🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
#احسن_القصص
#زندگینامه حضرت خضر ع
#قسمت0⃣1⃣
نويد خضر به نيايشگر مأيوس
شخصى بود، نيمه هاى شب برمى خاست و در تاريكى و تنهايى، به دعا و نيايش مى پرداخت و با سوز و گداز خاصى، الله الله مى گفت.
مدتها او به چنان توفيقى دست يافته بود. تا اين كه شيطان از حال و قال آن مرد خدا، بسيار غمگين و خشمگين شد، در كمين او قرار گرفت تا او را بفريبد، سرانجام در قلب او القاء كرد كه: اى بينوا، چرا آن قدر الله الله مى گويى؟ دعاى تو به استجابت نمى رسد، به اين دليل كه مدتهاست كه خدا را صدا مى زنى، ولى خدا حتى يك بار هم، به تو لبيك نگفته است!
همين القاء شيطانى (كه او نمى دانست از كجا آمد؟ قلب او را شكست، و مأيوسانه گفت: به راستى چه فايده؟ هر چه دعا ميكنم، نتيجه بخش نيست...
شبى با همين حال و دل شكسته و روح افسرده، خوابيد. در عالم خواب خضر پيامبر عليهالسلام را ديد، خضر عليهالسلام به او گفت: چرا اين گونه مأيوس و افسرده اى؟ چرا راز و نياز و نيايش با خداى خود را ترك نموده اى، و چون پشيمانى نااميد، از مناجات با خدا، كنار كشيده اى؟
او در پاسخ گفت: زيرا از در خانه خدا رانده شده ام و چنين فهميده ام كه اين در، به روى من بسته است، از اين رو نااميد شده ام:
گفت: لبيكى نمى آيد جواب زان همى ترسم كه باشم رد باب
حضرت خضر عليهالسلام به او فرمود: اى نيايشگر بى نوا، خداوند به من الهام كرد كه به تو بگويم: تو خيال مى كنى جواب خدا را بايد از در و ديوار بشنوى؟ همين كه الله الله مى گويى، دليل آن است كه: جذبه الهى تو را به سوى خودش مى كشاند، و دعايت را به استجابت رسانده است.(695)
📚پی نوشتها
695 - ديوان مثنوى، به خط ميرخانى، دفتر سوم،ص 207.
#ادامه.دارد....
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#ظهور_و #قیام
#قسمت0⃣1⃣
🍃و در روایت دیگری پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
«مَعَ بَنی ذَنبِ الحِمارِ مُضَرُ، وَ مَعَ السُّفیانِی أَخوالُهُ مِن کَلبٍ فَیَظهَرُ السُّفیانِیُّ وَ مَن مَعَهُ عَلی بَنی ذَنَب الحِمارِ حَتّی یُقتَلوا قَتلاً لَم یُقتَلُهُ شَیءُ قَطُّ، وَ یَحضُرُ رَجُلٌ بِدِمَشقِ فَیُقتَلُ هُوَ وَ مَن مَعَهُ قَتلاً، وَ هُوَ مِن بَنی ذَنبِ الحِمارِ، وَ هِیَ الآیَهُ الَّتی یَقُولُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی فیها: فَاختَلَفَ الاَحزابُ مِن بَینِهِم، فَوَیلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا مِن مَشهَدِ یَومٍ عَظیمٍ. وَ یَظهَرُ السُّفیانِیُّ وَ مَن مَعَهُ، فَلا یَکُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلّا آلُ مَحَمَّدٍ وَشیعَتِهِم. فَیَبعَثُ بُعثاً إِلی الکُوفَةِ، فَیُصابُ اُناسٌ مِن شیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ بِالکُوفَةِ قَتلاً وَصَلباً؛
قبیلة مُضَر با «بنی ذَنَبِ الحِمار» خروج میکنند و قبیلة کلب با سفیانی قیام میکنند و همة «بنی ذنب الحمار» را به طور بیسابقه ای از پای درمی آورند. هر کس وارد دمشق شود با همة کسانش کشته میشود و این است معنای آیة شریفه که میفرمایند: [احزاب در میان خود دچار اختلاف شدند، وای بر آنها از حضور در روز بزرگ].25 سفیانی و سپاهیانش پیروز میشوند و تمام همّشان آن است که آل محمّد(ص) و شیعیان آل محمّد(ص) را نابود کنند، پس سپاهی به کوفه میفرستد، گروهی از شیعیان طعمة شمشیر میشوند و یا بر فراز چوبة دار قرار میگیرند».26
امیرمؤمنان(ع) در نامهای که چند روز پیش از جنگ صفّین به معاویه نوشته است، در این باره چنین پیشبینی میفرمایند:
گویی مردی را از نسل تو با چشم خود میبینم که مردی شوم، ملعون، پلید، خشن و درشتخوی است، که خداوند رحم و مروّت را از دلش سلب کرده است. مادرش از خاندان کلب است. اگر بخواهی نام و نشان سنّ و سالش را بیان میکنم، سپاهی را به سوی مدینه میفرستد که در آن قتل و غارت و فحشای فراوان مرتکب شوند و مردی پاک و پاکیزه از تبار من از میان آنها میگریزد و زمین را پر از عدل و داد مینماید، آن چنان که پر از ظلم و ستم شده است. او را نیز با نام و نشان و سنّ و سال میشناسم، که او از نسل پسرم حسین(ع) است. صاحب این سپاه (سفیانی) مرد پاک و پاکیزه و بیگناهی را از اولاد من در احجار الزّیت به قتل میرساند».
٭٭٭
🍃و نیز حضرت امیرمؤمنان(ع) فرمودند:
سفیانی با پرچمی سرخ خروج میکند، فرماندة سپاهش مردی از قبیلة کلب است و دوازده هزار جنگجوی سواره از سپاه سفیانی به سوی مدینه اعزام میشوند، که فرماندهی آنها را مردی از بنیامیّه به نام حُزیمه به عهده میگیرد، که چشم چپش نابیناست و سفیدی ضخیمی روی مردمک آن را پوشانیده است. مردان را مُثلِه میکند و پرچمش برنمیگردد تا وارد مدینه شود و در خانة «ابی الحسن اموی» نزول کند. آنگاه گروهی از سپاهیان را به جستوجوی مردی از اهل بیت من میفرستد که عدّهای از شیعیان در اطراف او گرد آمدهاند. آنگاه مدینه را به قصد مکّه ترک میکند، چون به وسط بیابان سپید برسد، در کام زمین فرو میروند، فقط دو نفر گزارشگر برای عبرت دیگران باقی میمانند که خداوند صورتهای آنها را به پشت گردنشان برمیگرداند، تا نشانهای از آن حادثة شگفت باشند».
و نیز امیرمؤمنان(ع) فرمودند:
📚پی نوشتها
25. سورة مریم، آیة 37.
26. الزام النّاصب، ص 176؛ بحارالانوار، ج 52، ص
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#ظهور_و #قیام
#قسمت0⃣2⃣
🌺5. خروج سیّد خراسانی
🍃رسول اکرم(ص) در چندین روایت به ذکر ویژگیهای قیام سیّد خراسانی میپردازند که عبارتند از:
🌺«تَخرَُجُ رایاتٌ سُودٌ صِغارٌ، تُقاتِلُ رَجُلاً مِن آلِ أَبی سُفیانَ، یُؤَدُّونَ الطّاعَةَ لِلمَهدِیِّ. عَلی مُقَدَّمَتِهِم رَجُلٌ مِن بَنی تَمیمٍ یُقالُ لَهُ: تَمیمٌ بنُ صالِحٍ؛
🍃«پرچمهای سیاه کوچکی به اهتزاز درمیآید که با مردی از اولاد ابوسفیان نبرد میکند و برای اطاعت از حضرت مهدی(ع) زمینهسازی میکند. در پیشاپیش این پرچمها مردی به نام: «تمیمبن صالح» حرکت میکند».55
٭٭٭
🌺«إذا رَأیتُمُ الرّایاتِ السُّودِ قَد أَقبَلَت مِن خُراسانَ، فَاتُوها وَلَو حَبواً عَلیَ الثَّلجِ، فَإنَّ فیها خَلیفَةَ اللهِ المَهدیَّ؛
🍃«هنگامی که ببینید پرچمهای سیاه از طرف خراسان به حرکت درآمده، به سویش بشتابید ولو با سینهخیز رفتن از روی برفها، که خلیفة خدا حضرت مهدی(ع) در میان آن است».56
🍃اهل بیت من به سختی دچار بلاها و گرفتاریها میشوند و آنگاه خداوند پرچمهای سیاهی از طرف مشرق میفرستد، هرکس آنها را یاری کند خدا را یاری کرده است و هرکس آنها را زبون سازد خدا را زبون ساخته است. این پرچمها به اهتزاز درمیآید تا با مردی که همنام من است بیعت کنند و او را به رهبری خود انتخاب کنند و خدایش او را تأیید میکند».57
55. بشارة الاسلام، صص 212، 184.
56. بحارالانوار، ج 51، ص 82.
57. روزگار رهایی، ج 2، ص 1037.
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
#احسن_القصص
#زندگینامه حضرت یحیی ع
#قسمت0⃣1⃣
موعظه كافى از يك مرد اعدامى
امام صادق عليهالسلام فرمود:
مردى به محضر حضرت عيسى عليهالسلام آمد و عرض كد: اى روح خدا زنا كرده ام، مرا (با اجراى حد) پاك ساز.
حضرت عيسى عليهالسلام پس از تحقيق و بررسى، به اقرار صحيح او اطمينان كرد، و سپس اعلام عمومى نمود، جمعيت بسيارى اجتماع كردند، آن شخص را در ميان گودالى نهادند، تا سنگبارانش كنند.
او گفت: در ميان جمعيت، هر كس بر گردنش حد هست، از اين جا برود، همه جمعيت رفتند، فقط حضرت عيسى عليهالسلام و حضرت يحيى عليهالسلام ماندند.
يحيى عليهالسلام (كه آن شخص توبه كننده را شخص خداترس و با معرفتى مى دانست كه خودش براى پاكسازى خود حاضر به اعدام شده، از طرفى در اين لحظه همه غرورهايش محو شده و موعظه او اثربخش خواهد بود) نزد او رفت و گفت: اى گنهكار! مرا موعظه كن.
گنهكار گفت: لا تُخلِيَنَّ بَينَ نَفسَكَ وَ بَينَ هَواها فَتَرداكَ؛
بين خود و هواى نفست را آزاد نگذار كه تو را از جاده حق به سوى پستى منحرف سازد.
يحيى عليهالسلام فرمود: باز مرا موعظه كن.
گنهكار گفت: لا تُعَيِّرنَّ خاطِئاً بِخَطيئَتِهِ؛
خطاكار را به خاطر خطايش سرزنش نكن. (يعنى اگر خطاكار، قابل جذب است، او را سركوب و نااميد نكن بلكه او را به سوى راه هدايت جذب كن.)
يحيى عليهالسلام فرمود: باز موعظه كن.
گنهكار عرض كرد: لا تَغضَب؛ خشم نكن و در حال خشم خود را كنترل كن.
حضرت يحيى عليهالسلام اين سه پند را براى نجات انسان كافى دانست، از اين رو گفت: حَسبِى؛ همين موعظه ها مرا كافى است.(749)
📚پی نوشتها
749 - من لا يحضر الفقيه، طبق نقل بحار، ج 14،ص 188.
#ادامه.دارد...
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج