eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □کسی که غیبت و ظهور حضرت حجّت علیه السّلام برایش یکسان باشد، به حضرت راه پیدا می‎کند. تا وقتی شخص می‎خواهد حضرت بیایند و پدر آدم‎های بد را در بیاورند و انتقام از ظالمین بکشند، از دیدن حضرت خبری نیست. هر وقت عبد و تسلیم شدی و فاعلیت خدا را در همه‎ی حوادث دیدی و به آن تن دادی، آن‎وقت برای ملاقات با حجّت خدا آماده شده‎ای. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 281-275 بقره قسمت پنجم بخش پنجم 1⃣ بحث علمى ديگر ● بحث علمى ديگر (گفتار غزالى پيرامون
آیات 281-275 بقره قسمت پنجم بخش پنجم2⃣ بحث علمى ديگر ● بحث علمى ديگر (گفتار غزالى پيرامون طلا و نقره (درهم و دينار) و معاملات ربوى در آنها) نظير آينه كه خودش هيچ رنگى ندارد، ولى همه رنگها را نشان مى دهد، طلا و نقره هم همينطورند، يعنى خودشان به آن جهت كه طلا و نقره اند نه غذا هستند، نه دوا، و نه غير آن ، ولى وسيله اى براى به دست آوردن هر غرضى واقع مى شوند. مثال ديگر طلا و نقره حروفى چون (از - تا - در - بر) و امثال آن است كه خودشان معنائى ندارد، ولى اگر با غير خود تركيب شده و جمله تشكيل شود معنا مى دهند. اين بود دوتا از حكمت هائى كه در خلقت طلا و نقره است ، البته حكمتهاى ديگرى نيز هست كه اگر بخواهيم همه را ذكر كنيم طولانى مى شود. غزالى سپس مطلبى ديگر اضافه مى كند، كه حاصلش اين است : طلا و نقره از آنجا كه به خاطر حكمت هاى نامبرده از نعمت هاى خداى تعالى هستند، اگر كسى در آن دو عملى انجام دهد كه منافى با حكمتهائى باشد كه در خلقتش منظور بود، در حقيقت به نعمت خدا كفر ورزيده است . و از اين بيان نتيجه گرفته كه پس ذخيره كردن طلا و نقره ظلم ، و باعث ابطال حكمتى است كه در خلقت آن دو است ، براى اينكه ذخيره كردن طلا و نقره ، زندانى كردن حاكمى است كه بايد بين مردم حكومت كند، وقتى با زندانى كردن آن از حكومتش جلوگير شد، هرج و مرج بين مردم پيدا مى شود، چون ديگر كسى نيست كه مردم به عنوان داورى عادل به وى مراجعه كنند. آنگاه اين نتيجه را هم گرفته كه تهيه كردن ظرفهاى طلائى و نقره اى حرام است ، چون معناى اين عمل اين است كه به طلا و نقره نظرى استقلالى داشته باشيم ، در حالى كه طلا و نقره مقصود با لذات نيستند بلكه براى ساير اغراض ، به كار مى روند و خلاصه هدف نيستند، بلكه وسيله اند، و چنين عملى ظلم است ، و مثل اين مى ماند كه اهل يك كشور حاكم خود را به بافندگى وادارند، يا به گرفتن ماليات گمرگ و ساير كارهائى كه طبقات بى سواد و ناآگاه هم مى توانند انجامش دهند. نتيجه ديگرى از بيان خود گرفته و آن حرمت معاملات ربوى در خصوص درهم و دينار است ، و گفته است : اين عمل كفر به نعمت خدا و ظلم است ، براى اينكه ظلم عبارت است ازاينكه چيزى را در غير آن مورد كه براى آن خلق شده ، مصرف كنند، و طلا و نقره خلق شده اند تا وسيله باشند نه هدف ، چون غرضى كه در خود آنها نيست تا هدف قرار گيرد، پايان گفتار غزالى . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 664 ما در گفته غزالى نقطه نظرهائى داريم هم در اساسى كه در براى بحث پى ريزى كرده ، و هم در بنائى كه روى آن پايه چيده ، و نتايجى كه از آن بحث گرفته است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○«فرمایشات آیت‌الله بهجت‌ (ره) دربارۀ نهم ربیع‌الاول» استدلال، مقدم بر گرفتن این‌گونه مجلس‌هاست!○□ □حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره□ □علمایی که در زمان ما بودند، بلکه قدری هم جلوتر از زمان ما بودند، بععضی [از مردم] از اینها اِعانه می‌خواستند برای عیدالزهرا؛ بعضی [از علما] نمی‌دادند، بعضی‌ها هم می‌دادند. □بنده خیال می‌کنم اهل علم، اگر می‌خواهند اینجا (عیدالزهرا) خدمتی بکنند به اهل‌بیت علیهم‌السلام، برای اهل استدلال از اینها متعیّن است، که سعی بکنند دلیلی بر خلافت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه ذکر بکنند؛ ساده، برهانی، یقین‌آور، به‌طوری‌که اگر این دلیل رابه دیوار بگویند و اذن داده شود به دیوار که بگو، تصدیق کند قول او را و بگوید حق به جانب توست. و من قاطع هستم به اینکه اهل استدلال و ایمان، اگر بخواهند این‌طور ادله را پیدا کنند، پیدا می‌کنند. نه سبّی، نه طعنی، نه شَتمی، هیچ کدام لازم نیست. بلکه این [استدلال کردن] مهم‌تر است و ممکن است ـ خدا می‌داند ـ چقدرها را داخل در حق کند. از این مطلب غافلند که بابا این مقدم است. یکی از این ده‌تا [استدلالی] که در عمر خودش تهیه کرده است، خدا می‌داند چقدرها را مستبصر می‌کند. □چرا از این [استدلال کردن] غافلید، در [مقابل] اینکه مجلس تهیه کنید و از این کارها…؟! ما باید ملتفت باشیم، از برهان تعدی نکنیم و بدانیم که برهان، چیزهایی را دارد که اصلاً این‌طور عمل‌ها ندارد. ولو فرض کنید که در همین عملیات هم آدم می‌تواند کارهایی را بکند که پیش آنها اشکال‌دار نباشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○نکته لطیف علامه طباطبایی در باب برون‌رفت از مشکلات○□ : □یک لطیفه‌ای را در مورد «یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا» در تفسیر گرانسنگ المیزان علامه طباطبایی فرمودند که یک معنای ظاهری دارد: انسانی که می‌خواست دروغ بگوید کارش حل بشود، دروغ نمی‌گوید و خدا بدون دروغ کارش را حل می‌کند و به او نشان می‌دهد که دروغ هم نگویی یا مال حرام و شبهه‌ناک هم نخوری یا تسلیم دشمن هم نشوی مشکلت حل می‌شود و به مقصد هم می‌رسی. مشکلات فردی و اجتماعی هم حل می‌شود؛ اما معنی لطیف‌ترش این است که: □ما بن‌بست‌هایی که می‌بینیم به دلیل شرک خودمان است. خدا می‌گوید: دروغ نگو! وقتی دروغ کار تو را می‌خواهد حل بکند آیا آنجا دروغ مشکلت را حل می‌کند یا آنجا هم خدا مشکل تو را حل می‌کند؟ به ما می‌گویند: حتی وقتی یک لیوان آب می‌خورید بسم الله الرحمن الرحیم بگویید و اگر نگوید غبار شرک بر دل می‌نشیند و مشرک می‌شوی؛ چون خیال کردی این لیوان آب عطش تو را برطرف می‌کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ○□ □عیدی هست که به یک تعبیری انتظار تمام انبیا به سر آمد، و انتظار بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها هم به نتیجه رسید و همچنین انتظار همه ی ائمه علیهم السلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۰ □امام حسین علیه السلام دو دست او را قطع کرد و او فهمید که امام حسین قدرتش را ا
قسمت ۴۱ □شناخت کربلا و عاشورا مستلزم شناخت امام حسین است. اگر کسی امام حسین را بشناسد عظمت کربلا را درک می‌کند. وقتی عظمت کربلا را فهمیدی این حدیث از امام صادق علیه السلام را می‌فهمی که فرمود بر حسین گریه کنید مثل مادری که فرزند جوانش را از دست داده‌ است. شب عاشورا در کربلا خبرهاست، دیدند که شخصی در دل تاریکی دور خیمه‌ها قدم می‌زند و مدام خم می‌شود و بلند می‌شود. رفتند جلو و دیدند امام حسین علیه السلام است که دارد خارها را جمع می‌کند. حاج آقای دولابی می‌فرمود، امام خارها را جمع کرد تا هم فردا در پای بچه‌هایش نرود و هم خار پای اهل سلوک الی الله را الی الابد جمع کرد. □امام حسین علیه السلام مظهر جمال خداست. «إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ و یُحِبُّ الْجَمَال». خدا جمیل است و جمال را دوست دارد. دوست داشتن خدا همان عشق است. هرجا جمال مطرح می‌شود جلال هم سریع پیدا می‌شود. این اقتضای خلقت الهی است. وقتی زلیخا مجلس آراست و همه‌ی زنان مصر را جمع کرد، به یوسف گفت وارد شو. وقتی یوسف وارد شد، جمال یوسف جلال را آشکار کرد و همه دستشان را بریدند؛ «وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ» (یوسف/۳۱) آن کسی که مظهر جلال است وقتی جمال را مشاهده می‌کند دست خودش را می‌برد و اگر کمی جمال بیشتر جلوه کند او را به زندان می‌اندازد و اگر جمال مطلق ظهور کند، «فَقَطَعُوهُ بسُیوفهم اِرباً اِرباً». داستان جمال و جلال، داستانی ازلی و ابدی است. خدا هم گفته است جمال را دوست دارم نه جلال را. جلال سرّ است، حب در جلال نیز هست اما مخفی است، محبت در جلال بالعرض است؛ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ... پیرامون عشق امام حسین علیه السلام نمی‌شود سخن گفت... ○هرچه گویم عشق را شرح و بیان ○چون به عشق آیم خجل باشم از آن  □امام حسین علیه السلام در کربلا، کرب مطلق عشق را به نمایش گذاشت و به جایی رفت که آن‌جا فقط خداست. لذا فرمود: «لی مَعَ اللهِ وَقتٌ لا یَسَعنی فیه مَلَکٌ مقربٌ و لا نَبیٌ مُرسَل». فرمود من جایی و وقتی هستم که احدالناسی به آن‌جا راه ندارد و کسی هم از آن با خبر نیست. امام حسین علیه السلام هم به هیچ کس اجازه‌ی ورود به آن‌جا را نداد. انبیاء، ارواح و ملائکة الله آمدند تا امام حسین را یاری کنند اما امام حسین نپذیرفت. برای عارفی این سوال مطرح بود که چرا جناب زعفر جنی به امام حسین علیه السلام کمک نکرد؟ زعفر به خوابش آمد و گفت من یک شمه‌ای از مرحله‌ای که اباعبدالله علیه السلام در آن تنها شده بود برای تو بازگو کنم که همه از آن متحیر بودند. ○با تو گویم حال خود را شمه‌ای ○تا که یابی آگهی، شرذمه‌ای ○بهر جانبازی آن شاه ولا ○چون شدم وارد به آن دشت بلا ○چار فرسخ مانده تا نزدیک شاه ○محشری بود هر طرف کردم نگاه □آن‌جا حشر کبرای الهی بود. آن عاشورایی که ما هر سال منتظرش هستیم، قیامت ما است. ○گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست ○این رستخیز عام که نامش محرم است □در عاشورا تمام شیعیان می‌میرند اما نمی‌فهمند. شیعه سالی یک بار موت را می‌چشد. «مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا». منتها بستگی به ظرفیت هر فرد دارد. هر فردی بسته به اتصالش به اباعبدالله و باطن عالم، این مرگ را می‌چشد. مرگ بغتتا سراغ انسان می‌آید. «وَمَا أَمْرُنَا إِلا وَاحِدَةٌ». یک لحظه ای در عاشورا هست که مرگ بغتتا سراغتان می آید و بعد امام حسین سرتان را به بدنتان لاحق می‌کند. سَر مقام ولایت است و تا سر ما بریده نشود و دوباره به بدنمان لاحق نشود، حیات پیدا نمی‌کنیم...
