایق و خزانه‌ی عقول، امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: یا عَلِي إِذَا تَقَرَّبَ النَّاسُ إِلَى خَالِقِهِمْ فِي أَبْوَابِ الْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ بِالدَّرَجَاتِ. چنین خطابی درخور کسی نیست مگر نسبت به چنان انسان بزرگی که موقعیت او در بین مردم همانند معقول بین محسوس است». ■معنای حدیث مزبور این است که مسابقه با دیگران در امور خیر و سبقت بر آنان این است که اگر دیگران به کثرت عبادت می‌پردازند، تو به تحصیل معقولات کوشا باش تا از آنان در درجه پیشی بگیری و چون ادراک علی بن ابی‌طالب علیهما السلام حقایق را به بصیرت عقل بود، محسوسات و معقولات نزد او مساوی بوده و برای همین جهت بود که فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً». ■پس سباحت و سیاحت در معقولات تشبه به ولایت حضرت مولی الموالی علی علیه السلام می‌باشد. فافهم! ■و بلکه اتصال عقل جزئی با عقل کلی، اتصال با ولایت الهیه است که سبب طهارت از ادناس و رجائس شیطانی می‌شود «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ» (یونس/۱۰۰) ■●نکته‌ی یازدهم از کتاب «علی، نقطه‌ی آغاز وجود»●■
■شب جمعه است و شب جمعه متعلق به حضرت اباعبدالله‌الحسین است. در شب جمعه، حق متعال به کربلا و محل زیارت زائران اباعبدالله‌الحسین هبوط می‌کند. اینکه حق متعال هبوط می‌کند جای بسی تأمل است، چون خدا در زمان و مکان نیست و جایی در نظام وجود نیست که خالی از حق متعال باشد. هُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ. او هم در آسمان اله است و هم در زمین. جایی نیست که آنجا حق متعال نباشد. امیرالمؤمنین فرمود ما رَأَيتُ شَيئاً اِلاّ وَ رَأَيتُ اللهَ قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ وَ فيهِ. هیچ شی‌ء را ندیدم مگر اینکه قبل و بعد و بااو و در تار و پود او خدا را دیدم. پس خدا همه جا هست. پس این هبوط به چه معناست؟ مگر خدا بالا هست و پایین نیست؟ یا پایین هست و بالا نیست؟ پیغمبر فرمود: لو دُلّيتُم بِحَبلٍ إلى الأرضينَ السُفلى لَهَبَطتُم على الله. اگر با یک طناب بخواهید به زمین‌های پایین هبوط کنید هرآن بر خدا هبوط می‌کنید. یعنی جایی نیست که خدا نباشد. پس معنای اینکه حق متعال هر شب جمعه به کربلا هبوط می‌کند چیست؟ شب جمعه چیست؟ در این شب جمعه نیز سخن بسیار است چون لِکُلِّ ظاهِرٍ باطِنٌ. ■این عالم، عالم ظاهر است. عالم سایه است. نمود است. نمودِ یک بود است. بود، ملأ اعلی است. بود، باطن عالم وجود است. اینجا عالم کثرت است. عالم نشان است. خدا به من و شما نشان می‌دهد. به تعبیر برخی از حکمای قدیم، حکمای یونانی و قبل از اسلام، اینجا مثل غاری‌ است که روزنه کوچکی از این غار به سمت بیرون است. ما افراد محبوس در این غار هستیم لذا باید این غار را کنار بزنیم. از این غار بیرون بیاییم تا بتوانیم حقیقت دل‌آرای عالَم را ببینیم. منتها فعلا از آن روزنه به آن سوی غار نگاه می‌کنیم. گاهی اوقات افرادی از آن سوی غار می‌آیند. از جلوی غار رد می‌شوند. سایه‌هایشان می‌افتد و ما در غار سایه‌هایی می‌بینیم. می‌پنداریم که این سایه‌ها واقعیت است در حالی که چنین نیست. باید این سایه ها بروند کنار. باید روزنه وسیع‌تر بشود تا بتوانیم آنسوی پرده را ببینیم. جناب حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بیانی لطیف در مورد ابن عباس دارد. می‌فرماید يرحم الله ابن عباس كأنما ينظر إلى الغيب من ستر رقيق. خدا رحمت کند ابن‌عباس را، از پرده‌ای رقیق نگاه می‌کرد. نشان می دهد هنوز ابن‌عباس پرده‌ها را پاره نکرده بود. آمد و به اباعبدالله‌الحسین نصیحت کرد!! انسان بزرگی بود اما اگر این پرده‌ها برای او هتک شده بود، به تعبیر امیرالمؤمنین هتک‌الستر شده بود. لذا به خودش اجازه نمی داد امام معصوم را نصیحت کند. اباعبدالله‌ هم از او تشکر کرد و گفت شما آدم خیرخواهی هستید. لذا با آقا همراهی نکرد. ■داشتم مقتل می‌خواندم، به این فقره شریفه رسیدم. اجازه دهید برای شما نیز بخوانم که کسی که امام را همراهی نکند چه خسران بزرگی نصیب او می شود. خدا به ما توفیق دهد که این پرده ها را هتک کنیم. ●مردان خدا پرده‌ی پندار دریدند ■وقتی که جناب کمیل از امیرالمؤمنین پیرامون حقیقت پرسید، مولا در جواب فرمود: هتک الستر لغلبة السرّ. حقیقت این است که این پرده ها را پاره کنی. بین ما و حقیقت بی نهایت پرده است. از حُجُب ظلمانی تا حُجُب نورانی. حُجب ظلمانی همین دنیا و اولاد و تعلقات و پول و مقام و مکنت و... است. اینها را که کنار گذاشتی و حقیقتاً ترک حجب ظلمانی کردی و به دنیا تعلق پیدا نکردی، تازه حجاب‌های نورانی شروع می‌شود! حُجُب نوری را نیز باید کنار بزنی. همین نماز و روزه و عبادتِ من و جهادِ من و زکاتِ من و... همگی حُجُب نوریه است. إِلهي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاع إِلَيْكَ وَأَنْرِ أَبْصَارَ قُلوبِنَا بِضِياءِ نَظَرِها إِلَيْكَ حَتّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ القُلوبِ حُجُبَ النُّورِ. زاهدان از گناه استغفار کنند و عارفان از عبادت. تا بین ما و دلدار حجاب است کارمان سخت است. حجاب انسان را گرفتار می‌کند. آدم چقدر دلش می‌سوزد... جناب علامه‌ی شعرانی که در دمع السجون ذیل موضوع جناب حر بن یزید ریاحی از شخصی به نام طرماح مطلب نقل می‌کند که به اباعبدالله الحسین علیه‌السلام رسید و با آقا مکالمه‌ای دارد که نقل‌های آن متفاوت است. او به آقا گفته بود که آقا! این مسیر را نروید! من مسیری از دل کوه‌ها بلدم. او به اصطلاح بلد راه بود. من شما را جایی می‌برم که ما آنجا همیشه بر دشمن ظفر داشته ایم. این گفتگو، گفتگوی فردی محجوب است. آدمی که حجاب نداشته باشد با امامش اینگونه صحبت نمی‌کند. شما بگردید و یک حدیث از مقداد پیدا کنید. نیست! زمانی که امیرالمؤمنین هست بگردید و حدیثی از امام حسن پیدا کنید! نیست. یک خطبه بیشتر از حضرت عباس نقل نکرده‌اند. چرا؟ چون در محضر امام سکوت است. آنچه او می‌کند، هم فعل و هم قول او حجت است.