eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️حدیث از امام صادق علیه‌السلام است. ◾️عن ابی‌عبدالله‌علیه‌السّلام اَنّهُ قال: «اِنّا اَنزَلناهُ فی لَیلَه القَدر» اَللیلهُ فاطِمَه و القَدرُ الله فمن عرف فاطمه حق معرفتها .... عن معرفتها: ذیل آیه‌ی شریفه‌ی اِنّا اَنزَلناهُ فی لَیلَه القَدر، امام صادق‌علیه‌السّلام فرمودند: مقصود از لیله فاطمه‌ی‌زهرا‌سلام‌الله‌علیها است.  تعبیر لیل در قرآن، وجود مقدّس و مطهّر حضرت زهراسلام‌الله‌علیها است؛ چون همان‌طور که لیل، شب، مخزن اسرار است، همه‌جا را تاریکی گرفته و حقایق در عالم طبیعت در شب دیده نمی‌شود، لیل عالم وجود، وجود مقدّس حضرت‌زهرا‌سلام‌الله‌علیها است. ◾️اسرار حضرت حق، در وجود مقدّس حضرت زهرا‌سلام‌الله‌علیها مکنون و مخفی است. غیبِ عالم وجود است. در عالم ظاهر هم وجود حضرت زهرا‌سلام‌الله‌علیها لیل است. چون شناخته‌نشده است دیگر. وجودش اسرارآمیز است. حقیقت وجود حضرت فاطمه‌ی‌زهراسلام‌الله‌علیها را احدی جز خود اهل‌بیت‌علیهم‌السّلام پی نبرده‌اند که چیست. همه‌ی بزرگانی که زحمت کشیده‌اند، تألیفاتی دارند، تحقیقاتی دارند، همه در حدّ اندیشه و فهم خودشان سخن می‌گویند. امّا حقیقت وجود حضرت زهرا‌سلام‌الله‌علیها برای دیگران دست نایافتنی است. ◾️لذا امام صادق‌علیه‌السّلام فرمودند در انّا انزلناه فی لیله القدر، «اللیله فاطمه»: منظور از لیله و شب در این آیه، وجود مطهّر حضرت فاطمه‌سلام‌الله‌علیهاست. «و القدر الله»: و مقصود از قدر هم، تأویل قدر هم، ذات مقدّس احدیّت است. پس معنای لیله‌القدر روشن شد؛ تأویلش روشن شد. ◾️بعد حضرت فرمودند: «فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر»: هرکس حضرت فاطمه‌سلام‌الله‌علیها را به حقّ معرفتش درک کند، او لیله‌القدر را درک کرده است. هرکس وجود مطهّر صدّیقه‌ی‌کبری‌سلام‌الله‌علیها را به حقّ معرفت آن بزرگوار بشناسد، به درک لیله‌القدر نائل شده است. ◾️‌«و انما سمیت فاطمه»: و به این خاطر وجود مقدّس حضرت زهرا‌سلام‌الله‌علیها، فاطمه نامیده شد، «لانَ الخَلق فطموا عن معرفتها»: به خاطر اینکه خلق از معرفت وجود مطهّر فاطمه‌ی‌زهرا‌سلام‌الله‌علیها محرومند؛ بریده‌شده‌اند؛ یعنی راهی به شناخت این سرّ بزرگ عالم هستی نیست. راه برای همه‌ی خلق مسدود است. آن معرفت راستین حضرت زهرا‌سلام‌الله‌علیها برای خلق دسترسی‌پذیر نیست؛ مگر اینکه خلق در سیر عرفانی خودشان، به‌جایی برسند که این پوسته‌ی خلقتی و خلقی خودشان را رها کنند؛ از هویّت مخلوقیّت خودشان خارج شوند؛ در وجود مقدّس حضرت حق جلَّ و علا فانی شوند؛ آنجاست که می‌توانند حقیقت فاطمی را ملاقات کنند. والّا این معرفت اکتسابی و این بحث‌ها و به کمک آیات و روایات و حتما استدلال‌های عقلی بحث کردن در وجود مقدّس حضرت‌زهرا‌سلام‌الله‌علیها، هیچ‌کسی را به قلّه‌ی وجود آن حضرت نمی‌تواند برساند. ◾️استاد مهدی طیب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین   ☑️قسمت ۵۲ ▪️این‌ حضرات در عالم وجود احد و واحدند و نظیر ندارند لذا امیر
