eitaa logo
منتظران ظهور
75 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.8هزار ویدیو
37 فایل
شفای بیماران صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم. اللهم عجل لولیک الفرج. @.Montazran sohor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🌹⃝⃡❥•┅ ‌‌‌‌♥️⃝⃡❥•┅🌹⃝⃡❥•┅♥️⃝⃡❥•• 🌹ازخــدا میخوام ♥️یه نگاهی ویژه به 🌹زنـدگیتون بندازه ♥️خـواسته ها تـون 🌹بـرآورده بـشـه ♥️خـوشبختی 🌹آرامـش و شـادی رو 🌹بـهتون هـدیـه کنه ♥️ظهر یکشنبه تون زیبا مهربانان ✨ 🌹✨ 🍃🌸✨ 🌹🍃🌹✨ ❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥✨🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▧݊⃟⃪࣭۪۪۪۪ۨ🌸▧݊⃟⃪࣭۪۪۪۪ۨ🌸▧݊⃟⃪࣭۪۪۪۪ۨ🌸▧݊⃟⃪࣭۪۪۪۪ۨ🌸▧݊⃟⃪࣭۪۪۪۪ۨ🌸▧݊⃟⃪࣭۪۪۪۪ۨ🌸 ره میخانه و مسجد کدام است که هردو بر من مسکین حرام است نه در مسجد گذارندم که رند است نه در میخانه کین خمار خام است میان مسجد و میخانه راهی است بجوئید ای عزیزان کین کدام است به میخانه امامی مست خفته است نمی‌دانم که آن بت را چه نام است مرا کعبه خرابات است امروز حریفم قاضی و ساقی امام است برو عطار کو خود می‌شناسد که سرور کیست سرگردان کدام است ✨ 🌸✨ 🍃🌸✨ 🌸🍃🌸✨ ❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥✨🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎◍⃟❣◍⃟❣◍⃟❣◍⃟❣◍⃟❣◍⃟❣ ❣ای که می پرسی ❣نشان چيست؟ ❣ چيزی جز ❣ظهور مهر نيست ❣عشق يعنی مشکلی آسـان کنی ❣دردی از در مانده ای درمان کنی. ❣در ميان اين همـه غوغـا و شـر ❣عشق يعنـی کاهـش رنج بشـر ❣عشق يعنی گل به جای خار باش ❣پل به جای اين همه ديوار باش ❣عشق يعنی تشنه ای خود نيز اگر ❣واگـذاری آب را ، بر تشنـــه تـر ❣عشق يعنی دشت گل کاری شده ❣در کويری چشمـه ای جاری شده ❣عشق يعنی ترش را شيـرين کنی ❣عشق يعنی نيش را نوشيـن کنی ❣هر کجا عشق آيد و ساکـن شود ❣هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ✨ ❣✨ 🍃🌸✨ ❣🍃❣✨ ❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
══💝══════ ❣❣ ❣سه چیز باعث سقوط ❣انسان است؛ ❣غرور، دشمنی، جهل ! ❣سه چیز را هرگز نخور؛ ❣غصه، حرام، حق ! ❣سه چیز رنج آور است؛ ❣بیماری، بی پولی، بی مرامی ! ❣سه چیز انسان را تباه می کند؛ ❣حرص، حسد، حماقت ! ❣سه چیز در زندگی یک بار ❣به انسان داده می شود؛ ❣والدین، جوانی، شانس ! ❣سه چیز را همیشه بخور؛ ❣سیب، سیر، سرکه ! ‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♡◍⃟🌺࿐ =====🍃🌸🍃=====
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 | ۲۸ روز مانده به اربعین حسینی تو کعبه ای، تو صفایی، تو مروه، تو حرمی تو قبله‌ی دل مایی و قبله از یک سوست هزار شکر خدا را که چارده قرن است که زخم تو به دلم، بغض گریه‌ات به گلوست ━═━⊰⊰❀🖤❀⊱⊱━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️فضیلت امام حسین علیه‌السلام ▪️حج مقبول همراه رسول خدا ▪️ روز بیست‌ودوم ▪️ ۲۸ روز تا ━═━⊰⊰❀🖤❀⊱⊱━═━
⚠️تلنگر 💢حواسٺ‌باشہ‌چشماٺ‌مثل‌گوگل‌نیسٺ‌کہ‌‌بعد‌از جسٺ‌وجوبٺونےسریع‌سابقشو‌پاک‌کنے❗️ چشماٺ‌بہ‌این‌راحٺے‌پاک‌نمیشن،پس‌مواظب باش‌چےباهاش‌جسٺوجو‌مےکنے... ━═━⊰⊰❀🖤❀⊱⊱━═━
🕊💌 غزلیات، غزل شمارهٔ ۲۰۰🦋🕯 دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند ناموس عشق و رونق عشاق می‌برند عیب جوان و سرزنش پیر می‌کنند جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز باطل در این خیال که اکسیر می‌کنند گویند رمز عشق مگویید و مشنوید مشکل حکایتیست که تقریر می‌کنند ما از برون در شده مغرور صد فریب تا خود درون پرده چه تدبیر می‌کنند تشویش وقت پیر مغان می‌دهند باز این سالکان نگر که چه با پیر می‌کنند صد ملک دل به نیم نظر می‌توان خرید خوبان در این معامله تقصیر می‌کنند قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر کاین کارخانه‌ایست که تغییر می‌کنند می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند ━═━⊰⊰❀🖤❀⊱⊱━═━
