فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی کارهای زیبایی میبینی که نمیدانی از طرف چه کسانی و چقدر با ذوق انجام شده اما دلگرمت میکنند.
درست در ایامی که بسیاری از چیزها را باید تو خودت بریزی و بروز ندهی.
دست گل بچه های دانشجو درد نکنه🌷
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺عرض تبریک🌺
خدمت جناب #رائفی_پور و موسسه #مصاف تبریک میگم.
کاش همه خبرهای خوش و امیدوار کننده از این دست و جنس باشه.
دست گل بچه های خلاق و کاردرست مسلمون و ایرانی که دست به این ابتکارات میزنند درد نکنه🌷
ما منتظر خبرهای خوش بعدی هستیم☺️
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
از بزرگترین اشتباهات ما درباره حضرت زینب سلام الله علیها این است که از ارتباط ایشان با امام حسین فقط یک ارتباط خواهربرادری در ذهنمان مانده است.
این اصلاً درست نیست به نظرم پایین آوردن سطح و کلاس کار می باشد!
از جذاب ترین جلوه های شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها این بود که ایشان یک سخنران حرفه ای و مجلس گردان فوق العاده بودند.
وقتی کسی بتواند هول نشود و تاریخی ترین جملات و جذاب ترین جواب ها در محافل و مجالسی که تماما اطرافش دشمنان خونخوارش باشند ارایه دهد، کار کمی نیست.
این هم #تربیت میخواهد و هم #استعداد فوق العاده شخصی و البته #عنایت پروردگار و مادری مانند فاطمه زهرا سلام الله علیها !
👈 راستی شما چقدر می توانید دست و پای تان را گم نکنید و در هر جمعی صحبت کنید و مجلس گردان مناسب و فوق العاده باشید؟!🤔
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
ارسالی مخاطبین👇
خانم معلمی تعریف میکرد : در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم.
به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان.
پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچهها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند.
چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند.
روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم.
باهم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند.
ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع.
دست و پا تکان میداد و خودش رو عقب جلو میکرد و حرکات عجیبی انجام میداد.
بچهها هم سرود را میخواندن و ریز میخندیدند، کمی مانده بود بخاطر خندهشان هرچه ریسیده بودم پنبه شود.
سرم از غصه سنگین شده بود و نمیتونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم.
خب چرا این بچه این کار رو میکنه، چرا شرم نمیکنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!!
دانش اموز خوب و دوست خوبي براي بچهها بود!!
رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمیفهمید، به قدری عصبانیام کرده بود که آب دهانم را نمیتوانستم قورت دهم.
خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرفتر و دوباره شروع کرد!
فضا پر از خنده حاضران شده بود، همه سیر خندیدند.
نگاهی گرداندنم، مدیر را دیدم، رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرقهایش سرازیر بود.
از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟! اخراجش میکنم، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه، من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانشآموز حتمی شود.
حالا آنی که کنارم بود زنی بود، مادر بچه، رفته بود جلو و تمام جوگیر شده بود.
بسیار پرشور میخندید و کف میزد،
دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود.
همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم : چرا اینجوری کردی؟! چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟!
دخترک جواب داد : آخر مادرم اینجاست، برای مادرم اینکار را میکردم!!
معلم گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمیکنند و خود را لوس نمیکنند؟!
چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت : آموزگار صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود، خودم توضیح میدهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "ناشنوا" است، چیزی نمیشنود و من با آن حرکاتم کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه میکردم تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان ناشنوايان !!!
همین که این حرفها را زد از جا جهیدم، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!!
آفرین دختر، چقدر باهوش، مادرش چقدر برایش عزیز، ببین به چه چیزی فکر کرده!!!
فضای مراسم پر شد از پچپچ و درگوشی حرف زدن و...
تا اینکه همه موضوع را فهمیدند، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!!
از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانشآموز نمونه را به او عطا کرد!!!
با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش میرفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز میکرد تا مادرش را شاد کند!!
درس این داستان این بود :
زود عصبانی نشو،
زود از کوره در نرو،
تلاش کن زود قضاوت نکنی،
صبر کن تا همهی زوایا برایت روشن شود تا ماجرا را درست بفهمی!☺️
شب های زمستان از بهترین و با برکت ترین شب های طول عمر هر کسی میتونه باشه. شب هایی که از روز طولانی تر و برای بسیاری از کارها فرصت فراوانتره.
فقط کافیه که شما یکی دو ساعت اول شب را بخوابید و خوب استراحت کنید. بعدش خواهید دید که چقدر می تونید تا پاسی از شب فعال باشید و فکر رو ذهنتون خسته نشه و خیلی از کارهای فکری و هنری و چیزهایی که نیاز به تمرکز بهتر و بیشتری داره پیاده کنید.
حالا با خودتون فکر کنید شب های زمستانی که فرداش تعطیل هستید و فکر ذهنتون از بسیاری از مسائل روزمره نسبتاً آرومتره، چقدرررر می تونید مطالعه کنید و بنویسید و نقاشی بکشید و تمرین خطاطی بکنید و درس بخونید و کارهای عقبمانده تون انجام بدید و حتی اتاق و میز مطالعه تون مرتب کنید و تخته وایت برد و یا مثل خونه ما دیوارپلاستیکی تون رو تمیز کنید و کلی چیزای دیگه...
ولی پیشنهاد می دم حتماً یک یا دو کتاب را در سرلوحه مطالعات تون برای این شب ها قرار بدید. خیلی مهم نیست که جنس کتاب و یا مطلب و موضوعش چیه؟ مهمتر از همه اینکه بهش علاقه داشته باشید و بهش احساس نیاز کنید.
و حتی پیشنهاد میدم برای اینکه شب های بابرکت تری داشته باشید وضو بگیرید. عرض یک ساعت چند قدم در حال یا در اتاق مطالعه تون قدم بزنید. یک تسبیح کنار تو باشه و هر از دقایقی چند تا ذکر صلوات بفرستید. حتماً دقایقی رو برای خوندن قران بگذارید.
در طول این شب ها همش دور گوشی تلفن همراه نباشید. به بهانه های مختلف سراغ این گروه و این کانال و پیج های مختلف نرید. یکم تمرکز کنید و به خودتون و فکر و سن و سال و جوانی و علاقه تون در طول این شب ها فکر کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای که چقدر من از این کلیپ الهام گرفتم👆
وقتی ی شمع روشن و اکتیو باشی که داره کار خودشو انجام میده و به کسی هم کاری نداره، حتی اگه ی شیشه تو خالی و گنده هم جلوی راهت سبز بشه و کلی بلا از آسمون بباره، آخرش نورافشانی و پرتوی نور تو هست که جذابتر میشه.
و یا : وقتی آب و شیشه با هم تبانی کنن و جلوی راهت سبز بشن، اصلا نترس! چون خبر ندارن که باعث بهتر دیده شدنت و جذابتر شدنت میشن😉
و کلی پیام های دیگه ...
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
🌴 بچه ها گفتن دوباره آدرس کانال #دلنوشته_های_یک_طلبه در پیام رسان #بله را تقدیم کنم:
👈 گام به گام مطالب در کانال ایتا و سروش و تلگرام، به روز خواهد شد.
https://ble.im/Mohamadrezahadadpour
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عزیز ایران!
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبهی شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم، و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیةاللهارواحناهفداه و به روح مطهر خود او تبریک و به ملت ایران تسلیت عرض میکنم. او نمونهی برجستهای از تربیتشدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همهی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بیوقفهی او در همهی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوهی الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثهی دیشب آلودند. شهید سلیمانی چهرهی بینالمللی مقاومت است و همهی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همهی دوستان - و نیز همهی دشمنان - بدانند خط جهاد مقاومت با انگیزهی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است، فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.
ملت ایران یاد و نام شهید عالیمقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت میگویم.
سیدعلی خامنهای
۱۳دیماه ۱۳۹۸
💻 @Khamenei_ir
انتقام شهید حججی...حذف داعش بود
انتقام سردار سلیمانی...فتح قدس خواهد بود.
ان شاءالله
May 11
دلنوشته های یک طلبه
بسم الله الرحمن الرحیم ملت عزیز ایران! سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبهی شهید
پیام حضرت آقا، بیشتر شبیه یک دلنوشته است تا پیام تسلیت رسمی.😭
آسمانی شدن
در آغوش گرفتن ارواح شهدا
تبریک به امام زمان و روح سردار
مثل اینکه مخاطب خاصشون هستن😭
تسلیت به مردم
نوع صحبت با دشمنان و....
یک دلنوشته ی محشر...
و خون بهای این شهادت چیه که این دلنوشته رو آرام دل ها قرار داده؟
الله اعلم😭😭
چقدر شهادت نزدیک است و ما دورش میپنداریم.
چقدر شهادت مثل هوای اطراف ما به ما هر لحظه سلام میکند و جوابش نمیدهیم.
چقدر میشه شهید شد و حواسمون نیست
لعنت به زندگی که بخواد با مرگ تموم بشه
آدم اگه آدم باشه، باید شهید بشه😭
تو عراق
شب جمعه
به نامردی دشمن
اربا اربا
دست قطع شدت یه طرف
نصف بدنت رفته باشه
اطرافت آتش و دود
دور و برت هم رزمانت
کلی آدم چشم انتظارت
😭یا حسین😭
#عیدی_میلاد_عمه_سادات_به_سردار
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
میدونی داغ که بله
اما قشنگیش کجاست؟
اینکه از حالا به جای کلمه سردار
باید بگیم: #شهید سلیمانی😭💪
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
ای جانم
اربعین شهید سلیمانی میشه روز ۲۲ بهمن😭💪
واسه ما نسل سومی ها که عکس در و دیوار اطاق و تصویر زمینه گوشی و... سردار سلیمانی بود و از حالا #شهید سلیمانی است، از حالا به بعد، ۲۲ بهمن ها چه طعم و حرارتی خواهد داشت!
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
اینو نگم دق میکنم:
حالا اگه نمیگن دشمن را قوی جلوه نده!
باید عرض کنم که:
دشمن اسلام و انقلاب، خوار و ذلیل و کوچیک هست و همه هم میدونن!
اما ...
آخه نفوذ تا کجا؟
سر ساعت
مکان دقیق و مشخص
فقط با چند شلیک
دقیق
زود هم جمعش کردن و در رفتن
حتی ماشین ها و افراد اطراف هم سالم
فقط دو ماشین حامل نه نفر مشخص مورد هدف قرار بگیره
با اولین شلیک راه را ببندند
با دومین شلیک، سرداران را بزنند
آخه این قدر نزدیک؟!
این قدر نفوذ؟!
این قدر دقت؟!
این قدر نقطه زنی؟!
این قدر دشمن بین خودمونه؟!
حالا اینا به کنار...
اینکه در دقایق مشخص، به ترامپ بگن وقتشه و بیا با دوربینا خودت ببین که میخوایم کار را تمام کنیم! و عین عملیات ترور را کاملا وسط کاخ سفید رصد کنند.
نه!
ی جای کار میلنگه
همیشه از خودیِ ناخودی خوردیم
اونا اندازه زدن سردار نبودند
باید ی جایی...
افرادی...
وعده ای...
گرایی...
آماری...
چیزی داده باشند که اینطور همه چی با هم جور بیاد!
👈 انتقام از آمریکا سخت هست اما کاملا شدنی و حق ماست و انجام خواهیم داد و جای هیچ شکی هم نیست!
اما بفرما نفوذی را پیدا کن!
مگه به همین راحتیه؟!
الان فقط خدا میدونه اون نفوذی کیا بودن و کجا هستن؟
حتی یهو میبینی بین همین شهداست!
والا
یا حالا هر جای دیگه...
معلوم نیست
باید صبر کرد
بله آقا جان
مگه شوخی بازیه؟!
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
بابا خودشون دارن میگن از فرودگاه تهران تحت نظر بوده!
میگن حداقل یک هفته آخر، جدی تر، آمار لحظه به لحظه سردار را داشتیم!
میگن تو هوا نزدیمش چون برنامه این بود که روی زمین، و به همراه عده ای دیگه بزنیم.
حتی میگن الان هم آماده ایم!
و جالبه که از دیشب، نیویورک هم در آماده باش کامل به سر میبره!
اینا فقط یک معنی میتونه داشته باشه!
هر وقت دیدید دشمن اینقدر دقیق و نقطه ای و حساس، سر بزنگاه ایستاده، خیلی باید احمق باشیم که فکر نکنیم بین خودمون دارن لحظه ای و دقیق و آنلاین آمار میدن!
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
سید عباس موسوی شهید شد و سید حسن نصرالله آمد!
سید حسین حوثی شهید شد و عبدالملک حوثی آمد
و حاج قاسم و ابو مهدی شهید شدند و شک نکنید که سختر از آن ها خواهند آمد.
ما به قرآن ایمان داریم که فرمود:
«مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
هر چه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را از خاطرها بریم، #بهتر از آن یا #مانند آن بیاوریم. آیا نمیدانی که خدا بر هر چیز قادر است؟
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه