کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 32-28 آل عمران، قسمت سوم بخش دوم ● حب چيست و چه آثارى دارد؟ حال ببينيم حب چيست ؟ و چه آثا
آیات 32-28 آل عمران ، قسمت سوم
بخش سوم
● لازمه دوست داشتن خدا، قبول دين او و اطاعت و تسليم در برابر او است
در مورد دوستى خدا هم همينطور است . خداى سبحان كه خداى واحد است و هر موجودى در تمامى وجوديش به او متكى است ، و همه تلاشش در يافتن وسيله اى به سوى او است ، خدائى كه تمامى خرد و كلان عالم به سوى او باز مى گردد، بايد دوستى و اخلاص با او تواءم با قبول دين او باشد كه همان دين توحيد و طريقه اسلام است .
كسى كه خدا را دوست مى دارد بايد به قدر طاقت و كشش ادراك و شعورش از دين او پيروى كند و دين نزد خدا اسلام است و اسلام همان دينى است كه سفراى خدا مردم را به سوى آن مى خوانند و انبيايش و رسولانش به سوى آن دعوت مى كنند و مخصوصا آخرين اديان الهى يعنى دين اسلام كه در آن اخلاصى هست كه ما فوق آن تصور ندارد، دين فطرى است كه خاتم همه در شرايع و طرق نبوت است ، و با رحلت خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله ) مسأله نبوت ختم گرديد و اين نكته اى كه ما تذكر داديم مطلبى است كه هيچ متدبر در قرآن ، در آن مطلب ترديد نمى كند.
و چگونه ممكن است ترديد كند، با اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) طريقه و راهى را كه پيموده ، راه توحيد و طريقه اخلاص معرفى نموده است ، چون پروردگارش او را دستور داده كه راه خود را چنين معرفى كند و فرموده : ((قل هذه سبيلى ادعوا الى اللّه على بصيره ، انا و من اتبعنى ، و سبحان اللّه و ما انا من المشركين )) كه در اين آيه سبيل خود را
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 249
عبارت دانسته از دعوت به سوى خدا با بصيرت ، و پرستش خالصانه و بدون شرك پس سبيل پيامبر اسلام دعوت و اخلاص و پيروى او در اين دعوت و اخلاص است .
پس دعوت و اخلاص بالاصاله صفت خود آن جناب و به تبع صفت پيروان او است .
آنگاه در آيه : ((ثم جعلناك على شريعه من الامر فاتبعها)) مى فرمايد: شريعتى را كه تشريع كرده تبلور دهنده اين سبيل ، يعنى سبيل دعوت و اخلاص است .
و نيز در آيه : ((فان حاجوك فقل اسلمت وجه ى للّه و من اتبعن )) آن سبيل را براى بار دوم روش تسليم خدا شدن خوانده : و در آيه شريفه : ((و ان هذا صراطى مستقيما فاتبعوه )) روش اسلام را به خودش نسبت داده ، و آن را صراط مستقيم خود خوانده است .
پس با اين بيان و اين آيات روشن گرديد كه اسلام يعنى شريعتى كه براى پيامبر اسلام تشريع شده ، (و عبارت است از مجموع معارف اصولى و اخلاقى و عملى و سيره آن جناب در زندگى )، همان سبيل اخلاص است ، اخلاص براى خداى سبحان كه زيربنايش حب است پس اسلام دين اخلاص و دين حب است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☘تقارن بهار طبیعت و عید نوروز و آغازسال شمسی جدید، با ماه مبارک رمضان، بهار دلها و عید اولیاءالله و آغاز سال سلوکی عارفان، بر شما مبارک باد.
☘امیدوارم همواره مبارک باشید تا همه ایام به شما مبارک گردد.امیدواریم خداوند متعال در صدر عیدیهای ما در این اعیاد خجسته، ظهور ربیعالانام، حضرت مهدی ارواحنا فداه را قرار دهد و برای همگان سالی مقرون سعادت و سلامت و آسایش و نیکبختی مقدر فرماید.
☘استاد مهدی طیب_ ۲۹ اسفند ۱۴۰۰☘
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀این بهار جهان، بهار طبیعت بیرون از ماست و چیزی که بیرون حقیقت آدمی است به کار او نمیآید مگر اینکه بیرون را در درونش پیاده کند. بهار نهان که بهار جان آدمی است، چون فرا رسد بیشمار بهار طبیعت به خرمی و زیبایی او نمیرسد، چنین بهاری، بهاران آفرین است؛
«السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام»...
جان و روان آدمی به اندیشه ورزی و عبودیت بهاری میشود. آدمیان غالبا در پی «بهار تن» هستند تا «بهار من»!! و آنکه را بهار من نباشد از بهار تن او را چه طرفی حاصل آید؟! عاقل جان و روان تازه میخواهد تا هر آن او را بهار جهان باشد. چنین نیک مردی را هر روز عید است و هرشب، لیلهی قدر!
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️منجیباوری در مسیحیّت و عهد جدید (انجیلهای چهارگانه و رسالههای ملحق به آن) - بخش دوّم◾️ ▪️در ان
◾️منجیباوری در آیین زرتشت◾️
▪️پيروان آیین زرتشت نيز چشم به راه ظهور يک مصلح الهی هستند. در يكی از كتب مذهبی زرتشتيان به نام زند آمده است: لشگر اهريمنان با ايزدان دائم بر روی خاكدان محاربه و كشمكش دارند و غالباً پيروزی با اهريمنان باشد؛ امّا نه بهطوری كه بتوانند ايزدان را محو و منقرض سازند. چه در هنگام تنگی از جانب اورمزد كه خدای آسمان است به ايزدان كه فرزندان اويند، ياری میرسد و محاربهی ايشان نُه هزار سال طول میكشد. آنگاه پيروزی بزرگ از طرف ايزدان میشود و اهريمنان را منقرض میسازند و تمام اقتدار اهريمنان در زمين است و در آسمان راه ندارند و بعد از پيروزی ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصلی خود میرسد و بنیآدم بر تختِ نيک بختی خواهند نشست.
▪️زرتشتيان در انتظار ظهور يک منجیِ جهانی به سر ميبرند كه از او با نام «سوشيانت پيروزگر» يا «سوشيانت نجاتبخش» ياد میشود.
▪️در كتاب ديگری به نام جاماسبنامه آمده است:
پيغمبر عرب آخر پيغمبران باشد كه در ميان كوههای مكّه پيدا شود و بر شتر سوار شود. قوم او شترسواران خواهند بود و با بندگان خود چيز خورَد و به روش بندگان نشيند (متواضع است) و او را سايه نباشد (عین عبارت روایات است) و از پشت سر مثل پيش رو ببيند و دين او اشرف اديان باشد و كتاب او همهی كتابها را باطل گرداند و دولت او تازیک (عجم) را بر باد دهد و دين مجوس و پهلوی را برطرف كند و نار سُدير و آتشكدهها را خراب كند و تمام شود روزگار پيشداديان و كيانيان و ساسانيان و اشكانيان. و از فرزندان دختر آن پيغمبر كه خورشيد جهان و شاه زنان (زهرا سلام الله علیها) نام دارد، كسی پادشاه شود در دنيا به حكم يزدان كه جانشين آخر آن پيغمبر باشد در ميان دنيا كه مكّه باشد و دولت او تا به قيامت متّصل شود و بعد از پادشاهی او دنيا تمام شود و آسمان جفت گردد و زمين به آب فرو رود و كوهها برطرف شود و «اهرمن كلان» را كه ضدّ يزدان و بنده ی عاصی او باشد، بگيرد و در حبس كند و از خوبان و پيغمبران گروه بسيار را زنده كند و زنده كند از بدانِ گيتی و كافران گروهی را. { تعبیر دولتی که به قیامت متّصل شود، در روايات شيعه به این صورت آمده است: دَولَتُنٰا آخِرُ الدُّوَلِ: دولت ما آخرين دولتهاست. }
▪️همچنین در آن کتاب آمده است: سوشیانت (نجاتدهندهی بزرگ) دین را به جهان رواج دهد. فقر و تنگدستی را ریشهکن سازد. ایزدان را از دست اهریمنان نجات داده، مردم جهان را همفکر و همگفتار و همکردار سازد. (جاماسبنامه، ص ۱۲۱)
▪️در کتاب سوشیانت آمده است: چاره و درمان جمیع دردها و رنجها با اوست. رنج و بیماری و پیری و ظلم و بیدینی و فساد را ریشهکن سازد. مردمان ناپاک را نابود سازد و همهی آنها را براندازد. (سوشیانت، ص ۱۰۴)
◾️جانِ جهان
تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#منجیباوری - ۹
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 32-28 آل عمران ، قسمت سوم بخش سوم ● لازمه دوست داشتن خدا، قبول دين او و اطاعت و تسليم در برابر
آیات32-28 آل عمران، قسمت سوم
بخش چهارم
● معناى آيه ((ان كنتم تحبون اللّه ...))
و از بيانات طولانى گذشته معناى آيه مورد بحث ما روشن مى گردد، و معلوم مى شود آيه : ((قل ان كنتم تحبون اللّه فاتبعونى يحببكم اللّه ))، چه معنائى دارد، پس مراد از آيه ((و خدا داناتر است )) اين شد كه اگر مى خواهيد در عبادت خود خالص شويد و عبادت شما بر اساس حب حقيقى باشد، اين شريعت را كه زير بنايش حب است و تبلور دهنده اخلاص و اسلام مى باشد و صراط مستقيم خدا است و سالك خود را با نزديك ترين راه به خدا مى رساند، پيروى كنيد، كه اگر مرا در سبيل و طريقه ام كه چنين وضعى دارد پيروى كنيد، خداى تعالى شما را دوست مى دارد و همين بزرگترين بشارت براى محب است ، در اينجا است كه آنچه را مى خواهيد مى يابيد، و همين است آن هدف واقعى و جدى كه هر محبى در محبتش به دنبال آن است ، اين آن مطلبى است كه آيه شريفه با اطلاقش آن را افاده مى كند.
و اما اگر از اطلاقش صرف نظر نموده و وقوعش را بعد از آياتى در نظر بگيريم كه از دوستى با كفار نهى مى كرد و بخواهيم ارتباطش را با آن آيات حفظ كنيم ، و در نظر بگيريم كه در معناى ولايت دوستى بين ولى و متولى برقرار است ، نتيجه مى گيريم كه آيه شريفه مى خواهد
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 250
بشر را از همين راه ولايت به پيروى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) دعوت كند، البته در صورتى كه در دعوى ولايت خدا صادق بوده و به راستى از حزب خدا باشند، مى فرمايد ولايت خدا با پيروى كفار و تابع هوا و هوس هاى آنان شدن ، نمى سازد، ولايت هم كه جز با پيروى معنا ندارد، پس اگر واقعا دوستدار خدايند، بايد پيامبر او را پيروى كنند نه مال و جاه و مطامع و لذاتى را كه نزد كفار است ، در آيه زير كه فرموده :
((ثم جعلناك على شريعه من الامر، فاتبعها و لا تتبع اهواء الذين لا يعلمون ، انهم لن يغنوا عنك من اللّه شيئا، و ان الظالمين بعضهم اولياء بعض ، و اللّه ولى المتقين )).
توجه مى كنيد كه چگونه در آيه دوم از معناى اتباع به معناى ولايت منتقل مى شود.
پس بر كسى كه مدعى ولايت خدا و دوستى او است واجب است كه از رسول او پيروى كند تا اين پيرويش به ولايت خدا و به حب او منتهى شود.
و اگر در آيه مورد بحث به جاى ولايت خدا حب خدا را آورده ، جهتش اين است كه اساس ، و زير بناى ولايت حب است و اگر تنها به ذكر حب خدا اكتفا نمود و سخنى از ((حب )) رسول و ساير دوستان خدا نكرد، براى اين بود كه در حقيقت ولايت و دوستى با رسول خدا و مؤمنين ، به دوستى خدا برگشت مى كند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
▪️محفوظ باشید از همه آفات و بلیات از همه شرور و فِتَن، خداوند از شیاطین جن و انس همه را حفظ کند از بلیات دنیویه و اخرویه، صوریه و معنویه، ظاهریه و باطنیه، همه را حفظ کند إنشاءالله، همه را از متمسکین به قرآن و عترت قرار بدهد، از اینها جدا نشوند، که گرگها اینها را ابلاع میکنند(میبلعند).
▪️خیلی خیلی خیلی باید ملتفت باشید، که مبادا از چشم و بالی که خدا «[إِنّی] تارِکٌ فیکمُ الثِقْلَیْن» خدا برای ما قرار داده است، از اینها جدا نشوید، و إلا در دارالضیافه ذئاب (مهمانخانه گرگها) قرار میگیرید.
▪️همیشه ملتفت باشید از قرآن و اهلبیت علیهمالسلام که یکی است باطنشان، جدا نشوید.
▪️به اینطرف و آن طرف نروید. دروغ میگویند، به فانیات تعلق دارند، حرفشان یا باطل است یا دروغ!
▪️قهرا با کفار و اتباع کفار و اشباه کفار، ابداً صداقت و به حسب معنا رفاقت و دوستی نداشته باشید.
▪️اگر با آنها یک مصاحبتی کردید، در مقام این باشید که شما باطلشان را بگیرید و حقتان را به آنها بدهید، نه اینکه آنها باطلشان را به شما تزریق کنند، و حق شما را از دستتان بگیرند.
▪️از خداوند میخواهیم که سلامتی مطلقه و سعادت مطلقه را برای همه شما و همه شیعیان امیرالمؤمنین علیهالسلام قرار بدهد.
◾️بیانات معظمله در دیدار با جمعی از بانوان◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️استاد صمدی آملی◾️
▪️حضرت آقا روحی فداه در مطلع کتاب شریف دروس معرفت نفس چنین آورده اند که:انسان کاری مهمتر از خودسازی ندارد و آن هم مبتنی بر خودشناسی است.
▪️واین کمترین در شرح آن آورده است که:باغبان برای پرورش درختان خود، باید ابتدا هر کدام از آنها را بشناسد.عمل فرع بر علم و علم ،مصحّح آن است، لذا در روایت آمده :"العلم امام العمل"
خودسازی چون عمل است ،متفرع بر خودشناسی است این است که معرفت نفس از هر امری برای انسان حیاتی تر است.
◾️ #عصاره_ی_عالم◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۵۴ ◾️این اشباح از مرتبهی اعلای عرش در نفس حضرت آدم تمثل نوریه پ
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۵۵
▪️این قوت باطنی است که از آب حیات ولایت منشعب میشود. امیرالمؤمنین علیه السلام پیرامون واقعهی خیبر میفرماید: «وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَیْبَرَ بِقُوَّةٍ جَسَدَانِیَّةٍ وَ لَا بِحَرَکَةٍ غَذَائِیَّةٍ لَکِنِّی أُیِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَکِیَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ رَبِّهَا مُضِیَّة». میفرماید من در قلعهی خیبر را به قوت جسدانی قلع نکردم بلکه اصلا دستم به آن نخورد و آن را حس نکردم. اگر باطن به ولایت تامهی الهیه اتصال پیدا کند، قدرت تصرف در مادهی اولیٰ نظام هستی پیدا میکند، نه در صورت عالم بلکه در مادهی اولیٰ عالم! اینکه حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام به شیر نقاشی شده روی پرده بفرماید: «يَا أَسَدُ الله خُذْ عَدُوَّ اَلله». آیا حضرت در این صورت نقاشی شده تصرف کرد یا در مادهی اولیٰ این پرده؟ امام در قابلیت ابتدایی هر مخلوقی تصرف میکند که همان ماده اولیٰ است، او در اصل هر مخلوق تصرف میکند که میفرماید: «کُنْ فَیَکونُ». این قوت، قوت ولایی است. قوت نوریهی الهی است لذا امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید بدون این که دستم به چیزی بخورد، قلع باب خیبر کردم.
در واقعهی کربلا، حضرت زینب سلام الله علیها در حالی که صدای ایشان شبیه صدای پدرش بود سخن میگوید. آیا صدای ایشان صرفا شبیه صدای امیرالمؤمنین بود یا ایشان صوت مولا علی علیه السلام را در خود انشاء کرده بود؟ این انشاء صوت مولا در واقع به این معناست که حضرت زینب سلام الله علیها ولایت کلیهی مولا علی علیهالسلام را در حقیقت خودش پیاده کرد. این مطلب آنجایی نمود دارد که ایشان فرمود: «اسْکُتُوا! فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَکَنَتِ اْلْأَجْرَاسُ». همین که میفرماید ساکت باشید، همهی عالم ساکت میشوند حتی زنگولههای شترها! او صاحب ولایت است...
در جنگ تبوک وقتی کار بر مسلمانان دشوار شد جبرئیل به پیغمبر گفت که «نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب». امیرالمؤمنین علیه السلام هم مَظهر عجائب و هم مُظهر عجائب است. از جملهی این عجائب قرآن است؛ در سورهی جن میفرماید «أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا» فردی از اجنه قرآن را استماع میکند و میگویند: ما قرآنی را شنیدیم که «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» و این قرآن چیز عجیبی بود. یکی از این عجائبی که امیرالمؤمنین هم مَظهر و هم مُظهر آن است قرآن است. جناب سلمان میفرماید که امیرالمؤمنین علیهالسلام بالای درخت خرما بود و خرماها را میکند و بر سر من میزد. یکدفعه پایین آمد و فرمود پا جای پای من بگذار، آنگاه هفت قدم برداشت و در پی این قدمها در صحنهی جنگ تبوک حاضر شد، یک نعرهی علوی برآورد و کار تمام شد... همین کافی بود تا همهی کفار بمیرند. منِ علی در آن مقام ولایت کلیه همان کسی هستم که از دهان این امیرالمؤمنین جزئی خارج شدم و عین رعد و برق غریدم و دشمنان را مضمحل کردم.
حضرت علیاکبر علیهالسلام میفرماید پدر جان! من تشنهی آن حقیقت امامت و ولایت هستم، از آن حقیقت ولایت کلیه بر مبنای استعداد و ظرفیتی که دارم بر من القا کن تا بر مطلق اعدا قوت بیابم لذا حضرت اباعبدالله علیهالسلام میفرماید: «یا بُنَىَّ هاتِ لِسانَك». جناب علامهی شعرانی میفرماید که حضرت انگشتر خودش را در کام علی اکبر گذاشت. پس از آن حضرت علی اکبر بازگشت و جنگ نمایانی کرد. نوشتهاند که ایشان ۲۵۰ نفر از اشقیاء را به درک واصل کرد. ایشان اگر اذن داشت بیش از این نیز میتوانست عمل کند؛ اصلا نیازی به جنگ نبود... ایشان اگر اراده میکرد که مُوتُوا همگی در دم جان میدادند اما میخواهد حفظ ظاهر کند و بر مبنای عالم ظاهر عمل کند. این انگشتر و لسان چه خاصیتی دارد که حضرت علی اکبر به واسطهی آنها قوت پیدا میکند؟
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره ☑️قسمت ۲۴ ◾️«فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ» (ت
#شرح_مراتب_نفس_اماره
☑️قسمت ۲۵
▪️«فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ» (بقره/۵۴) یک تفسیر ظاهری این بود که قوم بنی اسرائیل در تاریکی یکدیگر را کشتند اما ما این آیه را در مراتب نفس ناطقهی خودمان تأویل میکنیم. یک نکتهی لطیفی پیرامون کشتن نفس این است که قاتل و مقتول یکی هستند. در مخالفت با هوای نفس مخالِف و مخالَف یکی هستند. آن کسی که با او مخالفت میکنیم خارج از ما و در مقابل ما نیست. به همین خاطر جهاد با نفس، جهاد اکبر نامگذاری شده است. چه کسی بر ما غلبه دارد و ما را از مسیر حق متعال دور میکند؟ خودمان. «أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ». چه کسی قرار است با این دشمنترین دشمن مبارزه کند؟ باز هم خودمان. چرا سخت است انسان با خودش مخالفت کند و نفسش را بکشد؟
«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ» (بقره/۷۰) بعد از تمام توضیحات در آیات پیشین باز هم میگویند این گاو برای مشتبه و مبهم شده است؛ اینگونه است که جهاد با نفس سخت است، در این جهاد، امر مشتبه میشود. چرا؟ چون میپندارند که «انّ الله خلق آدم علی صورته». نوعا اگر غلبهی نفس امّاره بر حالات و رفتار افراد را به آنها متذکر شوید، انکار میکنند. انسان تا به این مرتبه نرسد که نفس خودش را بقره ببیند، نمیتواند آن را بکشد. حالا چرا نفس خود را اینگونه نمیبیند؟ چون که خود را خلیفةالله میداند در حالی که اینگونه نیست. چون کسی که به مقام «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي » رسیدهاست، پیش از آن تسویه شده است و به مقام استوا رسیده است. در ابتدای امر نفس انسان، نفس نباتی است. با مرور زمان به نفس حیوانی مبدل میشود. روح شهوت و غضب بر انسان غالب است و هنوز روح الهی در او دمیده نشده است. انسانی که به مقام «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي» میرسد که دیگر ذبح نفس و مخالفت با هوای نفس ندارد. نفس او نفس الله است. امیرالمؤمنین علیه السلام نفسالله است و دیگر با نفس خودش که نباید مبارزه کند. او محل مشیتالله است و موافق نفس خودش است. نظام هستی تکوینا به وفق نفس او پیاده شدهاست. مخالفت نفس برای کسی است که بقره است و در مرحلهی حیوانیت متوقف شدهاست.
به انسانی که با ذبح نفس خودش به کمال و فعلیت میرسد، روحالایمان میدهند. او مؤمن به ولایت علیبنابیطالب علیهالسلام میشود. بالاتر از ایمان «وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» است. بالاتر از آن هم دیگر مقام حضرت ختمی مرتبت است که آن روح اعظم است و از همهی ارواح بالاتر است. آنها دیگر جهاد و مخالفت با نفس ندارند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودهاند: «عَلیکُم بالجهاد الأکبر». بر شما جهاد اکبر واجب است نه ما. نفس پیغمبر نفس الله است یعنی جان او آیینهی تمامنمای حق متعال است... تمام کمالات و اسماء و صفات حسنی الهی در او مندرج است لذا فرمودهاست: «نحن واللّه الأسماء الحسنى». اگر هم در ادعیه میبینید که اهلبیت علیهم السلام گریه میکنند برای این است که برای آنها توجه به این اسماءالله گناه است. اسم الله هم برای او قید است و میخواهد تنها به خدا توجه کند. اما ما از آنجایی که مقید و محدود هستیم، باید با قیود خودمان مبارزه کنیم. تنها یک قید خوب است و آن قید الهی است که همان خدایی شدن است و در واقع بیقیدی است. یعنی من تابع خدا هستم و در قید دنیا نیستم.
#ح_م
◾️سيّد جلال توصيه خاص به زيارت نيمه شب #حضرت_عبدالعظيم عليه السّلام داشت و در دست نوشته های خود آورده است:
◾️ #شب_های_جمعه گورستان ها تماشايی است، مناظر گوناگون را در جلو چشمم مجسّم می نمايد، انسان گاه خندان و زمانی محزون می گردد، سؤال و جوابشان تماشايی است، هر دو باهم در يك آن بدرود حيات گفته و نزد هم غنوده اند، خوش هستند و نصيحت می كنند(( از راهی كه پيش گرفته ای منحرف نشو)) از زيارت نيمه شب #حضرت_عبدالعظيم عليه السّلام غافل شدن با نعمت بزرگی از دست دادن برابر است. فراموش نكنيد.
#از_خود_رسته، ص٢٠٦
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️استاد صمدے آملی حفظه اللہ◾️
▪️بیدارے در سحر ، در حقیقت، سیر ڪردن در عوالم ملڪ و ملڪوت است
و بین الطلوعین وقت تقسیم روزے و زمان شڪار است.
@mohamad_hosein_tabatabaei
هدایت شده از کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ
وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي...
#یاحسین
@mohamad_hosein_tabatabaei
هدایت شده از کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀
@mohamad_hosein_tabatabaei
هدایت شده از کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِیطالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ»
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️در بهشت عبادت نیست، اطاعت است. اطاعت مال محبّت است. عبادت مثل حمّام رفتن و لباس عوض کردن است، برای اینکه وقت وارد شدن به بهشت تمیز باشیم. روزی که به دنیا آمدیم، خدا ما را پاک به این عالم آورد. نماز و عبادات آلودگیها و چرکیهای دنیا را که بر وجود شخص نشسته است، پاک میکند و میشوید: کیومٍ وَلَدَتهُ اُمُّهُ: مثل روزی که مادرش او را زاییده بود، یعنی بکر و دستنخورده مثل روز اوّل. فَجَعَلناهُنَّ اَبکاراً: آنها را بکر و دست نخورده قرار دادیم. زن و مرد مؤمن، باکره به ملاقات خدا میروند.
▪️خنکیهای دنیا نسیم بهشت است و گرمیهای آن، دود و بخار جهنّم؛ مثل حسد و غضب و حرص.
▪️جهنّمی به بهشت میرود، ولی بهشتی به جهنّم نمیرود. چون قبل از ورود به بهشت، جهنّم را طی کرده است. کافر مؤمن میشود، ولی مؤمن کافر نمیشود.
▪️همه به جهنّم وارد میشوند و همه جز معاندان از آن بیرون میآیند و به بهشت وارد میشوند. حضرت در دعای کمیل فرمود: أَن تُخَلِّدَ فیهَا المُعانِدینَ: که معاندان را جاودانه در دوزخ نگه داری. کسی که عناد با اهل بیت علیهم السّلام نداشته باشد، امکان ورود به بهشت دارد. حتی مستضعفان اهل سنّت هم که ذرّهای دشمنی اهل بیت علیهم السّلام ندارند و عمل صالح دارند، به بهشت وارد میشوند.
▪️اشخاص زاهد با زهد و عبادتشان دارند از دیوار جهنّم بالا میروند. ممکن است چند بار در میانهی دیوار به داخل جهنّم بیفتند؛ امّا بالأخره با همین زهدشان بالا میروند و به بهشت وارد میشوند. اهل محبّت پرواز میکنند و به بهشت میروند. عاشقان مثل نیروی برقند که بقیه را هم بلند میکنند و با خود به بهشت میبرند. اینها پشت سر امیرالمؤمنین علیه السّلام راه میروند.
▪️مصباح الهدی، ص ١٥٥ و ١٥٦▪️
◾️شرح و توضيح #مصباح_الهدی مبحث چهاردهم: #بهشت_و_دوزخ٣/ استاد مهدی طيّب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️« توسل به اهلبیت علیهمالسلام و صلهرحم در فرمایشات آیتالله بهجت»◾️
▪️ #سؤال: مؤمن از نظر کمّی چقدر باید توسل داشته باشد؟
آیا یک شیعه در هر روز باید به هر امامی توسل داشته باشد یا فقط به ولیّعصر عجلاللهفرجهالشریف توسل داشته باشد؟
برنامه توسل باید چگونه باشد که استمرار داشته باشد؟
▪️ #جواب:
روایت است که هرروزی اختصاص دارد به امامی مخصوص و به بعضی از ائمه.
انسان باید هر روزی، خودش را به صاحب آن روز پناهنده [کند].
▪️ #سؤال: هر روز یک امام اشکال ندارد؟ یعنی مثلاً [درروایت]سهشنبهها متعلق به سه امام است. آیا ما میتوانیم خودمان هر روز به ترتیب به یک امام توسل داشته باشیم؟ یا نه، آن کار که مأثور است[و در روایت ذکر شده] بهتر است؟
▪️ #جواب:رعایت کردن مأثور[ آنچه در روایات ذکر شده]، موافق احتیاط است.چون غیر مأثور را که خودش انشاء کند احتمال دارد که…
▪️ #سؤال: انشاء نمیخواهم بکنم؛ همینطور امروز توسل به یک امام، فردا امام دیگر، همینکه ارتباط داشته باشم؟
▪️ #جواب: مانعی ندارد اینها، مگر اینکه عرض کردم، قصدش مخالفت با طریقه اهلبیت باشد[که دراینصورت جایز نیست].
▪️ #سؤال: وجوب صله رحم چند روز یکبار است؟ وجوبش درباره پدر و مادر چگونه است؟
▪️ #جواب: همانکه همه اینها در ترک قطع، شریک هستند؛ اما قطع[رحم]مختلف است، یک دفعه انسان مثلاً هیچ با آنها ارتباط ندارد نه کتابت نه… در حال اختیار، در حال اضطرار، اینها مختلف هستند. قطع[رحمِ] محرّم[وحرام]، همان است که هیچگونه ارتباطی نباشد وحال آنکه ممکن است کتابت بکند، ممکن است برای آنها یک چیزی را اهداء بکند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: مَن یَقبِض یَدَهُ عَن عَشیرَتِهِ فَإنَّما تُقبَضُ مِنهُ عَنهُم یَدٌ واحِدَةٌ وَ تُقبَضُ مِنهُم عَنهُ اَیدٍ کَثیرَةٌ: کسی که دست خود را از یاری و عطا کردن به خویشاوندانش ببندد، جز این نیست که یک دست از جانب او بر روی آنها بسته شده است و دستهای بسیاری از آنان بر روی او بسته شده است.
▪️یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَةِ: دست خدا با جماعت است. در یک مجلس، یک دل میشکند و خدا به سبب همان یک دل، همهی اهل مجلس و حتّی همهی اهل مملکت را مورد رحمت قرار میدهند.
▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
◾️کتاب مصباح الهدی
تألیف استاد مهدی طیّب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات32-28 آل عمران، قسمت سوم بخش چهارم ● معناى آيه ((ان كنتم تحبون اللّه ...)) و از بيانات طولا
ایات32-28 آل عمران، قسمت چهارم
بخش اول
● مغفرت الهى و در نتيجه ، افاضه رحمت الهى ، اثر نزديكى خدا به بنده است
وَ يَغْفِرْ لَكمْ ذُنُوبَكمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
رحمت واسعه الهيه و فيوضات صورى و معنوى غير متناهى كه نزد خدا است ، موقوف بر شخص و يا صنفى معين از بندگانش نيست ، و هيچ استثنائى نمى تواند حكم افاضه على الاطلاق خدا را مقيد كند و هيچ چيزى نمى تواند او را ملزم بر امساك و خوددارى از افاضه نمايد، مگر اينكه طرف افاضه استعداد افاضه او را نداشته باشد و يا خودش مانعى را به سوء اختيار خود پديد آورد، و در نتيجه از فيض او محروم شود.
و آن مانعى كه مى تواند از فيض الهى جلوگيرى كند گناهان است كه نمى گذارد بنده او از كرامت قرب به او و لوازم قرب (بهشت و آنچه در آن است ) برخوردار گردد، و ازاله اثر گناه از قلب ، و آمرزش و بخشيدن آن تنها كليدى است كه در سعادت را باز مى كند، و آدمى را
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 251
به دار كرامت وارد مى سازد، و بدين جهت است كه دنبال جمله ((يحببكم اللّه )) فرمود: ((و يغفر لكم ذنوبكم ))، چون كلمه حب همانطور كه در سابق گذشت محب را به سوى محبوب جذب مى كند، (و نيز محبوب را به سوى محب مى كشاند).
پس همانطور كه حب بنده باعث قرب او به خدا گشته و او را خالص براى خدا مى سازد و بندگيش را منحصر در خدا مى كند، محبت خدا به او نيز باعث نزديكى خدا به او مى گردد و در نتيجه حجابهاى بعد و ابرهاى غيبت را از بين مى برد، و حجاب و ابرى به جز گناه نيست .
پس نزديكى خدا به بنده ، گناهان او را از بين مى برد و مى آمرزد و اما كرامت هاى بعد از مغفرت ، ديگر هيچ بهانه نمى خواهد، بلكه افاضه وجود الهى كافى در آنست كه بيانش در سابق گذشت .
دقت در آيه شريفه ((كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون ، كلا انهم عن ربهم يومئذ لمحجوبون )) و نيز دقت در آيه : ((يحببكم اللّه و يغفر لكم ذنوبكم )) در تاءييد بيان ما كافى است .
قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسولَ
در حالى كه آيه قبلى مردم را دعوت مى كرد به پيروى از رسول و پيروى كه معناى لغويش دنبال روى است وقتى فرض دارد كه متبوع در حال رفتن به راهى باشد و تابع دنبال او، آن راه را برود و راهى كه رسول خدا مى رود صراط مستقيم است كه صراط خداست و شريعتى است كه او براى پيغمبرش تشريع كرده و اطاعت آن جناب را در پيمودن آن راه بر مردم واجب ساخته ، با اين حال براى بار دوم در اين آيه نيز معناى پيروى رسول را در قالب عبارت : ((اطاعت او كنيد)) تكرار فرمود تا اشاره كرده باشد به اينكه سبيل اخلاص كه همان راه رسول است عينا همان مجموع اوامر و نواهى و دعوت و ارشاد او است .
پس پيروى از رسول و پيمودن راه او، اطاعت خدا و رسول او است در شريعتى كه تشريع شده ، و شايد اينكه نام خدا را با رسول ذكر كرد براى اشاره به اين باشد كه هر دو اطاعت يكى است ، و ذكر رسول با نام خداى سبحان براى اين بود كه سخن در پيروى آن جناب بود.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 252
از اينجا روشن مى شود اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: معناى آيه : ((اطيعوا اللّه فى كتابه و الرسول فى سنته )) سخن درستى نيست .
براى اينكه گفتيم از مقام آيه استفاده مى شود كه گوئى جمله : ((اطيعوا اللّه و الرسول ...)) بيانگر آيه ((قل ان كنتم تحبون اللّه فاتبعونى ...)) است .
چرا كه آيه شريفه اشعار دارد بر اينكه اطاعت خدا و اطاعت رسول يك اطاعت است ، و به همين جهت امر به اطاعت در آيه تكرار نشد، و اگر مورد اطاعت خدا غير مورد اطاعت رسول بود، مناسب بود كه بفرمايد: ((اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول )) همانطور كه در آيه شريفه : ((اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم )) بخاطر اقتضاء مقام ، كلمه ((اطيعوا)) تكرار شده است .
اين را هم بگوئيم و بگذريم ، كه سخن در آيه شريفه ، از حيث اطلاقش و منطبق بودن اطلاقش بر مورد، نظير همان مطلبى است كه در آيه قبلى بيان شد.
فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يحِب الْكَفِرِينَ
در اين آيه شريفه دلالتى هست بر اينكه هركس از دستور ((اطيعوا اللّه و الرسول )) سرپيچى كند كافر است ، همچنان كه ساير آياتى هم كه از دوستى كفار نهى مى كند بر اين معنا دلالت دارد و نيز در اين آيه شريفه اشعارى است به اينكه اين آيه چيزى شبيه به بيان ، براى آيه قبلش مى باشد، چون آيه قبلى اثبات دوستى خدا براى مؤمنين مى كرد كه تسليم فرمان اتباع بودند، و اين آيه نيز پس از دستور به اطاعت خدا و رسول مى فرمايد: ((خدا كافرين به امر اتباع را دوست نمى دارد))، پس آيه دوم بيانگر آيه اول است . (دقت بفرمائيد)
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
▪️بدانند که طاعات، عبادات، مقرّبات، اینها یک چیزی نیست که به واسطۀ اینکه [مثلاً] این اتاق خراب شد، آنها هم از بین بروند؛ [یا اگر] این بدن از روح منفصل شد، آنها هم بروند!
▪️آنها باقی و ثابت هستند؛ بلکه یک صورت معنویهای در آنجا از اینها، برای هر فردفرد، ظاهر خواهد شد. مبادا غفلت کنید!
◾️رحمت واسعه، ویراست ٣، ص٩١◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️مراقبات روزهای پایانی ماه شعبان◾️
☑️این دعا را زیاد بخوانید:
اَللَّـهُمَّ اِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنا فيما مَضی مِنْ شَعْبانَ، فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِیَ مِنْهُ
▪️روزۀ ۳ روز آخر ماه شعبان
▪️نماز آخرین جمعۀ ماه شعبان
#مراقبات_ماه_شعبان
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️به عمل کار برآید به سخندانی نیست
#حضرت_آیتالله_صمدی_آملی(حفظهالله)◾️
▪️یکی از اصول تاکیدی در حوزه سلامت روان فرد و نیز در عرصه رفتار اجتماعی این است که:
《فرزندان ما آن طور که ما
#میخواهیم تربیت نمیشوند بلکه آن گونه که ما
#هستیم تربیت میشوند》
این بدین معناست که
《پدر خانواده》 و
《پدران جامعه》(رهبران و مدیران جامعه)
صرفا با پند لسانی و دعوت با سخنرانی به
رفتار حسنه نمیتوانند
فرزندان و مردمی
#نیکسیرت تربیت نماید.
▪️انسانها بیش از آنکه متاثّر از
#گفتار ما باشند متوجه
#رفتار ما هستند.
ولذا در قرآن کریم فرمودند:
یا ایها الذین امنوا
لم #تقولون
ما #لاتفعلون:
ای ایمانآورندگان، چرا
#سخنی را میگوئید که خودتان
#عامل بدان نیستید؟!؟》(صف/۲)
▪️حضرت سیدالاوصیا علی(علیه السلام) فرمودند:
#شعار
المومن
#عمله(۱)
البته که مومن
اهل شعار دادن هست اما با
رفتارش شعار میدهد و
ارائه طریق مینماید.
▪️چنان چه امام صادق(علیه السلام) فرمود:
《كُونُوا #دُعَاةً لِلنَّاسِ بِالْخَيْرِ
بِغَيْرِ #أَلْسِنَتِكُمْ
لِيَرَوْا مِنْكُمُ الورع و الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ اَلْخَيْرَ
فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَةٌ :
مردم را به غیر از روش سخنرانی یعنی
با رفتار و عملگرایی به
مرام و روش خویش دعوت كنيد، تا
پارسايى و سختكوشى و صداقت و خوبى را در
رفتار شما ببينند؛ زيرا
رفتارهای شما، خود بهترين مبلّغند.
▪️این اصل تربیتی قرنها مورد تاکید حکما و اُدبای بزرگ قرار گرفته چنانکه فرمودند:
☘دو صد گفته چون نیم کردار نیست(شاهنامه، فردوسی)
☘به عمل کار برآید به سخندانی نیست(قصائد، سعدی)
☘عالم بیعمل به چه ماند به زنبور بیعسل(سعدی)
▪️این 《روش #تربیتی》و《اصل #مدیریتی》 در کتاب وجودی خط مقدم هشت سال دفاع مقدس نیز بشدت اعمال میشد.
آقایان مسئولان نظام !
برادران ارجمند!
هیچگاه یاد ندارم در ۸ سال جنگ
سردار حاج مرتضی قریانی یا حاج قاسم سلیمانی(ره) و سایر عزیزانم
در عملیاتی از واژه
《#برو》 استفاده کرده باشند بلکه
مدام شاهد مکتب و مرام
《#بیا》از این عزیزانم بودهام.
روش《#برو》یعنی
#هدایت و دعوت صرف بدون عملگرایی اما
مکتب《#بیا》 یعنی
#امامت پیشرو با عملگرایی عالمانه. یعنی
#قبلا من به عنوان مدیر، فرمانده، پدر ، استاد و معلم
خودم #فهمیده و #بابصیرت
راه را رفتم و حال به تو میگویم که این
راه و طریق را طی کن و
#بیا بالا.
▪️دو مکتب و روش مدیریتی است:
۱) #امامت: پیشرو در عملگرایی عالمانه(مکتب بیا)
۲) #هدایت: دعوت دیگران بدون عمل(روش برو)
تجربه نشان داده کدام مکتب و مرام
#هدایت یا #امامت!! کدامشان
کارآمد،
ماندگار،
فطری و بر مبنای
عقل سلیم بشری هستند.
▪️در تقدم #خودسازی بر 《تربیت دیگران》 و
ترجیح دعوت مردم باعمل صالح و
نه صرفا حرف و شعار
حضرت وصی، علی(علیه السلام) فرمودند:
من نصب نفسه للناس اماما
فلیبدا بتعلیم نفسه
قبل تعلیم غیره، ولیکن
تادیبه #بسیرته قبل
تادیبه #بلسانه، و
معلم نفسه و مؤدبها
احق بالاجلال من
معلم الناس و مؤدبهم :
کسی که خود را در مقام
امامت و پیشوایی مردم قرار دهد، باید
پیش از تعلیم به دیگران،
خود را تعلیم دهد و
قبل از تربیت به زبان با
عملش تربیت کند و کسی که
آموزگار و مربی نفس خویش است،
به احترام و اکرام
سزاوارتر است از آن که
معلم و مربی دیگران باشد》
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
ایات32-28 آل عمران، قسمت چهارم بخش اول ● مغفرت الهى و در نتيجه ، افاضه رحمت الهى ، اثر نزديكى خدا ب
آیات 32-28 آل عمران، قسمت چهارم
بخش دوم
● چهار نكته كه از آيات كريمه گذشته استفاده شد
از سخنانى كه پيرامون اين آيات كريمه به ميان آمد، چند نكته به دست آمد:
اول اينكه : تقيه به طور اجمال و سربسته امرى است مشروع .
دوم اينكه : مواخذه و عذاب كسى كه كفار را دوست بدارد و نهى خدا از آن را اعتنا نكند، حتمى و قطعى است ، و به هيچ وجه تخلف نمى پذيرد، و جزء قضاهاى حتمى خدا است .
سوم اينكه : شريعت الهى دستوراتى عملى و اخلاقى و عقيدتى است كه در حقيقت اخلاص للّه را تبلور داده و مجسم مى سازد، همچنان كه اخلاص للّه مجسم شده حب للّه ، و دوستى او است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 253
و به عبارتى ديگر دين خدا كه مجموع معارف الهى و دستورات اخلاقى و احكام عملى است ، با همه عرض عريضش جز به اخلاص فقط، تحليل نمى شود، يعنى اگر آن را موشكافى كنيم ، مى بينيم كه تنها و تنها به اخلاص منتهى مى شود، و اخلاص همين است كه انسان براى خود و صفاتش (يعنى اخلاقش )، و اعمال ذاتش ، و افعال خود زير بنائى به غير از خداى واحد قهار سراغ نداشته باشد، و اين اخلاص نامبرده را اگر تحليل و موشكافى كنيم جز به حب منتهى نمى شود، اين از جهت تحليل ، و اما از جهت تركيب ، حب نامبرده به اخلاص منتهى مى شود و اخلاص به مجموع احكام شريعت ، همچنان كه دين به يك نظر ديگر به تسليم و تسليم به توحيد منتهى مى گردد.
چهارم اينكه : دوستى كفار كفر است ، و مراد از اين كفر، كفر در فروع دين است ، نه در اصول دين ، نظير كفر مانع زكات و تارك صلات و ممكن است كفر چنين افراد، عاقبت كار آنان باشد، و به بيانى كه گذشت و در آينده نيز در سوره مائده ان شاء اللّه مى آيد، از اين نظر باشد كه دوستى كفار سرانجام كار انسان را به كفر مى كشاند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
▪️هرکس به پایینتر از خودش نگاه کند و بگوید: «الحمدُللّه».
▪️اصلاً خود همین شکرگزاری، سبب غنا میشود... خود این شکر، موضوعیّت و سببیّت برای غنیشدن دارد.
◾️فیضی از ورای سکوت، ص ١٧٠◾️
#پرسش_و_پاسخ از آیتالله بهجت قدسسره
▪️ #سؤال: با چه کاری _ غیر تدریس و همتگماردن به کتاب خداوند متعال و تفسیر اهلالبیت علیهمالسلام _ میتوان بر تقوا و سیر به سوی خداوند متعال، قوت پیدا نمود.
▪️ #حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
تصمیم همیشگی و دائمی بر ترک گناه در اعتقاد و عمل.
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️برادرم ! حرف این و آن را مزن ، دم فروبند و تماشا کن . بنگر و عبرت بگیر . به فکر خود باش . دست توسل به دامن خاتم اوصیاء و اولیاء امام زمان مهدی موعود حجة بن الحسن العسکری (علیه السلام ) دراز کن که گردنه های سهمگین و هولناک در پیش داری و آن بزرگوار امیر کاروان است . از افراط و تفریط بپرهیز ! اهدنا الصراط المستقیم گوی . از پیروی نفس حذر کن ! از اوباش بگریز ! به مضمون نامه ای که در پیش تقدیم داشتم عمل کن . به آن چه که شفاها معروض داشتم اهتمام و اعتناء داشته باش . پاسبان حرم دل باش ! ای سالک ره ! از خود خبردار
بس رهزنت هست در هر کمینی
دل را به یاد دلدار یک جهت کن تا از محبین باشی . مناجات محبین امام زین العابدین و سید الساجدین (علیه السلام ) را فراموش مکن : بسم الله الرحمن الرحیم الهی من ذالذی ذاق حلاوة محبتک فرام منک بدلا . . . (۲۳)
◾️پندهای حکیمانه حسن زاده آملی◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☘۱۳ فروردین در فرهنگ ایرانیان روز صله رحم ِعقلانی و عاطفی با طبیعت و انسان☘
#آیتالله_صمدی_آملی:
▪️اجتماع یک خانواده بزرگ است و آن چه این خانواده بزرگ را محل قرار و آرامش برای همگان قرار میدهد محبت، صمیمیت و عاطفه است. شما سیره حضرت علی و فاطمه(سلام الله علیها) را در منزل و اجتماع ببینید. امام علی(علیه السلام) از نظر ارتباطات عاطفی بسیار دقت داشتند و از تعابیری مثل «حبیبتی زهرا؛ محبوبه من زهرا»، یا "بنفسی انت:جانم فدات" بهره داشتند و حضرت فاطمه در جواب میفرمودند: «روحی لروحک الفداه؛ روح من فدای روحت». خطاب محترمانه در اجتماع با برادران دینی نیز در سیره علوی(علیهم السلام) مضبوط است. لذا علی(علیه السلام) فرمودند: «اجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب: زیبا سخن بگویید تا سخن زیبا بشنوید.»
▪️... روز سیزده فروردین که در فرهنگ ایرانیان روز صله عقلانی با باطن و اسرار طبیعت و صله عاطفی با ظاهر طبیعت. "سیزده به در" باید محملی باشد برای تسری عواطف بین اقوام و خویشاوندان و نیز مودت و محبت بین عموم مردم در اجتماع. آن چه جامعه ایران امروز بیش از پیش بدان نیازمند است جوشش روح عاطفه و محبت براساس مبانی عقلانی و رحمانی عترت است.
@mohamad_hosein_tabatabaei