بسم الله قاصم الجبارین
حسن ختام نگاهت، پر کرده دیوان ما را
مرثیه از ما گرفته است، لحن غزل خوان ما را
صبح زمستانه ای را، تا صبحدم مرده بودیم
آن لحظه ای که گرفتند، از جان ما، جان ما را
ما کودکان یتیمیم، برخیز و یک بار دیگر
با دست خود شانه ای زن، موی پریشان ما را
قاسم شده قطعه قطعه، در کربلای زمانه
تیغی بریده دو دست عباس دوران ما را
بعد ازتو هر برگ تقویم، یادآور انتقام است
تا نوبهاری بگیرد، داغ زمستان ما را
#محمدرضااسلامی
#شهید_سلیمانی