کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری میشناسند
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری میشناسند؟ - بخش دوّم●■
■●بنا به اعتقاد ما، تشیّع یعنی استمرار آموزههای رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم، و چیزی جدای از آن نیست.
■●تشیّع در زمان حیات رسول الله آغاز شد. حتّی واژهی شیعه را خود پیغمبر ذیل آیهی شریفه:
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»
در مورد یاران و همراهان امیرالمؤمنین علیه السّلام به کار بردند. اهل سنّت، در کتاب معتبر حدیثیشان از پیغمبر اکرم، نقل کردهاند که فرمودند:
«ﻳَﺎ علی ﺃَﻧْﺖَ ﻭَ ﺷِﻴﻌَﺘکَ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ»
ای علی؛ تو و شیعیانت، بهترین خلایق خدا هستید.
■●بنابراین واژهی شیعه، توسّط خود پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وضع و به کار برده شد و تشیّع از زمان حیات ایشان مطرح بود.
■●در دوران حیات پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، عدّهای از اصحاب پیامبر دور امیرالمؤمنین علیه السّلام جمع و با ایشان محشور بودند. کَمااینکه عدّهای هم دور ابابکر و عمر و عثمان بودند. در واقع دو تیپ مختلف در بین صحابهی پیغمبر دیده میشد. از همان زمان حیات رسول الله، کسانی با امیرالمؤمنین علیه السّلام هم روحیه و همراه بودند و بعد از رحلت رسول الله هم شیعه خوانده شدند. پس تشیّع در زمان پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وجود داشت و در زمان امیرالمؤمنین علیه السّلام، در زمان حسنین و در زمان امام سجّاد و امام باقر علیهم السّلام استمرار پیدا کرد؛ منتها به دلیل اینکه چهار مکتب فقهی اهل تسنّن در آن زمان شکل گرفت و به نام رؤسای آن مذاهب خوانده شد؛ مکتب تشیّع هم مکتب جعفری نام گرفت.
■●بخش عمدهای از آموزههای مکتب تشیّع را امام صادق عليه السّلام در جلسات درس عظیمی که دایر میکردند، بیان فرمودند. حاصل این آموزههای حضرت، چهارصد کتاب شد که شاگردان ایشان تألیف کردند. این چهارصد کتاب «اصول أربَعَةُ مِأة» نام گرفت. بعدها نیز مطالب همان کتابها تدوین شد و کتابی مثل کافی و کتابهای حدیثی بعدی شیعه را شکل داد. به این لحاظ این مذهب را مذهب جعفری و امام صادق علیه السّلام را رئیس این مذهب میدانند. والّا رئیس مذهب ما خود رسول الله و امیرالمؤمنین علیهما السّلام هستند و تشیّع چیزی جدا از اصل آموزههای پیغمبر و قرآن کریم نیست. منتها شیعه این آموزههای قرآن و سنن نبوی را از زلالترین، پاکترین و نابترین مَجرا، که اهل بیت پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم هستند، دریافت کرده است.
■●بنا به ضرب المثلی که در بین عرب است؛ که «أهل البَيتِ أْدریٰ بِْما فِْیاْلبَيتِْ» اهل خانه بیشتر میدانند که در خانه چه میگذرد. شیعه معتقد است أهل البَيتِ پیغمبر نسبت به آموزههای پیامبر أْدریٰ هستند و لذا این آموزهها را مستقیماً از اهل بیت علیهم السّلام دریافت کرده است.
■●شهادت امام صادق علیه السّلام را به محضر فرزند برومند و بزرگوار آن حضرت، بقیة الله الأعظم امام عصر أرواحُنافِداه و همهی پیروان، ارادتمندان، سرسپردگان و دوستداران ایشان، تسلیت عرض میکنم و امیدوارم خدای متعال ما را شاگردان شایستهای برای مکتب امام صادق علیه السّلام قرار دهد.
■●استاد مهدی طیّب۹۱/۰۶/۱۶
#مناسبات_ماه_شوال●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام 🏴 ■صَلَواتُ اللهِ
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام🏴
■قسمت دوم■
■مُرتَقی المَعارِجِ و مُنتَهَی الصُّعُودِ؛ مرتقی جای بالا رفتن را گویند، معارج جمع معرج به معنای نردبان و پله است. مرتقی المعارج نردبان عروج در مراتب حقیقتی است که ذی المعارج است یعنی صاحب عظمت و علو و برتری است. الله جل جلاله هم رفیع الدرجات است هم ذی المعارج، یعنی مراتب و مظاهرش دارای درجات و پله های بی منتهاست که از فرش تا فوق عرش گسترانیده شده و به سالک الی الله خطاب شده که تا مرتبه جامعیت الله بالا بیاید، «تعالوا الی کلمة الله».
■حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندشان محمد بن حنفیه فرمود: «إِنَّ دَرَجَاتِ اَلْجَنَّةِ عَلَى عَدَدِ آيَاتِ اَلْقُرْآنِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ يُقَالُ لِقَارِئِ اَلْقُرْآنِ اِقْرَأْ وَ اِرْقَ». هم بهشت مدرج است و هم قرآن، الله تبارک و تعالی هم داری معارج و مدارج است. به حیث جامعیت، رفیع الدرجة است و به حیث اسماء و اعیانش ذی المعارج و المدارج!
■سیر انسانی در مراتب این ذی المعارج است، يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ... امر الهی از سماء غیب به زمین عین در قوس نزول تدبیر میشود و در قوس صعود مراتب نزولی را بدون طفره و تجافی به سمت بالا طی میکند. امام منتهای صعود در قوس عروجی است و ورای محل صعود او درجه ای نیست، «لَیسَ وَراءَ عُبّادان قَریة». آنجا مقام أو أدنی است که نهایت قرب ممکنه بشری است در این موطن امام به اسم ذی المعارج و رفیع الدرجات متحقق و متخلق شده لذا هیچ درجه ای در نظام وجود نیست که امام آن درجه و رتبه را فتح نکرده باشد. او واقف به تمام مواقف شهودی و واصل به تمام مواطن وصولی است.
■الحمد لله الذی لم یجعلنی جاحدة بشئ من کتابه.... یعنی در تمام مراتب ظاهری و باطنی هیچ آیهای از آیات قرآن متوقف نبودم پس تمام درجات جنت را واجد هستم و هیچ درجه ای از بهشت نیست که من در آن درجه نباشم... امام منتهای صعود است یعنی تمام معارج و مدارج این سُلّم عروج و مرقات صعود را طی کرده تا به این انتها رسیده است. این منتهای صعود محدود به حد انتها نیست بلکه نهایت بلا نهایت است چون انتهای صعود وصول به مقام اطلاق میباشد که آنجا هیچ حد وحصری راه ندارد بلکه بسیط و بی منتهاست.
#ح_م
■شهادت جانسوز رئیس مذهب، حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام را به محضر حضرت حجة بن الحسن ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبین آل الله تسلیت عرض میکنیم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●در روایتی از امام صادق آمده است که به زراره میفرماید: اگر آخرالزمان را درک کردی این دعا را بخوان●■
■●اللَّهُمَ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي.
■●خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانى فرستاده ات را نشناخته ام، خدایا فرستاده ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده ات را به من نشناسانى حجّتت را نشناخته ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دین خود گمراه مى شوم.
■●بهجتالدعاء، ص٢۵٣
(مجموعه ادعیه، اذکار، نمازها و دستوالعملهای مورد توصیه حضرت آیتالله بهجت قدسسره)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#ویژگی_های_مومن
●امام صادق عليه السلام●
■یَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ انْ یَکُونَ فیهِ ثَمان خِصال:
وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلا، شَکُورٌ عِنْدَ الرَّخا، قانِعٌ بِما رَزَقَهُ اللّهُ، لا یَظْلِمُ الاْ عْدا، وَ لا یَتَحامَلُ لِلاْ صْدِقا، بَدَنُهُ مِنْهُ فى تَعِبٌ، وَ النّاسُ مِنْهُ فى راحَةٍ؛
■سزاوار است که هر شخص مؤمن در بردارنده هشت خصلت باشد:
1⃣●هنگام فتنه ها و آشوب ها باوقار و آرام
2⃣●هنگام بلاها و آزمایش ها بردبار و صبور
3⃣●هنگام رفاه و آسایش شکرگزار
4⃣●به آنچه خداوند روزیش گردانده قانع باشد.
5⃣●دشمنان و مخالفان را مورد ظلم و اذیّت قرار ندهد
6⃣●بر دوستان برنامه اى را تحمیل ننماید
7⃣●جسمش از خودش خسته
8⃣●ولى دیگران از او راحت و از هر جهت در آسایش باشند.
●اصول کافى : ج ۲، ص ۴۷●
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام🏴 ■قسمت دوم■ ■مُرت
🏴شرحی بر صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام🏴
■قسمت سوم■
■البَحرِ المَوّاجِ الأزَلی، و السِّراجِ الوَهّاجِ الأبَدی
■نفس نفیس سرمدی امام به حیث اتصالش به مقام نور الانوار احدی، ازلی و ابدی است. نفس انسانی در ارتقاء به معارج ربانی این قابلیت را دارد که از همه حدود و قیود ماهوی برهد و به مقام فوق ماهیت و خلافت اللهی برسد. در این مقام او مُظهر و مَظهر الله تبارک و تعالی میشود و نسبت به تمام ماهیات و موجودات تقدم علّی پیدا میکند و مبداء صدور و ظهور میگردد از اینرو از امام به بحر مواج ازلی تعبیر و تمثیل کرده تا بگوید نور امام که ازلی است همانند دریایی است که امواج، تعینات و تطورات و شکن های وجودی او بوده و هرگز از او جدا نمیشوند و آنا فآنا نیز از متن وجودی این دریا برمیخیزند.
■بنابراین این دریای وجود امام، حجت همه امواج موجودات بوده و تقدم رتبی و علّی بر همه آنها دارد و همه قائم به او هستند و این دریای مواج، ازلی است و البته امواج نیز نه به حیث حدوثشان بلکه به حیث وجود دریایی شان ازلی میباشند. این نور الانوار که از آن در السنه عرفا و حکما به حقیقت محمدی و نور مرشوش و اسامی دیگر نیز تعبیر میکنند سراج وهاج اعنی چراغ پر نور و بسیار درخشنده ای است که به سبب ازلیت اش ابدی نیز میباشد و هرگز در این سراج وهاج خاموشی و ظلمت راه ندارد، وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ...
#ح_م
آیات 274-261 بقره قسمت پنجم
بخش ششم
● رواياتى در مورد اينكه آيه : ((الذين ينفقون اموالهم ...)) در باره امير المؤمنين على (علیه السلام ) نازل شده است
و در مجمع البيان در ذيل آيه شريفه : ((الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار...)) درباره شأن نزول اين آيه گفته است بطوري كه از ابن عباس نقل شده ، اين آيه در شأن على بن ابيطالب نازل شده است كه آن حضرت چهار درهم پول داشت ، يكى را در شب ، و يكى را در روز سومى را پنهانى و چهارمى را علنى صدقه داد، و به دنبال آن اين آيه نازل شد كه : ((كسانى كه اموال خود را شب و روز، سرى و علنى انفاق مى كنند....))
مرحوم طبرسى سپس مى گويد: اين روايت هم از امام باقر و هم از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است .
مؤلف : اين معنا را عياشى نيز در تفسيرش و شيخ مفيد در اختصاص و شيخ صدوق در عيون آورده اند.
و در الدرالمنثور است كه عبد الرزاق و عبد بن حميد، و ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن عساكر از طريق عبد الوهاب بن مجاهد از پدرش مجاهد از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه : ((الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية )) گفته
است : اين آيه در شأن على بن ابيطالب نازل شد، كه چهار درهم داشت يكى را در شب و دومى را در روز و سومى را پنهانى و چهارمى را علنى صدقه داد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 623
و در تفسير برهان از كتاب مناقب بن شهر اشوب از ابن عباس و سدى ، و مجاهد و كلبى ، و ابى صالح ، و واحدى ، و طوسى ، و ثعلبى ، طبرسى و ماوردى ، و قشيرى و شمالى و نقاش و فتال ، و عبد الله بن حسين ، و على بن حرب طائى ، نقل كرده كه همه نامبردگان در تفسيرهاى خود گفته اند: على بن ابيطالب چهار درهم نقره داشت ، يكى را شبانه دومى را در روز، سومى را سرى و چهارمى را علنى صدقه داد، به دنبال آن ، آيه : ((الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية )) نازل شد، و در آن به تك تك درهم هاى آن جناب مال ناميده شده و او را به قبول صدقاتش بشارت داده است .
و در بعضى از تفاسير آمده است كه : اين آيه در شاءن ابى بكر نازل شده ، كه چهل هزار دينار داشت ، ده هزار دينار آنرا شبانه ، و ده هزار ديگر را در روز، ده هزار را سرى و ده هزار باقى را علنى صدقه داد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیتالله بهجت قدسسره○□
□چه میشد بواسطه بندگی خدا، روابط ما با آن آقا[امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف] محفوظ میماند؟ دیگران نگذاشتند، هرچند ما هم مقصریم و نخواستیم اتصال میان ما و آن حضرت محفوظ باشد.
□○در محضر بهجت، ج١، ص٣٠۵○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#آیت_الله_امجد:
□○در مجلس عقدی، در حضور مقام معظم رهبری، به ايشان عرض كردم:
«دبستانی يا دبيرستانی يا دانشگاهی يا فوق دانشگاهی بخوانم؟ فرمودند : بخوانيد!
□○گفتم: شاعری در مرحلة دبستانی گفته است :
○چو رسی به طور سينا أرِنيِ مگو و بگذر
○كه نيرزد اين تمنی به جوابِ لَن تَرانِي
□○شاعر ديگری در مرحلة دبيرستانی سروده است :
چو رسی به طور سينا، أرِني بگو و مگذر
چه خوش است از او جوابی ، چه تَري چه لَن تَراني
□○و ديگری در مقام بالاتر گفته است:
أرِني كسی بگويد كه تو را نديده باشد
تو كه با منی هميشه، چه جواب لَن تَراني؟!
☑️اما به مرحوم علامه طباطبائي(ره) منسوب است كه در مقامی بالاتر، ( بادلی شكسته ) فرمود:
○سحر آمدم به كويت که ببینمت نهانی
○ارنی نگفته گفتی دوهزار لن ترانی
#و_آقا_خيلی_خوششان_آمد!
□○ز مهر افروخته، ص۲۹۱○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □اکثریت با #مرگ #طبیعی اخترامی متولْد می شوند و از اين عالَم بدر می روند كه ال
#شرح_دروس_معرفت_نفس
□از آن #عذاب و زحمتی كه در آن #تكامل است در اصطلاح آيات و روايات تعبير به #عذاب_برزخی، عذاب عالَم برزخ و عذاب عالَم قبر می شود؛
□اين عذاب به همین معنا هست كه این آقا می خواهد از #نقص به #كمال برود؛ #نقايص را دفع كردن است؛ ضعفِ وجودی را از خود دور كردن است و به كمالاتِ وجودی رسيدن است
□و چون تكاملِ برزخی زيرِ سرِ نقصِ ناقصين است، آنجا #نقص اثر دارد.
□الان اینجا اگر ما ناقص باشیم اينجا ناقص هستيم و بخواهيم كامل شويم، نقص برای ما زحمت ندارد، از نقص در می آئيم و به كمال می رسيم، اما آنجا نقص برای ما #زحمت درست می كند و لذا از آن تعبير به عذابِ برزخی می شود!
□○شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei