eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●صلوات عرشی جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت زین العابدین و سید الساجدین، مولانا علی بن الحسین علیهماالسلام●■ ■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ عَلی آدمِ أهْلِ البَیتِ ، المُنَزّهِ عن کَیْت و ما کَیت ، روحِ جَسَد الإمامةِ ، شَمسِ الشّهامة ، مَضمونِ کِتابِ الإبداعِ ، حَلٍّ تَعْمیَة الإختِراعِ ، سِرِّ اللهِ فی الوُجودِ ، إنسانِ عَیْنِ الشُّهودِ ، خازِنِ کُنُوزِ الغَیبِ ، مَطلَعِ نورِ الإیمانِ ، کاشِفِ مستورِ العِرفانِ ، الحُجَّةِ القاطِعَة ، و الدُّرَّةِ اللّامِعَة ، ثَمَرةِ شَجَرةِ طوبی القُدسیّة ، أزل الغَیبِ و أبدِ الشّهادةِ ، السِّر الکُّلِّ فی سِرِّ العبادة ، وتَدِ الأوتادِ و زَیْنِ العبادِ ، إمام العالمین و مَجمعِ البَحرَین ،زَیْن العابدینَ علیِّ بن الحسین علیهِ السلام. ■تحیات عالیات بر آن پاکیزه فطرتِ قدس٘ حقیقت باد که خود اهل بیت را اوست آدم ابوالبشر و دامن قدسش منزه است از هرگونه شر. روح جسد امامت است و آفتاب ملک شهامت، مضمون کتاب ابداع و حل معمای اختراع. طبقهٔ زجاجیهٔ دیدهٔ نشأت شهود است و سر الهی در عالم وجود، نگه‌دار کنوز غیب است و مطلع نور ایمان و کاشف رموز عرفان. برهان قاطع است و دُرِّ لامع؛ ثمرهٔ قدسیهٔ شجرهٔ طوبی است. ازل الآزال عوالم غیب و ابدالآباد عوالم شهادت و سرّ مستتر بندگی و عبادت، وتد الاوتاد و زین العباد، امام العالمین و مجمع البحرین، علی بن الحسین علیه السلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱۱) ■عشق لطیف است، تا یک گناه می‌کنی می‌بینی امام حسین عل
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت(۱۲) ■مطلق، غیب است. جمال مطلق غیب است، علم مطلق غیب است، علم مطلق چون بی نهایت است برای ما غیب است. ما محدودیم و محدود نمی‌تواند بی نهایت را فهم کند. عشق مطلق نیز غیب محض است و چون کمال است، طالب ظهور است و می‌خواهد خودش را نشان دهد. ●پری رو تاب مستوری ندارد ●چو در بندی ز روزن سر برآرد ■عشق مطلق همان جمال مطلق است، می‌خواهد جمال خودش را ببیند‌. برای این منظور باید ظهور کند و برای نشان دادن خودش حتما باید آشکار شود. کُنتُ کَنزاً مَخفیاً... گنج مخفی همان جمال مطلق و همان عشق مطلق است. ●گنج مخفی بُد ز پُرّی جوش کرد ●خاک را سلطان اطلس پوش کرد ■لذا فرمود «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن اُعرف فخلقتُ الخلق لکَی اُعرف»، دوست دارم از آن مقام اطلاق در بیایم. اگر بخواهد از مقام اطلاق خارج شود، باید در قید قرار گیرد تا خودش را نشان دهد. ■نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش  خیمه در آب و گِل مزرعه‌ی آدم زد ■کوه‌ها، آسمان ها، زمین، املاک، افلاک، موجودات و... اینها همگی ظهورات آن جمال مطلق هستند لذا عالم یکپارچه جلوه‌ی جمال مطلق است. وقتی ظهور کند می‌توانیم جمال را ببینیم اما وقتی غیب است از دیدن جمال عاجزیم. پس ظهور کرد... من و شما در ظهور می‌توانیم جمال الهی را ببینیم و از قضا لذتی که در تماشای ظهور هست در تماشای آن غیب