□●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●□
□●آنهایی که شهید شدند، آنهایی که شهید دادهاند، در راه خدا رفتهاند و در راه خدا بودهاند، و خدا میداند چه تاجی بر سر اینها گذاشته شده، ولو بعضیها نمیبینند مگر بعد از اینکه از این نشأت بروند. بعضیها هم که اهل کمالند، شاید در همینجا ببینند که «فلانی» بر سرش تاج است،[یا] «فلانی» بر سرش تاج نیست!! شهادتِ نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از سوی خداست.
□●بهسوی محبوب، ص ١١٢●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○ #علامهحسنزادهآملی○□
□کار علمای دین این است که مردم را از حیرت ضلالت و جهالت رهایی بدهند.
مردم بدانند که چه کاره اند.
مردم به مبدأ و معادشان آشنا بشوند.
و بدانند که این خانه صاحب دارد.
و بدانند که نظمی هست و حسابی هست و کتابی هست.
□جناب سیدالشهدا برای این جهت قیام فرمود.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حرف_حساب
○چشمِ بسته به دنیا می آییم ؛ چشمِ بسته هم از دنیا می رویم " فاصله بین این دو را با #چشمان_باز زندگی کنیم .
#ضرورت_مطالعه
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○قدوسی نجفی، مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی○□
□یکی از اساتید حوزه علمیه برای من نقل کرد که روزی به بیت علامه رفتم و درخواست کردم ذکری به من ارائه کنید که در سلوک خودم استفاده کنم و علامه ذکر یونسیه را به من تعلیم داد. من گفتم این ذکر را میدانم، یک ذکر دیگر هم بفرمایید و ایشان فرمودند باید به این ذکر عمل کنی و زمانی که آثارش پدیدار شد بیایید ذکر دوم را بگویم.
□من سوال کردم آثار آن باید چگونه پدیدار آید که من متوجه شوم؟
ایشان فرمودند در همین خیابان صفائیه که قدم میزنی باید صدای تسبیح درختان را بشنوی؛ هر زمان شنیدی بیا تا ذکر دوم را برایت بگویم!
@mohamad_hosein_tabatabaei
● آيات 284 ، سوره بقره
لِّلَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ وَ إِن تُبْدُوا مَا فى أَنفُسِكمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشاءُ وَ يُعَذِّب مَن يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ(284)
● ترجمه آیه
آنچه در آسمانها وآنچه در زمين است ، ملك خدا است ، و شما آنچه در دل داريد چه آشكار كنيد و چه پنهان بداريد خدا شما را با آن محاسبه مى كند، پس هر كه را بخواهد مى آمرزد، و هر كس را بخواهد عذاب مى كند، و خدا به هر چيز توانا است .(284)
● بيان آيه
لِّلَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ
اين جمله دلالت دارد بر مالكيت خداى سبحان نسبت به عالم ، يعنى آنچه در آسمانه و زمين است و منظور از آن ، زمينه چينى است براى جمله بعد، كه
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 671
مى فرمايد: ((و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به الله )) و مى خواهد بفرمايد آنچه در آسمانها و زمين است ، كه از آن جمله ، شما انسانها و اعمال شما است ، و آنچه كه دلهاى شما كسب مى كند همه و همه ملك خدا است ، و خدا محيط به شما و مسلط و مشرف بر اعمال شما است ، و براى او هيچ تفاوتى ندارد كه شما اعمالتان را علنى انجام دهيد، و يا پنهانى ، هر جور انجام دهيد، خداوند شما را به آن محاسبه مى كند.
و چه بسا مى توان نكته اى را از ظاهر آيه دريافت ، و آن اين است كه در آيه شريفه بين چهار چيز دو به دو مقابله افتاده ، يعنى بين زمين و آسمان يك مقابله ، و بين صفات درونى و اعمال ظاهرى يك مقابله شده ، در نتيجه آسمان هم سنخ و هم طراز اعمال نفس ، و صفات درونى است ، و زمين ، هم سنخ اعمال بدنى قلمداد شده ، پس وقتى مى فرمايد: آنچه در آسمانها است ملك خدا است ، نتيجه مى دهد پس صفات نفسانى بشر نيز ملك او است ، و وقتى مى فرمايد: ((و ما فى الارض )) نتيجه مى دهد كه پس اعمال انسانها نيز ملك او است ، و در آخر نتيجه مى دهد: آنچه در دلهاى آنان پوشيده هست ، چه اظهار بشود و چه نشود ملك خدا است ، و به زودى خداى تعالى با محاسبه خود در اين ملك تصرف خواهد كرد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● #سیره_عبادی حضرت آیت الله بهجت
(برگرفته از کتاب #بهجت_الدعاء؛ مجموعه عبادات، ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد سفارش حضرت آيتالله بهجت رحمهالله)●■
■«اگر میخواهید #دعا کنید و واقعاً دعا و خواستن از خدا باشد، دعا تشریفاتی دارد، اگر میخواهید از ناحیه دعا به جایی برسید، زبان حالتان این باشد: تسلیم خدا هستیم، هرچه بخواهد بکند، بنا داریم عمل به وظیفۀ #بندگی کنیم».
■منظور اینکه، حال که از کاستیهای خود باخبریم و میدانیم سزاوار بخششهای خداوند نیستیم، خاضعانه درخواستهای خود را از او بخواهیم.
■●بهجتالدعاء، ص٢۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●در سیر ایمانی خود، وقتی حجّت خدا را ملاقات کردی، به سکون و #آرامش میرسی؛ به نحوی که اگر آسمانها و زمین زیر و رو شود، تکان نمیخوری. صاحب این مسکن امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه است.
□●اَلمُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لا تُحَرِّکُهُ العَواصِفُ:
مؤمن مثل کوهِ پایدار و مستحکم است که بادهای تند آن را تکان نمیدهند. قرآن فرمود:
وَ الجِبالَ اَوتاداً: و کوهها را میخهای خیمهی زمین قرار دادیم. وقتی مؤمن روی زمین مینشیند، همه را آرام میکند. آرامش کوهها و زمین هم به وجود #مؤمن است. هر کس با او یگانه باشد و با او بنشیند، هر چه هم که غصّه و حزن و اندوه داشته باشد، تا با اوست، اثری از آنها در او وجود نخواهد داشت و به او صدمهای نمیزنند.
□●مؤمن مثل درختهای صحرایی است که تندبادها آن را محکم و استوار کرده است. مؤمن اگر #ابتلائات_دنیا را به خاطر ایمان تحمّل کند و طاقت بیاورد، قوی میشود و هنگام بادهای تند حوادث، هر چه هم که حوادث سختی مثل زلزله و #سیل و قحطی و #گرانی و بیاید، ذرّهای تکان نمیخورد و آرام مینشیند و دیگران به او پناه میبرند و آرامش مییابند.
□●مصباح الهدی، ص٦٣-٦٤●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□
□هفتاد عقبه بین دنیا و آخرت است که مربوط به صفات خوب و بد است.
□هفتاد صفت خوب وجود دارد که اصحاب کربلای انسانند و در راه، شهید میشوند.
□در مسیر راهی که طی میکنی و پیش میروی، باید مثل اصحاب امام حسین علیه السّلام که تک تک به میدان رفتند و شهید شدند، آن صفات را معتدل و یک یک مصرف کنی تا به مقصد برسی.
□هر یک از صفات خوب سرانجام در خلق پیاده میشود. کسی که از اسم غفّار بهره ببرد، نه به کسی بدهکار است و نه از کسی طلبکار؛ هم او بخشید و هم او را بخشیدند. سایر اسماء، مثل ستّار هم همینطور.
□●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" یار هم باشیم "○□
○ملول از همرهان بودن طریقِ کاروانی نیست
○بِکِش دشواریِ منزل به یادِ عهدِ آسانی
#حافظ
□اکنون که ما قافله آدمیان فراخنای جهان را صحرا به صحرا و کوه به کوه طی می کنیم مباد که با همراهان و همسفران تندی و تلخی کنیم و ملالت و ملامت پیش آوریم بلکه باید به یاد آن روز خوش که در منزل پایان فرود می آییم و بارهای فراق را از دوش می افکنیم و به دیدار اهل و عزیزان خود می رسیم و وجد و سرور و شادی می کنیم، این دشواری های گذران قافله را بر خود آسان گردانیم. این بیت خود یک افیون آرام بخش و بی زیان است که در دکان هیچ عطاری یافت نمی شود مگر فریدالدین عطار نیشابوری و سعدی و حافظ شیرازی.
□○برگرفته از کتاب "در صحبت حافظ"
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۲ □کربلا جلوهای از قیامت امام حسین علیه السلام در عالم ماده بود. ○جمع یک سر ا
#مصارع_عشاق
قسمت ۴۳
□امام حسین علیه السلام این گونه در کربلا عشق بازی کرد و علی اصغرش را هم در راه خدا داد. حضرت علی اصغر تجلی ذات حق متعال بر امام حسین بود. در «إلهی بِدَمِ المَظلُوم»، منظور خون علی اصغر علیه السلام است. او مقام خاتمیت بود بر مقام مظلومیت اباعبدالله الحسین علیه السلام. خدا عشق بازی حسین را دید و جبرئیل را فرستاد و گفت من پذیرفتم، تو برندهای و دیگر نمیخواهد ادامه دهی. اما امام حسین گفت نه! من در مقام ازلی با تو عهد بستم. خدا به امام حسین فرمود:
○کشتگانت را دهم من زندگی
○دولتت را تا ابد پایندگی
□خدا گفت من همه شهدا و عاشقانت را زنده میکنم و به تو هم عمر جاوید میدهم، دیگر ادامه نده...
شاه گفت ای محرم اسرار ما
محرم اسرار ما از یار ما
گرچه تو محرم به صاحبخانهای
لیک تا اندازه ای بیگانه ای
ای ملک وحی!
آن که از پیشش سلام آورده ای
وآن که از نزدش پیام آوردهای
بی حجاب اینک هم آغوش من است
بی تو رازش جمله در گوش من است
از میان رفت آن منی و آن تویی
شد یکی مقصود و بیرون شد دویی
گر تو هم بیرون روی، نیکوترست
زان که غیرت آتش این شهپر است
□امام حسین علیه السلام به جبرئیل گفت بین من و دوست حائل نشو. در ظاهر هم اینگونه شد، چون ظاهر و باطن عالم با هم تطابق دارند. ظاهرش این بود که خورشید در نهایت گرمای خودش بر حسین تابید. این امر الهی بود. در برخی از نقل ها است که شیطان اینجا شیطنتی کرد. خدا به خورشید امر کرد تا در بالاترین حد خودش بر حسین بتابد تا تشنگی در بالاترین حد خودش بر امام حسین علیه السلام غلبه کرد. آن خورشید ذات هم در بالاترین مرتبهی ممکنش بر امام حسین علیه السلان تجلی کرد. جبرئیل آمد بین امام حسین و خورشید ایستاد اما امام حسین علیه السلام به او گفت برو کنار...
○جبرئیلا رفتنت زین جا نکوست
○پرده کم شو در میان ما و دوست
○رنجش طبع مرا مایل مشو
○در میان ما و او، حایل مشو
□کار به آخر رسید و حسین برنده شد. «وَ غِيضَ الْماءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ» (هود/۴۴)آب خشک شد و الشمر جالس علی صدره... دل خوبان خدا از سرّ الشمر جالس علی صدره خون است... دیگر این جا گفت و گو را راه نیست. آنجا دیگر به زبان نمیآید و هر کس هم بخواهد به زبان بیاورد، زبان او میسوزد. خدا به حسین فرمود بیا! و او پاسخ داد نمیآیم... پرسید چرا؟ گفت یارانم را چه کنم؟
○انما العاشقون مذبوحون
○عندباب الحبیب مطروحون....
□خدا فرمود با من بیا و در من فانی شو و همراهانت را هم بیاور. امام صادق علیه السلام فرمود امام حسین علیه السلام مدام به اصحابش نگاه میکند.
از سر زین بر زمین آمد فراز
وز دل و جان برد بر جانان نماز
با وضویی از دل و جان شسته دست
چار تکبیری بزد بر هرچه هست
قصه کوته شمر ذی الجوشن رسید
گفت و گو را، آتش خرمن رسید
ز آستین، غیرت برون آورد دست
صفحه را شست و قلم را سرکشت
□و حسین وارد وادی اطلاق شد... چه خوب! چون تا مطلق نشوی، مخاطب به خطاب «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي» نمیشوی. چون مقید نمیتواند همه جا وارد شود اما حسین که همهی قیدها را کنار زد و بی انتها شد، دیگر همه جا هست. خدا گفت در دل بندگان من و در جَنَّتِي، یعنی ذات من وارد شو. لذا حسین همه جا هست؛ از ذات خدا تا همین جایی که ما هستیم! وقتی امام حسین علیه السلام وارد وادی اطلاق شد، دو اتفاق افتاد. یکی آن که رحمة الله الواسعة و رحمت رحمانی حق متعال شد و دو اینکه او در همه جا هست چون عباد خدا، کل ماسوی الله است. همه عبد خدا هستند. «و کیف تنکر العشق و ما فی الوجود إلا هو». چطور عشق را انکار میکنید؟ که در عالم جز عشق نیست. لذا کنه هر چیزی را که بشکافی، از دلش حُسن و حسین بیرون میآید.
○به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
○عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
□این شد عشق ساری در هر چیزی لذا هیچ چیزی در عالم نیست الا آن که حسین آنجاست. وقتی بیحد میشود در همه جا حضور پیدا میکند و این خاصیت بیحدی است. محدود، محدود است و در آن محدودهی خودش است. امام حسین کاری کرد که انبیا و اولیا نتوانسته بودند. خدا هم با وضع تشریعش نتوانست این کار را بکند. خدا این همه پیامبر فرستاد که خوب باشید، گناه نکنید و... اما دید بشر نمیتواند...
#ح_م
□○" نیروی خرد "○□
○اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
○که به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود
#حافظ
□○اسم اعظم خود انسان است که نهایتا به نیروی خرد از نقصان به کمال می رود و زود باشد که بر خلاف پیشگویانِ افولِ فرهنگ، فرهنگ نوینی بر پایه فهم و دانش پدید آید که در فروغ آن بَدان بدانند که خوبی از بدی بهتر است و همه به نیکی گرایند و بهشت را از آسمان به زمین آورند.
□○برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□
□●ریشهی همهی مفاسد در دنیا سه چیز بیشتر نیست؛ یکی کبر که اوّل بار سبب شد ابلیس به خاطر آن از فرمان خدا تمرّد کند و به آدم سجده نکند و راندهی درگاه الهی شود، دوم حرص که اوّل بار سبب شد آدم و حوّا در بهشت که انواع تنعّمات برایشان فراهم بود، زیادهخواهی کنند و از گندم که هیچ نیازی به آن نداشتند، بخورند و از بهشت رانده شوند، و سوم حسد که اوّل بار سبب شد قابیل برادرش هابیل را به قتل برساند. کبر و حرص و حسد از آثار حبّ دنیا میباشند.
□●توجّه کردن انسان به ضعف و نقص و معایب خودش او را از کبر مبرّا میکند. قناعت کردن به آنچه خداوند روزی وی ساخته است و پی بردن او به اینکه آنچه خداوند به او نداده، به مصلحتش نبوده است و چیزی که مال او نیست و برای او مقدّر نشده است، هر چه هم تقلاّ کند، محال است به او برسد، او را از حرص منزّه میسازد. فهمیدن اینکه حسد و خواستار محروم شدن دیگری از آنچه خدا روزیاش ساخته، زیانی به شخص مورد حسد نمیرساند و فقط ایمان و امان حسود را نابود میکند، او را از حسد نجات میدهد.
□●متکبّر با خاک نمینشیند، زمین هم از او خوشش نمیآید.
□●خداوند منزّه است و کسی نمیتواند به او تکبّر بفروشد. هر کس تواضع کند، به او میگوید بیا. در روایت هست که ملائکه به کسی که تواضع کند، میگویند: اِرفَع: بالا بیا و کسی را که تکبّر کند، بر سرش میزنند و میگویند: ضَع: پایین برو.
□●تکبّر را از بچّگی در فرزندانت از بین ببر. بنّایی که داری، بچّهات را هم قاطی کن و بگذار سنگ و خاک بردارد تا تکبّرش از بین برود. خودت هم کار کن و خاک ببر تا تکبّرت از بین برود.
□●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□
@mohamad_hosein_tabatabaei