□مراقبۀ روز دوازدهم ربیع الاوّل□ □این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینی و مسعودی و همچنین نقل مشهور میان اهل سنّت، روز ولادت نبّی مکرّم اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم است. □مستحبّ است در این روز دو ركعت نماز خوانده شود بدین کیفیت: : ○سوره «حمد» ۱ مرتبه ○سوره «کافرون» ۳ مرتبه : ○سوره «حمد» ۱ مرتبه ○سوره «توحيد» ۳ مرتبه @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ □●نیابت خاصّه در عصر غيبت صغری - بخش اوّل●□ □پس از دوران امامت امام رضا علیه السّلام دراثر محدوديّت‌هايی كه حكومت بنی‌عبّاس برای ائمّه علیهم السّلام ايجاد كرده بود‌ و نیز برای آماده كردن مردم جهت ورود به عصر غيبت، ائمّه علیهم السّلام بسياری از امور را كه تا پیش از آن‌ مردم برای انجام آنها مستقيماً به ایشان مراجعه می‌كردند، به وكلا و نمايندگانی سپردند كه خود آن بزرگواران تعيين کردند. به شيعيان نيز فرمان دادند كه برای اين امور‌ به ما مراجعه نكنيد و از طریق نمايندگان ما با ما در ارتباط باشيد. پرداخت خمس‌ و پرسیدن سؤالات شرعی نمونه‌هايي از اين امورند. اين کار نوعی تمرين دادن شيعيان برای ارتباط غيرحضوری با امام نیز بود. □از زمان امام رضا علیه السّلام، ائمّه علیهم السّلام محصور بودند و ارتباط مردمی آنها توسط حکومت بنی عبّاس کاملاً تحت کنترل بود؛ خصوصاً در دورانی که به سامرا منتقل شدند، در بین نظامیان کاملاً محصور بودند؛ لذا از طریق نوّاب با شیعیانشان ارتباط داشتند. □امام هادی علیه السّلام قلمرو کشور اسلامی را به چهار منطقه تقسیم کردند و برای هر یک از آنها، یک نایب تعیین فرمودند. امام زمان‌ علیه السّلام ‌نيز با آغاز امامتشان که با شروع غيبت صغرای آن حضرت همزمان‌ شد، نایب و وكيل پدر بزرگوارشان را كه عثمان‌ بن‌ سعيد عمروی نام داشت‌‌، به اين امر گماردند. .... □●جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□سالروز ازدواج پر برکت و آسمانی پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله و ام المؤمنین حضرت خدیجه‌ی کبری مبارک و فرخنده باد #یاعلی @mohamad_hosein_tabatabaei
! □○مرحوم حاج شیخ صدر الدین حائری: من خدمت مرحوم علاّمه طباطبایی عرض کردم: آقا! شنیده‌ام که زمانی شما سر به سجده گذاشته، گفته‌اید: یا مرگ یا فهم. و بعد از آن، خدا به شما چنان فهمی عنایت کرده است که دیگر مسائل پیش شما مجهول نمی‌ماند. من می‌خواهم این مطلب را از خود شما بشنوم. □○مرحوم علاّمه طباطبایی فرمودند: من مشغول خواندن کتاب سیوطی بودم که استاد از من امتحان گرفت، اما من در امتحان موفق نبودم. استاد رو به من کرده و گفت: وقت من و خودت را تلف کردی! این حرف بر من بسیار ناگوار آمد، آن گاه عملی را انجام دادم که از آن موقع به بعد مورد عنایت خداوند سبحان قرار گرفتم. پرسیدم: از آن به بعد مجهولی نداشته‌اید؟ □○فرمودند: به عنایت خدا تاکنون چنین بوده است. □○روزنه‌هایی از عالم غیب، تالیف آیت الله سید محسن خرازی، ص ۲۷۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●به مناسبت آغاز حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■مردم را آگاه بکنیم؛ ما با اهل‌سنت راه مسالمت کامله را داریم؛ هیچ اشکالی نداریم. آنها به طریقۀ خودشان باشند، ما هم به طریقۀ خودمان. مدارک را نشان می‌دهیم؛ کاری نداریم. شهادتین را که ما هم قائل هستیم، آنها هم قائل‌اند. ■مسئلۀ صحابه مورد اختلاف ما با آن‌هاست. خود حضرت امیر علیه‌السلام دربارۀ فدک فرمود: ظالم و مظلوم همه علی‌الله وارد شده‌اند. ■ما همین‌قدر می‌توانیم بگوییم: صحابه‌ای که با مودت ذی‌القربایی که منصوص قرآن است، موافقند، بالای سر ما هستند، هرکه می‌خواهد باشد. [اگر با آن] مخالفند، زیر پای شما هستند، هرکه می‌خواهد باشد. ■اما فتوا؛ در خود شماها فتوا منحصر به این چهارتا(مذاهب چهارگانۀ اهل سنت) نیست. ■و علی‌هذا ما با سنی‌ها هیچ مخالفتی نداریم، مگر عوامل خارجیه جدا بکنند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□..مرحوم علامه طباطبائی از کسی نقل می کرد که وی [روح] ارسطو (و یا افلاطون) را احضار کرد و از وی از اوضاع زمانش پرسید. و او گله و ناله از اوضاع روزگار کرد که شما به آزادی و راحتی لا اله الا الله می گویید ولی ما به طور پوشیده و پنهان به همدیگر تلقین می کردیم. □○شرح اسفار اربعه ملاصدرا ، جلد ۶ ،صفحه ۴۷۱ استاد علامه حسن زاده آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●برشی از یک کتاب ●□ □● به اسلام می رسد ، ولی «اسلام راکد» پدر بزرگ کفر است . سلمان ها در حالی که کافر بودند ، آن ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند آن ها را به کفر پیوند زد . کُفری که با همراه باشد ، وحشتی ندارد . وحشت آن جایی است که با پیوند خورده باشیم . □●حرکت - علی صفایی حائری - صفحه ۱۲●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۱ □شناخت کربلا و عاشورا مستلزم شناخت امام حسین است. اگر کسی امام حسین را بشناسد
قسمت ۴۲ □کربلا جلوه‌ای از قیامت امام حسین علیه السلام در عالم ماده بود. ○جمع یک سر انبیاء و اولیاء ○اصفیاء و ازکیا و اتقیاء ○روح پاکان خاک غم بر سر همه ○تیغ بر دست و کفن بر تن همه □دیدم همه تیغ تجرد به دست منتظر اذن مولا هستند. ○جان ز یکسو جمله‌ی خاصان عرش ○زیر سم ذوالجناحش، کرده فرش ○تن، ز یک جا جمله‌ی نیکان خاک ○بهر ضرب ذوالفقارش کرده پاک ○جسته پیشی، خاکیان ز افلاکیان ○همچنین افلاکیان از خاکیان ○پای تا سر، از جماد و از نبات ○در سراپای حسینی، محو و مات □همه انگشت حیرت بر دهان به امام حسین علیه السلام می‌نگریستند و می‌گفتند این چه موجودی است که خدا او را از عناصر اربعه خلق کرده است؟ همه مبهوت او هستند. جرئت من، جمله صف‌ها را شکافت یک سر مو روز مقصد برنتافت از تجری من و آن همرهان جمله را انگشت حیرت بر دهان تا رسیدم با کمال جد و جهد بر رکاب پاک آن سلطان عهد مظهری دیدم از آب و گل، جدا از هوی خالی و لبریز از خدا کرده خوش خوش، تکیه بر فرخ لوا رو، بر او، پوشیده چشم از ماسوا دست بر دامان فرد ذوالمنش دست یکسر ماسوا بر دامنش محو و مات حق، همه در ذات او جمله ی ذرات محو مات او گفتم ای سرخیل مستان، السلام مقتدای حق پرستان السلام السلامم دیدگان را باز کرد زیر لب آهسته ام آواز کرد گفت ای دلداده، بر گو کیستی؟ اندرین جا از برای چیستی؟ گفتم ای سالار دین زعفر منم آنکه در پای تو بازد سر، منم آمدستم تا ترا یاری کنم خون در این دشت بلا جاری کنم با تبسم لعل شیرین کرد باز گفت ای سرخوش ز صهبای مجاز چون نباشد پیر عشقت، راهبر کی ز حال عاشقان یابی خبر؟ خود تو پنداری در این دشت و بلا مانده ام در چنگ دشمن مبتلا؟ عاجزی از خانمان آواره‌ام نیست بهر دفع دشمن، چاره‌ام؟ در سر عاشق هوای دیگرست خاطر مردم بجای دیگرست نیست جز او در رگ و در پوستم بی‌خبر از دشمن و از دوستم من ندانم دوست کی، دشمن کدام ای عجب این را چه اسم آن را چه نام؟ □آن‌جا دیگر دوست و دشمن معنایی ندارد. امام حسین در آن مقام از تعین عباس خالی است که همان مقام واحدیت است. هیچ چیزی آن جا راه ندارد. آن‌جا خلوت خانه‌ی خداست. آن‌جا لایتناهی است و قید هم آن‌جا راه ندارد. آن‌جا اطلاق محض است یعنی بی حدی محض است. آن‌جا حسین خداست و خدا هم حسین است. جناب عمان سامانی می‌گوید من حسین اللهی‌ام تکفیر کو؟ آن‌جا دیگر دوئیتی باقی نمانده‌است... ○چون خودی را در رهم کردی رها ○تو مرا خون، من تو رایم خون‌ بها □خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: «من عشقته قتلته و من قتلته فعليّ ديته و من عليّ ديته فأنا ديته». اگر من کسی را بکشم، خودم خون بهای او هستم و خودم را جایگزین او می‌کنم. ○مصدری و ماسوی مشتق تو راست ○بندگی کردی خدایی حق تو راست □آن جا امام حسین علیه السلام خلیفة الله می‌شود و بلکه بالاتر از آن، خلیقة الله می‌شود و حتی بالاتر از آن به مقام احدیت راه پیدا می‌کند. بین امام حسین و خدا فقط یک فرق است. این که او به ذات خداست و حسین علیه السلام مظهر و ظل آن خداست. لفظ ضیق است و ما نمی‌توانیم این معانی را به لفظ شرح دهیم... امام حسین در مقام احدیت است که اول ظهور ذات حق متعال است و از هر لحاظ شبیه خدا است الا این که خدا هیچ قیدی ندارد و حتی اطلاق هم قید او نیست یعنی در مورد ذات خدا حتی نمی‌توانیم بگوییم او بی منتهاست تا این بی‌ منتها بودن برای ذات غیب الغیوبی قید محسوب شود. ولی حسین بی منتهاست و این قید اوست. تنها فرق امام حسین علیه السلام و خدا این است که امام حسین جلوی آن خدا عشق بازی می‌کند و عاشق و بنده اوست ورنه همه‌ی کمالات خدایی را بالعرض از ذات حق تبارک و تعالی داراست. ○هر چه بودت داده‌ای اندر رهم ‌ ○در رهت من هرچه دارم می‌دهم
□○عبودیت مطلقه○□ □در سیر الی الله اوج سیر سائر الی الله به مطلقه ختم می شود. در مراحل پایین تر می تواند نسبت به هر اسمی از اسماء الله محقق شود. یعنی یکی بشود عبدالرّحمن، یکی بشود عبد الرّحیم، یکی بشود عبد الودود، یکی بشود عبد الغفّار، یکی بشود عبد الجبّار، یکی بشود عبد القهّار، یکی بشود عبد الکریم، یعنی عبودیت به اسماء مختلف می تواند تعلق بگیرد. اما بالاتر از آن وقتی است که به «الله» برسد، یعنی فرد بشود عبدالله. «الله» اسمی است که همۀ اسماء در آن جمع هستند. «الله» اسم اعظم حق متعال است. این عبودیتی است که نسبت به اسم «الله» واقع شد. قبل از این که ذات مقدّس حقّ متعال تجلّی اسمائی بکند و اسماء و صفات حقّ متعال تعیّن پیدا کنند، قبل از آن هم خدا در مرتبه ای فوق مرتبۀ اسماء و صفات هست! حال اگر عبودیت به او متوجه شود، او دیگر عبدالله هم نیست، آن حقیقت حقیقتی است که اسم ندارد. «لا اسم له و لا رسم له» آنجاست که فقط به او می شود به «آن» اشاره کرد، بدون هیچ اسمی. لذا می شود «عبده». «عبده» بالاتر از عبدالله است. این عبودیت مطلقه قلّه ای است که در بین تمامی انبیاء عظام رسول خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم به آن نائل شده است. این قلّۀ عبودیت مطلقه را فقط پیغمبر خاتم فتح کرد. لذا در قران کریم در مورد پیغمبر اکرم به «عبده» بدون این که کنارش اسم به کار رود یاد شده است. اینها نکته های ظریفی در آیات است. □۱- آیۀ اول سورۀ : «سبحان الّذی اسری بعبده لیلاً» منزه است خدایی که بندۀ خود را به سفری شبانه برد. اینجا اسمی نیست، معلوم نیست این «بعبده» کیست، اما کاملا معلوم است؛ تنها کسی که «عبده» است رسول الله خاتم است. □۲- آیۀ یکم سورۀ : «الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتاب» حمد و سپاس سزاوار خدایی است که قران را بر عبد خود فرو فرستاد. اینجا هیچ توضیحی کنارش نیست که نشان دهد«عبده» کیست، اما کاملا مشخص است که رسول الله است. □۳- آیۀ اول سورۀ : «تبارک الّذی نزّل الفرقان علی عبده» مبارک و سرشار از برکت است خدایی که فرقان را بر خود فرو فرستاد. آیۀ دهم سورۀ نجم: «فأوحی الی عبده ما اوحی» پس وحی کرد به بندۀ خود آنچه را که وحی کرد. در همۀ این آیات مقصود از «عبده» رسول الله است. □۴- آیۀ نهم سورۀ : «هو الّذی ینزّل علی عبده آیاتٍ بیّنات» او خدایی است که بر عبد خودش آیات روشن و بیّن الهی را فرو می فرستد. □تعبیر «عبده» در مورد یکی از انبیای دیگر هم آمده است، اما کنار «عبده» بلافاصله اسم او آمده است. آیۀ دوم سورۀ مریم در مورد زکریای پیغمبر است: «ذکر رحمة ربّک عبده زکریّا» اینجا کنار «عبده» بلافاصله اسم «زکریا» آمده است. اما تنها کسی که با تعبیر «عبدَه» یا «عبدُه» یا «عبدِه» در آیات از او یاد شده بدون این که اسمی از او برده شود و کاملا هم متعیّن است که راجع به که است، پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است. این مقام مطلق حقّ متعال، اوج سیر و عبد در مسیر سلوک الی الله است. لذا از همین جا هم باز خاتمیت پیغمبر روشن می شود، چون پیغمبر به انتهای راه رسیده است و راهی باقی نمانده است که پیامبر دیگری طی کند!" □استاد مهدی طيب _ جلسه ٢٠ بهمن ٩٠□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□میلاد با سعادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و صادق آل محمد، امام جعفر بن محمد علیهما السلام مبارک و فرخنده باد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●" رسول مهربان "●□ □ای مردم شما را رسولی آمد از میان خودتان که رنج و محنت شما سخت بر او گران می آید و بسیار مشتاق و حریص بر هدایت شماست، و با مومنان رئوف و مهربان است. (توبه: ۱۲۸) □رسول الهی چندان رئوف و مهربان است و چندان شفقت بر خلق دارد که نمی تواند رنج و محنت آنان را تحمل کند، نمی تواند ببیند که مردم به سبب جهل و تعصبات و خودخواهی ها دائماً به یکدیگر ستم کنند و از اینهمه نعمتهای الهی که خداوند در اطرافشان نهاده است محروم بمانند. بنابراین تمام وجودش شور و اشتیاق می شود که مردمان را به شادی و سعادت که نخستین شرط آن صلح و دوستی و دانش و فضایل اخلاقی است دعوت کند. □●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○تاریخ پایان المیزان و توصیه‌ای به طلاب علوم دینی ○□ □مرحوم علامه طباطبایی، در آخر تفسیر تاریخ اتمام را مرقوم فرموده به این عبارت: تم الکتاب و الحمدلله و اتفق الفراغ من تألیفه فی لیله القدر المبارکه الثالثه و العشرین من لیالی شهر رمضان من شهور سنه اثنتین و تسعین و ثلاثماته بعد الالف من الهجره و الحمدلله علی الدوام و الصلوه علی سیدنا محمد و آله السلام. □طلاب عزیز ما سرمشقق بگیرند که حضرت علامه طباطبائی شب قدر را به بحث و تحقیق آیات قرآنی احیا می کرد و تفسیرش در این شب فرخنده به پایان رسید، آری اینچنین باید بکار بود و به شعر رسا و شیوای شمس الدین محمد بن محمود آملی صاحب نفائس الفنون: ○به هوس راست نیاید به تمنی نشود ○کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد □○یادنامه فیلسوف الهی، علامه طباطبایی، خرداد۶۱، نشریه شماره ۴۷ حزب جمهوری اسلامی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□همه‎ی خلق از یهود و نصاری و پیروان سایر مذاهب و ادیان، همه امّت پیغمبر آخرالزّمانند. روز قیامت وقتی هر امّتی به سراغ پیامبر خود رفت و همه‎ی انبیا با امّت‎هایشان نزد پیامبر آخرالزّمان آمدند و از او طلب شفاعت نمودند، معلوم می‎شود که همه امّت پیامبر اسلامند. □خداوند به پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود تو را برای کافّه‎ی ناس فرستادم و یک نفر از بشر را هم استثنا نکرد. قبول خود خلق هم چندان شرط نیست. امروز همه‎ی مخلوقات، از انسان و حیوان و سعید و شقی، همه بر سر سفره‎ی حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم رزق می‎خورند. □عارف بالله حاج اسماعیل دولابی□ □○مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا