▪️تمام خلق اوّلين وآخرين، زير سايهی محمّد است. فرمود اِنْ كُنْتُمْ تُحِبّوُنَ اللهَ، اگر شما خدا را دوست داريد فَاتَّبِعوُنى؛ مرا متابعت كنيد و فرمان مرا ببريد تا يُحْبِبْكُمُ اللهُ. آن وقت مثل خودم همانطور كه دوستتان دارم، خدا هم كه بالا سر همه است، همهی ما را با هم دوست مىدارد. اينطورى ما را هم نزد خداى خودش برد. وقتى كه پيغمبر را دوست داريم، خدا چون دوست و محبوبش بود، آمد و دست انداخت و همه ما را، هم محمّد را و هم زير دست و پايش را بغل كرد. لذا از طرف پيغمبرش به امّت مىگويد، اگر شما خدا را دوست داريد. فَاتَّبِعوُنى، من را متابعت كنيد، يُحْبِبْكُمُ اللهُ، آن وقت خدا شما را دوست دارد. فرق است بين اينكه، خدا را دوست بداريم يا خدا ما را دوست بدارد. كدام بهتر است؟ وقتى من خدا را دوست دارم خيلى بايد مراقبت كنم كه دستم كوتاه نشود! امّا وقتى خدا من يا شما را دربرگرفته چطور؟ آن وقت شما ديگر بپّا هم دارى! مىخواهى در بروى نمىتوانى! گفت يكى اينجاست كه مرا پنهانى گرفته و نمىتوانم در بروم. رفيقم دم در ايستاده مىگويد بلند شو بيا، امّا نمىتوانم بروم. گفت چرا؟ گفت اينجا قاطى اين جمعيّت، يكى پنهان است، نمىشناسمش امّا نمىگذارد بروم ـ او محمّد است.
✔️طوبای محبّت٤، ص۱۴۳
@mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ
وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي...
#یاحسین
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀
@mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِیطالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ»
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 41-35 آل عمران، قسمت اول بخش سوم ● اعتقاد مادر مريم به حمل خود از روى جزم بود و در حكايتى
آیات 41-35 آل عمران، قسمت اول
بخش چهارم
⚫️ معنای جمله ((و لیس الذکر کالانثی ))
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضعَت وَ لَيْس الذَّكَرُ كالاُنثى این دو جمله از همسر عمران نيست ، بلكه كلام خداى تعالى است ، كه بعنوان جمله معترضه آورده شده و بعضى در اين باره دو احتمال داده اند، يكى اينكه هر دو جمله كلام مادر مريم همسر عمران باشد، دوم اينكه جمله اولى كلام خدا و دومى كلام همسر عمران باشد، و هيچ يك درست نيست .
اما اولى درست نيست ، زيرا پر واضح است كه اگر كلام همسر عمران باشد بايد آيه به اين صورت باشد، كه ((خدا بهتر مى داند من چه چيز زائيده ام ))، ليكن از آنجا كه گفتيم جمله قبلى ((رب انى وضعتها انثى )) در مقام اظهار حسرت و اندوه بود، از ظاهر جمله : ((و اللّه اعلم بما وضعت )) استفاده مى شود كه مى خواهد بفرمايد ما مى دانيم كه فرزند او دختر است ، و ليكن با دختر كردن فرزند او خواستيم آرزوى او را به بهترين وجه برآوريم ، و بطريقى برآوريم كه او را خشنودتر سازد، و اگر او مى دانست كه چرا فرزند در شكم او را دختر كرديم هرگز حسرت نمى خورد، و آنطور اندوهناك نمى شد، او نمى دانست كه اگر فرزندش پسر مى شد، اميدش آنطور كه بايد محقق نمى شد، و ممكن نبود نتائجى كه در دختر شدن فرزندش هست ، در پسر شدن آن به دست آيد، براى اينكه نهايت نتيجه اى كه ممكن بود از پسر بودن فرزندش بدست آيد اين بود كه فرزندى چون عيسى از او متولد شود، كه پيامبرى باشد شفا دهنده كور مادر زاد، و بيمار برصى و زنده كننده مردگان ، و ليكن در دختر بودن حملش نتيجه اى ديگر نيز عايد مى شود و آن اين است كه كلمه اللّه تمام مى شود، و پسرى بدون پدر مى زايد، و در نتيجه هم خودش و هم فرزندش آيتى و معجره اى براى اهل عالم مى شوند، پسرى مى زايد كه در گهواره با مردم سخن مى گويد، روحى و كلمه اى از خدا مى شود، فرزندى كه مثلش نزد خدا مثل آدم است ، و از او و از مادرش آن دختر طاهره مباركه آثار و بركات و آيات روشن ديگر بروز مى كند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 270
از اينجا روشن مى شود كه جمله : ((و ليس الذكر كالانثى )) نيز نمى تواند كلام همسر عمران باشد، بلكه آن نيز حكايت كلام خداى تعالى است ، و اگر كلام همسر عمران بود جا داشت بفرمايد: ((و ليس الانثى كالذكر))، نه اينكه عكس آن را بفرمايد، و اين بسيار روشن است ، براى اينكه وقتى انسان يك چيز ارجمند و يا مقامى بلند را آرزو دارد، ولى چيزى كمتر از آن يا مقامى پائين تر باو داده مى شود، از در حسرت مى گويد: اين آن نيست كه من در طلبش بودم ، و يا مى گويد آنچه به من دادند مثل آنچه من مى خواستم نبود، و نمى گويد آنچه من آرزو داشتم مثل اينكه به منش دادند نيست ، از همين جا روشن مى شود كه ((الف و لام )) در دو كلمه ((الذكر)) و ((الانثى )) تنها الف و لام عهد است .
ولى بيشتر مفسرين جمله : ((و ليس الذكر كالانثى )) را تتمه كلام همسر عمران گرفته ، آنگاه در اينكه چرا نگفت : ((و ليس الانثى كالذكر)) و توجيه اينكه چرا گفت : ((و ليس الذكر كالانثى )) خود را بزحمت انداختند، و زحمتشان بجائى نرسيده ، اگر بخواهى مى توانى به كتب آنان مراجعه كنى .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
▪️«تا وقتی که انسان با بدن خود قرین و همنشین است، امکان تغییر ملکات را دارد، ولی وقتی از بدن جدا شد دیگر تغییری در او راه نمییابد مگر به شفاعت یا آمرزش.»
✔️المیزان ج۲، ص۲۵۶
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️ #متصوفه میگویند مقصود از هوالاول و الأخر در سوره حدید، حضرت علی علیه السلام است چنان که مجلسی هم در جلد ۸ بحارالانوار چنین نقل کرده است و هم چنین زمینه اشتباهات را وسیع تر مینماید، پس اگر بخواهیم ادعای دسته فوق را تکذیب نماییم گفته مجلسی را رد نمودهایم، زیرا ضمایری که برگشتش به خداست در قران بسیار است، مثلا (فهويهديني)، (فهو يشفين)...و امثال این ضمایر ... از این قبیل ضمایر در قرآن زیاد است. کجا بفهمیم که مرجع این ضمایر «علی» نباشد، با این که سیاق آیات نشان میدهد که مرجع این ضمایر خداست؟
#جواب/
آنچه در روایت وارد شده این است که علی علیه السلام اول و آخر است و در روایت دیگر وارد شده که معنای اول و آخر بودن علی علیه السلام این است که ایشان اول کسی است که به رسول اکرم صلی الله علیه واله ایمان آورد و آخرین کسی است که از آن حضرت جدا شد و آن وقتی بود که جسد مقدس آن حضرت را در قبر شریف گذاشت و بیرون آمد. و ظاهر سیاق اول سوره حدید میرساند که مراد از اول کسی است که وجودش مسبوق به عدم نباشد و از آخر این است که وجودش ملحوق به عدم نباشد و آن خداست عز و جل چنان که می فرماید: «وأنَّ إلٰى ربّک المنتهیٰ»
✔️بررسیهایاسلامی،ج۲،ص۱۷۰
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ او هرگز پا بهعقب نگذاشت.
▪️علی در نخستین روزی که پا در محیط اجتماع گذاشت، زندگی بسیار سادهای داشت و در زمان حیات پیغمبراکرم و پس از رحلت وی و حتی در ایام خلافت پُر عظمت خود در زیّ فقرا و با سادهترین وضع زندگی میکرد. در خوراک و پوشاک و مسکن با بی بضاعتترین افراد یکسان بود.
▪️در امّت اسلامی نخستین فردی که در مسائل فلسفهٔالهی اقامهٔ برهان کرده امیرالمومنین است. و از این رهگذر اورا بر همهٔ دانشمندان و پژوهشگران این فن برتریِ روشن و حقوقی مسلم است، زیرا او بود که با استدلال و اقامهٔ برهان مسائل فلسفهٔ الهی باز کرد.
▪️على عليهالسّلام در ميان امّت اسلامى، نخستين كسى است كه پيرامون فلسفه الهى، كلمات منطقى، مستدل و بيانات توأم با برهان ايراد كرده است. پس او را بر ديگران در اين باب منّتى است و براى او در گردن پژوهشگران فلسفه در مورد رايج كردن برهان و استدلال در مسائل الهى، حقوقى مسلّم است.
▪️على عليه السّلام نخستين فردى است كه واژههاى عربى را جهت بيان مباحث فلسفى و اصطلاحات حكمى به كار برده و در واقع دايره الفاظ تنگتر از آن است كه حقايق را بتواند كما هو حقّه بيان بدارد مگر اينكه يك نوع تجريد در آنها به عمل بيايد نظير آنچه على عليه السّلام در به كار بردن برخى از آنها انجام داده است.
▪️در تمام جنگهای بزرگ، گوی پیروزی به دست علی ربوده میشد. او هرگز پا به عقب نگذاشت.
✔️منابع/ رساله علیوفلسفهالهی، تعالیماسلام، شیعهدراسلام
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️احکام سنگین حضرت امیر ‹علیه السلام› برای یک مفسد اقتصادی!
▪️در دوران حکومت امام علی علیهالسلام، به آن حضرت خبر رسید که “ابن هرمه ” مأمور حکومتی ناظر بر بازار اهواز، مرتکب خیانتی شده است. امام علیهالسلام پس از اطلاع، به فرماندار خود در اهواز چنین نوشت:
▪️«هنگامی که نامه مرا خواندی، ابن هرمه را از نظارت بازار برکنار دار و او را به مردم معرفی کن، و به زندانش بیفکن و آبرویش را بریز، و به همه بخشهای تابع اهواز بنویس که من _علی_چنین عقوبتی برای او معین کردهام. مبادا در مجازات او غفلت یا کوتاهی کنی، که نزد خدا خوار میشوی، و من به زشتترین صورت ممکن تو را از کار بر کنار میکنم و خدا آن روز را نیاورد.»
▪️و چون روز جمعه رسید، او را از زندان درآور و ۳۵ تازیانه به او بزن و او را در بازار بگردان. و هر کس گواهی آورد که ابن هرمه از او چیزی گرفته است، او را با گواه قسم بده، و مبلغ را از مال ابن هرمه بردار و به صاحب آن بپرداز و دوباره او را خوار و سر افکنده و بی آبرو به زندان بازگردان، و پاهایش را در بند بگذار، و تنها برای نماز باز کن و فقط اگر کسی برایش خوراک یا نوشیدنی یا پوشاک یا زیر اندازی آورد به او برسان.
▪️مگذار ملاقاتی داشته باشد، تا مبادا راه پاسخگویی به محاکمه را به او یاد دهند و به آزاد شدن از زندان امیدوارش سازند. و اگر دانستی که کسی چیزی(عذری) به او آموخته است که به مسلمانی زیانی میرساند، او را نیز تازیانه بزن و زندانی کن تا توبه کند.
▪️شبها زندانیان را به فضای باز بیاور تا تفریح کنند، جز ابن هرمه! مگر بترسی که بمیرد، در این صورت او را نیز به حیاط زندان بیاور و اگر دیدی هنوز طاقت تازیانه خوردن دارد، پس از ۳۰ روز، ۳۵ تازیانه دیگر- به جز ۳۵ تازیانه نخستین- به او بزن. و برای من بنویس که درباره بازار(و نظارت بر آن) چه کردی، و پس از این خائن، چه کسی را برگزیدی، در ضمن حقوق ابن هرمه خائن را نیز قطع کن.»
✔️دعائمالاسلام ۵۳۳-۵۳۲ / الحیاة ۴۱۰-۴۰۹
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حدیث
▪️بنا به نقل، امام مهدي عليه السّلام فرمودند: هر يك از شما بايد عملی را انجام دهد كه سبب نزديكی به ما و جذب محبّت ما گردد؛ و بايد دوری كند از كرداری كه ما نسبت به آن، ناخوشايند و خشمناك میباشيم، پس چه بسا شخصی در لحظهای توبه كند كه ديگر به حال او سودی ندارد و نيز او را از عِقاب و عذاب الهی نجات نمیبخشد.
▪️يَعْمَلُ كُلُّ امْرِيء مِنْكُمْ ما يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَ لْيَتَجَنَّب ما يُدْنيهِ مِنْ كَراهيَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَاِنَّ امْرَءاً يَبْغَتُهُ فُجْأةٌ حينَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا يُنْجيهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلي حُوبَة.
✔️بحارالانوار، جلد ٥٣، صفحه ١٧٣
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 41-35 آل عمران، قسمت اول بخش چهارم ⚫️ معنای جمله ((و لیس الذکر کالانثی )) وَ اللَّهُ أَعْلَم
آیات 41-35 آل عمران، قسمت دوم
بخش اول
وَ إِنى سمَّيْتهَا مَرْيَمَ وَ إِنى أُعِيذُهَا بِك وَ ذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشيْطنِ الرَّجِيمِ
● وجه تسميه ((مريم ))
كلمه ((مريم )) در لغت آن شهر، بطورى كه گفته اند به معناى زن عابد است ، و نيز زن خدمتكار است ، از همين جا معلوم مى شود كه چرا اين مادر دختر خود را بلافاصله بعد از وضع حمل مريم ناميد، و چرا خداى تعالى اين عمل او را حكايت كرد، خواست تا بعد از نوميدى از زاييدن پسرى كه محرر براى عبادت و خدمت باشد بلا درنگ همين دختر را براى اين كار محرر كند، پس اين كه گفت : ((سميتها مريم ))، به منزله اين است كه گفته باشد: ((من اين دختر را براى تو محرر زاييدم )) دليل بر اينكه جمله نامبرده به منزله صيغه نذر است ، اين است كه خداى سبحان دنبالش اين نذر را قبول نموده و مى فرمايد: ((فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا...)).
و اينكه بعد از گفتن آن سخن اضافه كرد كه من او و ذريه او را از شر شيطان رانده شده ، به خدا پناه مى دهم براى اين بود كه او و ذريه اش موفق به عبادت و خدمت كنيسه بشوند تا اسم مريم مطابق با مسمى باشد.
اگر از ياد نبرده باشيد در سابق در اين باره بحثى كرديم ، كه چرا مريم بدون هيچ قيدى حمل خود را پسر شمرد، عين آن بحث در كلمه ((ذريتها)) مى آيد چون در اينجا نيز جاى اين سؤال هست كه مادر مريم از كجا دانست مريم داراى ذريه خواهد شد، كه در مقام گفتگوى با
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 271
خداى عزوجل اينطور يعنى بطور مطلق گفت : ((من ذريه او را چنين ...)) با اينكه مادر مريم علم غيب نداشت و آينده يك كودك براى همه غيب است زيرا كه جز خداى سبحان كسى آنر ا نمى داند، و در آنجا در پاسخ از اين اشكال گفتيم : او (از جائى خبر داده شده بود) مى دانست كه به زودى از شوهرش عمران صاحب فرزندى پسر، و صالح مى شود و بعد از آنكه حامله شد و همسرش از دنيا رفت شكى نداشت كه حمل در شكمش همان پسرى است كه به او وعده داده اند و بعد از آنكه فرزند را زاييد و فهميد حدسش خطا رفته ، يقين كرد كه آن پسر موعود را به مريم مى دهند، و او داراى ذريه است .
به همين جهت نذرش را كه راجع به پسر بود به دختر مبدل كرد و دخترش را مريم (زنى عابده و خادمه كنيسه ) نام نهاد و ذريه او را از شر شيطان رجيم به خدا پناه داد، اين آن چيزى است كه دقت در كلام خدا آن را به ما مى فهماند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
▪️قمى در تفسیر خود مى گوید: پدرم براى من حدیث کرد از امام صادق (علیه السلام) که شخصى از آنجناب پرسید: آیا بهشت آدم از باغهاى دنیا بوده و یا از باغهاى آخرت؟
▪️حضرت در جواب فرمود: از باغهاى دنیا بوده و همین ماه و خورشیدى که بر ما مى تابد به آن بهشت مى تابیده. و اگر از باغهاى آخرت مى بود هرگز از آن اخراج نمى شد، چون آخرت خانه خلود است.
▪️در کافى از على بن ابراهیم از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: پس از آنکه آدم از بهشت بیرون شد جبرئیل بر او نازل شد و گفت: مگر این نبود که خداوند تو را به دست خود آفرید و از روح خود در تو دمید و ملائکه را به سجده بر تو واداشت و کنیز خود حوا را همسرت کرد و در بهشت جاى داده همه آنها را بر تو مباح نمود؟ و مگر این نبود که تو را رو به رو خطاب نمود و از خوردن آن درخت نهى کرد؟ با این حال چرا از آن خوردى و خداى تعالى را نافرمانى کردی؟
▪️آدم گفت چه کنم، ابلیس فریبم داد و قسم خورد که من خیرخواه تو هستم، و من کجا خیال مى کردم که یکى از مخلوقات خدا به اسم خدا به دروغ سوگند یاد کند؟
✔️منبع: تفسیر المیزان ج ۸
@mohamad_hosein_tabatabaei