eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
▪️ما صیدیم و خدا و خوبان خدا صیادند. صید نمی‎تواند عقب صیاد برود، صیاد باید او را صید کند. خدا و اول
▪️بزرگان با حرف، سرِ ما را گرم می‎کنند و مخفیانه چیزهای بزرگ را توی جیب ما می‎گذارند. علّتش هم این است که چون ظرفیت نداریم، اگر آن را به ما نشان دهند، مغرور می‎شویم و به مردم فخر می‎فروشیم و ادّعا می‎کنیم. وقتی آنها را آشکار می‎کنند و نشان می‎دهند که در ما ظرفیت پیدا شده و با دیدن آنها خدا را شکر می‎کنیم و آنها را عطای خدا و نه نتیجه‎ی تلاش و هنر خودمان می‎بینیم. ▪️خداوند عیب‎هایت را که پوشاند و بخشید، حُسن‎هایت را هم علنی نمی‎کند؛ چون یا آنها را نفله می‎کنی و ارزان می‎فروشی یا شیطان جیبت را می‎زند. خودت می‎توانی از دور ببینی؛ امّا از بیرون آشکار نمی‎کند. هر وقت دانا شوی و بتوانی آنها را حفظ کنی، آشکار می‎کند؛ روز قیامت پرده را برمی‎دارد و آشکار می‎کند. ▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ☑️ماجرای رَدُّالشمس در بازگشت امیر المؤمنین علیه السلام از جنگ نهروان (۱۵ شوال) ▪️امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه یارانشان پیروزمندانه از برمی‌گشتند؛ که به سرزمینی به نام بابل رسیدند. این سرزمین منطقه‌ای بود که در آن بارها عذاب الهی نازل شده بود. زمان خواندن نماز عصر فرارسید. ▪️امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: من برای نماز خواندن در این سرزمین نمی‌ایستم؛ این سرزمینی است که در آن هیچ نبی، وصی و ولیّی نماز نمی‌گذارد. امیرالمؤمنین علیه السلام در همان حال حرکت، نماز عصر را با ایماء و اشاره خواندند. اصطلاحاً به اینگونه نمازها "" می‌گویند. نمازگزار می‌تواند برخی از ضوابطی را که باید در شرایط عادی مراعات کند، در حال اضطرار مراعات نکند؛ مثل کسی که در حال غرق شدن در دریا است. او که نمی‌تواند قامت ببندد، یا رو به قبله باشد. شرایط اضطرار بخشی از ضوابط نماز را تسهیل می‌کند. امیرالمؤمنین علیه السلام هم در همان حالی که حرکت می‌کردند، نماز عصر را نیّت کردند و خواندند؛ امّا فرمودند: برای نماز عصر نمی‌ایستم. ▪️تعدادی از یاران حضرت هم که بامعرفت بودند و تا حدودی حقّ امیرالمؤمنین علیه السلام را درک می‌کردند، گفتند: وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام برای خواندن نماز عصر نمی‌ایستند، ما هم نمی‌ایستیم؛ امّا بعضی از خشکه‌مقدّس‌هایی که امیرالمؤمنین علیه السلام را پشت سر می‌گذارند و می‌خواهند در تقدّس و تدیّن از ایشان جلو بزنند، گفتند: نه؛ نماز عصر قضا می‌شود! ما اینجا نمازمان را خواهیم خواند. آنها ایستادند و نماز خواندند. ▪️امیرالمؤمنین علیه السلام راه را ادامه دادند و وقتی آن سرزمین طی شد، ایستادند. خورشید غروب کرده بود. حضرت شروع به خواندن دعایی کردند. با دعای ایشان خورشید دوباره به آسمان برگشت و کاملاً طالع شد و همه آن را می دیدند. امیرالمؤمنین علیه السلام همراه آن تعداد از یارانی که نماز نخوانده بودند، نماز عصر را خواندند و مجدّداً خورشید غروب کرد. ▪️محلّ رَدّ‌ُالشمس برای امیرالمؤمنین علیه السلام، در بازگشت از جنگ نهروان، اکنون در شهر حِلّه ی عراق قرار دارد و به مشهدُالشّمس معروف است. ◾️در محضر استاد مهدی طیب- ۹۲/۰۵/۳۱◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام - پانزدهم شوّال ▪️این فرزند پاک از سلاله‌ی امام مجتبی علیه السّلام، محدّث و عالم بزرگوار شیعی، صحابی بزرگواری که محضر سه امام را درک کرد و شخصیتی که مورد تأیید امام معصوم قرار گرفت. تعبیر «انْتَ وَلِیُّنا حَقّا» که امام هادی علیه السّلام در حقّ ایشان فرمودند، تاج افتخار بسیار بزرگی بر سر ایشان است. حضرت فرمودند: تو به حقّ ولی، دوست و اهل ولایت ما هستی. ▪️در زیارتنامه‌ای که هنگام تشرّف به حرم این بزرگوار می‌خوانید، هم این جمله را می‌بینید: ▫️«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى» ▫️سلام بر کسی‌ که در زیارت او امید ثواب زیارت امام حسین علیه السّلام وجود دارد. ▪️عبدالعظیم حسنی شخصیت عظیم‌ القدر و والامقامی است؛ محضر سه امام بزرگوار را درک کرده؛ صحابی امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السّلام بوده؛ معارف عظیمی را از این بزرگواران اخذ و کتبی را تألیف کرده است. آثاری مثل کتاب "خطب امیرالمؤمنین" و کتاب "یَوم و لَیله" از تألیفات عبدالعظیم حسنی است. ◾️« استاد مهدی طیّب » ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️نقل شده كه وقتى امام جواد علیه السلام بيمار مى شدند، اين دوبيتى را مى خواندند: ▪️«أنت أمرضتنی و انت طبيبى فتفضل بنظرة يا حبيبى»▪️ خدايا! تو مرا بيمار کردى و پزشک و درمانگر من هم فقط خودت هست، به یک نگاه و به يك گوشه چشمی به من تفضل كن اى محبوب و معشوق من! ▪️«واسقى من شراب و دى كاسا»▪️ از شراب محبت و عشق خودت يك پیاله به من بنوشان! ▪️«ثم زد فى حلاوة التقريب»▪️ آنگاه بر حلاوت نزديكى به خودت در وجود من بيفزا. ◾️استاد مهدی طیب، شرح مصباح الهدی، مبحث دنیا و آخرت۴◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
□ ○در بارگاهِ قدسِ خدا، پنجشنبه ها ○سرهایِ قدسیان،طرفِ شاهِ بی سر است @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم بخش دوم ● بيان وجوه و احتمالاتى كه درباره مرجع ضميرها در آيه شريف
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم بخش سوم ● معناى آيه شريفه در نتيجه در نتيجه معناى آيه اين مى شود كه ((هان اى مشركين ! اگر مردمى صاحب بصيرت باشيد، براى بيدار شدن و عبرت گرفتنتان كافى است ، كه بفهميد همواره غلبه با حق است ، و خدا با يارى خود هر كه را بخواهد تأييد نموده و پيروز مى گرداند)). پس پيروزى با خداست ، نه با مال و اولاد، و مؤ منين اگر در جنگ بدر پيروز شدند، با مال و اولاد نبود، براى اينكه مردمى اندك و فقير و ذليل بودند، و نفراتشان به يك سوم كفار نمى رسيد، و نيروى اندكشان قابل قياس با نيروى چند برابر كفار نبود، چرا كه كفار قريب به هزار نفر جنگجو بودند، همه داراى سلاح و مركب از اسب و شتر اموال و امكاناتى بى اندازه داشتند، ولى مسلمانان سيصد و سيزده نفر بودند، و همه آنان بيش از شش زره و هشت شمشير و دو اسب نداشتند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 145 با اين حال خداى تعالى ايشان رابر مشركين غلبه داد، و جمعيتى اندك و ضعيف را بر جمعيتى بسيار و نيرومند پيروز كرد، و عامل اين پيروزى آن بود كه مسلمانان را در چشم مشركين دو برابر نشان داد، علاوه بر آن ، فرشتگان را به كمك ايشان فرستاد، در نتيجه آن اسباب ظاهرى كه كفار مايه برترى خود مى دانستند سودى به حالشان نكرد، نه آن اموال ياريشان داد ونه اولاد و نه بسيارى جمعيت ، و نه نيروى مالى و جنگى . خداى تعالى عين مسأله مورد بحث را، يعنى مساءله عادت آل فرعون و امتهاى قبل از ايشان در تكذيب آيات خدا و هلاك شدنشان را در سوره انفال (آنجا كه داستان جنگ بدر را مى آورد) دو نوبت ذكر مى كند. و اينكه ملاحظه مى شود در موعظت كفار قريش ، ايشان را به ياد جنگ بدر مى اندازد، اشاره است به اينكه : مراد از غلبه كه آيات قبلى از آن سخن مى گفت غلبه جنگى ، يعنى كشتن و نابود كردن است . پس ‍ مى توان گفت كه آيات قصه بدر، تهديد به قتل نيز هست . فِئَةٌ تُقَتِلُ فى سبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرَى كافِرَةٌ ... مقتضاى مقابله اين بود كه در مقابل گروهى كه در راه خدا قتال مى كنند بفرمايد: ((و اخرى تقاتل فى سبيل الشيطان ))، و يا ((فى سبيل الطاغوت )) و يا عبارتى نظير آن ، ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: ((و اخرى كافره )) و اين بدان جهت است كه زمينه كلام مقايسه بين دو سبيل و راه نبود، تا در مقابل سبيل خدا سبيل طاغوت و يا شيطان را قرار دهد، بلكه زمينه بيان اين معنا بود كه ((كسى از خدا بى نياز نيست و سرانجام پيروزى از آن او است ))، پس در حقيقت ، مقابله بين ايمان به خدا و جهاد در راه او، و بين كفر به خداى تعالى است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻯ ﺑﮕﻮ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻟﺬﻯ ﺍﺣﻴﺎﻧﻰ ﺑﻌﺪ ﻣﺎ ﺍﻣﺎﺗﻨﻰ ﻭ ﺍﻟﻴﻪ ﺍﻟﻨﺸﻮﺭ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️اعتدال و ميانه روي در امور عملي: ▪️حضرت آقا در بحث طهارت ظاهر فرموده‌اند: «طهارت اعضاء از اطلاق و رها کردن آنها در تصرفات خارج از دائرة اعتدال که به حسب شرع و عقل معلوم است». ▪️آن سير عملي که در امور انساني به عنوان معيار شناسانده شده، حد وسط در امور است که از آن تعبير به اعتدال و ميانه روي نيز مي‌کنند. افراط و تفريط، در تمامي امور مبعّدِ انسان از حقيقتي است که آدمي آن را به عنوان غايت و نهايت فعل خويش در نظر گرفته بود يعني  در امور روزانه نه افراط حق است و نه تفريط بلکه اعضا و جوارح انسان يک حدّ اعتدالي دارند که انسان بايد آن را مراعات کند، در غير اين صورت بي طهارت خواهد بود.  ☑️مثال ▪️اعتدال در امر کسب مال و منال براي آسايش اهل و عيال آن است که طبق فرمايش معصوم انسان روزش را به سه قسم تقسيم کرده و يک قسم آن را به کسب روزي مادي و مابقي را به اموري چون رسيدگي به همسر و فرزندان، تحقيق و تفحص علمي، تفکر در نظام احسن عالم، اظهار عبوديّت در پيشگاه حقيقت نظام هستي و استراحت اختصاص دهد و مراد از طهارت نيز رعايت همين حد اعتدال مذکور است. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️شیعه در سیرش، دو روزش یکسان نیست و درجا نمی‎زند. حتّی اگر توی چاله هم بیفتد، نشانه‎ی راه رفتن اوست و الاّ اگر حرکت نمی‎کرد که در چاله نمی‎افتاد. این به چاله افتادن هم لازمه‎ی سیر اوست. ▪️اگر جلو نرفتی، بدان در موقف هستی و خدا می‎داند این موقف‎ها چقدر برای سالک مفید است. باید صبر کنی تا از آن رد شوی. استغفار کن تا از آن بگذری. امّا اگر داری می‎روی، صلوات بفرست. ▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم بخش سوم ● معناى آيه شريفه در نتيجه در نتيجه معناى آيه اين مى شو
آیات 18-10 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم ● معناى بصير و بصيرت در معارف الهى بنابراين كلمه ((بصر)) و كلمه ((بصيرت )) در مورد معارف الهى به نوعى از استعاره ، يك معنا را مى دهد. و نهايت درجه ظهور و روشنى آن معارف را مى رساند، و آيات كريمه قرآن در اين باب بسيار زياد است ، و آيه اى كه از همه بهتر به گفته ما دلالت دارد آيه شريفه : ((فانها لا تعمى الابصار و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور)) است ، كه به ما مى فهماند ديدگان در دلها قرار دارند، نه در سرها، و نيز آيه شريفه ((و لهم اعين لا يبصرون بها)) است كه با لحن شگفت انگيزى ، مى فرمايد: ((ايشان ديدگانى دارند كه با آن نمى بينند)) و باز آيه شريفه : ((و جعل على بصره غشاوة )) و آياتى ديگر از اين قبيل است . پس مراد از كلمه ((ابصار)) در آيه مورد بحث ، همان ديدگان ظاهرى است ، اما با اين ادعا كه چشم عبرت بين ، همين چشم ظاهرى است ، و در نتيجه تعبير آيه شريفه از باب استعاره به كنايه است ، حال چرا اينطوركرد؟ بدين جهت بود كه بفهماند معنا آنقدر ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 148 روشن است كه مى توان آنرا ديد و لمس كرد، و خصوصيت مورد، كه سخن از تصرف در چشمها دارد لطف اين كنايه را بيشتر مى سازد. از ظاهر جمله : ((ان فى ذلك ...)) بر مى آيد كه تتمه كلامى است كه خداى تعالى خطاب به پيامبر گراميش كرده ، نه اينكه تتمه كلام رسول خدا كه جمله : ((بگو كسانى كه كفر ورزيدند چنين و چنان )) باشد، به دليل كاف خطاب در ((ذلك )) كه متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است ، و اينكه در اين كلمه خطاب را متوجه شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) كرد اشاره است به اينكه سايرين فهمشان اندك ، و دلهاشان از عبرت گرفتن از اين عبرت ها كور است . زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُب الشهَوَتِ اين آيه و آيه بعديش به منزله بيان و شرح حقيقت حال مطلب قبلى است ، كه مى فرمود: ((ان الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئا...))، چون از اين آيه بر مى آيد كفار معتقد بوده اند كه مى توانند با اموال و اولاد، از خدا بى نياز شوند، و آيه شريفه بيان مى كند كه علت اين پندار فريب خوردن آنان در برابر تمايلات و لذائذ مادى است ، علت اين است كه از امور آخرت منقطع شده ، و رو به دنيا آوردند، از امور بسيار مهم بريده به امور مجازى پرداختند، امر بر آنان مشتبه شد و نفهميدند كه لذائذ مادى ، همه وسيله و متاع زندگى موقت در دنيا، و زندگى است ، كه خود مقدمه است ، براى رسيدن به آنچه نزد خدا است و آن عبارت است از حسن ماب و عاقبت نيكو. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
▪️انسان با فقدان شفاء و اشارات شیخ الرئیس و شرح اشارات خواجه طوسی و فتوحات و فصوص شیخ اکبر محیی‌ الدین و شرح علامه قیصری در فصوص الحکم و مصباح الانس ابن‌فناری و اسفار صدرالمتالهین، در بیان معارف الهی کتاب و سنت احساس غربت و خلأ می‌کند. ◾️(هزار و یک کلمه، ج۳، ص۱۸۴)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️اگر کسی انسان کامل را نشناسد معرفتش به خدا کامل نیست ☑️حکیم دکتر دینانی @mohamad_hosein_tabatabaei
نقش تو در خیال و خیال از تو بی‌نصیب نام تو بر زبان و زبان از تو بی‌خبر جویندگان جوهر دریای کنه تو در وادی یقین و گمان از تو بی‌خبر @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم ● معناى بصير و بصيرت در معارف الهى بنابراين كلمه ((بصر)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم بخش پنجم ● اموال و لذائذ اين دنيا وسائل در مقدّمه نيل به چيزى است كه نزد خدا است و خود مستقلا هدف نيستند نه تنها اين كفار در علاقمندى به دنيا مبتكر و اولين علاقمند به آن نيستند، بلكه اين شيفتگى از ناحيه ديگرى ناشى شده است ، و اين خدا است كه دلهاى ايشان را تسخير كرده ، و علاقه به اين امور مادى را غريره آن نموده ، تا زندگى دنيائى و زمينى آنان تامين شود، چون اگر غريره حب دنيا در انسان ، گذارده نشده بود، زندگى او در اين كره خاكى دوام نمى يافت ، كسى به دنبال توليد مثل نمى رفت ، و نسل بشر قطع مى شد، و حال آنكه خداى سبحان مقدر كرده كه بشر تا مدتى معين در زمين زندگى كند، چون در روز اول خلقت بشر به پدر بشر يعنى حضرت آدم فرمود: ((و لكم فى الارض مستقر و متاع الى حين )). و اگر چنين مقدر كرده كه علاقمند و دوستدار دنيا باشند براى اين بوده كه دنيا را وسيله زندگى آخرت خود كنند، واز متاع اين زندگى چيزهائى را كه به درد آن زندگيشان مى خورد برگيرند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 149 و خلاصه مطلب اينكه تقدير كرد تا به عنوان وسيله بدان بنگرند، نه به نظر استقلالى ، و به عبارت ديگر زندگى دنيا را وسيله زندگى آخرت قرار دهند، نه اينكه آن را هدف پنداشته و ماوراى آن را فراموش كنند، و يا راه را مقصد گرفته ، در عين اينكه مشغول رفتن به سوى پروردگار خويشند رفتن را مقصد بپندارند، همچنان كه قرآن كريم فرموده : ((انا جعلنا ما على الارض زينه لها لنبلوهم ايهم احسن عملا، و انا لجاعلون ما عليها صعيدا جرزا)). چيزى كه هست اين بى خبران غفلت زده ، اين وسائل ظاهرى الهى را كه مقدمات و وسائلى براى بدست آوردن رضوان اللّه هستند، امورى مستقل پنداشتند، و محبوب بالذات شمرده ، خيال كردند كه اين امور مادى مى تواند ايشان را از خداى سبحان بى نياز سازد، و به همين جهت دنيائى كه خلق شده تا نعمت و وسيله تقرب و پاداش اخروى آنان باشد، بر ايشان نقمت و عذاب شد، همچنان كه قرآن كريم فرمود: ((انما مثل الحيوة الدنيا كماء انزلناه من السماء، فاختلط به نبات الارض ، مما ياكل الناس و الانعام ، حتى اذا اخذت الارض زخرفها، و ازينت ، و ظن اهلها انهم قادرون عليها، آتيها امرنا ليلا او نهارا، فجعلناها حصيدا، كان لم تغن بالامس )) - تا آنجا كه فرمود: ((و يوم نحشرهم جميعا، ثم نقول للذين اشركوا مكانكم ، انتم و شركائكم ، فزيلنا بينهم )) - تا آنجا كه فرمود: ((و ردوا الى اللّه موليهم الحق ، و ضل عنهم ما كانوا يفترون )). كه اين آيات به مسأله حيات دنيا اشاره نموده و مى فرمايد امر حيات و زينت زندگى به ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 150 دست خداى تعالى است ، و به جز او هيچ ولى اى ندارد، و ليكن آدمیزاد به خاطر فريب زندگى ظاهرى از باطن آن كه همان آخرت است غافل مانده و مى پندارد كه امر زندگى به دست خود او است ، و او مى تواند امر زندگى را تدبير و تنظيم نمايد، به همين خاطر براى خود شركائى از قبيل اصنام ، و بتهائى نظير مال و اولاد و امثال آن اتخاذ مى كند، و خداى تعالى او را بر اشتباه و خطايش واقف مى سازد. روزى كه اين زينت ظاهرى دنيا از بين مى رود، و روابطى كه بين او و اصنام بود قطع مى گردد، در آن روز آدمى آنچه را شريك خدا مى پنداشت گم مى كند و آنچه را در زندگى خود مؤثر خيال مى كرد بى اثر مى يابد، و معنا و حقيقت علم و عملش را برايش روشن مى سازد، اين است معناى اينكه فرمود ((به سوى خدا، (مولاى حقيقيشان ) برمى گردند)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
▪️انقلاب اسلامی ایران ماحصل سفر من الحق الی الخلق بالحق حضرت امام راحل بود و فتح الفتوح آن اولیائی بودند که ره صد ساله را یک شبه پیمودند و ستارگان درخشان آسمان شهادت شدند. سالک الی الله در سفر سوم به جهت تکمیل خلق می‌آید و قدرت این تربیت به سعه‌ی نفس او و بهره‌مندی‌اش از مظهریت اسماء الله برمی‌گردد لذا انسان کامل چون مظهر اسم جامع الله است، نفس نفیس او در کل ماسوی الله سریان دارد و آدم و من دونه تحت لوای ربوبیت اوست. هر عارفی به میزان اتصالش به این ولایت عظمای الهی قدرت بیشتری در تربیت نفوس در سفر سوم را خواهد داشت. در این ساحت، امام خمینی ره در بین اولیاء مقیده‌ی محمدیه صلی الله علیه و آله و سلم بی نظیر بود. به مدد نفس قدسی او صدها هزار شهید، شاهد وجه الله شدند و هم بساط معارف حقه‌ی الهی و سیر و سلوک گستره‌ی بی‌نظیری پیدا کرد و این معنی از بطون فرج است. رحمت بیکران الهی بر او و همه‌ی شهدای راه حق باد.
☑️ما محتاج قرآن و اسلام هستیم....... ‍ ▪️حاج محمد اسماعيل دولابي: اوّلین بارقه‎ی نهضت روزی بود که اتفاقاً به پیشنهاد یکی از رفقا به جلسه‎ی درس ایشان در مسجد اعظم قم رفته بودم که در شبستان جنب قبر مرحوم آقای بروجردی تشکیل می‎شد و از دور این سیّد بزرگوار را در حالی که به چند صد نفر طلبه درس می‎داد، تماشا می‎کردم. آن روز کسبه‎ی قم به خاطر اینکه حکومت شاه پاسخ تلگراف را نداده بود، تعطیل کرده بودند و در میانه‎ی درس، جمع زیادی از مردم قم وارد شبستان شدند و پشت سر طلبه‎ها نشستند. ▪️آقای خمینی بعد از چند دقیقه فرمود: کسانی که آمده‌اند، بلند شوند تا آنها را ببینم. جمعیت بلند شدند و نگاهی به آنها انداخت و سپس فرمود: حالا بنشینید. (بار اوّل بی‌‎اجازه نشسته بودند، این بود که برای حفظ عزّت، آنها را بلند کرد و با اجازه نشاند). بعد فرمود: یک نفر بلند شود بگوید چرا تعطیل کرده‎اید و اینجا آمده‎اید. یکی از حضّار بلند شد و عرض کرد: آقا بعد از این‎ که حکومت پاسخ تلگراف شما را نداد، دیگر کسب و کار برای ما گوارا نیست و بی‌‎معناست. فرد دومی بی‌اجازه بلند شد و فضولی کرد و گفت: البته این درس و بحث حوزه هم بی‌معناست. آقای خمینی نگذاشت او حرفش را ادامه دهد و فرمود: خُب. ▪️بعد خطاب به طلبه‎ها و مردم فرمود: در این حرکتی که امروز شروع شده و در آینده در همه‎ی هم نمی‎گنجد و در همه‎ی کشور هم شاید نگنجد، فکر نکنید ما می‎خواهیم و را حفظ کنیم، بلکه قصد ما این است که دست ما از قرآن و اسلام کوتاه نشود . (یعنی حافظ قرآن و اسلام خداست. اَلاِسلامُ یَعلُو وَ لا یُعلیٰ عَلَیهِ: اسلام برتر و بالاتر است و چیزی بالاتر از اسلام نمی‎تواند قرار بگیرد. اسلام و قرآن محتاج نیستند که ما حفظشان کنیم، ما محتاج قرآن و اسلام هستیم.) ◾️ ص ٤٩٠◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️صبر ▪️یکى از روحیّات دیگر که در پى ثبات در توحید و نیل به مرتبه‌ى اطمینان و یقین در سالک پدید مى‌آید، صبر است. ▪️در برخوردارى از ایمان و طى مراحل سلوک، صبر نقش کلیدى دارد. امام سجّاد علیه السّلام مى‌فرمایند: اَلصَّبرُ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا ایمانَ لِمَن لا صَبرَ لَهُ: صبر در رابطه با ایمان به منزله‌ى سر در رابطه با پیکر است و کسى که صبر ندارد، ایمان ندارد. ☑️تعریف صبر ▪️صبر یعنى با وجود احساس تلخى و کراهت از امرى در درون خویش، به خاطر نتایج و ثمرات مثبت و مطلوبى که دارد، از آن اظهار شکایت و اعتراض ننمودن و جزع و بى‌تابى نکردن. بنا به ضرب المثل مشهور، «صبر تلخ است و لکن برِ شیرین دارد.» ▪️با توجّه به اینکه صبر بر آنچه خدا مى‌کند و آنچه فرمان مى‌دهد، از مقامات متوسّطین است، کاربرد واژه‌ى صبر درمورد پیامبر اکرم و ائمّه‌ى اطهار علیهم السّلام، به احتمال قوى به معناى صبر بر فراق محبوب ازلى و صبر عَنِ الله است. ◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۱ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️صبر ▪️یکى از روحیّات دیگر که در پى ثبات در توحید و نیل به مرتبه‌ى اطمینان و یقین در سالک پدید مى‌
☑️مراتب صبر ▪️برای صبر ده مرتبه می‌توان برشمرد که چهار مرتبه‌ی آن در آستانه‌ی سلوک مصداق دارد و شش مرتبه‌ی دیگر، مخصوص عارفان در مراحل بعدی سلوک است. ☑️مراتب چهارگانه‌ی صبر مبتدیان عبارت است از : ۱- صبر در ترک معصیت، هوای نفس و لذت‌ها و شهوت‌های جسمانی و نفسانی ۲- صبر در انجام طاعت و تحمّل دشواری تزکیه ۳- صبر در مصائب، شدائد، ناملایمات و محرومیّت‌ها ۴- صبر در نعمت و راحت ☑️مراتب ششگانه‌ی صبر عارفان عبارت است از : ۱- صبر لِله ۲- صبر بِالله ۳- صبر عَلَی الله ۴- صبر فِی الله ۵- صبر مَعَ الله ۶- صبر عَنِ الله ◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم بخش پنجم ● اموال و لذائذ اين دنيا وسائل در مقدّمه نيل به چيزى اس
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم بخش ششم ● چه كسى دنيا و متاع دنيوى را در نظر انسان زينت مى دهد؟ حال بايد ديد كه چرا خود خداى تعالى ، دنيا و آنچه در آن است را در نظر انسان زينت مى دهد؟ و آيا او است كه انسانها را با اين گول زنك ، گول مى زند؟ حاشا بر ساحت مقدس او كه انسان را به خلاف واقع بيفكند، و به او چنين وانمود كند كه عوامل دنيائى مستقل در تأثيرند، و زينت دنيا هدف غائى بشر است . آرى ساحت رب عليم و حكيم والاتر از آن است كه امور خلق خود را بگونه اى اداره كند كه منتهى به غايتى صالح و شايسته نگردد، چگونه چنين چيزى امكان دارد؟ با اينكه خودش فرمود: ((ان اللّه بالغ امره )) و نيز فرموده : ((و اللّه غالب على امره )) بلكه اگر بنا باشد اين گول و فريب را مستند به كسى بدانيم ، بايد بگوئيم كه مستند به شيطان است ، همچنان كه خود خداى تعالى فرمود ((و زين لهم الشيطان ما كانوا يعملون )). و نيز فرمود: ((و اذ زين لهم الشيطان اعمالهم )) كه هر دو آيه اين فريبكاريها را به شيطان نسبت مى دهد. بله اين مقدار را مى توان مستند به خدا كرد كه خدا اجازه چنين فتنه گريهائى را به شيطان داده ، تا (هم خود او به كمال شقاوت خود برسد) و هم مسأله آزمايش بندگان تكميل گردد، و زمينه تربيت بشر فراهم شود، همچنان كه فرمود: ((احسب الناس ان يتركوا ان ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 151 يقولوا آمنا و هم لا يفتنون ؟ و لقد فتنا الذين من قبلهم ، فليعلمن اللّه الذين صدقوا، و ليعلمن الكاذبين ، ام حسب الذين يعملون السيئات ان يسبقونا، ساء ما يحكمون )). آيه شريفه : ((كذلك زينا لكل امه عملهم )) را هم مى توان بر همين اذن حمل نمود، هر چند ممكن هم هست به معنائى كه ما در سابق در ذيل آيه : ((انا جعلنا ما على الارض زينة لها لنبلوهم ايهم احسن عملا)) بيان كرديم حمل نمود. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره●□ □توی همه این سال‌ها یکی‌دو بار بیشتر نگفت «من»، یک بارش وقتی بود که امام خمینی قدس‌سره از دنیا رفته بود، رهبر معظم انقلاب آمد و از سنگینی بار امانتی که دستش داده‌اند، حرف زد. □آیت‌الله بهجت بعد از چند لحظه سکوت، سر بلند کرد و گفت: «الحمدلله شما به مبانی مستحضرید. اگر به آنچه می‌رسید، طبق موازین عمل کنید، «من» ملتزمم که شما را تنها نگذارند.» □●به شیوه باران، ص۵٧●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●شهادت جانسوز رئیس مذهب، حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهما‌السلام را به محضر حضرت حجة بن الحسن ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبین آل الله تسلیت عرض می‌کنیم●■ 🏴صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیهما‌السلام 🏴 ■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی اُستادِ العالَمِ و سَنَدِ الوجودِ ، مُرتَقی المَعارِجِ و مُنتَهَی الصُّعُودِ ، البَحرِ المَوّاجِ الأزَلی ، و السِّراجِ الوَهّاجِ الأبَدی ، ناقِدِ خَزائِنِ المعارفِ و العلومِ ، مَحتدِ العقولِ و نهایة الفُهُومِ ، عالِمِ الأسماء ، دلیلِ طُرُق السَّماءِ ، الکَونِ الجامِعِ الحقیقی ، و العُروةِ الوُثقی الوَثیقی ، بَرزَخِ البرازخ و جامِعِ الأضداد ، نورِ اللهِ بِالهِدایة و الإرشاد ، المُستَمِعِ القرآنِ مِن قائِلِهِ ، الکاشِفِ لأسرارِهِ و مَسائِلِهِ ، مَطلَع شَمسِ الأبَدِ ، جَعفر بن محمَّد ، علیه صلوات الله المَلِکِ الأحَد @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری می‌شناسند؟ - بخش اوّل●■ ■گرچه مذهب شیعه همان مکتب رسول خدا است؛ و آموزه‌های همه‌ی ائمّه در تبیین این مکتب، سهیم و دَخیل است؛ امّا اینکه امام صادق عليه السّلام به عنوان رئیس مذهب مشهورند، به دلیل موقعیت فوق‌العاده‌ای است که برخلاف پدران بزرگوار و فرزندان معصومشان، در اختیار آن حضرت قرار گرفت. ایشان در یک دوره‌ی انتقالی، بیشترین فراغت را برای نشر و تبیین و ترویج و تعلیم معارف قرآن و اهل بیت، در اختیار داشتند. ■دوران امام باقر و امام صادق علیهما السّلام، دوره‌ی انتقال حکومت از بنی‌ امیّه به بنی عبّاس، یا به تعبیر دقیق‌تر از بنی مروان به بنی عبّاس بود و درگیری‌های قدرت‌های سیاسی با یکدیگر، فرصت و فراغت به آنها نمی‌داد که کنترل فوق‌العاده و اختناق شدیدی را که در زمان سایر ائمّه علیهم السّلام اعمال می‌کردند، در آن زمان هم اعمال کنند. ■به همین خاطر بعد از دوران اختناقی که خصوصاً بعد از واقعه‌ی عاشورا پیش آمد و حکومت‌های ظالم اموی، کوچک‌ترین مَنفَذی را برای تبیین معارف قرآن و اهل بیت علیهم السّلام باقی نگذاشتند؛ امام باقر علیه السّلام و بعد از ایشان امام صادق عليه السّلام این فرصت را پیدا کردند که این معارف را تبیین و ترویج کنند. ■شاید حدود هشتاد درصد احادیثی که در کتب حدیثی شیعه به ما رسیده است، از این دو امام بزرگوار، امام باقر و امام صادق علیهما السّلام، نقل شده است؛ به خاطر فرصت و فراغت ایشان. واِلاّ این گونه نیست که ائمّه‌ی دیگر در مقام و مرتبه‌ی علمی، چیزی کمتر از این دو امام بزرگوار داشتند. چنین فرصت و فراغتی در اختیار دیگر ائمّه‌ی ما قرار نگرفت. این است که مکتب تشیّع، به نام امام صادق شناخته شد. ■شاید به لحاظ دیگری هم مذهب تشیّع به جعفری مشهور شد و آن این که مذاهب فقهی چهارگانه‌ی اهل سنّت (حَنَفی، مالکی، شافعی، و حَنبلی) هم تقریباً در عصر امام صادق علیه السّلام شروع به شکل گیری کردند. اَبوحَنیفه، معاصر امام صادق علیه السّلام بود و دو سال شاگردی و طلبگی ایشان را کرده بود؛ تا پایان عمر هم می‌گفت: «لَوْلا السَّنَتانِ لَْهَلَکَ اْلنُّعمان» اگر آن دو سال که من به درس امام صادق علیه السّلام رفتم، نبود؛ هلاک شده بودم. اینکه چه شد کسانی که شاگرد امام صادق علیه السّلام بودند، رو در روی امام ایستادند؛ برای خودشان مذهبی بنیان گذاری کردند و عدّه‌ای را به دور خود جمع کردند؛ نکاتی است که در کتاب «حدیث دوست» به آنها اشاره شده است. ■چون این مذاهب از زمان امام صادق علیه السّلام به بعد شکل گرفتند و این چهار مذهب به اسم بنیان گذارانشان شناخته شدند؛ یعنی پیروان احمد حَنبَل را حنبلی مذهب؛ پیروان ابوحنیفه را حنفی مذهب؛ پیروان مالک بن انس را مالکی و پیروان امام شافعی را شافعی می‌گویند؛ پیروان مکتب تشیّع را هم، پیروان مذهب جعفری نام می‌نهند. .... ■استاد مهدی طیّب۹۱/۰۶/۱۶■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری می‌شناسند
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری می‌شناسند؟ - بخش دوّم●■ ■بنا به اعتقاد ما، تشیّع یعنی استمرار آموزه‌های رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم، و چیزی جدای از آن نیست. ■تشیّع در زمان حیات رسول الله آغاز شد. حتّی واژه‌ی شیعه را خود پیغمبر ذیل آیه‌ی شریفه: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» در مورد یاران و همراهان امیرالمؤمنین علیه السّلام به کار بردند. اهل سنّت، در کتاب معتبر حدیثی‌شان از پیغمبر اکرم،‌ نقل کرده‌اند که فرمودند: «ﻳَﺎ علی ﺃَﻧْﺖَ ﻭَ ﺷِﻴﻌَﺘکَ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ» ای علی؛ تو و شیعیانت، بهترین خلایق خدا هستید. ■بنابراین واژه‌ی شیعه، توسّط خود پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وضع و به کار برده شد و تشیّع از زمان حیات ایشان مطرح بود. ■در دوران حیات پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، عدّه‌ای از اصحاب پیامبر دور امیرالمؤمنین علیه السّلام جمع و با ایشان محشور بودند. کَمااینکه عدّه‌ای هم دور ابابکر و عمر و عثمان بودند. در واقع دو تیپ مختلف در بین صحابه‌ی پیغمبر دیده می‌شد. از همان زمان حیات رسول الله، کسانی با امیرالمؤمنین علیه السّلام هم روحیه و همراه بودند و بعد از رحلت رسول الله هم شیعه خوانده شدند. پس تشیّع در زمان پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وجود داشت و در زمان امیرالمؤمنین علیه السّلام، در زمان حسنین و در زمان امام سجّاد و امام باقر علیهم السّلام استمرار پیدا کرد؛ منتها به دلیل اینکه چهار مکتب فقهی اهل تسنّن در آن زمان شکل گرفت و به نام رؤسای آن مذاهب خوانده شد؛ مکتب تشیّع هم مکتب جعفری نام گرفت. ■بخش عمده‌ای از آموزه‌های مکتب تشیّع را امام صادق عليه السّلام در جلسات درس عظیمی که دایر می‌کردند، بیان فرمودند. حاصل این آموزه‌های حضرت، چهارصد کتاب شد که شاگردان ایشان تألیف کردند. این چهارصد کتاب «اصول أربَعَةُ مِأة» نام گرفت. بعدها نیز مطالب همان کتاب‌ها تدوین شد و کتابی مثل کافی و کتاب‌های حدیثی بعدی شیعه را شکل داد. به این لحاظ این مذهب را مذهب جعفری و امام صادق علیه السّلام را رئیس این مذهب می‌دانند. والّا رئیس مذهب ما خود رسول الله و امیرالمؤمنین علیهما السّلام هستند و تشیّع چیزی جدا از اصل آموزه‌های پیغمبر و قرآن کریم نیست. منتها شیعه این آموزه‌های قرآن و سنن نبوی را از زلال‌ترین، پاک‌ترین و ناب‌ترین مَجرا، که اهل بیت پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم هستند، دریافت کرده است. ■بنا به ضرب المثلی که در بین عرب است؛ که «أهل البَيتِ أْدریٰ بِْما فِْی‌اْلبَيتِْ» اهل خانه بیشتر می‌دانند که در خانه چه می‌گذرد. شیعه معتقد است أهل البَيتِ پیغمبر نسبت به آموزه‌های پیامبر أْدریٰ هستند و لذا این آموزه‌ها را مستقیماً از اهل بیت علیهم السّلام دریافت کرده است. ■شهادت امام صادق علیه السّلام را به محضر فرزند برومند و بزرگوار آن حضرت، بقیة الله الأعظم امام عصر أرواحُنافِداه و همه‌ی پیروان، ارادتمندان، سرسپردگان و دوستداران ایشان، تسلیت عرض می‌کنم و امیدوارم خدای متعال ما را شاگردان شایسته‌ای برای مکتب امام صادق علیه السّلام قرار دهد. ■●استاد مهدی طیّب۹۱/۰۶/۱۶●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ■●توصیه‌های امام صادق علیه السّلام به شیعیان●■ ■قَالَ الاِمام الصادق علیه السّلام: "أُوصِيكُمْ بِتَقْوَی‌الله، وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ لِمَنِ ائْتَمَنَكُمْ، وَ حُسْنِ الصَّحَابَةِ لِمَنْ صَحِبْتُمُوهُ، وَ أَنْ تَكُونُوا لَنَا دُعَاةً صَامِتِينَ." ■فَقَالُوا: يَا ابْنَ رَسُولِ‏ الله، وَ كَيْفَ نَدْعُو إِلَيْكُمْ وَ نَحْنُ صُمُوتٌ‏؟ ■قَالَ: "تَعْمَلُونَ بمَا أَمَرْنَاكُمْ بِهِ مِنَ الْعَمَلِ بِطَاعَةِ اللهِ وَ تُعَامِلُونَ النَّاسَ بِالصِّدْقِ وَ الْعَدْلِ، وَ تُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ، وَ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ لَا يَطَّلِعُ النَّاسُ مِنْكُمْ إِلَّا عَلَى خَيْرٍ، فَإِذَا رَأَوْا مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ عَلِمُوا اَفَضْلَ مَا عِنْدَنَا فَتَنارَعُوا إِلَيْهِ." : ■شما را توصیه می‌کنم به تقوای الهی. تقوی الله غیر از تقوای از معاصی است؛ تقوی الله یعنی غیر خدا را به دل راه ندادن، از غیر خدا پرهیز کردن. ■و توصیه می‌کنم به اینکه هر کس که شما را امین دانست و امانتی به شما سپرد، آن امانت را ادا کنید؛ خیانت در امانت نکنید. این امانت چه می‌تواند باشد؟ اقیانوس عظیمی است. فکر کنید ببینید چه امانت‌هایی خدا، پیغمبر، ائمّه و اولیای دین نزد ما گذاشته‌اند؛... تا افراد معمولی و ساده‌ای که ممکن است یک شیء مادی را امانت نزد ما گذاشته باشند. ■سوّمین توصیه‌ی من به شما شیعیانم این است که با کسانی که مصاحب و رفیق می‌شوید شرط رفاقت و مصاحبت را به خوبی ادا کنید. مصاحبان و دوستان خوبی باشید. شرط دوستی و رفاقت را به خوبی ادا کنید. ■و توصیه می‌کنم به شما که دعوت‌ کنندگانی به سوی ما باشید با سکوت، صامت؛ یعنی چه؟ یعنی با حرف به سوی ما دعوت نکنید، با عملتان افراد را دعوت کنید نه با حرفتان. ■رفتار زیبا و شایسته‌ی شما سبب شود که افراد بگویند عجب انسان‌های قشنگی هستند، اینها کجا رفته‌اند که این قدر قشنگ شده‌اند؟ چه کسی اینها را تربیت کرده که اینقدر خوب بار آمده‌اند؟ دعوت کنندگانی به سوی ما باشید با سکوت. ■عرض کردند ای پسر رسول خدا! ای امام صادق! چگونه دعوت کنیم درحالی‌که ساکت هستیم و سخن نمی‌گوییم؟ ■فرمودند: این‌طور که به آنچه از طاعت الهی که ما اهل بیت شما را به آن امر کردیم عمل کنید. و با مردم هم با صداقت و عدالت رفتار کنید. امانتی را هم که به شما سپرده می‌شود به شایستگی ادا کنید. ■و اینکه مردم را به نیکی‌ها، زیبایی‌ها و شایستگی‌ها امر کنید و از آلودگی‌ها و پلیدی‌ها نهی کنید. ■و اینکه مردم جز به خوبی از شما خبردار نشوند. یعنی هر خبری از شما می‌شنوند خبر خوبی‌ها، شایستگی‌ها و رفتارهای زیبای شما باشد. ■وقتی مردم شما را دیدند که این طور هستید؛ آن وقت فضیلتی که در نزد ما هست را می‌فهمند. یعنی در مکتب ما اهل‌بیت چه گوهرهای بزرگی است و کسی بیاید سر به ما بسپرد و خودش را در اختیار ما قرار دهد چه موجود برجسته و والایی می‌شود. ■وقتی رفتارهای زیبای شما را دیدند آن وقت ارزش مکتب ما را درک می‌کنند. آن موقع دست و سر می‌شکنند برای اینکه هر چه زودتر بیایند به ما بپیوندند و پیرو ما اهل‌بیت شوند... ■استاد مهدی طیّب■ @mohamad_hosein_tabatabaei