  ☑️قسمت ۵۳ قال سید الکونین صلوات الله علیه: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ». انسان حقیقی وعاء اشباح نوریه‌ی اهل‌بیت علیهم السلام است. او چون می‌تواند این انوار مقدسه را در نفس ناطقه‌ی خود تمثل دهد، لذا قابلیت خطاب حق متعال را پیدا کرده و این قابلیت را پیدا می‌کند که مسجود ملائکة ‌الله شود. عرش یعنی محل ظهور صفات حق متعال. هر جایی که صفت و کمال حق متعال ظهور پیدا کند، آن‌جا عرش حق متعال است. کل عالم از بالاترین مرتبه‌ی ظهور حق متعال تا ادنیٰ مرتبه که همین عالم طبیعت است، طبق این تعریف، عرش حق متعال است؛ «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ». تمام عالم، هم ظهور کرسی و هم ظهور عرش حق تعالی است. عرش محل ظهور صفت حق متعال بوده و کرسی محل ظهور فعل او سبحانه می‌باشد. جناب پادشاه گاهی بر عرش می‌نشیند و دستوری صادر می‌کند، گاهی هم این دستور به منصه‌ی ظهور در می‌آید، عالم وجود نیز محل ظهور اسماء و صفات حق متعال و هم محل ظهور فعل اوست. صفات و اسماء حق سبحانه در مرحله‌ی امر و صدور حکم هستند و در مرتبه‌ی بالاتری از عالم فعل قرار دارند. فعل تجلی آن اسماء و صفات حضرت حق است. در همین حدیث شریف اشتقاق، حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله می‌فرماید که اشباح ما از مرتبه‌ی بالای عرش به ظَهر حضرت آدم انتقال پیدا کرد، مراد از ظهر نیز باطن است. آدم در حقیقت نفس ناطقه‌ی خود، ما را دید. می‌فرماید چطور ما را دید؟ «فَنَظَرَ آدَم، وَوَقَعَ نُورُ أشْباحنٰا مِن ظَهرِ آدم عَليٰ ذُرْوَةِ العَرش، فَأنطَبَعَ فیهِ صُوَر أنْوارِ أشباحِنا اللَّتي في ظَهْرِهِ کَما یَنْطَبِعُ وَجه الإنسان فِي المِرْآةِ الصّٰافِیَةِ فَرَأیٰ أشْباحنٰا»‌. همان گونه که ما صورتمان را در یک آیینه‌ی شفاف می‌بینیم، به همین وجه نیز آدم اشباح ما را در حقیقت خودش دید. جناب جبرئیل که بر پیغمبر صلی الله علیه و آله وحی نازل می‌کرد، بیرون از جان پیغمبر دیده نمی‌شد. باطن حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله به باطن عالم اتصال داشت. البته حضرت ختمی مرتبت کون جامع است و جناب جبرئیل شأنی از شئون اوست. وحی از بالاترین مرتبه‌ی اتصال نفس پیغمبر به حق متعال آغاز می‌شود و تا پایین‌ترین مرتبه‌ی نفس او می‌آید لذا وقتی از ثقل اکبر و اصغر سخن می‌گوییم مراد این نیست که قرآن ثقل اکبر و اهل‌بیت علیهم السلام ثقل اصغر هستند بلکه مرتبه‌ی اعلای روح اهل‌بیت علیهم السلام ثقل اکبر و مرتبه‌ی ظهورشان ثقل اصغر می‌باشد لذا این که قرآن ثقل اکبر است یعنی آن علمی که در سرّ انبیاء و اولیاء است، ثقل اکبر است. این جسم اهل‌بیت علیهم‌السلام نسبت به او ثقل اصغر است بلکه شما بفرمایید هر مرتبه‌ی عالیه ثقل اکبر و مرتبه‌ی دانیه ثقل اصغر می‌باشد. این حقیقت وحی که توسط جناب جبرئیل می‌آمد و بر پیامبر صلوات الله علیه و آله القاء می‌شد، خارج از جان ایشان نیست. اگر خارج از جان پیغمبر بود، دیگران هم باید می‌شنیدند. حضرت ختمی مرتبت خطاب به امیرالمؤمنین فرمود: یا علی! «إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی»‌. دلیل آن که علی علیه السلام هرچه پیغمبر می‌شنود را می‌شنود و هرچه او می‌بیند را مشاهده می‌کند این است که جان او با جان پیغمبر در اتحاد است و چون این اتحاد به نحو اتم است، هر آن‌چه او می‌شنود علی نیز می‌شنود. «فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ»‌. به پیغمبر آن‌چه باید وحی می‌شد، وحی شد. یعنی خدا در این آیه می‌فرماید که چیزی فروگذار نکردم؛ «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ء»‌، «كُلَّ شَيْ‌ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ»‌.