نیست. ●زلف آشفته‌ی تو موجب جمعیت ماست ●چون چنین است پس آشفته ترش باید کرد ■زلف کنایه از همین کثرت و مخلوقات است لذا تماشای مخلوق خدا لذتبخش است. إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ (آل‌عمران/۱۹۰). ●دل هر ذره را که بشکافی ●آفتابیش در میان بینی ■با این مقدمه، مطلبی پیرامون ولایت کبری الهیه حضرت زینب کبری سلام الله علیها خدمت شما عرض می‌کنم منتها این صحبت ها را باید در پرده گفت. ●دوستان در پرده می‌گویم سخن ●گفته خواهد شد به دستان نیز هم ■زن مظهر ستر و غیب است. او مظهر باطن است و غیبی است لذا زن باید خودش را بپوشاند. این که قرآن و شرع مبین دستور داده است که زن از چادر استفاده کند، به این برمی‌گردد که او مظهر همین غیب است. او مظهر جمال الهی است لذا همانطور که جمال مطلق غیب است، او نیز باید مستور باشد. عرض کردیم که عشق مطلق اگر بخواهد خودش را نشان بدهد، باید آشکار شود. آشکار شدن عشق مطلق، زینت عشق مطلق است لذا زینب را زینت امیرالمؤمنین علیه السلام گفته‌اند. زینب، زین أب است. امام علی علیه السلام عشق مطلق است و زینت این عشق مطلق، حضرت زینب کبری سلام الله علیها است. این حضرت زینب است که عشق مطلق را آشکار کرد و او را در عالم شرح داد و علنی کرد لذا از او تعبیر به زین أب کرده اند. عشق مطلق که غیب است، مصداق می‌خواهد. مصداق اتمّ او زینب شد لذا در ابجد، «زینب مصداق العشق» با «خامس آل عبا» یکی آمد. عشق را محلی به الف و لام کرد که اطلاق عشق را بیان کند، زینب مصداقِ العشق یعنی مطلقِ عشق است. اگر ما پنج تن آل عبا علیهم السلام را مظاهر عشق مطلق بدانیم، زینت و آشکار کننده‌ی این عشق مطلق، حضرت زینب کبری سلام الله علیها است. به همین خاطر، او در کربلا، این عشق اطلاقی کرب و بلا را ظهور داد. وقتی که امام حسین علیه السلام آمد تا با خواهرش حضرت زینب وداع کند آن هم آخرین وداع که سنگین ترین لحظه برای عاشق و معشوق بود و حضرت زینب آرام و قرار نداشت مگر به القاء اسرار این اسارت توسط اباعبدالله الحسین. همین که حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، سرّ اسارت را برای حضرت زینب کبری سلام الله علیها آشکار کرد، ایشان دیگر آرام شد. آن سر اسارت چیست؟ همینی که عرض کردم... گفت که زینب جان، من شهید می‌شوم و با شهادتم به آن مقام عشق مطلق واصل می‌شوم اما بدان، مادامی که تو اسیر نشوی، این عشق مطلق ظهور و بروز نخواهد داشت و زینت پیدا نخواهد کرد لذا تو باید اسیر شوی. ●خود نتیجه‌ی عشق چه بود در بسیج ●نیک بنگر جز شهادت هیچ هیچ ■حق متعال فرمود که اگر عاشق هرکسی بشود او را می‌کشد، من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته، من به مقام عشق مطلق راه یافته ام لذا کشته می‌شوم اما بدان که ●این شهادت تخم معنی کشتن است ●تن ز جان در خاک و خون آغشتن است ■من با این شهادتم دارم تخم معنی می‌کارم. شهادت مثل دانه، غیب و مجمل است. این دانه‌ی شهادت و عشق مطلق و جمال مطلق که تو در کربلا آن را شهود کردی و گفتی ما رأیت إلا جمیلا، شکوفا نمی‌شود الا به اسارت تو... ●نکته ها چون تیغ پولاد است تیز ●گر نداری تو سپر واپس گریز ...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●برشی از یک کتاب #بدعتِ_نخستین●■ ■چه رفته بود بر امت محمد که نیم قرن بعد از رحلت او ، زنازاده دغل
🏴🏴🏴🏴🏴 ... وااسفا ! را رها کرده اید و بر گِرد دیوارهایی سنگی می چرخید ؟ بیایید ... باطن قبله این جاست . به خدا ، اگر نبود که خداوند خود این چنین خواسته ، می دیدی کعبه را که به طواف آمده است و حجر الاسود را می دیدی که با او بیعت می کند . مگر نه این که ، غایت تکامل عالم است ؟ ... ای اُمت آخر بر شما چه رفته است ؟ مگر تا کجا می توان در مُحاق و فرو شد که خورشید را نشناخت ؟ معاویه مرده است و یزید بر خلافت خویش از مردم بیعت می گیرد . آیا می توان دست بیعت به یزید داد و آن گاه باز هم به جانب قبله نماز گزارد ؟ یزید که قبله نمی شناسد ، یزید که نماز نمی گزارد . چه رفته است شما را ای اُمت آخر ؟ ■●فتح خون ، مرتضی آوینی ، ص ۲۹●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■کسی که بر امام حسین گریه کند، حسّاس می‎شود و وقتی اولیاءالله و عباد خدا که بدنشان نرم است، او را در بغل می‎گیرند، او این را احساس می‎کند و لذّت می‎برد. ■در این امّت، امام حسین علیه السّلام خالق گریه است. ●در بارگاه قرب که جای ملال نیست ●سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است ■و در عین اینکه خالق گریه است، ذات مؤمنین را می‎خنداند. عصر عاشورا بعد از همه‎ی عزاداری‎ها و گریه‎ها، بچّه‎ها و جوان‌ترها، اگر بزرگ‌ترها مانعشان نشوند، بی‌‎اختیار شوخی می‎کنند و می‎خندند، در حالی که عصر عاشورا آغاز مصائب اهل حرم و بازماندگان شهدای کربلاست و باید مغموم باشند. این بهجت و سرور ذاتی مال امام حسین علیه السّلام است. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱۲) ■مطلق، غیب است. جمال مطلق غیب است، علم مطلق غیب است،
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت(۱۳) ■گفت کای لب تشنه‌ی بحر وصال بعد از اینت در کجا بینم جمال ●حسین جان، شما که به مقام شهادت مطلق می‌رسی، من کجا شما را ببینم؟ ●گفت بیرون از مکان و لامکان ●چون شوی یابی ز دیدارم نشان ■گفت من به مقام غیب می‌روم... اگر می‌خواهی مرا ببینی باید به آن مرتبه‌ی غیب توجه داشته باشی اما اسرار اسارت را بدان زینب جان... اسرار اسارت چیست؟ ●گر شوی بی منزل و مأوا سزاست ●تو حقی گو ذات حق را جا کجاست ■زینب جان شما نباید مقید به قید خاصی باشی، تو مظهر حق متعالی. ذات حق متعال که جا و مکان ندارد، در هیچ جایی نیست اما در همه جا هست... زینب جان، تو با اسارتت باید همه‌ی منازل هستی را از خودت پر کنی... تا کجا؟ باید تا خرابه‌ی شام بروی. عشق برای اینکه خودش را نشان دهد خودش را تا انزل مراتب وجود ظهور می‌دهد. ●رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم ●تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم ■عشق از مقام عدم که همان مقام غیب الغیوبی است تا این جایی که من و شما هستیم سریان دارد. پس جناب زینب! شما باید با اسارتت این عشق حسینی  را بِکِشی و در تمام مخلوقات گسترش دهی، أَلَمْ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ؟! (فرقان/۴۵). حال که اینگونه شد، بدان که تو اسیر نیستی... تو امیری... وقتی تو عشق را در میان تمامی موجودات سریان می‌دهی و همه‌ی موجودات به سریان این عشق زنده هستند، آیا تو اسیری یا امیری؟! ■چرا نباید از ویرانه و خرابه رنجید؟ چون گنج در ویرانه است... در داستان حضرت خضر و موسی شنیدید که حضرت خضر گفت در این خرابه، گنجی هست. خرابه کنایه از همین عالم دنیا و عالم حد و کثرات و قیود است. باطن این قید را ببینی می‌شود گنج... بشر در حدود دنیا و نفس و هواهای نفسانی مستغرق شده است، اگر این حدود را کنار بزند، خدا را می‌بیند. اگر این پرده‌ی حدود و قیود را بیندازد، خدا آشکار می‌شود! خدا که دور نیست... به محض اینکه از حد بگذری، به حق واصل می‌شوی. خدا بی حد است لذا در تمام حدود حضور دارد. جایی نیست که خدا آنجا نباشد، وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ، و او از رگ گردن نزدیکتر است... أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ... از خودت به خودت نزدیکتر است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■حجت الاسلام آقا تهرانی به نقل از شیخ هادی مروی که از خود مرحوم شیخ احمد پایانی شنیده بود، داستانی از مرحوم علامه طباطبایی در روز عاشورا نقل کرد که شرح آن به صورت زیر است: «مرحوم پایانی می گفت: صبح عاشورایی بود و دلم خیلی گرفته بود، گفتم بروم حرم حضرت معصومه توسلی کنم و اشکی بریزم شاید دلم باز شود، به حرم رفتم و زیارت کردم اما هنوز سنگینی غمی را روی سینه خود حس می کردم. ■به طرف قبرستان ابوحسین (معروف به قبرستان قم نو که مرحوم رسول ترک و کربلایی کاظم در آن دفن هستند) رفتم. آن زمان همه‌اش قبر نبود. دیدم گوشه قبرستان پیرمردی ایستاده و مشغول کاری است، توجهم به او جلب شد به طرفش که رفتم دیدم مرحوم علامه طباطبایی است که سر و پای برهنه مشغول خواندن زیارت عاشورا است. ■برای اینکه مزاحم حال معنوی ایشان نشوم رفتم پشت سر ایشان و مشغول به همراهی شدم، تا اینکه ایشان زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام خواندند و نمازش را هم به جا آوردند. بعد از نماز رفتم جلو و اظهار ادب کردم، علامه فرمودند: آشیخ احمد امروز چه روزی است؟ گفتم: روز عاشورا است. فرمودند:امروز چه خبر است؟ گفتم نمی دانم آقا. فرمودند: امروز روزی است که زمین و آسمان بر حسین (علیه السلام) خون گریست، می خواهی ببینی؟ ■فرمودند: این گونه گریه می کنند و دست برد و یک کلوخ برداشت و در دست فشرد. ناگهان دیدم خون از وسط کلوخ بیرون زد و از میان انگشتان علامه جاری شد.» ■●خبرگزاری رسانیوز●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■علامه طباطبایی(رحمه الله علیه): «در دوازده سالی که نجف بودم، به جز عاشورا، هیچ روزی درس را تعطیل نکردم. یک سال عاشورا درس را تعطیل نکرده بودم که به چشم درد شدیدی گرفتار شدم! طوری که نزدیک بود کور شوم. از عظمت امام حسین(علیه السلام) ترسیدم و از آن پس تصمیم گرفتم روز عاشورا را تعطیل کنم». ■●خاطرات فقیه اخلاقی، احمدی میانجی، ص۱۴۶●■ @mohamad_hosein_tabatabaei