﷽ 📚دانستنیهــ✅ــاے مـ📿ـذهبـے📚 ‌ 💠کرامتی از حضرت علی‌اصغر علیه السلام😭😭 🔻آیه الله العظمی مرعشی نجفی می‌فرمودند: هر سال شب هفتم محرم در یک ساعت مشخصی یک تاجری می‌آمد و خمس مالش را حساب می‌کرد ، یک سال محرم شب هفتم رسید و این شخص نیامد ، سال بعدش دوباره همان روز و همان ساعت آمد. ایشان می‌فرمود که من بهش گفتم چرا سال گذشته نیامدی؟ گفت آلمان برای تجارت رفته بودم ، در آنجا کارم گرفت و در همانجا ماندم ، دیدم نزدیک محرم است و هیچ خبری در شهر نیست و اصلاً برنامه‌ای برای عزاداری امام حسین علیه السلام نیست. رفتم کنسولگری ایران و گفتم شما برنامه روضه دارید؟ گفتند که ما امسال کسی را از ایران دعوت نکردیم ، بهشون گفتم من صدای خوبی دارم می‌شود شب‌ها اینجا بیایم و یک زیارت عاشورا بخوانم یک روضه‌ای بخوانم و دور هم دیگر جمع بشویم و اینجا روضه بخوانیم؟ گفتند که مشکلی ندارد شما روضه را بخوان ما هم شرایط جلسه را آماده می‌کنیم. می‌گفت شب اول محرم شد در جلسه ده نفر بودیم شب دوم صد نفر و تا شب هفتم محرم کل کنسولگری پر شده بود و یک جمعیت زیادی برای روضه آمده بود و در شب هفتم یک روضه مفصلی خواندیم و همه خیلی گریه کردند. بعد از اینکه جلسه تمام شد و خواستم از جلسه بیرون بیایم یک خانم آلمانی جلوی در ایستاده بود، گفت که شما روضه را می‌خواندید؟ گفتم بله من می‌خواندم ، گفت: کسی از شما از دنیا رفته بود؟ همسرتون یا بچه شما از دنیا رفته بود که اینطور داد می‌زدید و گریه می‌کنید؟ من الان یک ساعت است که جلوی در ایستادم تا علت این ناله‌های شما را بپرسم. آقای روضه خوان برایش تعریف کرد و گفت: ما یک نوه پیغمری داشتیم که مردم برای او نامه نوشتند بیا و حاکم ما باش ، او هم با زن و بچه به سمت عراق حرکت کرد ، زمانی که به عراق رسیدند راه را بر او بستند ، مسیر اب را هم بر آنها بستند و یکی یکی آنها را به شهادت رساندند این آقا یک بچه شش ماهه‌ای هم داشت که تشنه بود و مادرش دیگر شیر نداشت تا به او بدهد، این آقا این بچه را گرفت برد به میدان تا به او آب بدهند ولی تیر سه شعبه بر گلوی او زدند، این آقا باب الحوائج است، آن خانم سوال کرد که باب الحوائج یعنی چی؟ گفتم یعنی اگر کسی مشکلی داشته باشد و به او بگوید ، هر جای عالم که باشد مشکل او را حل می‌کند ، آن گفت یعنی منم که مسیحی هستم اگر حاجتی داشته باشم حاجت من را براورده می‌کند؟ گفت بله، شروع کرد به گریه کردن و گفت: من یک بچه پنج ساله فلج دارم اگر تا سال دیگر شفا گرفت همین شب هفتم محرم تمام چرخی‌های شیرفروش اینجا را جمع می‌کنم و به همه شیر می‌دهم. این آقا گفت از او سوال کردم که چرا شیر می‌خواهی بدهی؟ گفت مگه شما نگفتی که مادرش شیر نداشت و شیر او خشک شده بود؟ بخاطر همین من شیر می‌دهم. این صحبت گذشت و هر دو رفتند آقای مداح می‌گوید: فردا شب آمدم و دیدم دور کنسولگری پر از چرخ‌های شیر فروشی هست سوال کردم که شما چرا اینجا آمدید؟ گفتند که یک خانمی تمام شیرهای ما را خریده است و ما به اینجا آمدیم تعجب کردم رفتم داخل مجلس دیدم که آن خانم وارد مجلس شده و دائم این ذکر را می‌گوید: یا باب الحوائج یا علی‌اصغر و همینطور گریه می‌کند. تا من را دید بلند شد و به سمت من آمد و گفت: تو گفتی شفا میده ولی چرا نگفتی زود شفا میده، دیشب وقتی جلسه اینجا تمام شد به خانه رفتم امدم در را باز کنم دیدم بچه‌ام کنار پنجره ایستاده است از حال رفتم ، همسایه‌ها به کمک من آمدند بلندم کردند و بالا بردند ، همسایه‌ها را بیرون کردم بچه‌ام را بغل کردم گفتم چه اتفاقی افتاده؟ گفت: تو که رفتی یک اقایی داخل خانه آمد، از این عکس مسیح زیباتر بود، نشست گفت پسرم بلند شو ، گفتم من فلج هستم نمی تونم بلند بشم گفت من بهت میگم بلند شو ، گفت چطوری؟ فرمودند که یک یاحسین بگو و بلند بشو ، تا گفتم یا حسین پاهام قوت گرفت بلند شدم. 📚به نقل از حجت الاسلام دارستانی ━═━⊰⊰❀🖤❀⊱⊱━═━