eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■امام صادق عليه السّلام فرمودند: هر چيزى پيمانه و وزنى دارد مگر اشكها؛ زيرا قطره‏اى اشك درياهايى از آتش را فرو مى ‏نشاند. و هرگاه چشم در اشك خود غرق شود، گَرد هيچ فقر و ذلّتى بر چهره آن ننشيند. و هرگاه اشكها سرازير شود خداوند آن چهره را بر آتش حرام گرداند. و اگر گرينده ‏اى در ميان امتى بگريد همه آن امّت مشمول رحمت مى‏ شوند. ■مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا وَ لَهُ كَيْلٌ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعَ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ مِنْهَا تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ وَ إِذَا اغْرَوْرَقَتِ الْعَيْنُ بِمَائِهَا لَمْ يَرْهَقْ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ فَإِذَا فَاضَتْ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّارِ وَ لَوْ أَنَّ بَاكِياً بَكَى فِي أُمَّةٍ لَرُحِمُوا. ■●بحارالانوار، ج ٩٠، ص ٣٣١●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت ۲۶ ■عاشق و معشوق مرآت هم هستند. عاشق در آئینه‌ی معشوق، خ
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت ۲۷ ■حق متعال خواست خودش را ظهور دهد، پس خودش را در چهره‌ی دل آرای مخلوقات و موجودات ظاهر کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: عجبت لمن یری خلق الله و هو شک فی الله. من تعجب می‌کنم از کسی که مخلوقات را می‌بیند و در خدا شک می‌کند. همه‌ی این مخلوقات ظهور او و کمالات اویند، هنر و اثر او هستند، او اینها را ظاهر و آشکار کرده است. اگر دست روی هر مخلوقی بگذاریم می‌بینیم که مخلوقات ناقص هستند، نمی‌توانند همه‌ی حقایق حق متعال و کمالات او را نشان دهند. هر مخلوقی بُعدی دارد، ابعاد بی منتها ندارد‌. کوه کمال معینی دارد، کمالات دریا را ندارد، کمالات آسمان را ندارد، این همه کمالات را ندارد اما کمال کوه بودن را دارد لذا به جناب کوه می‌گوییم که جناب کوه! شما ناقصی. درست است که جلوه‌ی خدایی درست است که اگر به تو نگاه کنیم، همانطور که به صحرا نگاه کردیم خدا را دیدیم، همانطور که به دریا نگریستیم و خدا را دیدیم، به تو هم نگاه کنیم خدا را می‌بینیم اما فقط جلوه‌ای از خدا در تو است... به سراغ ملائکة‌الله هم رفتیم دیدیم «وَ هُم رُکَّع»، یک عده‌ای فقط در حال رکوع هستند، «وَ هُم سُجَّد»، یک عده‌ی دیگری از ملائکه فقط در حال سجده هستند. یک عده‌ای فقط ذکر می‌گویند. یک عده ‌ای ملائکه‌ی سماوی هستن و ارضی نیستند و بالعکس. بهترینشان ملائکه‌ی مهیمن هستند. ملائکه‌ی عالین هم چنان غرق در خدا هستند که از زمین و زمان خبر ندارند، یعنی آن‌ها هم در شأنی مشغول به خدا هستند. خدا باید مخلوقی خلق کند که تمام کمالات خدا را نشان دهد و او انسان است. ●نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش ●خیمه در آب و گِل مزرعه ی آدم زد ■خدا خواست چیزی خلق کند که تمام کمالات خودش را در آن ببیند و او شد انسان کامل... ●اسدالله در وجود آمد ●در پس پرده هرچه بود آمد ■همه‌ی افراد انسانی این گونه نیستند، حتی حضرات انبیاء و مرسلین، درست است که کمالات زیادی از خدا را نشان دادند و به میزان کمالاتشان پیامبر و رهبر قومشان شدند اما تنها چهارده نفر توانستند تمام کمالات خدا را نشان دهند. بعد از این چهارده نفر هم شخصیت هایی مثل حضرت عباس بن علی، حضرت زینب، حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر به آن قله راه پیدا کردند. آن‌ها هم آئینه‌ی تمام نمای خدا شدند، یعنی خدا را آن گونه که هست نمایش دادند. عاشق و معشوق آئینه‌ی یکدیگر هستند. خدا در جمال حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه خودش را می‌بیند. حضرت وقتی به خدا می‌نگرد در آئینه‌ی خدا خودش را می‌بیند. در نهایت این بین دوئیتی باقی نماند. عشق و عاشق و معشوق این‌جا یکی آمد. لذا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: «لا فرق بینک و بینها إلاّ أنّهم عبادک و خلقک». بین ما و خدا فرقی نیست مگر آن که او اصل است و این ظهور آن اصل است. البته این فرق بی منتهایی است و کم فرقی نیست. همین فرق باعت شد پیامبر بفرماید: «یا لیتنی لم یخلق محمدا ابدا». همین یک فرق باعث شد امیرالمؤمنین بفرماید: «أنت الخالق و أنا المخلوق». بالاخره این خاندان بندگان خدا هستند اما خدا آن چه داشته به ایشان داده است. حق متعال تمام کمالاتش را در امام حسین ظاهر کرد. امام حسین علیه السلام آن معشوق ازلی شد و عاشق آئینه‌ی او شد که او را نشان می‌دهد. اگر کسی می‌خواهد راهش را پیدا کند باید به امام حسین نگاه کند. اگر این کار را نکند معشوقش را نمی‌تواند پیدا کند. چون معشوق ما غیب محض است که ما از او بی‌خبر هستیم. خدا غیب مطلق است. چه کسی می‌تواند او را ببیند و بشناسد؟ خدا علم، عالم و معلوم مطلق است اما برای ما ذات او مجهول مطلق است. «لا تدرکه الابصار». اما از آن سو داریم که پیغمبر فرمود: «من رآنی فقد رأی الحق». هفتاد و دو نفر این حقیقت را که مظهر اتم ذات حسین علیه السلام است، فهمیدند و این مظهر اتم تا صقع ذات پیش آمده است. ●نکته ها چون تیغ پولادست تیز ●گر نداری تو سپر وا پس گریز
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت ۲۷ ■حق متعال خواست خودش را ظهور دهد، پس خودش را در چهره‌
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت ۲۸ ■آیت الله شاه آبادی می‌گفته است که این کفریات را بگویید تا به گوش مردم بخورد! این کفریات دانه هستند که اگر در این دنیا هم ظهور نکند قطع به یقین در قیامت ظهور خواهد کرد. دانه هایی هستند که بالاخره ثمر می‌دهند و زارعش هم خداست. «أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (واقعه/۶۴). هفتاد و دو نفر فهمیدند که حسین هیکل توحید است و غیر از این راه ندارد که ما سر از توحید در بیاوریم. آن بیچاره ها هم یک چیزهایی فهمیده بودند که بت‌ها را به شکل انسان درست می‌کردند. بت را که شبیه گاو و گوسفند نمی‌ساختند! لذا از امام صادق علیه السلام سوال کردند توحید چیست؟ فرمود امامت را بشناس. به همین دلیل این هفتاد و دو نفر در امام حسین علیه السلام ذوب شدند. لذا در زیارت نامه شان گفته شد: «اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا اَلذَّابُّونَ عَنْ تَوْحِيدِ اَللَّهِ». شما افرادی بودید که در توحید الله ذوب شدید. الله قبله شد و این‌ها همگی اسماءالله شدند. این‌ها لشکریان و قوای امام حسین علیه السلام شدند... ■اسماء خداوند اشکال گوناگون دارد از جمله اسماء ذات، کلی، صفات، فعل و جزئی تا می‌رسد به ما. اسم اعظم هفتاد و سه حرف دارد. یکی از آن ‌ها مستأثره است که خود امام حسین است. عدد الماء هم در ابجد هفتاد و سه است. این‌ها در امام حسین علیه السلام فانی شدند و به همین دلیل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به این‌ها خطاب کرد که بأبی أنتم و أمی. آخر الزمان هم که می‌شود وقتی امام زمان ظهور می‌کنند همه می‌گویند که ما این آقا را قبلا دیده بودیم. چون که او قبله‌ی کل است و همه‌ی عالم شأن اوست‌. ما با آخرالزمان آفاقی کار نداریم. در آخرالزمان تو، چون امام زمان از قلب خودت ظهور می‌کند ایشان را می‌شناسی. هرکس خودش را بشناسد، امام زمانش را می‌شناسد. «مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه». ما هنوز خودشناس نیستیم. صبح تا شب مشغول غیریم. باید نسیم الهی بر ما بوزد و این تعینات و موهومات کنار برود. جناب کمیل از امیرالمؤمنین پرسید حقیقت چیست؟ حضرت پاسخ داد: «محو الموهوم و صحو المعلوم». معلوم کیست؟ امام زمان... یک معلوم بیشتر نداریم. همه شئونات آن معلوم هستند اما این حقیقت را نمی‌دانند. ●سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد ●وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد ■باید این وهم کنار برود و وقتی کنار برود می‌گویی کاین منم طاووس علیین شده؟! به تن طاووس لباس کلاغ کردند، این طفلی یک عمر فکر می‌کرد کلاغ است! آخرالامر که خواستند او را قبض روح کنند، لباس جسمانیت را از تن او درآوردند و او دید که در حقیقت چقدر زیباست. ما هم این گونه هستیم. «ذكْرُكُم فِى الذّاكِرينِ وَ أسْماؤُكُمْ فِى الأْسْماءِ وَ أجْسادُكُمْ فِى الْأجْسادِ وَ أرْواحُكُمْ فِى الأْرْواحِ وَ أنْفُسُكُمْ فِى النُّفُوسِ وَ آثارُكُمْ فِى الآْثارِ وَ قُبُورُكُمْ فِى الْقُبُورِ». الان ما آن لباس کلاغ به نام جسم را بر تن کرده‌ایم و بدان مشغولیم. کار کلاغ هم قارقار کردن است دیگر... جسم مثل کلاغ دنبال پنیر است. امام حسین علیه السلام گفت بیا مرا یاری کن. گفت من این آذوقه را به زن و بچه‌ام برسانم و برگردم. جسم ما را در آذوقه های دنیوی محبوس کرده‌است. انسان خیالی و موهوم هم مدام قارقار می‌کند. امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «الصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوَانٍ». این موهوم را که از ما بردارند، امام حسین از درون ما جلوه می‌کند. اصلا جنگ کربلا، همین جنگ است، جنگ این است که این ماسک برداشته شود. اباعبدالله می‌گفت این ماسک را بردارید که شما گوهری دارید که از صدف کون و مکان بیرون است... یعنی علاوه بر آن که در مکان نمی‌گنجد، در کون هم نمی‌گنجد یعنی فوق خلقت است!
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■واقعه‌ی عظيم اربعين، هم به‌معنای سير باطنی‌ در سلوك، و هم به‌معنای ظاهری در سيره‌ی اهل بيت عليهم السّلام ، هر دو منزلت بسيار بزرگ و بلندی دارد. اميدواريم ما هم قدر جنبه‌ی آفاقی را بشناسيم و از زائران اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام در اربعين باشيم كه می‌دانيد هر جايی كه نام اباعبدالله عليه السّلام برده شود و توجّه قلبی به اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام باشد، آنجا تحت قبّه‌ی اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام است و ان شاءالله خدا حقیقت اين حرف‌هايی را كه با زبان می‌گوييم، نشانمان دهد و ببينيم كه اينها تمثيل نیست؛ اغراق نيست. وقتی مجلسی با نام اباعبدالله عليه السّلام تشكيل می‌شود، همان‌جا حرم اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام است. ان شاءالله اين حقيقت را ببينيم و درك كنيم و بتوانيم جزو زائران باشيم. اگرچه موفّق نشديم به سرزمين سفر كنيم؛ امّا می‌توانيم در روز اربعين به ياد اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام بنشينيم و حضرت را زيارت كنيم. گفت: بُعد منزل نبود در سفر روحانی... و هم ان شاءالله در جنبه‌ی سير باطنی، اين سير چهل روزه، اين را طی كرده باشيم و به شهود و لقاء و زيارت باطنی اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام در پايان اين اربعين نائل شويم. ●صَلَّى‏ اللهُ‏ عَلَيْكَ‏ يا اَباعَبْدِاللهِ ● وَ صَلَّى‏ اللهُ‏ عَلَيْكَ‏ يا اَباعَبْدِاللهِ ●وَ صَلَّى‏ اللهُ‏ عَلَيْكَ‏ يا اَباعَبْدِاللهِ ■استاد مهدی طیب■ @mohamad_hosein_tabatabaei
حسين جانم ای که نزدیک ترینی به من حتی زِ خودم از "منِ" دور ز ِخود بر"تو" ی نزدیک سلام @mohamad_hosein_tabatabaei
: ۱- خواندن زیارت اربعین ۲- غسل اربعین و توبه (قبل از نماز ظهر) ۳- بعد از نماز صبح صد مرتبه (لاحول و لا قوة الا بالله علي العظيم) ۴- هفتاد مرتبه تسبیحات اربعه ۵- بعد از نماز ظهر سوره "والعصر" بعد هفتاد مرتبه استغفار ۶- غروب چهل مرتبه لا اله الا الله ۷- بعد از نماز عشاء سوره "یس" هدیه به سیدالشهدا @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■در بین حضرات معصومین علیهم السلام اجمعین، تنها امام حسین علیه‌السلام است که اربعین دارد. اربعین، ویژه‌ی امام حسین و حضرت زینب است. اربعین عدد کمال است. حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ... (احقاف/۱۵) وقتی که انسان به مقام بلوغ عقلی رسید، می‌تواند بگوید که پروردگارا! به من یاد بده که چطور بر نعمتهایی که به من و والدینم دادی شاکر باشم. مقام شاکرین جزو مقامات بالایی است که مختص اولیاء خدا است... انسان اگر در مسیر الهی باشد و اهل علم و عمل باشد، در چهل سالگی انسان بالفعل می‌شود. چه بسا شخص هشتاد ساله که یک ساله است! اربعین عدد سال نیست بلکه کمال است. باید در مسیر عمرمان به اربعین برسیم. اربعین شما ممکن است در هر زمانی پیش بیاید یعنی اینکه شما به کمال برسی. امام از شما بلوغ می‌خواهد. نقطه اوج زیارت اربعین این است که یا اباعبدالله، شما خون قلبت را دادی تا خلق از جهل خارج شوند. هر زمانی که از جهل خارج شدی زائر امام حسین شده‌ای‌. ■چرا در عالَم تشیع، اربعین مهم تر از عاشوراست؟ چون عاشورا آن دانه ای است که توسط اباعبدالله الحسین کاشته شد و اگر حضرت سید الساجدین و حضرت زینب و این خاندان نبودند، این دانه به هدر می‌رفت. همین خدایی که می‌خواهد حسین کشته شود، می‌خواهد که زینب نیز اسیر شود. چرا؟ چون اگر زینب اسیر نشود، کشته شدن حسین در محاق می‌رود. در آن زمان که هیچ ابزار ارتباطی مثل امروز وجود نداشت، ۷۲ نفر در برابر ۱۲۰ هزار نفر کشته شدند. این جریان به مرور زمان از حافظه تاریخ پاک می‌شد اما حضرت زینب سلام الله علیها از همان عصر عاشورا این حادثه را تبیین کرد. عاشورا در اربعین به کمال خود رسید...
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■از امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد عالَم عِلوی که عالم معنی است سوال کردند، حضرت فرمود: صُورٌ عارِيَةٌ عنِ المَوادِّ، عالِيَةٌ عنِ القُوَّةِ و الاسْتِعدادِ... یعنی عالم معنی از ماده عریان است و فعلیت محض بوده و دارای قوه و استعداد نیست چون قوه و استعداد جایی مطرح است که ماده و استکمال مطرح باشد درحالیکه معنی فعلیت محضه و کمال صرف است. هر چیزی که مجرد از ماده باشد صورت علمیه است. پس معنی صورت علمیه است. صور علمیه در صقع ذات ربوبی هستند. نفس ناطقه‌ی انسانی نیز چون مجرد است صورت علمیه و معنی است لذا نفس ناطقه و معانی در صقع ذات ربوبی اند؛ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا. ■نفس ناطقه اباعبدالله الحسین علیه السلام محل تجمیع صور علمی و معانی بی منتهای الهی است و او بر جمیع ممکنات ربوبیت دارد. ببین جان تو بر کدامین پرده آویخته شده است و مربوب که هستی، بر در او باش. زیارت اتحاد زائر با مزور است و این اتحاد، اتحاد اندکاکی است یعنی این همانی و هم مکانی!! زائر کسی است که با مزور یکی شود نه اینکه امام اش را در مکان و زمان و جهات زیارت کند. امام حقیقتی است که نفوس، اشراقات نفس کلی اویند. پس حجابِ تن و تعلقات آن را کنار بزن تا آفتاب عالم تاب امام را در جان خود بیابی که او از رگ گردن به تو نزدیکتراست. ●گــر صـــورت بی صـورت معشـوق ببینید ●هم خانه و هم خواجه و هم کعبه شمایید ■وهب نصرانی وقتی که به خدمت امام رسید حضرت از او سوال کرد، مَا إسمُك یا شَاب؟ اسمت چیست ای جوان؟ وهب عرض کرد؛ ألآن حسین. یعنی فنای زائر در مزور. اگر زیارت اربعین نشانه ایمان است دلیل اش این است که نفس در چهل سالگی به کمال می رسد البته به شرطی که در مسیر الهی باشد. اگر در این اربعین جان انسان با جان امام یکی شد یعنی اتحاد بین زائر و مزور برقرار شد، چنین زائری مؤمن است. به همین خاطر طلیعه زیارت اربعین با سلام بر مقام ولایتی امام شروع شده است: السلام علیک یا ولی الله.‌‌.. مؤمن کسی است که ولایت امام حسین علیه السلام را داشته باشد. ولایت چسبندگی اعتقادی و رفتاری بین ولی و عبد می باشد. ●سالـها دل طلب جـام جم از ما می کرد ●آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد ■زیارت زدودن غبار حجاب تن و تعلقات آن از چهره دل آرای نفس ناطقه است. نفس انسان شعبه و شعاعی از نفس کلی امام است و اگر این حجاب دریده شود اسقاط اضافات صورت پذیرد و غبار ره فرو نشیند، نفس امام ظاهر می شود و انانیت فرد را مضمحل می کند، عین اضمحلال سایه توسط خورشید. مستی دهد زیارت خاک جم ای عجب گویی هنــوز، زیر لحد جــام می کشد ☑️امام‌ را درخودت دریاب بلکه خودت را در امام پیدا کن...
●گویند که در سینه ،غم ِعشق نهان کن ●در پنبه چه سان آتش سوزنده بپوشم!؟ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●استاد سید محمدمهدی میرباقری●■ ■"اربعین تجلی‌ای از اقامه حقیقت توحید و ولایت به وسیله زیارت است; همان طور که در حج داریم که تا وقتی این حج برپاست شما محفوظ هستید و وقتی حج تعطیل شد، دین تان در معرض خطر قرار می گیرد. حج فقط عمل نیست بلکه اقامه توحید است. در روایت داریم که اگر پول نبود، امام باید پول بدهد تا عده ای به حج بروند تا حج تعطیل نشود. چون اقامه است و فرق این دو مثل نماز خواندن و مسجد ساختن است. مسجد ساختن اقامه نماز است. ■زیارت، اقامه ولایت است. هم در خود انسان هم در محیط اجتماعی و هم در جامعه بشری. زیارت اربعین بستر اقامه حقیقت ولایت در جامعه شیعه و جوامع پیرامون است؛ حتی در مقیاس جامعه جهانی. و شما این را با کارناوال های جریان باطل مقایسه کنید و فرق اینها را دریابید." @mohamad_hosein_tabatabaei
 🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■السَّلامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ السَّلامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ السَّلامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَ ابْنُ صَفِيِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَيِّدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَيهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِي هَوَاهُ وَ أَسْخَطَكَ وَ أَسْخَطَ نَبِيَّكَ ،وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِيكَ صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّى سُفِكَ فِي طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِيلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِيما السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ عِشْتَ سَعِيدا وَ مَضَيْتَ حَمِيدا وَ مُتَّ فَقِيدا مَظْلُوما شَهِيدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ،اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُورا فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِيَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ وَ أَرْكَانِ الْمُسْلِمِينَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ [أَجْسَامِكُمْ‏] وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ. @mohamad_hosein_tabatabaei
■آه حسین جان... خدا تو را آفرید و با آفریدن تو، بر تمام خلایق منت گذاشت... ■و مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ... (فرازی از زیارت شریف جامعه کبیره) @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... (قسمت اول) ■ما اگر طالب کمال هستیم باید آفاق را در جان خود پیاده کنیم. انسانیت ما به اندازه فهم ما از نظام وجود و عالم هستی است. هرچقدر عالم را فهمیده ورق بزنی، به همان اندازه انسان هستی. هرچه خبرت بیشتر باشد، سعه‌ی وجودی تو بیشتر است. عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ. عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ (نبأ/۱ و ۲) این نبأ عظیم حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. چرا؟ چون علم مطلق است. به تعبیر امام حسن مجتبی علیه‌السلام، امام کسی است که جانش اوسع جانهاست. او، آگاه ترین حقیقت نظام هستی است و فقط ذات حق متعال از او آگاه تر است. دغدغه شهدای کربلا نیز این بود که خود را به اباعبدالله الحسین علیه‌السلام که آگاهی مطلق بود برسانند. انسان ذاتاً از جهل گریزان است. در اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز اصلاً جهل راه ندارد. هرچه بیشتر بفهمیم، به همان میزان به خدا و انسان کامل نزدیکتریم. ■همانطور که گفتیم، با اندیشیدن آفاق، آنها را در جان خود پیاده می‌کنیم. باید این چیزها را در خودمان بفهمیم. کربلا از آن آفاقی است که باید تمام ابعادش را در خودمان پیاده کنیم. باید بگردیم و امام حسین درونمان را پیدا کنیم. باید بیابان، شمر، عاشورا و... درونمان را پیدا کنیم. هر وقت به عاشورای درونمان رسیدیم و در جنگ بین علم و جهل، جانب علم را گرفتیم، جزو رستگاران و روسفیدان تاریخ هستیم و اگر جانب جهل را بگیریم، جزو اشقیاء هستیم. ■انسان کامل کسی است که کل ماسوی الله را در خودش پیاده کرده است. یکی از بزرگان می‌گفت در مکاشفه‌ای دیدم که در چهره‌ی حضرت اباعبدالله الحسین یک خالی هست و خدا کل ماسوی الله را در این خال قرار داده است... اگر این خال اوست، خود او چیست؟! خال کنایه از وحدت و نقطه‌ی عالم وجود است. این که حضرت امام رحمت الله علیه می‌فرماید من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم نکته ها دارد. امام کل است. اگر او را ببینی کل هستی را دیده ای...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #شهود_آفاق_کربلا_در_انفس(قسمت اول) ■ما اگر طالب کمال هستیم باید آفاق را در
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■قلب انسان کامل، عرش الله است. الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ (طه/۵) حق متعال بر روی عرش ظهور می‌کند. جان امام، عرش الله است‌. نفْس انسان کامل، نفس کل است. نفس مدبر همه‌ی امور است. هر عضوی از اعضای انسان کامل، بر بخشی از عالَم وجود سیادت دارد. عقل انسان کامل، سید و مولای تمام مجردات است. هر مجردی که در عالم هست، نه خود امام (که شأن او بسیار بالاتر است) بلکه عقل امام سید و مولای اوست. هر آبی در عالم هست، از خون انسان کامل است. آب فرات شریف است؟! شرافتش را از که گرفته است؟! آیا قبل از امام حسین آب فرات شرافتی داشت؟! تربت کربلا قبل از امام حسین شفا می‌داد؟! امام کیست که وقتی جسم مبارک او بر این خاک افتاد، خدا هم شفا را در این تربت قرار داد و هم خاصیتی به او داد که حُجُب هفتگانه را می‌درد. حُجُب هفتگانه یعنی شما باید از عالم طبع خارج شوی و به عالم ملکوت بروی، آنگاه به جبروت بروی، سپس به عالم لاهوت بروی و پس از آن به عالم اسماء و صفات حُسنای الهی بروی و به عالم هاهوت بروی... چه خبر است؟! در این تربت چه خاصیتی است؟! ■موهای سر انسان کامل، سیادت دارد بر تمام گیاهان عالم. دندان نیش انسان کامل، سید همه جمادات است. می‌خواهیم اندکی از اسرار ارباً ارباً کردن امام حسین علیه‌السلام را بفهمیم. چرا این مصیبت اعظم مصائب است؟ چرا کل ماسوی الله از این مصیبت تکان خورده؟! چون دندان او را شکستند... دندانی که سید همه‌ی جمادات است لذا جمادات تکان خوردند و به گریه آمدند. در روایات داریم که از سنگ خون جاری شد. لطافت او سیادت دارد بر تمام حقایق عالم عِلوی. انسان کامل کیست؟! باید آستان او را ببوسی، باید سر و صورتت را بر آستان علی بن موسی الرضا بمالی... آنجا خبر هاست... اعضا و جوارح او بر کل ما سوی الله سیادت دارد. ■لباس انسان کامل از مواریث ولایت است. این لباس حکم قرآن را دارد. پیراهن و شلوار و عمامه او حکم بسم الله الرحمن الرحیم را دارد. لذا برای مؤمن نور است و شفا، و برای اشقیاء خسران و عذاب، وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا (اسراء/۸۲)، نکته ای در اینجا هست که روضه است. راوی گفت: پس از شهادت امام، اشقیاء به ربودن ملبوس حضرت پرداختند. آنکه عمامه را ربود جنون گرفت و آنکه سرابیل را برد فلج شد و آنکه پیراهن را ربود پیسی گرفت. این لباس لباسی است که ولایت دارد. یوسف، کمترین و کمترین و کمترین رعیت در بین این خاندان است. وقتی پیراهنش را برای یعقوب پیغمبر فرستاد، با کشیدن این پیراهن بر چشمان یعقوب، او بینا شد... جناب یعقوب خطاب جالبی دارد؛ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَن تُفَنِّدُونِ (یوسف/۹۴). می‌گوید من بوی یوسف را می‌شنوم، اگر مرا دیوانه خطاب نکنید! این نشان می‌دهد جناب یعقوب نیز گرفتار به اصطلاح روشنفکرها بوده است! او را سرزنش می‌کردند. وقتی با آمدن پیراهن یوسف بینا شد گفت دیدید؟! من از نزد پروردگارم چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید. این خاصیت پیراهن جناب یوسف است. حالا خاصیت پیراهن امام حسین چیست؟! نمی‌تواند کل ماسوی الله را نور بدهد؟! اگر در این مطلب شک کنی ایمانت ضعیف است... امام سجاد علیه‌السلام سه چیز از یزید ملعون خواست. انگشتر، پیراهن و چرخ ریسندگی... چه خاصیتی در پیراهن پیغمبر است که نزد امام زمان است؟! چه خاصیتی در شمشیر امیرالمؤمنین است که حضرت فاطمه زهرا با او صحبت می‌کرد؟! حضرت زهرا می‌گفت با برادرم ذوالفقار صحبت می‌کنم!! برادرم!! سخنی هست که چون جناب فاضل دربندی این را گفته من هم می‌گویم. بنده سالیان سال است به دنبال معقول و فلسفه و اینها هستم و می‌دانم که در حکمت، پذیرفتن این حرف بسیار سنگین است ولی چون دستگاه امامت است ما تسلیمیم... او می‌گوید که ذوالجناح به مقام عقل رسیده است... ما این را نمی‌فهمیم...
الحمدلله که سید و آقایمان فرمود: إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ... @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... گمانم کاروان اهل‌بیت است کـه سوی کعبه‌ی دل با سرآید گلاب از چشم هر آلاله، جاریست کـه عطر عترت پیغمبر آید پس از یک اربعین اندوه و هجران به دیدار برادر، خواهر آید همان خواهر کـه غوغا کرده در شام همان ریحانه‌ی پیغمبر آید ■فرا رسیدن اربعین سرور و سالار شهیدان تسلیت باد. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت ۲۸ ■آیت الله شاه آبادی می‌گفته است که این کفریات را بگوی
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت ۲۹ ■ما یک نفسی داریم که می‌تواند فوق خلقت باشد. ●گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است ●طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد ■امام حسین علیه السلام خواست این گوهر را برای ما آشکار کند. هفتاد و دو نفر رند این را فهمیدند و در امام حسین فانی شدند. وقتی این گونه شد امام حسین علیه السلام فرمود: «فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي». وقتی امام می‌فرماید من نمی‌شناسم، نه فقط در این زمان بلکه در تمام ازمنه می‌نگرد و می‌گوید نمی‌شناسم. امام ازل و ابد را مورد مطالعه قرار می‌دهد و می‌فرماید از این هفتاد و دو نفر زیباتر نمی‌شناسم. امیرالمؤمنین هم یک مشت از خاک کربلا برداشت و فرمود ای خاک! از تو اصحابی به غیر حساب وارد بهشت می‌شوند. یعنی آن‌ها تجلیات ذات خداوند هستند و به قرب مطلق به حسین رسیده‌اند. مگر خدا از امام حسین درباره‌ی کیفیت نماز و روزه و نحوه‌ی سپری کردن عمر سوال می‌پرسد؟! این سوال‌ها برای کسانی است که در عالم فعل محبوس هستند و به عالم صفات و ذات راه پیدا نکرده‌اند. چون در عالم فعل و حد هستی، فعل و حد سوال دارد. ■خاک از اسرار خداست. همه‌ی ما در خاک زندگی می‌کنیم و از آن حیات می‌گیریم. «مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ».(طه/۵۵) آن کسی هم که از آتش است تحت استیلای خاک است. گفت: «خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»، اما انسان کامل بر او غلبه یافت و او تحت ولایت انسان کامل است... ■در ادامه امام حسین علیه السلام می‌فرماید: «وَ لاَ أَهْلَ بَيْتٍ أَبَرَّ وَ لاَ أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، فَجَزَاكُمُ اَللَّهُ عَنِّي جَمِيعاً خَيْراً». امام رضا علیه السلام هم فرمود این‌ها کسانی بودند که باید بر هرچه می‌خواهی گریه کنی بر آن‌ها گریه کنی. «إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عليه السَّلام». چرا؟ چون همراه با امام حسین هجده نفر دیگر از آل الله شهید شدند که با امام حسین می‌شوند نوزده نفر به عدد بسم الله الرحمن الرحیم... ●نظارگیان روی خوبت ●چون در نگرند از کرانها ●در روی تو روی خویش بینند ●زینجاست تفاوت نشانها ■عاشق و معشوق آئینه‌ی یکدیگر هستند. عاشق معشوق را می‌بیند و معشوق هم که یک جلوه ندارد. فرض کنید شما دور تا دور خانه را آئینه کنید یا این آیینه‌های مشبک مانندی که در زیارتگاه‌ها هست، وقتی در آن‌ها نگاه می‌کنی بی‌شمار خودت را می‌بینی. آن آئینه هم چنین آئینه‌ای است. وقتی عاشق می‌خواهد در آئینه‌ی معشوق خودش را ببیند، بسته به ظرفیت دیدش جلوات مختلف می‌بیند. می‌بیند چقدر ابعاد دارد. حضرت علی اکبر وقتی آمد نزد اباعبدالله در آئینه‌ی امام هفتاد علی اکبر دید. حضرت موسی در وادی طور هفتاد موسی دید.
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■..گویا انسان به غیر از براهین منطقی و فلسفی طریقی دیگر هم در پیش دارد که مورد تأکید بزرگانی از اهل معقول است که بین معرفت فکری و شهودی فرق بگذارید و انسان را فوق طور عقل ، راهی برای سیر در حقائق عالم هست، همانطوری که در فصول آینده کتاب می آید_عبارت از حضور و شهود می باشد. از یکطرف این همه اختراعات و نوآوریهای علمی در صنایع و حِرَف بنا نهاده از علم و برهان است.و بااینهمه باز میفرماید " وما اوتیتم من العلم الاّ قلیلا" و از طرف دیگر به طهارت و حضور در سیر و سلوک به عزم و اراده و استقامت ، آن شهود حاصل می شود.در مسیر اولیای الهی گاهی بارقه ایی نصیب انسان میشود که کار "ره صدساله" را میکند.چه اینکه هریک از ما جدولی از بحر وجودیم واین جدول با لایروبی و تحصیل طهارت و پاکی ، قرآنی میشود. ■از همین امروز تصمیم بگیرید که یاوه و لغو "والذین هم عن اللغو معرضون " را مطلقا از خود قیچی و ترک کنید. فردا در خودت نورانیتی می یابیداگر پس فردا ادامه دهید عجیب تر.پله پله بالا می روید.و همینطور آسمان به آسمان پیش می روید.حرفی که به کار نمی آید و غذائی که مزاج نمی خواهد و نمی پذیرد ، بلاهت می آورد و انسان را خفه می کند و مانع فطانت و زیرکی عقل و انبساط و شروق نور بر نفس می گردد. و انسان تصمیم بگیرد که قرآنی بشود. ■●شرح اشارات و تنبیهات | نمط چهارم | ص ۲۱۶ استاد علامه حسن زاده ی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●برشی از یک کتاب ●■ ■قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آن چه فرموده اند : کُلُّ یَوْمٍ عاشورا وَ کُلُّ اَرْضٍ کَربَلا ... این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیَضان دائم رحمت او امیدوار می سازد و ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایرِ تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره ی زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز است و که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و از دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکانِ ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان ، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی ... یاران ! شتاب کنید ، قافله در راه است . می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهکاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند . آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است ، که او سر سلسله ی خیل پشیمانان است ، و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است ، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان در این برهوت گم گشتگی وا می ماند . ■●فتح خون - مرتضی آوینی - ص۵۱●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●برشی از یک کتاب ●■ ■هنوز نیم قرن از حجه الوداع نگذشته ، امت محمد تیغ بر اوصیای او کشیده اند و با ، را که امام است ، می درند ! اجسامشان به جانب قبله نماز می گذارند ، اما ارواحشان هنوز همان احشامی را می پرستند که ابراهیم شکسته بود . اجسامشان به جانب قبله نماز می گذارند، اما ارواحشان با که است ، پیکار می کنند . ریشه در دارد و اگر آن مُشرکِ بت پرست که در درون آدمی است ایمان نیاورد ، چه سود که بر زبان لا اله الّا الله براند؟ آن گاه جانب عدل و باطن قبله را می کند و خانه کعبه را عوض از صنمی می گیرد که روزی پنج بار در برابرش خم و راست شود و سالی چند روز گرداگردش طواف کند . و ای کاش تا همین جا بسنده می کرد و《قلب قبله》را با تیغ نمیدرید ! ■●فتح خون ، شهید آوینی ، ص ۷۰●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●" مور و سلیمان "●■ ■مور از سلیمان پرسید: دانی، که چرا خداوند باد را مسخّر تو گردانید. سلیمان گفت: آری، تا مطیع فرمان و تخت روان من باشد. ■مور گفت: نی، چنین نیست، بلکه آن است تا بدانی که تو را از ملک عالم جز باد در دست نیست، " درآید و نپاید و برود. " ■●برگرفته از کتاب " مقالات " اثر حسین الهی قمشه ای●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■حضرت محمّد صلّی الله عليه و آله و سلّم فرمودند: خداى عزّوجلّ مى‌فرمايد: هرگاه ياد من بر بنده‌ام غالب شود، خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم و چون خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم عاشق من شود و من نيز عاشق او گردم و چون عاشق يكديگر شديم حجاب ميان خود و او را بردارم و عشق خود را بر جان او چيره گردانم، چندان كه مانند مردم دچار سهو و غفلت نمى‌شود، سخن اينان سخن پيامبران است، اينان براستى قهرمانند. ■يَقولُ اللّه عَزَّوَجَلَّ إِذ كانَ الغالِبُ عَلَى العَبدِ الاِشتِغالُ بى، جَعَلتُ بُغيَتَهُ وَلَذَّتَهُ فى ذِكرى فَإذا جَعَلتُ بُغيَتَهُ وَلَذَّتَهُ فى ذِكرى عَشَقَنى وَعَشَقتُهُ فَإِذا عَشَقَنى وَعَشَقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فيما بَينى وَبَينَهُ وَصَيَّرتُ ذلِكَ تَغالُبَاَ عَلَيهِ لايَسهو إِذا سَهَا النّاسُ اُولئِكَ كَلامُهُم كَلامُ النبياءِ اُولئِكَ البطالُ حَقّا. ■●كنزالعمّال، ج ١، ص ٤٣٣●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت ۲۹ ■ما یک نفسی داریم که می‌تواند فوق خلقت باشد. ●گوهری ک
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت ۳۰ ■قلب انسانی در تقلب است و هر لحظه از جانب معشوقش نسیمی به او می‌رسد. جلوه‌ای به او می‌رسد و بسته به آن رایحه‌ی خوش، او مست می‌شود. «مَثَلُ الْقَلْبِ مَثَلُ الرِّيشَةِ تُقَلِّبُهَا الرِّيَاحُ بِفَلاةٍ». قلب ما عین پری در بیابان است که باد آن را مدام از این سو به آن سو می‌برد. شهدای کربلا هم این‌ گونه بودند. این ریح هم امام حسین است. حنظله بن اسعد شبامی که از شهدای کربلاست، انسانی شجاع، سخنور و بزرگ بوده است. ایشان در بین راه به امام حسین پیوست. آنقدر انسان بلیغ و دارای منطقی بود که هر وقت قرار بود مطلبی به دشمن منتقل بشود، حضرت ایشان را می‌فرستاد. وقتی همه‌ی اصحاب امام حسین شهید شدند، از اصحاب یکی دو نفر باقی مانده بودند که یکی این آقا بود. این حنظله مجروح بود و در همان حال شروع کرد به نصیحت کردن یزیدیان لعنت الله علیهم. گفت شما می‌دانید با چه کسی می‌جنگید؟ شما می‌دانید با کشتن حسین علیه السلام همه جهنمی می‌شوید؟ امام حسین به او گفت: «انهم قد استجيبوا العذاب حين ردوا عليك ما دعوتهم اليه من الحق». این‌ها همان بار اولی که تو رفتی و دعوتشان کردی و اجابتت نکردند، جهنمی شدند. چون تو در معشوقت فانی هستی، تو آئینه‌ی معشوقت هستی، اگر تو را رد کردند یعنی مرا رد کرده‌اند چه برسد به این که این همه از اصحاب و یاران مرا کشته‌اند! هرکسی یک نفر از این‌ها را بکشد مستوجب عذاب ابدیست. بعد فرمود نه! هرکسی یک نفر از این‌ها را لبیک نگوید، مستوجب عذاب ابدیست. بعد او سریع متنبه شد... امتحان ولایت امتحان سنگینی است. قال: «صدقت. جعلت فداك! انت افقه مني و احق بذلك». سریع جهل خودش را پیش کشید. ادب محضر امام خیلی سنگین است. چون بعضی اوقات اگر در محضر عشق، رعایت نکنی ممکن است آن پرنده‌ی عشق فرار‌ کند و از بام برخیزد. سریع باید به محضرش عذر خودت را ببری. در نهایت گفت: «أفلا نروح إلى ربّنا و نلحق بإخواننا؟» گفت این رایحه‌ ات را از ما دریغ نکن. امام حسین علیه السلام می‌فرماید: «رُح»، برو... که اگر امام این را به کسی نفرماید و به او رخصت ندهد، آن شخص نمی‌تواند به مقام فنا در عشق نائل شود... ■در مورد اهل بیت علیهم السلام داریم که «کلّنا سُفن النجاة و سَفینة جَدّی الحُسین أوسَع و فی لُجج البحار أسرع». در کشتی نجات امام حسین که از کشتی سایر ائمه سریع‌تر است، یک کشتی دیگری هست که از کشتی امام حسین هم سریع‌تر است و آن کشتی علی اصغر است. روایت داریم از اهل بیت که ما کشتی نجات هستیم. هر موقع به مشکلی برمی‌خوریم به خون گلوی طفل رضیع پناهنده می‌شویم. امام حسین علیه السلام وقتی تمام اصحاب و اهل بیتش را از دست داد و تنها شد و به مشکل برخورد، به سراغ علی اصغر رفت... ■امام حسین شب قبل همه را جمع کرد و پیش پیش همه‌شان را کشت. «موتوا قبل ان تموتوا». این‌ها شب عاشورا همگی کشته شدند. امام حسین علیه السلام یارانش را به عالم آخرت انتقال داد. این که همگی جایگاهشان را در آخرت دیدند یعنی موت. لذا امام حسین پیش پیش همه‌ی این ها را کشت و دوباره برگرداند. آنجا اباعبدالله علیه السلام می‌فرماید، وقتی همه کشته می‌شوند و من تنها می‌شوم و دهان من از تشنگی خشک شود، که این بالاترین جلوه‌ی معشوق بر اباعبدالله بود به گونه ای که لبانش عین چوب خشک، خشک شد. حسین دارد خدا می‌شود! آنگاه می‌فرماید: بعد به سراپرده آیم و آب یا شیر طلبم. عطش از طرف حق متعال بر او زیاد می‌شد و راه رفع این عطش نوشیدن آب ظاهر که نیست. پس علی اکبرش را در راه خدا می‌داد، اهل بیتش را می‌داد. سپس می‌فرماید: گویم آن فرزند مرا بیاورید تا از لعاب دهان او بنوشم. حضرت علی اکبر آمد و گفت پدر من از لعاب دهان تو بنوشم حالا حسین می‌خواهد از لعاب دهان علی اصغر بنوشد! لذا در کربلا، آن که آخر بود اول شد. حضرت علی اصغر در شهدای کربلا اول است. اینجاست که حضرت خطاب به آن شخصی که برای رفع مشکلش نیت چله کرده بود فرمود چله نمی‌خواهد بگیرید! یک روضه‌ی حضرت علی اصغر کارت را درست می‌کند. وقتی که حسینی که عالم در پناه اوست، به مشکل می‌خورد می‌رود سراغ حضرت علی اصغر... وقتی حضرت علی اصغر را در آغوش امام می‌گذارند امام به این فکر می‌افتد که این آخرین تیر است برای هدایت و نجات این جماعت... که اگر علی اصغر وارد سپاه عمر سعد می‌شد نجات پیدا می‌کردند. هرکس علی اصغر را به دلش راه بدهد عاقبت به خیر است. این طفل دهانش را باز و بسته می‌کرد... دیدم رندی می‌گفت این طفل با باز و بسته کردن دهانش به عرش می‌رفت و امام حسین او را می‌کشید و به آغوشش می‌آورد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت ۳۰ ■قلب انسانی در تقلب است و هر لحظه از جانب معشوقش نسیمی
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت ۳۱ ■و کیف تنکر العشق و ما فی الوجود الا هو ■عارف می‌گوید شما چطور عشق را انکار می‌کنید در حالی که در وجود جز عشق ساری نیست. عارف حقیقت بین می‌گوید که من در هر چیزی عشق را می‌بینم. عالم مبتنی بر محبت خلق شده است. چون محبوب ازلی عالم را خلق کرده است، پس در دل هر موجودی، حب حق متعال نهفته است به همین خاطر، عارف هر چیزی را دوست دارد چرا که با این نگاه به هر شیئی نگاه می‌کند‌. ●به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست ●عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست ■چون در همه‌ی عالم نشانی از معشوق می‌بیند بر همه‌ی عالم عاشق است. مجنون را دیدند که کف پای سگی را می‌بوسد. او را ملامت کردند که آخر این چه کاری است که می‌کنی؟! ●پای سگ بوسید مجنون خلق گفتند این چه بود ●گفت این سگ گاه گاهی کوی لیلی رفته بود... ●أُحِبُّ لِحُبِّها تَلَعاتِ نَجدٍ ●وَما شَغَفي بِها لَولا هَواها ■مجنون تپه‌های سرزمین نجد را می‌بوسید. به او گفتند خاک زمین و در و دیوار را می‌بوسی؟! گفت: ●بوسه گر بر در زنم لیلا بود ●خاک گر بر سر کنم لیلا بود ●من ندیدم در میان کوی او ●در در و دیوار الا روی او ■این داستان‌های لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد و... همگی تمثیلی از عشق حقیقی هستند وگرنه همه چیز در درون خود مجنون بود. بیرون از مجنون که خبری نبود، او چنان مستغرق در حقیقت خودش بود که باری لیلی از کنار او گذشت. به او گفتند که این لیلی بود که از کنار تو رد شد، چگونه شد که به او بی محلی کردی؟! گفت لیلی کیست؟! گفتند همین لیلی که آوازه‌ی عشق تو به او در همه جا پیچیده است. گفت لیلی در درون من است، من با لیلی بیرون که کاری ندارم! می‌خواهیم از این مقدمه به مطلب عمیقی برسیم. عاشق دلسوخته ای بود که دیدند او هم به پای سگی بوسه می‌زد. به او طعنه زدند که این چه کار است که میکنی مگر دیوانه شدی؟ گفت: ●طعنه‌ام چه زنی به سگ پرستی ●من نیز سگم ز روی هستی ■در اینجا بحث شریف وحدت وجود مطرح می‌شود که ما همگی در وجود مشترک هستیم. همه‌ی ما یک هستی داریم که آن را از خدا گرفته‌ایم. هستی مطلق نیز خداست و هستی، همین عشق ساری در هر چیز است. این عشق ازلی به همه چیز وجود داده است. ●ور نیز به پای سگ زنم بوس ●زان پای خورم نه زین لب افسوس ●کاین پای که شهر و کوی گشته است ●پیشِ در یار من گذشته است ■امام حسین علیه السلام مظهر اتمّ عشق است، اصلا عشق امام حسین در هر چیزی جاری است. امام حسین هیکل توحید است. خون او را در کربلا بر زمین می‌ریزند و خون عشق مطلق که از او تعبیر به ثارالله شده است، با زمین کربلا آغشته می‌شود. در حالت عادی، زمین و کوه و آسمان و... مظاهر عشق حق متعال هستند حالا چه برسد به اینکه خون عشق مطلق هم به یک جایی مثلا خاک آغشته شود. این تربت چه قیمتی پیدا می‌کند؟! ارزشش این می‌شود که این تربت به تعبیر آیت الله سید احمد آقای نجفی به قرآن خدا پهلو می‌زند... ■أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ (زیارت ناحیه مقدسه) ■وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِين (اسراء/۸۲). ■امام حسین علیه السلام رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِين است. او رحمة الله الواسعه است. قرآن شفاست، تربت امام حسین علیه السلام نیز شفاست. این تربت به قرآن خدا پهلو می‌زند چون خون عشق در آنجا جاری شد و با آن آغشته شد، تمام انبیاء و اولیاء دوست داشته‌اند که بیایند و آن تربت را زیارت کنند. در جایی نیز دیده‌ام که همه آنها آمدند و آن خاک را زیارت کردند. برخی از آنها آنجا شهید شدند و برخی توفیق شهادت نداشتند. این تربت جایی است که صرفا بعد از شهادت امام حسین علیه السلام تقدس پیدا نکرده بلکه بر تقدس آن افزوده شده است. اصلا این زمین انتخاب شده است لذا وقتی به حضرت اباعبدالله الحسین گفتند که به کربلا نرود، ایشان فرمود خداوند در دحوالارض برای من حفره‌ای در کربلا در نظر گرفته است و معین کرده است که من در اینجا باید مدفون شوم. «و ما من نبي الا و قد زار كربلا، و وقف عليها و قال: انك لبقعة كثيرة الخير فيك يدفن القمر الأزهر». فرمود که کربلا جایی است که قمر نورانی ولایت در آنجا دفن می‌شود و هیچ پیغمبری نیست الا اینکه کربلا را زیارت کرد. ما همینطور می‌گوییم به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست. حال می‌رسیم به تربتی که هم مثل دیگر مخلوقات از عشق بهره دارد و هم به خون خدا آغشته شده است لذا ویژگی های منحصر به فردی دارد که شفا می‌دهد...