#حضرت_علامه_طباطبایی :
■●کسی که دلش از افکار پریشان مادی مالامال است و ظرف روحش از غم ها و غصه های جانکاه مملو است ، امکان ندارد که با خدا ارتباط حقیقی برقرار کند .
#یاعلی
■●بخشی از #نامه_ای_به_فرزند●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
■فرزندم! اگر هم دنیا و هم آخرت میخواهی نماز شب بخوان ...■
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■در مجلس اول ملاقات مرحوم علامه طباطبایی با استاد اخلاقی خود مرحوم آقا سید علی قاضی، مرحوم قاضی به ایشان فرمود: فرزندم! اگر دنیا میخواهی نماز شب بخوان، اگر آخرت هم میخواهی نماز شب بخوان.
در روایت هم آمده است: «هر کس نماز شب بخواند و در روز بگوید که گرسنه هستم یا غذا و روزی ندارم او را تکذیب کنید».
■●در محضر بهجت، ج۲، ص۳۵۳●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●لعن در قرآن و احاديث●■ ■●كتابهاى لغت واژه «لعن» را به معناى راندن و دور كردن (از رحمت)، لعن كردن
■●لعن دشمنان اهلبيت در قرآن - بخش اوّل●■
به موجب آيات متعدّد قرآن كريم كسانى كه ولايت اهلبيت علیهم السّلام را غصب نموده و آن بزرگواران را مورد تعدّى و ستم قرار دادند، مورد لعنت خداوند و ملائكه و مؤمنانند. به چهار مورد از آيات مزبور اشاره میكنيم.
۱- اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِى الُّدنيا وَالاخِرَةِ وَ اَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهيناً (احزاب-۵۷)
هر آينه خداوند كسانى را كه خدا و رسولش را میآزارند، در دنيا و آخرت لعنت میكند و عذاب خواركنندهاى براى آنان آماده نموده است.
با توجّه به اينكه اهل سنّت در حدّ تواتر از عايشه نقل كردهاند كه پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فاطمه پاره تن من است. هر كس او را بيازارد مرا آزرده است.
■●و در منابع معتبر خود، ماجراى حمله به خانه حضرت فاطمه علیها السّلام و به آتش كشيده شدن خانه و مورد ضرب و شتم قرار گرفتن و مجروح شدن آن حضرت و به شهادت رسيدن جنينى كه در رحم آن حضرت بود را نقل کرده و اين را كه حضرت فاطمه علیها السّلام به دو طرّاح و سركرده غائله حمله به خانه خود، فرمودند: خدا و ملائكه الهى را شاهد میگيرم كه شما دو نفر مرا به خشم آورديد و رضايت مرا رعايت نكرديد و اگر به ملاقات پدرم نايل شوم از شما دو نفر نزد او شكايت میكنم، ذكر نموده و تصريح كردهاند كه حضرت زهرا علیها السّلام در حالى از دنيا رفتند كه از آن دو غضبناك بودند و نخستينِ آن دو، در آخر عمر خويش آرزو میكرد كاش دستور حمله به خانه حضرت فاطمه علیها السّلام را نداده و خانه آن حضرت را نگشوده بود،
■●و با عنايت به حديثى كه اميرالمؤمنين علیه السّلام از پيامبر نقل نمودهاند كه به آن حضرت فرمودند: يا على هركس مويى از تو را بيازارد هرآينه به من آزار رسانده است و هر كس مرا بيازارد هر آينه خدا را آزار داده است و هر كس خدا را بيازارد لعنت خدا بر او باد.
■●مورد لعن الهى بودن غاصبان حقّ حضرت امير و ظالمان به حضرت زهرا علیهما السّلام به موجب آيه مزبور جاى ترديد ندارد.
■●لذا در تفسير على بن ابراهيم ذيل همين آيه از امام عسکرى علیه السّلام نقل شده است كه اين آيه در مورد كسى كه حقّ اميرالمؤمنين صلوات الله عليه را غصب كرد و حقّ فاطمه صلوات الله عليها (فدك) را از او باز ستاند و حضرتش را مورد اذيّت و آزار قرار داد، نازل شده است و پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: هر كس فاطمه را در دوران زندگى من بيازارد مانند كسى است كه او را پس از مرگ من بيازارد و هر كس او را پس از مرگ من بيازارد همچون كسى است كه او را در دوران زندگى من آزار داده باشد و هر كس او را بيازارد هر آينه مرا آزار داده است و هركس مرا بيازارد هر آينه خداوند را آزار داده است و اين همان سخن خداوند در قرآن كريم است كه اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ...
#ادامه_دارد....
■●کتاب ره توشه دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب●■
#لعن_و_تبری - ۴
#ره_توشه_دیدار
آیات 260-258 بقره قسمت اول
بخش چهارم
● محاجه و مشاجره ابراهيم (علیه السلام ) با نمرود، پادشاه زمان كه مدعی الوهیت بوده
و همچنين اين ادعا از نمرود حكايت شده ، آنجا كه به حكايت قرآن گفته است : ((انا احيى و اميت )) زيرا از اين سخن به خوبى استفاده چنين ادعائى مى شود و به زودى بيان آن خواهد آمد.
با اين بيان معناى محاجه و مشاجره اى كه بين ابراهيم (عليه السلام ) و نمرود واقع شده ، كاملا روشن مى شود چون نمرود براى خداى سبحان قائل به الوهيت بوده ، و گر نه وقتى ابراهيم (عليه السلام ) به او گفت : خدا آفتاب را از مشرق مى آورد تو آن را از مغرب بياور نمرود مى توانست (مبهوت نشده و) حرف ابراهيم را قبول نكند و بگويد آفتاب را من از مشرق مى آورم ، نه آن خدائى كه تو به آن معتقدى و يا بگويد اصلا اين كار كار خداى تو نيست بلكه كار خدايانى ديگر است ، چون نمرود قائل به خدايانى ديگر غير خداى سبحان نيز بود.
و همچنين قوم نمرود همين اعتقاد را داشتند، همچنان كه همه داستان هاى ابراهيم (عليه السلام ) كه در قرآن آمده بر اين معنا دلالت دارد، مانند داستان كوكب و ماده و خورشيد، و گفتگوئى كه آن جناب با پدرش درباره بت ها داشت ، و خطابى كه به قوم خود كرد، و داستان شكستن بت ها، و سالم گذاشتن بت بزرگ و ساير داستان ها. پس معلوم مى شود نمرود هم مانند قومش براى خدا الوهيت قائل بود، چيزى كه هست قائل به خدايانى ديگر نيز بود، ليكن با اين حال خود را هم ((اله )) مى دانست ، و بلكه خود را از بالاترين ((خدايان )) مى پنداشت ، و به هم ين جهت بود كه در پاسخ ابراهيم (عليه السلام ) و احتجاجش ، بر ربوبيت خود احتجاج كرد، و درباره ساير خدايان چيزى نگفت .پس معلوم مى شود خود را بالاتر از همه آنها مى دانست .
از اينجا اين نتيجه به دست مى آيد كه محاجه و بگومگوئى كه بين نمرود و ابراهيم (عليه السلام ) واقع شده اين بوده كه ابراهيم (عليه السلام ) فرموده بوده : كه رب من تنها الله است و لا غير.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 536
و نمرود در پاسخ گفته بود كه : خير، من نيز معبود تو هستم ، معبود تو و همه مردم ، و به همين جهت موقعى كه ابراهيم (عليه السلام ) عليه ادعاى او چنين استدلال كرد كه :((ربى الذى يحيى و يميت ))، ((پروردگار من كسى است كه زنده مى كند و مى ميراند))، او در جواب ابراهيم (عليه السلام ) گفت : ((من زنده مى كنم و مى ميرانم ))، و خلاصه براى خود همان وصفى را ادعا كرده و قائل شده كه ابراهيم (عليه السلام ) آن را وصف پروردگار خود مى دانست ، تا آن جناب را مجبور كند به اينكه بايد در برابرش خاضع شود و به عبادتش بپردازد.
آرى بايد تنها او را بپرستند نه خدا را و نه هيچ آلهه اى ديگر را، و به همين جهت مى بينيم در پاسخ آن جناب نگفت : ((وانا احيى و اميت )) (من نيز زنده مى كنم و مى ميرانم )، و با نياوردن واو عطف فهماند كه اصلا زنده كننده و ميراننده منم ، نه اينكه خدا هم با من شركت داشته باشد و نيز نگفت : آلهه نيز زنده مى كنند و مى ميرانند، چون خود را بزرگترين آلهه مى دانست .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●استدلال، مقدم بر گرفتن اینگونه مجلسهاست!
فرمایشات آیتالله بهجت (ره) دربارۀ نهم ربیعالاول●■
■●علمایی که در زمان ما بودند، بلکه قدری هم جلوتر از زمان ما بودند، بععضی [از مردم] از اینها اِعانه میخواستند برای عیدالزهرا؛ بعضی [از علما] نمیدادند، بعضیها هم میدادند.
■●بنده خیال میکنم اهل علم، اگر میخواهند اینجا (عیدالزهرا) خدمتی بکنند به اهلبیت علیهمالسلام، برای اهل استدلال از اینها متعیّن است، که سعی بکنند دلیلی بر خلافت امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه ذکر بکنند؛ ساده، برهانی، یقینآور، بهطوریکه اگر این دلیل رابه دیوار بگویند و اذن داده شود به دیوار که بگو، تصدیق کند قول او را و بگوید حق به جانب توست. و من قاطع هستم به اینکه اهل استدلال و ایمان، اگر بخواهند اینطور ادله را پیدا کنند، پیدا میکنند.
■●نه سبّی، نه طعنی، نه شَتمی، هیچ کدام لازم نیست. بلکه این [استدلال کردن] مهمتر است و ممکن است ـ خدا میداند ـ چقدرها را داخل در حق کند. از این مطلب غافلند که بابا این مقدم است. یکی از این دهتا [استدلالی] که در عمر خودش تهیه کرده است، خدا میداند چقدرها را مستبصر میکند.
■●چرا از این [استدلال کردن] غافلید، در [مقابل] اینکه مجلس تهیه کنید و از این کارها…؟! ما باید ملتفت باشیم، از برهان تعدی نکنیم و بدانیم که برهان، چیزهایی را دارد که اصلاً اینطور عملها ندارد. ولو فرض کنید که در همین عملیات هم آدم میتواند کارهایی را بکند که پیش آنها اشکالدار نباشد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●نکاتی درباره روز نهم ربیع الاوّل●■
■امامت هر امام در همان روز و لحظه شهادت امام قبل آغاز میشود و تبریک گفتن در آن سنت نیست، چون همراه است با غم امام بعد به خاطر از دست دادن پدر خویش. چنانکه در روز شهادت امیرالمؤمنین علیه السّلام کسی به امام مجتبی علیه السّلام تبریک نمیگوید، یا در عصر روز عاشورا کسی به امام سجاد علیه السّلام تبریک نمیگوید. به همین ترتیب در روز شهادت امام عسکری علیه السّلام (۸ ربیع الاول و با تسامح ۹ ربیع الاول) هم تبریک گفتن به امام زمان علیه السّلام معنا ندارد.
■امام زمان علیه السّلام در روز شهادت پدرشان محزونند و شیعه در حزن ائمه محزون است نه شادمان؛ عزا میگیرد نه جشن.
■عیدالزهرا علیه السّلام هم یک دروغ و بدعت است. به شهادت موثقترین منابع شیعه و تمامی منابع اهل سنت عمر در روز ۲۶ ذیالحجّه ضربت خورد و سه روز بعد مرد.
■در عین تأکید بر ضرورت لعن و تبرّی نسبت به جنایتکاران سقیفه و دیگر دشمنان اهل بیت علیهم السّلام، باید دانست که به فرموده مرحوم دولابی که مطابق احادیث اهل بیت علیهم السّلام نیز هست، ادب سلام و صلوات بر اهل بیت علیهم السّلام در هر چه با صدای بلندتر فرستادن است و ادب لعن و تبرّی در هر چه آهستهتر ذکر کردن است، حتی به گونهای که تنها در قلب گفته شود و لب و زبان حرکت نکند.
■پس علنی لعن کردن، خواه با زبان و خواه با قلم، خلاف ادب لعن و تبرّی است و برکات آن را که نابود شدن عُمَرِ درونی (نفس اماره) است، منتفی میسازد و متقابلاً اثر مخرب عقدهای کردن اهل سنّت و مسدود کردن راه هدایت آنها به تشیّع و سوق دادن آنها به سمت وهابیت و تقویت گروههای تکفیری برای جذب نیرو و کشتار شیعیان را دارد.
■احادیث فراوان اهل بیت علیهم السّلام نقطهی مقابل این شیوهی غلط است. اکثریت قریب به اتفاق مراجع تقلید هم لعن و تبرّی علنی را نهی کردهاند.
■لعن، دعای بر محرومیت کسی از رحمت الهی است، نه فحاشی و الفاظ رکیک به زبان آوردن که مورد نهی شدید قرآن و اهل بیت علیهم السّلام است و با ادب دست پروردگان مکتب اهل بیت علیهم السّلام مطلقاً سازگار نیست و اقتدا به امثال عُمَر است.
■وقار و وزانت شاگردان مکتب اهل بیت علیهم السّلام نیز با حرکات و کارهای جلف و وقیحی که به نام تبرّی صورت میگیرد، قابل جمع نیست.
■آنچه تحت عنوان رُفِع القلم ذکر میشود سند معتبری ندارد و با آیات متعدد قرآن و احادیث فراوان اهل بیت علیهم السّلام تضاد آشکار دارد. آیا طرفداران رفع القلم اجازه میدهند در این ایّام کسی به ناموسشان تجاوز کند یا به اموالشان تعرض کند؟
■به استناد قرائن تاریخی یک دعوای درون سازمانی بین کودتاچیان سقیفه سبب شد که یک جناح با اعزام مامور مجهول الهویهای به نام فیروز نهاوندی مشهور به ابولؤلؤ که غلام والی حکومت عُمر در کوفه بود، رقیب خود را از پا در بیاورد. آیا این امر به ابولؤلؤ تقدّس میبخشد و موفقیت جناح رقیب عُمر در کشتن او را دوستان اهل بیت علیهم السّلام باید جشن بگیرند؟
■کی قرار است از خواب غفلت و جهالت بیدار شویم و قربه الی الله آب به آسیاب دشمنان اهل بیت علیهم السّلام و قدرتهای استکباری که با اصل اسلام دشمن هستند نریزیم؟
■فردای قیامت باید شخصاً برای اینگونه اعمال در پیشگاه الهی پاسخگو باشیم و اینکه دیگران هم این کار را میکردند کارهایمان را توجیه نخواهد کرد. امید که بیشتر تامل کنیم.
#لعن_و_تبری
@mohamad_hosein_tabatabaei