(۹)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ◾️نزدیکترین ها به پیامبر صلی الله علیه و آله◾️ ▪️ (صلی الله علیه وآله) در حدیثی که از غرر ماست، می فرماید: نزدیکترین شما نسبت به من در روز و شونده ترین شما کسانی هستند که تر در ، تر، تر و به از همه نزدیکتر باشند. باید بیش از دیگران، خود را مخاطب این حدیث بدانند. اگر ارتباط با مردم بیش از دیگران باشد، در قیامت به (صلی الله علیه واله) نزدیکتر خواهد بود. ◾️دیدار با جمعی از طلاب مدارس علمیه ولی عصر (عج) شهرستان بناب _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۰/۲۴◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️خونهای پاک کننده ▪️این سرزمین طیب و طاهر شد به برکت این خونهای پاک! در های این شهدای بزرگوار، سلام عرض می کنیم؛ می گوئیم: (طبتم و طابت الارض التی فیها دفتنم)،* ایران پاک شد. این ، این ، شهدای خوشنام، حرم؛ این سرزمین را پاک کردند. بسیاری از شما یا در بودید، یا در بودید؛ مستحضرید که ولوغ کلب را، یعنی آن ظرفی که سگ دهن زد، خاک پاک می کند؛ اما ولوغ را، ولوغ را نه خاک پاک می کند، نه آب پاک می کند؛ فقط ( ) پاک می کند! (طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم). ما چرا قدر اینها را ندانیم؟!! ◾️* مصباح المتهجد / صفحه ۶۶۶ _ بحار الانوار / جلد ۹۸ / صفحه ۲۰۱ درس اخلاق _ قم ؛ ۱۳۹۷/۰۹/۲۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ▪️شب زیارتی سیّدالشهداء علیه السلام▪️ ▪️سلیمان اعمش گوید: ساکن کوفه بودم. همسایه ای داشتم که نزد او می رفتم و با او همنشین بودم. شب جمعه ای نزد او بودم؛ گفتم: در مورد زیارت امام حسین علیه السلام نظرت چیست؟ گفت: بدعت است؛ و هر بدعتی گمراهی؛ و هر گمراهی در آتش. ▪️سلیمان می گوید: با نهایت خشم از نزد او برخاستم. با خود گفتم: صبح می آیم و از فضائل سیّدالشهداء علیه السلام برایش می گویم. اگر اصرار بر دشمنی با آن حضرت داشت، او را می کشم! ▪️سحرگاه رفتم و در را کوبیده و او را صدا زدم. در این حال زوجه اش گفت: برای زیارت امام حسین علیه السلام از اوّل شب خارج شده است. ▪️سلیمان گوید: به دنبال او به زیارت رفتم. وقتی وارد حرم شدم، دیدم آن مرد به سجده افتاده، و در سجده مشغول دعا و گریه و طلب توبه و مغفرت است. ▪️بعد از مدّتی طولانی سر برداشت و مرا در نزدیکی خود مشاهده کرد. گفتم ای شیخ! دیشب می گفتی: زیارت امام حسین علیه السلام بدعت و هر بدعت گمراهی و هر گمراهی در آتش است. امروز خودت به زیارتش آمده ای؟! ▪️گفت: ای سلیمان! مرا ملامت نکن. من معتقد به امامت اهل بیت علیهم السلام نبودم؛ تا اینکه دیشب رؤیایی دیدم که مرا به وحشت انداخت. گفتم: چه دیدی ای شیخ؟ ▪️گفت مردی میانه قد را مشاهده کردم که نمیتوانم عظمتِ جلال و جمال و ابهت و کمال او را توصیف کنم. و گروهی او را دربر گرفته، به همراهش حرکت میکردند. ▪️در مقابلش سواری بود که بر سر تاجی داشت؛ این تاج چهار گوشه داشت و در هر کدام گوهری تابان قرار داشت که به اندازۀ مسافت سه روز راه را روشن می ساخت. ▪️به یکی از خادمین گفتم: این مرد کیست؟ گفت: ایشان محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله و آن دیگر علیّ مرتضی وصیّ رسول خدا هستند. ▪️سپس چشم انداختم دیدم شتری از نور که بر آن هودجی قرار دارد، نزدیک می شود. در آن دو مخدّره بودند و آن شتر بین آسمان و زمین حرکت می کرد. ▪️گفتم این شتر به چه کسی تعلّق دارد؟ گفتند: خدیجۀ کبری و فاطمۀ زهراء سلام الله علیهما. گفتم: این جوان کیست؟ گفتند: حسن بن علیّ است. ▪️گفتم: این جماعت به کجا می روند؟ گفتند: برای زیارت آنکه مظلومانه کشته شد، شهید کربلا: حسین بن علی مرتضی می روند. ▪️در اینحال متوجّه هودج فاطمه زهرا سلام الله علیها شدم ناگهان دیدم که نوشته هایی از آسمان می ریزد. گفتم: این نوشته ها چیست؟ گفتند: امان از آتش است برای کسانی که حسین علیه السلام را در شب جمعه زیارت کنند. ▪️من هم از آن نوشته ها درخواست کردم. گفتند: تا زمانی که با اعتقاد به فضیلت و شرافت سیّدالشهداء علیه السلام ایشان را زیارت نکنی به تو نخواهد رسید. ▪️من ترسان و نالان از خواب بیدار شدم و همان لحظه به زیارت آقایم حسین علیه السلام شتافتم و من به سوی خدا توبه می کنم. ای سلیمان؛ والله از مزار حسین علیه السلام جدا نمی شوم تا زمانی که روح از بدنم مفارقت کند. ▪️طبق نقل محدّث نوری، حاج علی بغدادی در تشرّف خدمت حضرت بقیّه الله ارواحنا فداه در مورد این قضیّه سؤال کرده و حضرت ضمن تأیید صحّتِ آن فرموده اند: ▪️نَعَم زِيارَةُ الحُسَينِ عَلیهِ السَّلامُ في لَيلةِ الجُمُعةِ أمانٌ مِنَ النَّارِ يَومَ القيامةِ. (آری! زیارت حسین علیه السلام در شب جمعه، امنیّت از آتش در روز قیامت است.) ◾️«بحار الانوار» ج ۴۵ ص ۴۰۱ و ج ۵۳ ص ۳۱۵◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️نزدیکترین ها به پیامبر صلی الله علیه و آله◾️ ▪️ (صلی الله علیه وآله) در حدیثی که از غرر ماست، می فرماید: نزدیکترین شما نسبت به من در روز و شونده ترین شما کسانی هستند که تر در ، تر، تر و به از همه نزدیکتر باشند. باید بیش از دیگران، خود را مخاطب این حدیث بدانند. اگر ارتباط با مردم بیش از دیگران باشد، در قیامت به (صلی الله علیه واله) نزدیکتر خواهد بود. ◾️دیدار با جمعی از طلاب مدارس علمیه ولی عصر (عج) شهرستان بناب _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۰/۲۴◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
سلام علیکم همراهان فهیم کیش مهری کانال ایتا حضرت علامه دچار مشکل شده ، امیدوارم بزودی برطرف بشه
سلام علیکم همراهان فهیم کیش مهری کانال ایتا حضرت علامه دچار مشکل شده ، امیدوارم بزودی برطرف بشه
■●ادراک معقولات، حشر با مفارقات●■ ■ادراک معقولات حشر با مفارقات نوریه و انس با مجردات عقلیه است و تعقل مساوق با توحد است. ■سیاح در معقولات، انسانی جبروتی است که از برزخ مثالی به قیامت عقلانی راه پیدا کرده است لذا ابن عربی در کتاب «تحیات» در صلوات بر عقل کل حضرت علی بن ابی‌طالب علیهما السلام عرضه می‌دارد: ■«صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی سِرُّ الأسرارِ و مَشرِقِ الأنوارِ، المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة، السّیّاحِ فی الفیافِی الجَبَروتیَّة، المُصّوِّر لِلهَیولَی الملکوتیَّة، اَلوالی للولایةِ النّاسوتیّة... » ■عقل مقام بیابان بی آب و گیاه (مجرد محض و بحت از ماده و احکام ماده) جبروتی «الفیافی الجبروتیة» است و مظهر اتمّ عقل کل، حضرت علی بن ابی‌طالب علیهما السلام است و بلکه عقل کل خادم و مطیع اوست: «انا الذی خدمنی جبرئیل و میکائیل؛ انا الذی خصّ الله جبرئیل و میکائیل بالطاعة لی» (خطبه البیان). ■عقل و نفس کل به منزله‌ی اعضا و قوای انسان کامل و صاحب مقام ولایت اتمّ الهی می‌باشد. شیخ الرئیس در رساله‌ی «معراج نامه»‌ی خود حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره‌ی حضرت وصی، امام علی علیه السلام نقل می‌کند که: ■«اشرف بشر و اعزّ انبیاء و خاتم پیامبران به مرکز دایره‌ی حکمت و فلک حقایق و خزانه‌ی عقول، امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: یا عَلِي إِذَا تَقَرَّبَ النَّاسُ إِلَى خَالِقِهِمْ فِي أَبْوَابِ الْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ بِالدَّرَجَاتِ. چنین خطابی درخور کسی نیست مگر نسبت به چنان انسان بزرگی که موقعیت او در بین مردم همانند معقول بین محسوس است». ■معنای حدیث مزبور این است که مسابقه با دیگران در امور خیر و سبقت بر آنان این است که اگر دیگران به کثرت عبادت می‌پردازند، تو به تحصیل معقولات کوشا باش تا از آنان در درجه پیشی بگیری و چون ادراک علی بن ابی‌طالب علیهما السلام حقایق را به بصیرت عقل بود، محسوسات و معقولات نزد او مساوی بوده و برای همین جهت بود که فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً». ■پس سباحت و سیاحت در معقولات تشبه به ولایت حضرت مولی الموالی علی علیه السلام می‌باشد. فافهم! ■و بلکه اتصال عقل جزئی با عقل کلی، اتصال با ولایت الهیه است که سبب طهارت از ادناس و رجائس شیطانی می‌شود «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ» (یونس/۱۰۰) ■●نکته‌ی یازدهم از کتاب «علی، نقطه‌ی آغاز وجود»●■
■شب جمعه است و شب جمعه متعلق به حضرت اباعبدالله‌الحسین است. در شب جمعه، حق متعال به کربلا و محل زیارت زائران اباعبدالله‌الحسین هبوط می‌کند. اینکه حق متعال هبوط می‌کند جای بسی تأمل است، چون خدا در زمان و مکان نیست و جایی در نظام وجود نیست که خالی از حق متعال باشد. هُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ. او هم در آسمان اله است و هم در زمین. جایی نیست که آنجا حق متعال نباشد. امیرالمؤمنین فرمود ما رَأَيتُ شَيئاً اِلاّ وَ رَأَيتُ اللهَ قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ وَ فيهِ. هیچ شی‌ء را ندیدم مگر اینکه قبل و بعد و بااو و در تار و پود او خدا را دیدم. پس خدا همه جا هست. پس این هبوط به چه معناست؟ مگر خدا بالا هست و پایین نیست؟ یا پایین هست و بالا نیست؟ پیغمبر فرمود: لو دُلّيتُم بِحَبلٍ إلى الأرضينَ السُفلى لَهَبَطتُم على الله. اگر با یک طناب بخواهید به زمین‌های پایین هبوط کنید هرآن بر خدا هبوط می‌کنید. یعنی جایی نیست که خدا نباشد. پس معنای اینکه حق متعال هر شب جمعه به کربلا هبوط می‌کند چیست؟ شب جمعه چیست؟ در این شب جمعه نیز سخن بسیار است چون لِکُلِّ ظاهِرٍ باطِنٌ. ■این عالم، عالم ظاهر است. عالم سایه است. نمود است. نمودِ یک بود است. بود، ملأ اعلی است. بود، باطن عالم وجود است. اینجا عالم کثرت است. عالم نشان است. خدا به من و شما نشان می‌دهد. به تعبیر برخی از حکمای قدیم، حکمای یونانی و قبل از اسلام، اینجا مثل غاری‌ است که روزنه کوچکی از این غار به سمت بیرون است. ما افراد محبوس در این غار هستیم لذا باید این غار را کنار بزنیم. از این غار بیرون بیاییم تا بتوانیم حقیقت دل‌آرای عالَم را ببینیم. منتها فعلا از آن روزنه به آن سوی غار نگاه می‌کنیم. گاهی اوقات افرادی از آن سوی غار می‌آیند. از جلوی غار رد می‌شوند. سایه‌هایشان می‌افتد و ما در غار سایه‌هایی می‌بینیم. می‌پنداریم که این سایه‌ها واقعیت است در حالی که چنین نیست. باید این سایه ها بروند کنار. باید روزنه وسیع‌تر بشود تا بتوانیم آنسوی پرده را ببینیم. جناب حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بیانی لطیف در مورد ابن عباس دارد. می‌فرماید يرحم الله ابن عباس كأنما ينظر إلى الغيب من ستر رقيق. خدا رحمت کند ابن‌عباس را، از پرده‌ای رقیق نگاه می‌کرد. نشان می دهد هنوز ابن‌عباس پرده‌ها را پاره نکرده بود. آمد و به اباعبدالله‌الحسین نصیحت کرد!! انسان بزرگی بود اما اگر این پرده‌ها برای او هتک شده بود، به تعبیر امیرالمؤمنین هتک‌الستر شده بود. لذا به خودش اجازه نمی داد امام معصوم را نصیحت کند. اباعبدالله‌ هم از او تشکر کرد و گفت شما آدم خیرخواهی هستید. لذا با آقا همراهی نکرد. ■داشتم مقتل می‌خواندم، به این فقره شریفه رسیدم. اجازه دهید برای شما نیز بخوانم که کسی که امام را همراهی نکند چه خسران بزرگی نصیب او می شود. خدا به ما توفیق دهد که این پرده ها را هتک کنیم. ●مردان خدا پرده‌ی پندار دریدند ■وقتی که جناب کمیل از امیرالمؤمنین پیرامون حقیقت پرسید، مولا در جواب فرمود: هتک الستر لغلبة السرّ. حقیقت این است که این پرده ها را پاره کنی. بین ما و حقیقت بی نهایت پرده است. از حُجُب ظلمانی تا حُجُب نورانی. حُجب ظلمانی همین دنیا و اولاد و تعلقات و پول و مقام و مکنت و... است. اینها را که کنار گذاشتی و حقیقتاً ترک حجب ظلمانی کردی و به دنیا تعلق پیدا نکردی، تازه حجاب‌های نورانی شروع می‌شود! حُجُب نوری را نیز باید کنار بزنی. همین نماز و روزه و عبادتِ من و جهادِ من و زکاتِ من و... همگی حُجُب نوریه است. إِلهي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاع إِلَيْكَ وَأَنْرِ أَبْصَارَ قُلوبِنَا بِضِياءِ نَظَرِها إِلَيْكَ حَتّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ القُلوبِ حُجُبَ النُّورِ. زاهدان از گناه استغفار کنند و عارفان از عبادت. تا بین ما و دلدار حجاب است کارمان سخت است. حجاب انسان را گرفتار می‌کند. آدم چقدر دلش می‌سوزد... جناب علامه‌ی شعرانی که در دمع السجون ذیل موضوع جناب حر بن یزید ریاحی از شخصی به نام طرماح مطلب نقل می‌کند که به اباعبدالله الحسین علیه‌السلام رسید و با آقا مکالمه‌ای دارد که نقل‌های آن متفاوت است. او به آقا گفته بود که آقا! این مسیر را نروید! من مسیری از دل کوه‌ها بلدم. او به اصطلاح بلد راه بود. من شما را جایی می‌برم که ما آنجا همیشه بر دشمن ظفر داشته ایم. این گفتگو، گفتگوی فردی محجوب است. آدمی که حجاب نداشته باشد با امامش اینگونه صحبت نمی‌کند. شما بگردید و یک حدیث از مقداد پیدا کنید. نیست! زمانی که امیرالمؤمنین هست بگردید و حدیثی از امام حسن پیدا کنید! نیست. یک خطبه بیشتر از حضرت عباس نقل نکرده‌اند. چرا؟ چون در محضر امام سکوت است. آنچه او می‌کند، هم فعل و هم قول او حجت است.(۹)