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۲۲ ▪️وقتی موج هوای نفس به راه می‌افتد، بین انسان و امام زمانش فاصله
  ☑️قسمت ۲۳  «يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا» (مریم/۱۲) بعضی افراد هستند که حق ‌متعال حقایق را در باطن آنها القا می‌کند و آنان نیز آن را به خوبی دریافت می‌کنند. ممکن است این‌ها به ظاهر کودک باشند اما باطنشان بتواند پذیرای حقایق الهی و قرآن باشد. همچنین ممکن است این افراد پیر باشند ولی باطنشان هنوز استعداد پذیرفتن حقایق را حفظ کرده ‌باشد. این‌ها ولی الهی هستند. در این بخش «لا فارض» این دو قسم مدنظر نیستند. فارض کسی است که یک عمر هشتاد ساله را در راه غیرخدا صرف کرده ‌باشد. این شخص دیگر نمی‌تواند با نفس اماره خودش بجنگد. در ادامه‌ی توصیف ویژگی‌های آن گاو، خداوند متعال می‌فرماید: «وَ لا بِکْرُ». برای انسانی که هنوز کودک است و استعدادهایش شکوفا نشده ‌است، نمی‌‌توان تکلیفی مقرر کرد؛ از نوجوان چهارده ساله که نمی‌شود توقع مبارزه با نفس داشت، البته باید استثنائات را کنار بگذاریم. در هر عصری هم استثناء وجود دارد که مورد بحث ما نیستند. نه پیر و نه خیلی جوان بلکه باید بین این دو باشد. «عَوَانٌ بَيْنَ ذَٰلِكَ». می‌گویند اگر انسان در مسیر حق متعال درست قدم بردارد، در چهل سالگی او عَوَانٌ بَيْنَ ذَٰلِكَ می‌شود لذا داریم که چهل سالگی خیلی مهم است. «إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ» (احقاف/۱۵) چهل سالگی مرتبه‌ای است که قوای انسان به اوج خودش می‌رسد. ما باید تا چهل سالگی سر نفس اماره خود را ببریم. اگر تا چهل سالگی این کار را کردیم که هیچ، در غیر این صورت دیگر کنترل این نفس سخت است. انسانی که چهل سال هر طور دلش می‌خواسته زندگی کرده ‌است، تغییر این عادات و ملکات دیگر برایش خیلی سخت است. «قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ» (بقره/۶۹) باز هم با این توضیحات بنی‌اسرائیل متوجه نشدند و از رنگ گاو سوال کردند. خدا پاسخ می‌دهد که رنگ این گاوِ نفس، زرد روشنی است که وقتی کسی به آن می‌نگرد مسرور می‌شود. یعنی چه که با دیدن این نفسی که باید در راه خدا ذبح شود انسان مسرور می‌شود؟ رنگ جسم سیاه است و بهره‌ای از نور عقلانیت ندارد لذا این دنیا پایین‌ترین و سیاه‌ترین مرتبه‌ از عالم وجود است اما نور عقل سفید است. در روایت داریم که پیغمبر صلی الله علیه و آله در شب نیمه شعبان به سجده رفت و فرمود: «اللَهُمَّ سَجَدَ لَكَ سَوَادِى وَ خَيَالِى وَ بَيَاضِى». حضرت سجده کرده و می‌گوید خدایا سواد یا سیاهی من یعنی همین جسم مادی من، خیال من و بیاض یا سفیدی من یعنی عقل من بر تو سجده می‌کنند. بین سیاهی و سفیدی چه رنگی است؟ سرخ. جناب سهروردی کتابی نوشته به نام عقل سرخ. عقل سرخ این‌جا به مراتب برزخی انسان یعنی نفس او اشاره می‌‌کند. نفس انسان برزخ بین جسم و عقل ماست. از عقل ساقط که وهم و خیال است به عقل سرخ تعبیر کرده ‌است اما قرآن در آیه‌ی مذکور از نفس به عنوان عقل سرخ یاد نمی‌کند بلکه آن را زرد رنگ توصیف می‌کند، آن هم زرد روشن. اگر نفس ما هنوز سرخ باشد که ذبحش کار بسیار مشکلی است. آن مقام، مقام حیوانیت صرف است. آن نفسی زرد است که تمایل به روحانیت و عقل دارد. یعنی رو به سوی عالم باطن دارد، این نفس را امید ذبح شدن هست...
◾️معرفت نفس از آن اموری است که نائل شدن بدان ممکن نیست جز از طریق مکاشفات باطنی و مشاهدات سِرّی و آنها نیز حاصل نمی شود مگر به ریاضات ومجاهدات در خلوتها و پرهیز بسیار از صحبت و حشر و نشر با مردم و انقطاع نمودن از وابستگی های دنیوی و شهوتهای باطل و ترفعات وهمانی و آرزوهای دروغین آن و در این امر فقط حفظ کردن قواعد بحثی و به خاطر سپردن احکام مفهوماتِ ذاتی و عرضی کافی نیست. ◾️آری با الفاظ بازی کردن و عبارت پردازی کردن حرفی است و دلِ آگاه و سوز و گداز داشتن و با حسن مطلق به سر بردن امر دیگری است. چه بسا ارباب مثال و سرگرم به قیل و قال و انباشته از اصطلاحات اند که دلِ مرده و روح افسرده دارند . به تعبیر شیوای حضرت مولی در دفتر دل: گمانت این که با خرج عبارات به کرّ و فرّ و ایماء و اشارات سوار رفرف استی و براقی ورم کردی و پنداری که چاقی ◾️شرح مراتب طهارت /جلد دوم استاد صمدی آملی حفظه الله◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️برای اهل علم و علما بهترین راه برای رسیدن به خدا، باور کردن و حاشیه نزدن و جدال نکردن است. ◾️معمولاً در مباحثه‎های علمی، نَفس دخالت می‎کند و کار به جدل می‎کشد. ◾️لا جِدالَ فِی الحَجِّ: در حج، جدال و بحث کردن جا ندارد. اَلحَجُّ قَصدٌ: حج یعنی قصد کردن (به سوی خدا). یعنی هر کس قصد دیدار خدا کند، حاجی است. همه‎ی ما حاجی و قاصد کوی او هستیم و نباید در این راه جدال کنیم. کسی که قاصد به سوی خداست، حتّی بر سر مسائل مذهبی نباید به بحث و جدل با این و آن بپردازد، چه رسد به مسائل دنیوی. اُترُک المِراءَ وَ لَو کُنتَ مُحِقّاً: جدال و مراء را حتّی اگر حق با تو است، ترک کن. ▪️مرحوم حاج محمّد اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️صبر ◾️رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : صبر چهار شعبه دارد : ، ، . پس هرکس مشتاق بهشت است باید از شهوات بیرون برود.و کسی که از آتش میترسد باید از گناهان برگردد ، و کسی که نسبت به دنیا زهد می ورزد ، باید گرفتاری را سبک بشمارد ، و کسی که در انتظار مرگ است باید در کارهای خوب بشتابد. ◾️میزان الحکمة جلد ۵ حدیث ۱۰۱۳۳◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ🍀 🍀میلاد با سعادت محبوبه‌ی ذات، ام الائمه علیهم السلام، حضرت عصمت الله الکبری، خانم فاطمة الزهراء سلام الله علیها را به محضر ملکوتی حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه، ارواح نورانی ائمه هدی علیهم السلام و تمامی شیعیان و محبین آل‌الله تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حقیقت سرّی فاطمی، اسم مستأثره‌ی ذات غیبی است که برای احدی آشکار نشده و در بطون محض است؛ «اللّهمَّ إنّي أسئَلُكَ بِاسمِكَ الّذی خَلَقتَهُ مِن کُلِّكَ فَاستَقَرَّ فِیكَ فَلا یَخْرُجُ مِنْكَ إلي شَيءٍ أبَداً». (صحیفه مهدویه، زیارت ندبه) ◾️...فاطمه، ذات نماست و چون اسم مستأثره‌ی ذات است، جز حضرات ائمه‌ی اطهار علیهم‌السلام، همه‌ی موجودات از عرش تا فرش از ادراک کنه حقیقت فاطمه عاجز و بریده شده‌اند. فلذا فقط این انوار امامت قابلیت زیارت او را دارند و تنها ولایت مطلقه‌ی کلیه، کفو اوست از این رو هم قدر و هم قبرش مجهول است، مگر برای امام اعنی انسان کامل‌. ◾️وَ هی «لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيم، أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا» (دخان/ ۳،۴،۵)؛ امر حکیم آن سرّ مستودعی است که در متن جان فاطمی به ودیعه گذاشته شده است و آن ولایت کلیه‌ی شمسیه است که به یَد اراده‌ی فاطمی بسط وجودی پیدا می‌کند، و از آن مقام مجمل احدی قرآنی، صورت تفصیلی فرقانی می‌یابد؛ «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ». ◾️علی،نقطه آغاز وجود ص ۲۸۵، نکته ۱۰۷◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei