eitaa logo
شهیدمحمدحسین‌سروری‌راد
169 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
22 فایل
شهید عزت ایران لقب گرفت گرفت هرچه *محمدحسین* از ادب گرفت❤ ❇این کانال به یاد بسیجی مدافع امنیت توسط اعضای گروه جهادی "شهید محمدحسین سروری راد" تشکیل شده است. ❇ارتباط با ما: @vahidsororirad63
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃 ( ع ) ⃣ 🍃🌸گفتگوى الياس عليه‏السلام با امام باقر عليه‏السلام‏ الياس عليه‏السلام از پيامبرانى است كه طبق بعضى از روايات، هنوز زنده است.(666) او در يكى از ملاقات‏هاى خود با امام باقر عليه‏السلام، گفتگويى دارد كه خلاصه آن چنين است: امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد: پدرم امام باقر عليه‏السلام در مكه بود و به طواف كعبه اشتغال داشت، در اين هنگام ناگهان مردى نقابدار ديده شد هفت شوطِ امام عليه‏السلام را قطع كرد، و آن حضرت را به سوى محل صفا آورد. مرا نيز دعوت كرد، به صفا رفتم، و با هم سه نفر (امام باقر، مرد نقابدار و من) شديم. نقابدار به من گفت: خوش آمدى اى پسر پيغمبر! سپس دستش را بر سرم نهاد و گفت: خير و بركت خدا بر تو باد اى امين خدا، بعد از پدرانت. سپس آن مرد نقابدار متوجه پدرم (امام باقر) شد و گفت: اى اباجعفر! اگر مى‏ خواهى تو به من خبر بده، و اگر مى‏ خواهى من به تو خبر دهم، اگر مى‏ خواهى تو از من بپرس يا من از تو بپرسم. اگر مى‏ خواهى تو مرا تصديق كن، يا من تو را تصدق نمايم. امام باقر عليه‏السلام: همه اين‏ها را مى‏ خواهم و آمادگى براى همه دارم. مرد نقابدار: بنابراين مبادا زبانت در پاسخ به سؤال من، غير از آن را كه در قلبت هست به من بگويد. امام باقر: چنين كارى را كسى مى‏ كند كه در دلش دو علم مختلف و متضاد باشد، و خداوند از علمى كه در آن دوگانگى هست، امتناع دارد (يعنى منشأ علم ما از ذات پاك خدا است، از اين رو در علم ما دوگانگى و تضاد نيست). مرد نقابدار: سؤال من از همين جا آغاز مى‏ گردد كه به قسمتى از آن پاسخ دادى، اكنون بفرماييد: چه كسى به علمى كه در آن دوگانگى و اختلاف نيست آگاه است؟. امام باقر: تمام اين علم نزد خدا است، ولى آن چه براى بندگان لازم است نزد اوصياء است. مرد نقابدار، نقاب خود را باز كرد و با چهره برافروخته، راست نشست و گفت: من براى همين مقصود به اين جا آمده‏ ام و اين گونه، علمى مى‏ خواستم، سپس پرسيد: اوصياء آن علم بى اختلاف را چگونه مى‏ دانند و تحصيل مى‏ كنند؟ امام باقر: همانگونه كه رسول خدا مى‏دانست و تحصيل مى‏ كرد (از راه وحى و الهام) با اين فرق كه اوصياء آن چه را پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى‏ديد نمى‏ بينند، زيرا و پيغمبر بود ولى اين‏ها  محدث (دريافت كننده خبر از فرشتگان) هستند، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بر خدا (در معراج‏ها) وارد مى‏ شد و وحى الهى را مى‏ شنيد، ولى اين‏ها آن را نمى‏ شنوند... تا اين كه امام باقر عليه‏السلام به آن مرد نقابدار فرمود: دلم مى‏ خواست با چشمت مهدى اين امت (حضرت ولىّ عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف) را مى‏ ديدى، در حالى كه فرشتگان، روح‏هاى كافران مرده را با شمشير آل داوود عليه‏السلام، بين زمين و آسمان، عذاب مى‏ كنند، و همچنين ارواح زندگان، كافران را كه در زمين هستند به آن‏ها ملحق مى‏ سازند. مرد نقابدار در همين هنگام شمشير بر آورد و گفت: ها اءنّ هذا مِنها؛ هان! اين شمشير از آن شمشيرها است. امام باقر عليه‏السلام: آرى، سوگند به كسى كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم را براى هدايت بشر برگزيده چنين است. در اين هنگام آن نقابدار، نقابش را كنار زد و خود را معرفى كرد و گفت: من الياس هستم، پرسشهايم براى اطلاع خودم نبود، بلكه مى‏ خواستم اين گفتگو موجب قوت قلب اصحاب تو گردد...(667) 📚پی نوشتها 666 -  طبق بعضى از روايات؛ چهار پيامبر، زنده هستند كه دو نفرشند در آسمانند كه عبارتند از: عيسى و ادريس عليهماالسلام، و دو نفرشان در زمينند كه عبارتند از: خضر و الياس عليهماالسلام. (بحار، ج 13،ص 402) 667 -  اصول كافى، ج 1،ص 243 - 245. .دارد....
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ⃣ 🍃امام صادق(ع) در این زمینه فرمودند: «وَ إِنَّ أَهلَ الشّامِ یَختَلِفُونَ عِندَ ذلِکَ عَلی ثَلاثِ رایاتٍ: اَلسُّفیانیُّ، وَ الاصهَبُ، وَ الابقَعُ؛ در آن هنگام سه پرچم در شام به اهتزاز درمیآید که پرچمهای سفیانی، اَصهَب و اَبقَع است و مردم شام زیر این سه پرچم نبرد میکنند».5 این حدیث به روشنی دلالت می‌کند که خروج اصهب و ابقع با خروج سفیانی هم زمان است و طبعاً مقارن ظهور حضرت بقیّة الله(عج) و از نشانه‌های قرب ظهور ظهور خواهد بود. ٭٭٭ آری در احادیث اهل بیت(ع) از وقوع چنین حادثه‌ای سخن رفته و به طور جزم از چنین روزی خبر داده شده: «إذا دارَت رَحی بَنی العَبّاسِ، وَ رَبَط أَصحابُ الرّیاتِ خُیُولَهُم بِزَیتُونِ الشّامِ، یُهلِکُ اللهُ لَهُمُ الأصهَبَ وَ یَقتُلُهُ وَ عامَّةَ أَهلِ بَیتَهِ عَلی أَیدیهِم... وَ یَجلِسُ ابنُ آکِلَةِ الاکبادِ عَلی مِنبَرِ دِمَشق؛ هنگامیکه آسیاب بنیعبّاس بچرخد و پرچمداران، پرچمهای خود را بر زیتونهای شام بیاویزند، خداوند اصهَب را هلاک میکند و همة سپاهیانش را به دست آنها نابود میسازد و آنگاه پسر هند جگرخواره برفراز منبر دمشق مینشیند».6 در این حدیث به صراحت از پیروزی سپاه سفیانی بر سپاه اَصهَب خبر داده شده است و این بعد از جنگ‌هایی است که در عراق روی می‌دهد. 2. مصری و مغربی از رسول اکرم(ص) روایت شده که فرمودند: «هنگامی که دیدید خلافت در سرزمین مقدّسه فرود آمده، بدانید که وقت بلاهای بزرگ و فاجعههای سترگ فرا رسیده است و ساعت (فرج) برای مردم نزدیکتر از دست من نسبت به سرم میباشد». ٭٭٭ امام صادق(ع) نیز در این مورد فرمودند: «قَبْلَ القائِمِ تَتَّحَرَّکُ حَربٌ و قَیسٌ؛ پیش از قیام قائم(ع) حرکت حرب و قیس است».7 📚پی نوشتها 5. ارشاد مفید، ص 338، المهدی، ص 196. 6. الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 141. 7. غیبت نعمانی، ص 148؛ بحارالانوار، ج 52، ص 245.
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃 ( ع ) ⃣ دعاى گيراى زكريا عليه‏السلام و اجابت آن، و ولادت يحيى عليه‏السلام‏ حضرت زكريا عليه‏السلام هميشه اهل دعا و راز و نياز بود، ولى ديدن منظره غذاهاى بهشتى كنار محراب حضرت مريم عليهاالسلام، و استجابت دعاهاى مريم عليه‏السلام، گويى جرقه‏ اى بود كه چاشنى قلب او را منفجر كرد و سخت تحت تأثير قرار گرفت. سال‏ها بود تقاضاى فرزندى از خدا نموده بود، تا پس از او وارث او گردد، ولى نتيجه نگرفته بود. شايد زكريا عليه‏السلام ديگر اميد نداشت تا داراى فرزند شود، زيرا هم خودش به نهايت پيرى رسيده بود و هم همسرش پير شده بود، چنان كه از ابن عباس نقل شده: زكريا صد و بيست سال داشت، و همسرش داراى نود و هشت سال بود.(710) اما ديدار منظره ميوه‏هاى بهشتى تابستانى در فصل زمستان و بر عكس، روح و جان او را سرشار از اميد كرد، و دريافت كه مى‏ تواند در فصل پيرى داراى ميوه فرزند شود، چنان كه مريم عليهاالسلام در غير فصل ميوه، داراى ميوه‏هاى گوناگون شده است. در همين جا بود كه به خدا عرض كرد: رَبِّ هَبْ لِى مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء؛ خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزه‏ اى (نيز) به من عطا فرما، كه تو دعا را مى‏ شنوى.(711) طولى نكشيد كه فرشتگان در آن موقع كه او در محراب ايستاده، مشغول نيايش بود، صدا زدند: كه هان اى زكريا! خداوند تو را به يحيى بشارت مى‏ دهد، در حالى كه كلمه خدا (حضرت عيسى عليه‏السلام) را تصديق مى‏كند و آقا و رهبر خواهد بود، و از هوى و هوس بركنار، و پيامبرى از صالحان است.(712) زكريا عليه‏السلام (كه به چگونگى داشتن فرزند در سنين پيرى مى‏ انديشيد) گفت: پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد در حالى كه پيرى به من رسيده، و همسرم نازا است. خداوند به او فرمود: اين گونه خداوند هر كاريرا كه بخواهد انجام مى‏ دهد. زكريا عليه‏السلام مى‏خواست قلبش سرشار از يقين گردد و ايمانش به مرحله شهود برسد (چنان كه ابراهيم خليل عليه‏السلام براى آرامش قلبش، تقاضاى مشاهده صحنه معاد كرد از اين رو به خدا عرض كرد: پروردگارا! نشانه‏ اى براى من قرار بده! 📚پی نوشته 710 -  مجمع البيان، ج 1 و 2،ص 439. 711 -  آل عمران، 38. 712 -  آل عمران، 39. .دارد....
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ⃣1⃣ 🍃و باز هم امام باقر(ع) در این باره فرمودند: 🌺«... وَ بَعدَ دُخُولِهِ إلی دِمَشقِ یَهرَبُ مِنها اَولادُ رَسُولِ اللهِ إلیَ القسُطَنطینیَّةِ، فَیَطلُبُهُم، وَ یَرُدُّهُم مَلِکُ الرُّومِ إِلَیهِ، فَیضرِبُ أَعناقَهُمْ عَلیَ الدَّرجِ الشَّرقِیِّ فی جامِعِ دِمَشقِ فَلا یُنکِرُ ذلِکَ عَلَیهِ أَحَدٌ؛ 🍃بعد از ورود سفیانی به دمشق اولاد پیامبر اکرم(ص) به استانبول میگریزند سفیانی آنها را از زمامدار روم مطالبه میکند و زمامدار روم مطالبه میکند و زمامدار روم آنها را تحویل میدهد و سفیانی آنها را در پلههای شرقی مسجد گردن میزند و کسی به او اعتراض نمیکند».36 ٭٭٭ 🍃•قرقیسیا 🍃امام باقر(ع) دربارة جنگ «قرقیسیا» فرمودند: 🌺«أما إِنَّهُ سَیَکُونُ بِها وَقعَةٌ لَم یَکُن مِثلُها مُنذُ خَلَق اللهُ سُبحانَهُ وَ تَعالی اَلسَّماواتِ وَ الأرضَ، وَ لا یَکُونُ مِثلُها ما دامَتِ السَّماواتُ و الأَرضُ!. تَکُونُ مَأ دُبَةَ الله!. حَیثُ تَأَکُلُ طَیرُ السَّماءِ، وَ وَ تَشبَعُ سِباعُ الأَرضِ مِن لُحُومِ الجَبّارینَ. یَهلِکُ فیها قَیسٌ فَلا تَدعُو لَهُ داعِیَةٌ؛ 🍃در قرقیسیا حادثهای روی میدهد که هرگز از اوّل آفرینش جهان چنین حادثهای روی نداده است و تا روزی که زمین و آسمانها وجود دارد، چنین حادثهای روی نخواهد داد، آنجا سفرة گستردة الهی پهن میشود، وحوش و طیور برای خوردن گوشت جبّاران گرد آیند، مرغان هوا و درّندگان صحرا از آن میخورند و سیر میشوند. در این حادثه قیس (مصری و مغربی) کشته میشود و کسی برای او اعتراض نمیکند».37 ٭٭٭ 🍃امام باقر(ع) دربارة سرنوشت سفیانی فرمودند: 🌺«... إِنَّهُ لا یَنجُو سِوی اثنَینِ مِن قَبیلَةِ جُهَینَة. وَ هذانِ الاِثنانِ یُخبِرانِ النّاسَ عَن قِصَّةِ الخَسفِ، وَ اسماهُما: بَشیرٌ وَ نَذیرٌ؛ 🍃جز دو نفر از قبیلة جهینه باقی نمیماند که برای مردم از داستان خسف گزارش ببرند، یکی از آن دو بشیر و دیگری نذیر است».38 📚پی نوشتها 36. الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 160؛ الزام النّاصب، ص 199. 37. بشارة الاسلام، ص 103؛ الامام المهدی، ص 344. 38. بشارة الاسلام، ص 192؛ منتخب الاثر، ص 456.
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ⃣2⃣ 🍃پرچمهایی بینام و نشان از خاور زمین به اهتزاز درمیآید. که از پنبه و کتان و ابریشم نیست، آنها را بر سر نیزهها میزنند و نام رسول اکرم(ص) بر آنها نقش میشود، و آنها را مردی از آل محمّد(ص) رهبری میکند. چون از مشرق حرکت کنند عطر آنها در مغرب بهتر از مشک و عنبر به مشام میرسد».70 🍃ترس و وحشت مسیر یک ماه را پر میکند تا هنگامی که [لشکر سفیانی] وارد کوفه میشوند و خون نیاکان خود را مطالبه میکنند، در آن هنگام که مشغول کشت و کشتار ظالمانة خود هستند، دو لشکر آزادیبخش یمانی و خراسانی، همانند دو اسب مسابقه به دنبال یکدیگر وارد میشوند که گرد راه بر سر و صورتشان نشسته و اسلحة چندانی بر تنشان دیده نمیشود ولی با ارادههای آهنین و تیرهای فولادین [هستند]. در آن هنگام یکی از آنها در حالی که قطرات اشک در گرد دیدگانش حلقه زده، با پای خود بر زمین میزند و میگوید: دیگر نشستن فایده ندارد، ما به سوی پروردگار خود باز میگردیم. اینان همان ابدال هستند که خداوند در قرآن کریم آنها را ستوده و میفرماید: [خداوند تائبین را دوست میدارد و پاکان را دوست میدارد].71 🍃 نظیر آنها فقط در آل محمّد(ص) یافت میشود. آنگاه به سوی نُخَیله (نجف اشرف) حرکت میکنند و پرچمهای هدایت را با خود حمل میکنند. آن روز صیحة آسمانی بلند میشود و ندای موعود، در رمضان شنیده میشود و مردم در فاروق گرد میآیند و در سراسر جهان سه میلیون نفر کشته میشوند و آیة شریفة: [پیوسته ادّعایشان این بود تا آنان را به صورت دروشدگان خموش درآوریم]72 تحقّق مییابد».73 🍃وای بر پیروان بنی عبّاس از جنگی که از نهاوند و دینور زبانه میکشد. این جنگ، جنگ ضعفای شیعیان علی(ع) است، که در پیشاپیش آنها مردی از همدان74 که همنام رسول خدا(ص) است حرکت میکند که اندامی موزون، اخلاقی زیبا و چهرهای شاداب و خنده رو دارد. لبهایش فروهشته، گردنش راست و کشیده، موی سرش از هم جدا، دندانهایش از هم فاصله گرفته، چون بر فراز اسب قرار بگیرد، گویی ماه چهارده شبهایست که ابرها را از افق زدوده، با سپاهیانی حرکت میکند که از همه گسسته و به دین حق پیوسته، اینها قهرمانانی هستند که جنگ سختی را پیش پای عربها قرار میدهند. آن روز برای دشمنان روز بسیار سختی است که کلّاً نابود میشوند و از روی زمین ریشه کن میگردند».75 📚پی نوشتها 70. الزام النّاصب، ص 258. 71. سورة بقره (2)، آیة 222. 72. سورة انبیاء (15)، آیة 15. 73. بحارالانوار، ج 52، ص 274، ج 53، ص 83. 74. احتمال می‌رود که سیّد خراسانی مدّتی در همدان اقامت کرده باشد، یا با جوان تمیمی در همدان ملاقات کند و سلحشوران را از آنجا رهبری کند. 75. غیبت نعمانی، ص 74.؛ بحارالانوار، ج 52، ص 377.
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ⃣2⃣ 🍃پرچمهایی بینام و نشان از خاور زمین به اهتزاز درمیآید. که از پنبه و کتان و ابریشم نیست، آنها را بر سر نیزهها میزنند و نام رسول اکرم(ص) بر آنها نقش میشود، و آنها را مردی از آل محمّد(ص) رهبری میکند. چون از مشرق حرکت کنند عطر آنها در مغرب بهتر از مشک و عنبر به مشام میرسد».70 🍃ترس و وحشت مسیر یک ماه را پر میکند تا هنگامی که [لشکر سفیانی] وارد کوفه میشوند و خون نیاکان خود را مطالبه میکنند، در آن هنگام که مشغول کشت و کشتار ظالمانة خود هستند، دو لشکر آزادیبخش یمانی و خراسانی، همانند دو اسب مسابقه به دنبال یکدیگر وارد میشوند که گرد راه بر سر و صورتشان نشسته و اسلحة چندانی بر تنشان دیده نمیشود ولی با ارادههای آهنین و تیرهای فولادین [هستند]. در آن هنگام یکی از آنها در حالی که قطرات اشک در گرد دیدگانش حلقه زده، با پای خود بر زمین میزند و میگوید: دیگر نشستن فایده ندارد، ما به سوی پروردگار خود باز میگردیم. اینان همان ابدال هستند که خداوند در قرآن کریم آنها را ستوده و میفرماید: [خداوند تائبین را دوست میدارد و پاکان را دوست میدارد].71 🍃 نظیر آنها فقط در آل محمّد(ص) یافت میشود. آنگاه به سوی نُخَیله (نجف اشرف) حرکت میکنند و پرچمهای هدایت را با خود حمل میکنند. آن روز صیحة آسمانی بلند میشود و ندای موعود، در رمضان شنیده میشود و مردم در فاروق گرد میآیند و در سراسر جهان سه میلیون نفر کشته میشوند و آیة شریفة: [پیوسته ادّعایشان این بود تا آنان را به صورت دروشدگان خموش درآوریم]72 تحقّق مییابد».73 🍃وای بر پیروان بنی عبّاس از جنگی که از نهاوند و دینور زبانه میکشد. این جنگ، جنگ ضعفای شیعیان علی(ع) است، که در پیشاپیش آنها مردی از همدان74 که همنام رسول خدا(ص) است حرکت میکند که اندامی موزون، اخلاقی زیبا و چهرهای شاداب و خنده رو دارد. لبهایش فروهشته، گردنش راست و کشیده، موی سرش از هم جدا، دندانهایش از هم فاصله گرفته، چون بر فراز اسب قرار بگیرد، گویی ماه چهارده شبهایست که ابرها را از افق زدوده، با سپاهیانی حرکت میکند که از همه گسسته و به دین حق پیوسته، اینها قهرمانانی هستند که جنگ سختی را پیش پای عربها قرار میدهند. آن روز برای دشمنان روز بسیار سختی است که کلّاً نابود میشوند و از روی زمین ریشه کن میگردند».75 📚پی نوشتها 70. الزام النّاصب، ص 258. 71. سورة بقره (2)، آیة 222. 72. سورة انبیاء (15)، آیة 15. 73. بحارالانوار، ج 52، ص 274، ج 53، ص 83. 74. احتمال می‌رود که سیّد خراسانی مدّتی در همدان اقامت کرده باشد، یا با جوان تمیمی در همدان ملاقات کند و سلحشوران را از آنجا رهبری کند. 75. غیبت نعمانی، ص 74.؛ بحارالانوار، ج 52، ص 377. ‎‌‌‌‌‌‎
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃 حضرت یحیی ع ⃣1⃣ مكافات عمل قاتل حضرت يحيى عليه‏السلام و سكوت‏كنندگان‏ امام صادق عليه‏السلام فرمود: اءنّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اِذا اَرادَ اَن يَنتَصِرَ لِاَولِيائِهِ اِنتَصَرَ لَهُم بِشرارِ خَلقِهِ... وَ لَقَد اِنتَصَرَ لِيَحيَى بنِ زَكَرِيّا بِبُختِ نَصرٍ؛ همانا خداوند متعال هرگاه اراده يارى‏ طلبى براى دوستانش كند، از بدترين خلايقش براى آن‏ها يارى مى‏ طلبد، چنان كه در مورد (انتقام‏گيرى از خون) يحيى عليه‏السلام از بخت النصر يارى طلبيد.(757) وقتى كه سر يحيى عليه‏السلام را از بدن جدا نمودند، قطره‏اى از خونش به زمين ريخت، و جوشيد، و هر چه خاك بر سر آن ريختند، خونِ در حال جوشش، از ميان خاك بيرون مى‏ آمد، و تلِّى از خاك به وجود آمد ولى خون از جوشش نيفتاد و تلى سرخ ديده مى‏شد. طولى نكشيد كه يكى از ياغيان آن عصر به نام بخت‏النصر كه قبلا هيزم‏كن بود و اراذل و اوباش را كه با او دوست بودند، به دور خود جمع نمود و شورش كردند. آن‏ها به هر جا مى‏ رسيدند مى‏ كشتند و غارت مى‏ كردند تا به شهر بيت المقدس رسيدند و آن جا را تصرف نمودند و همه طاغوتيان و سران را با سخت‏ترين وضع كشتند، تا اين كه چشم بخت النصر به تلّ سرخى افتاد، پرسيد: اين تل چيست؟ گفتند: مدتى قبل شاه اين منطقه حضرت يحيى عليه‏السلام را كشت، و سرش را از بدنش جدا كرد. خون او به زمين چكيده و جوشيد و هر چه بر سر آن خون خاك ريختند از جوشش نيفتاد، سرانجام تلى از خاك سرخ به وجود آمد و همچنان آن خون مى‏ جوشد. بخت النصر گفت: آن قدر از مردم اينجا را بر سر اين تل بكشم تا خون از جوشش بيفتد. (اين تصميم نيز مكافات عمل مردم بيت المقدس و اطراف آن بود كه در قتل مظلومانه يحيى عليه‏السلام سكوت كردند و به شاه هوسباز قاتل، اعتراض ننمودند.)(758) به فرمان بخت النصر هفتاد هزار نفر از مردم را روى آن تل كشتند تا، خون يحيى عليه‏السلام از جوشش بيفتد، اما همچنان خون مى‏ جوشيد. بخت النصر پرسيد: آيا ديگر شخصى در اين منطقه باقى مانده است؟ گفتند: يك نفر پيرزن در فلان جا زندگى مى‏ كند. گفت: او را نيز بياوريد و روى اين تل بكشيد. مأموران به اين فرمان عمل كردند و آن گاه خون از جوشش افتاد.(759) 📚پی نوشتها 757 -  بحار، ج 14،ص 181. 758 -  روايت شده: اخبار و علما و عابدان بنى اسرائيل نزد اَرميا (يكى از پيامبران) رفتند و گفتند: از خدا بخواه و بپرس كه گناه فقراء و زنها و ناتوانان چيست كه اين گونه كشته مى‏شوند؟! اَرميا هفت روز، روزه گرفت، و به او وحى نشد، هفت روز ديگر روزه گرفت باز وحى نشد، هفت روز سوم را روزه گرفت، سرانجام به او چنين وحى شد: قُل لَهُم رَأَيتُمُ المُنكَرَ فَلَم تَنكُرُوهُ؛ به آن‏ها بگو شما منكرات را ديديد و نهى از منكر نكرديد. (بحار، ج 14،ص 356) 759 - اقتباس از بحار، ج 14،ص 182 و 356 و 358. .دارد....