eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
89هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
666 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
scary-music-instrumental 006.mp3
1.7M
موسیقی متن رمان
بسم الله الرحمن الرحیم 🔥 🔥 ✍️نویسنده: محمدرضا حدادپور جهرمی 💥 قسمت دوم 💥 🔺گاهی دوست نداری بیدار باشی، امّا دقیقاً خواب هم گران می¬شود! ➖ روز اوّل چشم¬هایم هیچ جا را نمی¬دید. حتّی متوجّه شب و روز هم نبودم؛ همین حالا هم از روی تخمین و احتمال می¬گویم یک هفته، شاید هم بیش‌تر بوده است وگرنه اصلاً اطّلاعی از وضعیّت روز و شب نداشتم. هر کاری می¬کردم نمی-توانستم خودم را با شرایط وفق دهم. روز اوّل فقط درد داشتم و همه بدنم کوفته بود. متوجّه نبودم کجا هستم و در چه شرایطی به سر می¬برم. گیج بودم و تا کمی تکان می¬خوردم، سرم محکم به یک چیزی می¬خورد! چیزی که بالای سرم بود، این‌قدر محکم و سفت بود که وقتی سرم به آن می¬خورد، تکّه¬هایی از آن در سرم فرو می¬رفت. ➖ روز دوّم به‌خاطر درد و کوفتگی بدنم، هر چه می¬خوابیدم تمام نمی¬شد؛ خستگی، درد، تنهایی و جای تنگ دست به دست هم داده بودند. تا چشم¬هایم را باز می¬کردم، می¬دیدم تاریک است و قدرت حرکت ندارم. دوباره خودم را به خواب می¬زدم، بلکه خوابم ببرد و متوجّه زمان نشوم، امّا از یک جایی به بعد، دیگر خستگی¬ام تمام شد و خوابم نبرد. تازه بدبختی¬ام شروع شد؛ چون دیگر خوابم نمی¬آمد و مجبور بودم بیداری را تحمّل کنم. با چشم¬های خیلی‌خیلی باز، امّا در یک جای تاریک و بدون ذرّه¬ای نور، هر چه دنبال خودم می¬گشتم پیدا نمی¬کردم. نمی-دانستم کجا هستم و قرار است چه بر سرم بیاید. ➖ روز سوّم بیداری¬ام تمام نمی¬شد، خیلی بد است تلاش کنی خوابت ببرد تا متوجّه خیلی از چیزها نشوی، امّا خوابت نبرد. نمی¬توانستم با شرایطم کنار بیایم، مخصوصاً اینکه هیچ صدایی هم نمی¬شنیدم. همه‌جا ساکت بود و فقط صدای ناله¬های خودم در آن فضا وجود داشت. ناگهان صدای کنار رفتن خاک کنار صورتم... صدایی شبیه به کشیده شدن بدن یک چیزی... یک چیزی شبیه مار را روی خاک¬ها شنیدم! این‌قدر ترسیدم و هول کرده بودم که دوست داشتم همان‌جا یک نفر سَرم را گوش تا گوش ببرد و روی سینه¬ام بگذارد تا راحت بشوم، امّا نه من می¬مُردم و نه آن جانورها را می-توانستم ببینم. فقط ترس، دلهره و تنهایی! احساس می¬کردم چیزهای ریز و یا حتّی بعضـی وقت¬ها درشت از روی بدنم رد می¬شدند. به علّت ترس زیاد، قدرت تحرّک نداشتم، امّا بعداز کمی حرکت از سرم رفع می¬شدند و می¬رفتند؛ جان، عمر و نفس من هم با آن‌ها می¬رفت و تا مرگ پیش می¬رفتم. ➖ روز چهارم پاها و پهلوهایم داشت زخم می¬شد از بس خودم را روی زمین کشیده بودم؛ چون نمی¬توانستم این طرف و آن طرف بشوم زخم بستر گرفتم؛ کسانی که زخم بستر می¬گیرند، روی تخت، پتو، زیرانداز و تشک نرم زخم بستر می¬گیرند، ولی من روی زمین، خاک نمور و این چیزها زخم پهلو گرفتم. خیلی جایم تنگ بود، فکر می¬کردم در سردخانه هستم و قرار بوده بمیرم، امّا زنده شده¬ام! ولی علی¬القاعده سردخانه¬ها خیلی سردتر از این حرفها هستند، امّا آنجا گرم بود. خیلی هم گرم بود. به‌خاطر همین نمی¬دانستم کجا هستم و چه غلطی می¬کنم. ➖ روز پنجم دلم درد می¬کرد و هر چقدر دستم را در دل و شکمم فرو می¬کردم تأثیری نداشت. نمی¬دانستم در آن وضعیّت چه خاکی باید توی سرم بریزم. معجون عجیبی شده بود! احساس کسی را داشتم که در جایی شبیه چاه دستشویی افتاده باشد. شرایط آنجا برایم غیرقابل تحمّل شده بود. رمان ادامه دارد... @Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دستبوس استاد رحیم‌پور ازغدی بوده و هستم. خداوند به ایشان طول عمر بابرکت و باعزت توأم با سلامتی کامل عنایت فرماید. اما با صحبت‌های مفصلی که با یکی از مدیرکل‌های محترم شورای نگهبان داشتم، گفتند که چون پرونده‌های حسن روحانی منتج به صدور حکم و محکومیتش در دادگاه نشده، احتمال ردصلاحیت او تقریبا نزدیک به صفر است! با این حساب، این توئیت استاد ازغدی، می‌تواند در حکم کوبیدن آخرین میخ بر دیوار بی‌اعتمادی بخشی از مردم و نتیجتا خدایی نکرده قهر با صندوق رأی باشد. و این خیلی بد است. چرا که تجربه ثابت کرده بدنه حزب‌الهی اگر به هر دلیلی از صندوق رأی فاصله بگیرد، بدون تعارف، ديگر حتی نمی‌توان آنگونه که باید در فتنه‌ها و اغتشاشات از ظرفیت معنوی و مردمی آن استفاده کرد. این در حالی است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در سخنرانی اخیرشان تاکید کردند که هر کس مخاطب دارد مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کند. امیدوارم سایر تریبون‌دارها در ایام باقی‌مانده تا انتخابات، هزینه_فایده کلام و مواضعشان را محاسبه کنند. چه روحانی تایید صلاحیت شود و چه نشود، به هر حال ما در انتخابات باید شرکت کنیم. ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
میدونم حضور حسن روحانی تلخه و تایید صلاحیتش از اونم تلخ‌تر است اما... تلخ‌ترتر از آن این است که او لیست ۱۶ نفره نوشته و هر ۱۶ نفر را قرار است با خود به خبرگان ببرد و باز از آن تلخ‌ترترترتر آن است که این طرف، لیستی در خصوص خبرگان ننوشته و از همه غم‌انگیزتر آن که اغلب کسانی که در دوره قبل مجلس شورای اسلامی، در یک لیست بودند و رأی آوردند، الان حداقل به پنج شش تا لیست مجزا تقسیم شده اند و هیچ کدام، یگدیگر را قبول ندارند! چرا اینقدر تفرقه؟ چرا اینقدر بی‌برنامگی؟ ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اتفاقا از عدم تایید یا عدم احراز صلاحیت روحانی و امثال او نباید استقبال کنیم. چرا که همچنان توهم میکنند که بدنه مردمی دارند. بلکه باید تمام تلاشمان را بکنیم که با رأی ندادن مردم به آنها کنار گذاشته بشوند. میدانم کار سختی است اما کار اساسی، رأی نیاوردن آنها در انتخابات و پایان سپهر سیاسی آنان است. ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour https://virasty.com/Jahromi/1703481710141727102
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا نمی‌نویسد؟! شما باید هر روز حداقل یک ساعت وقت بذارید و ریز به ریز آن روز را بنویسید. تأکید میکنم؛ ریز به ریز با همه جزئیات خیر و شر وقت بذارید بنویسید خیلی خوبه خیلی لازمه شاید بعدا به صورت تخصصی در توضیح دادم. ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حقایق تحسین برانگیز از عملکرد دولت دکتر رئیسی به روایت رهبر معظم انقلاب ✅ این حقایق و واقعیت ها را نشر دهیم. زیرا خیلی از انقلابی ها هم متاسفانه تحت تاثیر هجمه منفی علیه این دولت قرار گرفته اند. @Mohamadrezahadadpour