■●يکی عادتش اين است که با انگشترش بازی میکند، ديگری عادتش اين است که با تسبيحش بازی میکند و سومی با ريشش بازی میکند. میپرسيم برای چه با ريشت بازی میکنی؟ میگويد الکی. اين «الکی» يعنی پوچ، بيهوده. اين قبيل کارها از همان قدم اول «برای» ندارد تا به قدم دوم برسد.
■●کاری است که فقط همان کار است و برای هيچ انجام شده است، کاری است غيرحکيمانه، غيرعاقلانه. اگر انسان کاری انجام دهد که اگر از او بپرسند برای چه چنين میکنی، «برای» نداشته باشد، اين کار را میگوييم پوچ، باطل.
■● #شهید_مطهری
آشنایی با قرآن، جلد۷، صفحه۱۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●ما یاد گرفتهایم فقط بهانه بیاوریم و غُر بزنیم که نمیگذارند کار کنیم یا جامعه منحرف شده و دیگر نمیشود کاری انجام داد و... . در حالی که هرچه مشکلات زیادتر شود، تکالیف بیشتر میشود.
□●اگر در مملکتی هستی که تمامش تاریک است، این نشان میدهد که تو یک کبریت هم روشن نکردهای. نباید مسأله را توجیه کنیم و بگوییم دیگران اقدام نکردهاند. که تو باید فرض کنی کسی جز تو در این عالم نیست.
□●باید خود شروع کنی و هر مقدمهای را که میخواهد، فراهم نمایی. وقتی اهداف دور را تکهتکه و ریز کنی، زود به آنها میرسی، ولی وقتی بخواهی قلمبه قلمبه کار کنی، اهداف نزدیک را هم از دست میدهی و محروم میشوی.
□● #استاد_صفائی_حائری
اخبات، جلد۱، ليلة القدر - قم، چاپ: اول، ۱۳۸۱ ه.ش●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□محل غرفه مرکز بین المللی نشر اسراء(آیت الله جوادی آملی)
شبستان ، راهروی شماره هفت(۷)
غرفه شماره نوزده(۱۹)
۱۲ لغایت ۲۲ اردیبهشت ۹۷
#نمایشگاه_کتاب_تهران
□● #علاّمه_طباطبايى مىفرمود: گروهى، دسته جمعى توطئه كردند و روش عرفانى و الهى و توحيدى مرحوم آخوند (آيتالله العظمى ملاّحسينقلى همدانى) را به انتقاد گرفته و در يك عريضهاى به مرحوم آيتالله العظمى شربيانى نوشتند كه ملاّحسینقلى همدانى، روشى صوفيانه در پيش گرفته است.
□●در آن هنگام مرحوم شربيانى رياست مسلمانان را داشته و ریيس مطلق وقت شمرده مىشد. ایشان نامه را مطالعه فرمود و زير نامه نوشت: «كاش خداوند مرا مثل آخوند صوفى قرار دهد».
□●با اين جمله آن عالم بزرگ، كار تمام شد و دسيسههاى آنان همه بر باد رفت.
#به_نقل_از_علامه_طهرانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●اگر بخواهيم خزاين ملكوت را بگشاييم كليد میخواهد، اين كليد معرفت نفس است؛ چون معرفت نفس باب همه خيرات است و انسان نزديكتر از خودش چيزى ندارد.
□●و اگر بخواهد راهى براى رسيدن به حقايق پيدا كند، از همه نزديكتر به خودش، خودش است.
#شرح_فارسی_اسفار |صفحه ۹۳
□●علامه حسن زاده آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●پاداش عبادات●■
■چقدر نمازی که حمد خدایش را بکند لذیذ و پاک است، آیا این بابِ مزاج نیست؟ به هنگام نماز با صاحبش تماس می گیرد، آیا جا دارد که از بابت آن مزد بخواهد؟ آیا هیچ مزدی بهتر از نماز می شود تصور کرد؟
■از الان تا پنجاه روز دیگر قرار می گذاریم که یک چیزی بنویسید که بتواند مزد نماز باشد و از خود نماز بهتر باشد. لابد مزد، باید بهتر از خودِ کار باشد... برای روزه هم همین طور. برای دست سر یتیم کشیدن چیزی را پیدا کن که از آن بهتر و مزد آن باشد...
■گفت پس چرا آدمی به هنگام عبادت کُره دارد؟ گفت چون نمی داند که چه کاره است. خیال می کند خداوند کار شاقی بر عهده اش گذاشته است. لذا با خُلق تنگ می رود و می دانید که خلق تنگ قرب نمی آورد.
■●(طوبای محبت، برگرفته از سخنان عارف بالله مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی، جلد سه، صفحه ۱۶۱ و ۱۶۲)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#عزیزمن!
□هرگاه دلت به التهاب آمد بدان که جانت چیزی را طلب میکند چنانکه وقتی بچه به التهاب در میآید و گریه میکند معلوم است که چیزی میخواهد و تا آن چیز را به دست نیاورد آرام نمیشود
□بسیاری از افراد اینگونه مواقع که دلشان میگیرد سعی میکنند به هر طریق ممکنی خود را از غم و اندوهی که نصیبشان شده برهانند...
□ممکن است با رفتن به یک باغ و پارک و یا رفتن به خانه دوست و آشنایی آن درد به نوعی تسکین یابد. اما مطمئن باشید که هرگز از این طریق دلتان آرام نخواهد شد. در این حال، دل زمانی آرام میگیرد که به ملکوت عالم اتصال یابد
□بدانکه تمام برکات نیز در قبض است نه در #بسط تا به #قبض نیفتادید چیزی از ملکوت عالم نمیگیرید...
□پس اولا وجود درد و فراهم آمدن قبض در نهاد آدمی لازم است. ثانیا اینکه بتوان از این درد و قبض ایجاد شده نهایت استفاده را کرده و خود را به ملکوت عالم اتصال داد
□نه این که با کارهای... پیش پا افتادهای، نفس را از نیاز و احتیاج ذاتی خود به حقائق عالم، غافل ساخته و او را به امور مادون انصراف دهیم که احساس راحتی کند و خیال کند از غم در آمده است.
#یاعلی
#استاد_صمدی_آملی
□○(شرح دروس معرفت نفس، ج۲، ص۱۶۸)○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 242-228 بقره قسمت چهارم
بخش هشتم1⃣
فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُكْبَاناً ...
● نماز از واجباتى است كه در هيچ حالتى ساقط نمى شود
اين جمله شرطيه ، عطف است بر جمله قبل و دلالت دارد بر شرطى كه حذف شده ، و معنايش اين است كه اگر نترسيديد محافظت بكنيد، و اما اگر ترسيديد اين محافظت را با مقدار امكانات خود تقدير كنيد، و به همان مقدار نماز بخوانيد، چه در حال پياده (كه ايستاده باشيد، يا در راه باشيد) و چه در حال سواره و كلمه ((رجال )) جمع رجل (مرد) نيست ، بلكه جمع راجل (پياده ) است ، و كلمه ((ركبان )) جمع راكب است ، و اين قسم نماز، همان نماز خوف است .
حرف ((فا)) در جمله : ((فاذا امنتم )) فاى تفريع است ، و معناى جمله را چنين مى كند: حال كه گفتيم محافظت بر نمازها امرى است كه در هيچ شرايطى ساقط نمى شود، بلكه اگر ترسى در كارتان نبود و توانستيد نماز را حفظ كنيد واجب است بكنيد و اگر محافظت بر نماز برايتان دشوار شد هر قدر ممكن بود محافظت كنيد، پس بايد هر وقت آن ترس از بين رفت و دو - باره امنيت پيدا كرديد مجددا در محافظت نماز بكوشيد، و خدا را بياد آوريد)).
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 370
حرف ((كاف )) در جمله ((كما علمكم ...)) كاف تشبيه است ، و جمله : ((ما لم تكونوا تعلمون )) از قبيل به كار بردن عام در مورد استعمال خاص است ، تا دلالت كند بر منت هاى بسيارى كه خدا از نعمت هاى بسيار و از تعليم بر مردم دارد وگرنه جاداشت بفرمايد: ((و چون امنيت يافتيد خدا را همانطور كه قبلا در مورد نماز خوف ، تعليمتان داد بياد آوريد، ولى اينطور نفرمود، بلكه تعليم را عموميت داد،
و فرمود: خدا را همانطور كه چيزهائى به شما تعليم داد كه نمى دانستيد بياد بياوريد و اين تعبير براى آن بود كه بر امتنان بر همه نعمت ها و تعليم ها دلالت كند و بنابراين معناى آيه چنين مى شود پس خدا را آنچنان بياد آوريد كه ياد آوريتان مساوى و برابر با اين نعمت باشد، كه نماز در حال امن و در حال خوف و نيز همه شرايع دين رابه شما تعليم كرد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#قدرت_علمی
□●نقل است که برخی دانشمندان اروپایی مقیم ایران(که گویا فارسی می فهمیدند و در علوم اجتماعی و فلسفه متخصص بودند) آوازه علمی حضرت علامه را شنیده و علاقه داشتند ایشان را زیارت کنند. در قم به دنبال نشانی ایشان، به کلاس درسی وارد می شوند و می بینند که آقایی بالای مجلس است و فلسفه درس می دهد. آنها هم نشستند و گوش کردند.
□●استاد موضوعی را مطرح کردند و با براهینی آنرا اثبات نمودند و به شاگردان فرمودند: « پذیرفتید؟» همه پاسخ دادند: بله، فرمودند:« اشتباه کردید، چون اینطور نیست!» و دوباره برهان آوردند و اثبات مسئله را رد کردند و باز فرمودند:« پذیرفتید؟» همه پاسخ دادند: بله. باز فرمودند:« اشتباه کردید ...» و این موضوع را چند بار اثبات و هر اثبات را چند بار با براهین قوی رد کردند تا در نهایت پاسخ اصلی را دادند و درس به پایان رسید.
□●آن دانشمندان پرسیدند: ایشان علامه طباطبایی بودند؟ شاگردان گفتند: خیر، ایشان تازه شاگرد فلسفه ایشان، علامه جعفری بودند!
□●ناگفته هایی از علامه طباطبایی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei