eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
« ! » ■●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■[در] مجالس ما، انفراد ما، خلوت‌های ما، او (امام زمان علیه‌السلام) ما را می‌بیند؛ [اگرچه] ما او رو نمی‌بینیم. [به‌دلیل آنکه] عینک ما، یک قدری آلوده است و الا ما هم همان‌جور، ما هم می‌دیدیم. غائب از خواص که نیست، غائب از دیگران است. ■بنده، خودم دیده بودم اون آقایی را که یکی دو دفعه، خدمت حضرت مشرف شده بود و [ایشان را] در حال استراحت در مسجد کوفه دیده بود، و یک کسی هم(درخدمتشان) مثل خادم ،باد می‌زد. گفتم: خب این آقا کیه اینجا خوابیده شما باد می‌زنید؟ گفت: آقای عالَمه. گفتم: آقای عالَمه یا آقای عالِم[هست]؟ گفت: نه! می‌گم که ... تا به اینجا که رسید، او (حضرت)یک حرکتی کرد، حرکتی داد دستش را(به اشاره به خادم) به طرف او که دیگه بیش از این نگو. ملاحظه فرمودید؟ آقای عالَم [هست]. @mohamad_hosein_tabatabaei
#عکسنوشت □●آن ضرورتى كه از طرح انسان در هستى برمى‏‌خاست، #امامت را مطرح مى‏‌كند. و همين ضرورت، عطش و نياز به امام را در تو شكل مى‏‌دهد؛ و اين عطشِ شكل گرفته و اين عشق مبدل، تو را به تهيه زمينه‏‌هاى آن حكومت، در آن وسعت و با هدف بزرگِ بالاتر از آزادى و عدالت و رفاه و تكامل، وامى‏‌دارد. اين‏جاست كه قلب مالك كه از عشق على سرشار شده، او را به جدايى از على كه از جانش بيشتر احساسش مى‏‌كند، دستور مى‏‌دهد. مالك مى‏‌رود؛ ولى در اين جدايى با على جمع است و هماهنگ است. خنك آن‏ها كه در جدايى‌‏شان با هم بودند؛ بيچاره ما كه در جمع‏مان ناهماهنگ‏يم. □●استاد #علی_صفایی تو مى‌آيى، ص ۹۰●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■دنیا قبر مؤمن است. شیعیان امیرالمؤمنین علیه السّلام قبرشان همین دنیاست و لذا هر چه را در روایات در مورد عالم قبر گفته شده است می‎توانند در زندگی دنیویشان پیدا کنند. در دنیا دو دسته افراد به سراغ مؤمن می‎آیند و معاشر او هستند؛ یک دسته کسانی که او را اذیت می‎کنند و غصّه‎دار و محزون می‎کنند، یک دسته هم کسانی که به او محبّت می‎کنند و به او بشارت می‎دهند و او را خوشحال می‎کنند. این دو دسته هم‌نشین و معاشر خوب و بد، مال عمل خود آدم است. این رفیق‎ها با هم مقابله می‎کنند و هر کدام که غالب شد، دسته‎ی مقابل بساطش را جمع می‎کند و می‎رود. ■ان‎شاء‎الله طوری عمل کنیم که رفقای خوب زیاد شوند. از خدا بخواه که رفقای اهل دنیا را کم کنی و رفقای خوبت را زیاد کنی. کسی که رفقای قشنگش بروند و آشغال‎ها باقی بمانند، خیلی به او سخت می‎گذرد و اگر آشغال‎ها بروند و قشنگ‎ها بمانند، خیلی به او خوش می‎گذرد. ■خدا دو قبر برای مؤمن قرار نمی‎دهد. اگر مؤمن حواسش جمع باشد و این را پیدا کند که همین دنیا قبر اوست، پس از فوت، دیگر فشار قبر و حساب قیامت نخواهد داشت، ولی اگر این را نفهمد، همه‎ی آنها پس از فوتش برای او وجود خواهد داشت. انبیا علیهم السّلام خواسته‎های مردم را برمی‎آورند و فشار قبر را از مردم برمی‎دارند. کسی که حاجات کسی را برآورده کند، فشار قبر را از او برداشته است و خدا هم فشار قبر را از خود او برمی‎دارد. ■نان نداشتن، پول نداشتن، قدرت نداشتن بر انجام کاری که فرد می‎خواهد انجام دهد، اینها فشار قبر مؤمن است. کمک کنید فشار قبر را از مردم بردارید، چون خدا فشار قبر را در دنیا و بعد از مرگ، از شما بر می‎دارد. اگر اشخاص بزرگ را شناختی و توانستی فشار قبر یکی از آنها را کم کنی، برای همه فشار برداشته می‎شود. ان‎شاء‎الله خدا فشار قبر را در دنیا از همه بردارد. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
#علامه_حسن_زاده_آملی ■ما به شهیدانمان اظهار تذلل، تواضع، بر آنها اشک می ریزیم، خاکشان را می بوسیم؛ عکسشان را می بوسیم؛ خاکشان را گرامی می داریم؛ چرا؟ در راه این هدف شهید شدند؛ در راه احیای این حقیقت شهید شدند؛ نامشان زنده است؛ آنها ضرر نکردند. ما در معرض خطریم. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●" رقص عشق "●■ ■خوشنویسی را می توان " رقص کمیات متصل قارالذات " نامید و چنانچه در سماع درویشان خرقه از تن می رقصد و تن از جان و جان از جانان، در سماع قلم نیز قلم از دست می چرخد و دست از بازو و بازو از سر و سر از دل و دل از دلدار و کاغذ ایستگاه نهایی حرکتی است که از جاذبه دل در کرشمه دلبری آغاز شده است. ■در کار خوشنویسی نیز مانند دیگر هنرها سر و دست و دل سه یار یکدیگرند، اما هنر را نخست دل آغاز می کند که همه فتنه ها از اوست و همه از دست او فریاد و فغان کنند و نوای دل ای دل سر دهند: ●مگر شیر و پلنگی ای دل، ای دل ●به مو دائم به جنگی ای دل، ای دل ●اگر دستم فتی خونت بریزم ●بوینم تا چه رنگی ای دل، ای دل #باباطاهر ■●برگرفته از کتاب " مقالات " نوشته و خوشنویسی: حسین الهی قمشه ای●■ ●متن خوشنویسی: خوی من با خوی تو آمیخته● @mohamad_hosein_tabatabaei
●خلق الله للحروب رجالا ●و رجالا لقصعه و ثرید ■یعنی: "خداوند گروهی را برای حمله با دشمن درمیدان جنگ آفرید و گروهی را برای حمله به کاسه ی ترید نان و آبگوشت ! " از طینت خبرمی دهد. ■●نامه ها و برنامه ها استاد علامه حسن زاده ی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■أَنْتَ إِلٰهِي وَسَيِّدِي وَمَوْلايَ اغْفِرْ لِأَوْلِيائِنا ، وَكُفَّ عَنَّا أَعْداءَنا ، وَاشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا ، وَأَظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيَا ، وَأَدْحِضْ كَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلىٰ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. ■رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ■اللَّهُمَّ احْرُسْنا بِحِراسَتِكَ وَاحْفَظْنا بِحِفْظِكَ وَاكْلَأْنِا بِكَلائَتِكَ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●اميرالمؤمنين علیه السّلام بعد از وفات رسول خدا هيچ روزى را مصيبت بارتر و ناگوارتر از روز شهادت فاطمه سلام الله علیها ندید ■●اميرالمؤمنين علی علیه السّلام بعد از وفات رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم هيچ روزى را مصيبت بارتر و ناگوارتر از روز شهادت فاطمه سلام الله علیها نديد. از دست دادن او به اندازه‌اى براى اميرالمؤمنين علیه السّلام سخت بود كه بر او نوحه خوانده، گريه كرده و از جدايى او شكايت مى‌نمود و مى‌فرمود: «جان من در زندان آهِ اندوهبار من است. كاش جانم با آه‌ها خارج مى‌گرديد. بعد از تو خيرى در زندگى نيست و گريه‌ام از ترس اين است كه زندگيم طولانى شود.» ■●و نيز مى‌فرمود: «از دست دادن فاطمه بعد از احمد، دليل بر اين است كه هيچ دوستى جاويدان نمى‌ماند و چگونه زندگى گوارايت خواهد بود بعد از فقدان آنان، بجانت سوگند، اين چيزى است كه اصلاً امكان ندارد. انسان مى‌خواهد دوستش نميرد ولى اين محال است.» ■●المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 284 ، سوره بقره بخش سوم ● اقوال نادرستى كه در تفسير آيه : ((ان تبدو ما فى انفسكم ..و))گفته
آیات 284 ، سوره بقره بخش چهارم بحث روايتى ● بحث روايتى : (روايات مختلف و معارضى كه در باره نسخ يا عدم نسخ آيه ((ان تبدو:)) آمده است در صحيح مسلم از ابى هريره روايت كرده كه گفت : وقتى آيه : ((لله ما فى السموات و ما فى الارض ، و ان تبدوا ما فى انفسكم ، او تخفوه يحاسبكم به الله )) بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل گرديد، اصحاب را سخت گران آمد، لذا نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله وسلم ) آمده به زانو نشستند، و عرضه داشتند: يا رسول الله هر عملى از قبيل نماز و روزه و جهاد و صدقه كه براى ما مقدور باشد بر ما تكليف بكن ، ولى اين آيه از طاقت ما بيرون است . رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: آيا مى خواهيد همان را بگوئيد كه قبل از شما اهل كتاب گفته بودند، كه ((سمعنا و عصينا - شنيديم ولى نافرمانى كرديم ))؟، نه اينطور نگوئيد، بلكه بگوئيد: ((سمعنا و اطعنا، غفرانك ربنا و اليك المصير - يعنى شنيديم و اطاعت كرديم ، پروردگارا! از تو آمرزش مى جوئيم و بازگشت به سوى تواست )) و چون مردم اين را مكرر گفتند تا زبانشان به گفتن آن رام شد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 675 دنبالش خداى تعالى اين آيه را نازل كرد: ((آمن الرسول بما انزل اليه من ربه و المؤمنون ...)) و چون مردم به مضمون اين آيه عمل كردند، و به خدا و ملائكه و كتب و رسولان خدا ايمان آوردند، خداوند آيه قبلى را كه مى فرمود: ((ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه )) را با جمله :((لا يكلف الله نفسا الا وسعها... نسخ فرمود. مولف : اين روايت را الدرالمنثور هم از احمد، و نيز از مسلم و ابى داود (در كتاب ناسخش )، و ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم از ابى هريره آورده ، و قريب به اين مضمون را به چند طريق از ابن عباس نقل كرده ، و مساله نسخ را به چند طريق از غير ابن عباس مانند ابن مسعود و عايشه نيز نقل كرده است . و از ربيع بن انس نقل كرده كه گفته : آيه مورد بحث محكم است ، يعنى نسخ نشده ، چيزى كه هست منظور از محاسبه (اين نيست كه در قيامت در برابر نيت ها و يا صفات بد هم كيفر خواهد بود، بلكه مراد) اين است كه خداى تعالى در قيامت (از احوال و اوصاف درونى ) و از اعمال شما خبر مى دهد. و از ابن عباس به چند طريق نقل كرده كه گفته است : آيه شريفه مخصوص كتمان شهادت واداى آن است ، پس آيه از آيات محكمه است و نسخ نشده . و از عايشه هم روايت كرده كه گفت : منظور از محاسبه اى كه در آيه آمده ، غم و اندوهى است كه به شخص عازم به گناه در اثر ترك آن گناه مى رسد، پس آيه به حكم اين روايت محكم است نه منسوخ . و از طريق على (عليه السلام ) از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه : ((و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه )) گفته ، اين آيه درباره ظاهر و باطن شما است ، مى فرمايد: خداوند با آن دو به حساب شما مى رسد، پس اين آيه نسخ نشده ، ولى وقتى خدا خلائق را در قيامت جمع مى كند، مى فرمايد: من شما را به آنچه در دل پنهان مى كرديد، و حتى ملائكه من هم از آنها خبردار نشدند، خبر مى دهم ، و اما خداوند مؤمنين را بعد از خبر دادن در مورد آنچه به دل گذرانده اند مى آمرزد، و اما اهل شك و ترديد را خبر مى دهد به تكذيبى كه در دل نهان داشتند، ((ولكن يواخذكم بما كسبت قلوبكم )). ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 676 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●لوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما●■ ■اين حديث شريف قدسی را مكرّر شنيده‌ايد كه خداوند متعال خطاب به پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: ■ای پيامبر لوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ اگر ای رسول، تو نبودی همه‌ی افلاک را نمی‌آفريدم، همه آفرينش و خلقت را نمی‌آفريدم. ■باغبانی كه باغ بزرگی را با زحمت خودش؛ زمين را بيل می‌زند، علف‌های هرزه‌اش را كنار می‌ريزد، نهال را در آنجا هرس می‌كند، جوی آبی را به سمت آن درخت می‌كشد و آب را در آن جوی جاری می‌كند، به اين درخت كود می‌دهد، سموم دفع آفات می‌زند، مدّتهای مديد از اين درخت نگهداری می‌كند، زحمت می‌كشد، تمامی اين‌ها به خاطر چيست؟ ■به خاطر آن گلی است كه اين درخت قرار است بدهد، به خاطر آن ميوه‌ای است كه اين شجره بايد به بار بنشاند، كه اگر نبود اين گل معطّر، اگر نبود آن ميوه شيرين، هرگز اين باغبان آن زمين را بيل نمی‌زد، هرگز آن نهال را هرس نمی‌كرد، هرگز جويبارِ آبی جاری نمی‌كرد، هرگز كود نمی‌داد، هرگز سموم دفع آفات نمی‌زد، هرگز علف‌های هرزه را كنار اين درخت هرس نمی‌كرد. همه‌ی اينها به خاطر وجود آن گل معطّر، آن ميوه‌ی شيرين اين درخت است. ■درخت آفرينش هم اين‌گونه است، اين درخت آفرينش هم گل سرسبد دارد كه وجود مقدّس پيغمبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است. گل معطّر اين درخت، ميوه‌ی شيرين درخت آفرينش، وجود مقدّس پيامبر اكرم صلوات الله علیه و آله است و لذا اگر چنين گلی نبود، خدای متعال از آغاز، اين درخت را هرس نمی‌كرد. لذا فرمود: ■ای پيامبر لولاک لَما خَلَقتُ الأفلاک اگر تو نبودی من همه‌ی افلاک را نمی‌آفريدم، همه‌ی جهان خلقت را نمی‌آفريدم. همه‌ی آفرينش مقدمه‌ی به وجود آمدن تو بوده است. بعد فرمود: ■لوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ ولی ای پيامبرِ ما بدان! اگر علی نبود ما تو را هم نمی‌آفريديم. و بعد فرمود: ■و لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما اگر فاطمه علیهاالسّلام نبود هر دوی شما پيامبر و علی علیهماالسّلام را نمی‌آفريديم. ■اين حديث خيلی عجيب است و بسياری از اهل معرفت در درک و فهم اين حديث درمانده‌اند كه واقعاً حقيقت اين حديث چيست؟ چه می‌خواهد بگويد؟ ■اشاره‌ای در يكی از پاورقی‌های كتاب ره توشه ديدار، به يكی از معانی كه احتمالًا می‌تواند داشته باشد كرده‌ام، آنجا گفتم كه وجود پيغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم كه خاتم النّبيين است و مقام نبوت دارد، باطن اين نبوت ختميه رسول الله، ولايت مطلقه‌ی علويه است. ■فرد بايد به خدا نزديک شود و با او تماس بگيرد تا خبری را به او بدهند و مأموريت بدهند كه اين خبر را به ديگران برساند، آن جنبه‌ای كه آن خبر را می‌رساند، جنبه‌ نبوّت، انباء، خبر رسانی است. اما آن جنبه‌ای كه خبر را از طريق وصل و ارتباط دريافت می‌كند، آن جنبه‌ی ولايت است. لذا باطن نبوّت ختميه، ولايت علویه است. ■پيغمبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به اميرالمؤمنين علیه‌السّلام فرمودند: کُنتُ مَعَ‌ الأَنبِیَاءِ سِرّاً و معی سرّاً و جهراً يا علی تو با همه‌ی انبياء در سرّشان بودی، همه‌ی انبياء از طريق تو به عالم بالا وصل می‌شدند و آن معارف و حقايق را دريافت می‌كردند و بعد وظيفه‌ی انباء و خبررسانی به ديگران، بر دوششان گذاشته می‌شد. لذا در سيرِ همه‌ی انبياء علیهم‌السّلام وجود داشتی، تو حضور داشتی، موسای كليم الله، عيسای روح الله، ابراهيم خليل الله، نوح نبی الله، آدم صفوة الله، همه انبياء الهی در باطنشان به تو وصل بودند، چيزی را كه خدا به آنها عطا می‌كرد از تو می‌گرفتند. بعد فرمودند: ■و معی سرّاً و جهراً با منِ رسول الله با منِ خاتم النبيين هم در سرّ و باطن هستی، هم در جهر و آشكار هستی، كه ظاهراً خلقت خارجی تو هم مشهود است و ديگران هم تو را در كنار من به عنوان پسرعمو و برادر من و داماد من می‌بينند. ■بنابراين حالا ببينيم بين اين دو تا كدام يك افضل است؟ آن جنبه‌ی وصل شدن به خدا و دريافت و يا آن جنبه‌ی وصل شدن به خلق و انباء و اخبار؟ ■قطعاً آن جنبه‌ی دريافت و ارتباط، لذا اگر آن جنبه‌ی ارتباط باطن رسول الله با خدا نبود اين جنبه‌ی ارتباط ظاهر رسول الله با خلق هم منتفی بود. لذا فرمود: ■و لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ بعد فرمود: ■لوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما اگر فاطمه علیهماالسّلام نبود هيچكدام شما دو تن را نمی‌آفريدم. ■يعنی چه؟ باطن ولايتِ مطلقه علويه، عصمت مطلقه الهيه فاطميه است. ■لذا آن وصل شدن از باطن و سرّ حضرت حق، به بركت وجود عصمت مطلقه فاطمی است. ■بنابراين اگر آن عصمت مطلقه نبود، ولايتی نبود و اگر ولايتی نبود نبوّتی نبود. فاطمه زهرا سلام الله علیها عصمت الله الكبری است. ■●استاد مهدی طیّب ۸۳/۰۵/۰۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴■خوب است پیروان سایر ادیان خبر ندارند که امّت پیغمبر آخرالزّمان، با آن همه مهربانی و خیرخواهی پیامبر برای امّتش، با دختر پیغمبرشان و با فرزندان او چه کردند، و الاّ این امّت تا قیامت نمی‎توانست سرش را پیش سایر امّت‎ها بلند کند. خدا این ننگ را از نظر سایر امم پوشاند. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●کتاب مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei