eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
90.2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
640 ویدیو
124 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹سلام بنده خیلی نوشته‌های شما رو دوست دارم هر شب باید قبل از خواب حتما کانال شمارو بخونم ولی از وقتی این امضا محسن رو گذاشتین دیگه دوست ندارم شب دلنوشته ها رو باز کنم ترو خدا بگین که این رمان دروغه حالم خیلی بده از اول انقلاب خیلی اتفاقات عجیب و غریب و ناراحت کننده افتاده ولی بنده تا به حال به این اندازه غصه نخوردم دیگه ادامه این داستان رو نمیخونم 🔹سلام حاجی به نظرم این داستان پایانی ندارد و روضه باز و انتهای باز داره و باید حضرت صاحب تشریف بیارند و پایانش را بنویسند اصلا فرقی نمیکنه سه قسمت آخر و بذاری یا نذاری ....😔😔😔اجرتون با خود آقا امام زمان 🔹سلام و عرض ادب داستان امضا محسن غم سنگینی داره این غم سنگین را میشه اینجوری گفت که تو این نظام اونهایی که دارند از این نظام دفاع میکنند همیشه بیشترین ضربه ها را از افراد خوردند ولی به دلیل اعتقادشون به مسیر و اینکه اسلام را با افراد و سازمان ها نشناختند ، ثابت قدم موندن و جالب اینکه افرادی بد این انقلاب و نظام را میگن که وقتی نگاه میکنی نون همین دولت و حکومت را خوردند و بعضا بیشترین سود و زندگی را دارند و هیچ کار مفیدی برای این کشور نکردند و امروز دشمن این انقلاب و نظام هستند .... 🔹سلام شروع کردم به خوندن از همون اوایلش حالم دگرگون شد ما برای این مسیر شهید دادیم شهدایی که مردم نشناختن ولی دشمن شناخت حیف واقعا حیف بعضیا به اسم انقلاب و انقلابی گری از صدتا دشمن تو کشورمون بدتر عمل کردن منافق های خوش خط و خال و باعث تضعیف نظام و انقلاب و حتی در این زمان مردمُ از اسلام هم دل سرد کردن خدا از کسانی که حتی نقطه ای در این کار سهیم بودن نگذره دلم واقعا سوخت 💔🥺 (نفس خیلی عمیق) شهدای ما رفتن ولی دلم برای دختران و زنان کشورم میسوزه که نه ارزش خودشون و میدونن و نه ارزش خون شهدا رو ما هنوزافرادشهید گونه زیادی توی کشورمون داریم براشون دعا کنیم و باعث و بانی تضعیف نظام و خدا ازشون نگذره حتی اونایی که بی طرفی در پیش میگیرن و چه اونا که اشتباه انتخاب کردن (ودراخریک سوال که ذهنم و درگیر کرده نتیجه تلاش شهدا همه از بین رفت ؟💔 همه کدها.... یعنی چی نمیتونم درک کنم ) 🔹سلام خدمت شما تا حالا شده حس کنید اونقدر عصبانی هستید و غمگین که حتی توان گریه هم ندارید یا بهتر بگم انگار کار از گریه هم گذشته و فقط و فقط سکوت و تفکر درباره اون اتفاق جواب میده ؟ دقیقا سر این داستان همین حس غریب و داشتم.سر هر قسمت فقط عصبانی میشدم و ساعتها به اتفاقاتش فکر میکردم. محاله ایرانی باشی و با خوندن این داستان خدمت به جوش نیاد .بعد از کتاب نه و کف خیابون ۱،از نظر من این بهترین داستان شماست. 🔹سلام آقای جهرمی وقت بخیر. نمیدونم به پیامهای من عکس العمل نشون میدین یا نه، اما براتون مینویسم. من تمام کتابهای داستانی شما رو خوندم. موقع خوندن امضا محسن، نظرات مخاطبین رو هم میخوندم. داستان به اندازه کافی سنگین بود، نظرات مخاطبین هم سنگینترش کرد. خوش به حال شهدای هسته ای که یه علمی، صدقه جاریه ای، چیزی برای جامعه به جا گذاشتند و رفتند. کاش ما هم بتونیم به اندازه یه قطره، تو جامعه اثرگذار باشیم. ممنون از شما بابت قلم جذابتون‌. در پناه خدا و امام عصر علیه السلام باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انتشار ادامه مستند داستانی تا دقایقی دیگر ان‌شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی؛ 🔥«امضا؛ محسن»🔥 ✍️ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی 〽️ اصل ماجرا چه بود؟! روایات متعددی در این خصوص نقل شده. اما ظاهرا مامور خریدهای مراکز حساس، از مهم ترین اهداف دشمن و سرویس های جاسوسی هستند. سرویس از مدت ها پیش، آنها را زیرنظر داشت. متوجه رفت و آمدها و مراجعات مکرر آنها به کارخانه ساخت گاوصندوق ها و مرکز فروش آنها شدند. وقتی از خرید گسترده گاوصندوق ها اطلاع پیدا کردند، به مسیر انتقال آنها به انبار شورآباد پی بردند. بیست و چهار ساعت شبانه روز و هفت روز هفته آن منطقه را زیر نظر داشتند تا این که ورود اسناد و مدارک را به آن انبار مشاهده کردند. کل آن اخبار را جزء به جزء مخابره کردند. تا این که تصمیم یک عملیات بزرگ علیه آن اسناد گرفته میشود. در اطلاعاتی که مخابره کرده بودند، لوکشین و عکس وجب به وجب منطقه را گرفته و حتی از مدل سگ ها و کاشت درختان و رفت و آمد افراد، اطلاعات دقیق فرستادند. اما دو مرحله مهم مانده بود؛ یکی از آن مراحل، گاوصندوق ها بود. سرویس برای این که اطلاعات دقیق از نحوه باز کردن گاوصندوق ها کسب کند، پنج تا از گاوصندوق ها را خریداری کرده و به کشور آذربایجان منتقل کردند. سپس یک تیم ده نفره برای باز کردن گاوصندوق، یک تیم ده نفره برای ورود و کنترل مکان و یک گروه ده نفره را برای ایاب و ذهاب عملیات در آن کشور آموزش دادند که البته نهایتا آنها به 12 نفر تقلیل پیدا کرده و آن 12 نفر برای عملیات شورآباد تهران انتخاب شدند. اینقدر آن عملیات مهم و سرنوشت‌ساز بود که شش ماه آموزش میدیدند. چطوری و با چه دستگاه هایی میتوانند گاوصندوق ها را باز کنند؟ چطوری باید سگ ها و حیوانات منطقه را کنترل کنند؟ ایاب و ذهاب را چطوری و از چه مسیرهایی باید انجام دهند؟ شیوه برخورد و خلع سلاح ماموران چطوری است؟ چگونه باید منطقه را تخلیه کرد؟ و ... یوناح جرمی باب، تحلیل‌گر ارشد نظامی و اطلاعاتی و همچنین دبیر بخش نقد کتاب اورشلیم پست است. او اصالتا اهل بالتیمور است و پیشتر نیز در ارتش اسرائیل، نمایندگی اسرائیل در سازمان ملل و وزارت دادگستری اسرائیل کار کرده و ارتباط نزدیکی با بسیاری از شخصیت‌های عالی‌رتبه اطلاعاتی اسرائیل دارد. ایلان اویتار، سردبیر سابق مجله مشهور اورشلیم ریپورت و مدیر اخبار پیشین و ستون‌نویس اورشلیم پست است. او که در اسرائیل متولد و در لندن بزرگ شده است، تاکنون با طیف گسترده‌ای از مقامات ارشد اطلاعاتی و شخصیت‌های برجسته سیاسی، تجاری و فرهنگی گفتگو کرده است. آنها کتابی را تحت عنوان «تهران/هدف» نوشتند که در آن کتاب به طور مفصل، به عملیات آن شب پرداخته است. در آن کتاب آمده: 🔥 [شب ۳۱ ژانویه ۲۰۱۸ تعدادی از خبره‌ترین جاسوسان، تحلیلگران، مهندسان امنیتی و مدیران عمیلیات موساد، بازوی اطلاعاتی اسرائیل در داخل اتاق وضعیت پیشرفته این آژانس اطلاعاتی در حومه تل‌آویو برای شرکت در عملیاتی بسیار حساس که اگر شکست می‌خورد می‌توانست بسیار فاجعه بار باشد، جمع شدند. یوسی کوهن، رئیس وقت موساد در شرایط بسیار پرتنش اتاق پشت میز نشسته بود و زمان را می‌پایید. همه منتظر دستور شروع یکی از جسورانه‌ترین عملیات تاریخ موساد بودند. دیوار‌ها مملو از ال‌ای‌دی‌هایی بود که تشنه تصاویر ماهواره‌ای عملیاتی در نزدیک به دوهزار کیلومتر آن‌طرف‌تر بودند. کوهن و ده‌ها تن از ماموران موساد تقریبا بدون این که بخوابند روزها بر روی این نقشه کار کردند. اما لحظه موعود درست در ساعت ۱۰:۳۱ شب فرا رسید. کوهن دستور آغاز عملیات را صادر کرد و تیم جاسوسان موساد در شورآباد در نزدیکی تهران عملیات خود را آغاز کردند. شورآباد پر از سوله‌های گوناگون بود و آن‌ شب تیمی متشکل از عوامل اسرائیلی و ایرانی موساد با حرکاتی سریع و از پیش تمرین شده وارد آن‌جا شدند. کوهن زمان را می‌پایید. تیم به یک انبار نفوذ کرد و از مشعل‌های دمنده برای بازکردن درهای فولادی انبارها استفاده می‌کردند. آن‌ها شروع به خارج‌کردن پرونده‌های فیزیکی و فایل‌های الکترونیکی کردند. این اسناد حاوی اطلاعاتی بود که تلاش‌های هسته‌ای ایران را از سی سال پیش تا کنون به نمایش می‌گذاشت. کوهن زمان را می‌پایید. ماموران موساد تنها شش ساعت و ۲۹ دقیقه وقت داشتند تا هرچه می‌خواهند را بردارند، در کامیون‌ها بگذارند و فرار کنند. ادامه 👇
اگر موفق نمی‌شدند ماه‌ها تلاش و برنامه‌ریزی دقیق، تجزیه و تحلیل‌ داده‌ها، جمع‌آوری اطلاعات ماموران نفوذی و همه اقدامات دیگر بی نتیجه می‌ماند و احتمالا جان حدود ۱۲ نفر به خطر می افتاد. شبی طولانی بود. کوهن زمان را می‌پایید و افسران ارشد موساد به صفحه‌های نمایششان خیره بودند. تیم شورآباد با نیم تن پرونده و لوح فشرده انبار را ترک کردند. این شاید بزرگترین سرقت فیزیکی اطلاعات از «پایتخت دشمن» بود. ظرف چند ساعت به مرز رسیدند. در بین راه حرکتشان با کامیون‌های خالی از پیش‌ برنامه‌ریزی شده مستتر می‌شد. چندین مسیر گمراه‌کننده رفتند و بالاخره از مرز خارج شدند. در تل‌آویو آرامش به تیم جاسوسان ارشد بازگشت. ماه‌ها تلاش و برنامه‌ریزی‌شان نتیجه‌بخش بود. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در آوریل ۲۰۱۸ در جریان یک نشست مطبوعاتی این اسناد را در دسترس رسانه‌ها قرار داد و مقام‌های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا پس از بررسی و تطبیق محتوای آن‌ها با اطلاعات جاسوسانشان، اصالت این اسناد را تأیید کرده‌اند.] 🔥 روزنامه نیویورک تایمز جزئیات عملیات را این گونه روایت کرده: ⛔️ [مأموران سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) در تاریخ ۳۱ ژانویه سال ۲۰۱۸ میلادی در شورآباد تهران تنها ۶ ساعت و ۲۹ دقیقه زمان داشتند تا به انبار فایل‌های مربوط به فعالیت‌های هسته‌ای ایران دستبرد بزنند؛ یعنی یک دقیقه پیش از آن که نگهبان شیفت ۷ صبح انبار، مثل هر روز بر سر کار خود حاضر شود. در این فاصله زمانی، آنها نخست آژیرهای خطر این انبار استتار شده در یک منطقه صنعتی بی‌ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای را از کار انداختند، سپس با شکستن دو درب ورودی انبار وارد آن شدند و عملیات نفوذ به درون گاوصندوق‌های حاوی اسناد محرمانه هسته‌ای ایران را آغاز کردند. نفوذ ناپذیری این گاوصندوق‌ها موجب شد تا آن‌ها مجبور به ذوب بخش‌هایی از این گاوصندوق‌ها شوند. برای این منظور، حرارتی در حدود ۲ هزار درجه سانتی‌گراد نیاز بود ولی چون مأموران موساد می‌دانستند که اسناد هسته‌ای موردنظر دقیقاً در کدام یک از ده‌ها گاوصندوق موجود در انبار قرار دارد، نفوذ به داخل ۳۶ صندوق موردنظر، طی زمان باقی‌مانده و با استفاده از مشعل‌های هواگازی ممکن بود.] ⛔️ با سرقت آن اسناد، همه چیز خراب شد. اما هنوز جا داشت که خرابتر هم بشود. چرا که تازه گوشت افتاده بود دست گرگ! و گرگ هم قصد نداشت به سادگی از کنار آن عبور کند. چرا که اگر میتوانست از آن اسناد به درستی استفاده کند، هم میتوانست اثبات کند که برنامه هسته ای ایران در چه سطحی است؟ از کی شروع شده؟ چه کسانی در آن نقش داشتند؟ امضای چه کسانی پای این صنعت است؟ چشم انداز آنها چیست؟ با چه شرکت هایی طرف قرارداد هستند؟ اسامی شرکت های دانش بنیان خارج از مجموعه های دولتی و حکومتی که مرتبط با طرح هستند، چیست؟ و کجا هستند؟ و در چه سطحی کمک میکنند؟ و صدها و هزاران اطلاعات مفید و حساس دیگر! اما گرگ درنده و بی‌رحم این قصه، شخص بنیامین نتانیاهو(نخست وزیر رژیم غاصب صهیونیستی) بود که با این اسناد، هم جوّ سنگین بین المللی علیه ایران به وجود آورد. و هم بهانه به ترامپ داد تا از برجام خارج شود و بی رحمانه ترین تحریم های تاریخ بشریت را علیه ایران اعلام و اعمال کند. و هم اسرائیل نوعی مشروعیت برای خود تعریف کرد که برای تلاش جهت حفظ موجودیت خود، تا نفس دارد با برنامه اتمی ایران به هر شکل و به هر نحوی که خودش صلاح بداند، بجنگد و مبارزه کند. ادامه 👇
نتانیاهو چند هفته بعد، در یک برنامه تلوزیونی حاضر شد. وقتی مقدمات را چید و اذهان مخاطبان را مشتاق و کنجکاو کرد، دو تا پرده پشت سرش را کنار زد و از پشت یکی، یک عالمه پوشه و از پشت پرده دیگر، یک عالمه لوح فشرده خارج شد و به دنیا نشان داد و گفت: «ما به یک انبار بزرگ اسناد هسته ای در تهران دست یافته ایم. تعداد کمی از ایرانی ها می دانستند که این انبار کجاست؟ تعدادی خیلی اندک و البته چند اسرائیلی نیز این را می دانستند. چند هفته پیش، در یک دستاورد اطلاعاتی بزرگ، اسرائیل نیم تُن از منابع موجود در این غرفه ها را به دست آورد و این چیزی است که ما به چنگ آورده‌ایم. 55 هزار صفحه. 55 هزار فایل دیگر در قالب 183 سی دی. همه چیزهایی که می بینید یک نسخه دقیق از اسناد اصلی ایرانی است.» نتانیاهو عملیات شورآباد تهران را یکی از مهم ترین دستاوردهای اطلاعاتی در تاریخ اسرائیل نامید و حتی آدرس دقیق را اینگونه افشا کرد: «تهران، تورقوزآباد، کوچه ماهر، انبار اتمی مخفی ایران!» این آدرسی بود که روز پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۹۷ نتانیاهو در سخنرانی سالانه خود در مجمع عمومی سازمان ملل داد و از یوکیا آمانو- مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی- خواست تا پیش از آنکه ایرانی‌ها این انبار هسته‌ای را پاک‌سازی کنند، به آنجا برود و بازدید کند! در این سخنرانی نتانیاهو با در دست داشتن نقشه‌ای که سر درِ یک ساختمان را نشان می‌داد، مدعی شد: «ایران یک انبار سرّی اتمی در منطقه تورقوزآباد تهران دارد که تاکنون فاش نشده است و من اکنون آن را برملا می‌کنم؛ امروز من برای نخستین بار این مسأله را افشا می‌کنم که ایران تأسیسات سرّی دیگری در تهران دارد؛ یک انبار سرّی هسته‌ای برای انبار کردن حجم وسیعی از تجهیزات و مواد از برنامه مخفی اتمی ایران؛ این محل در یک قالی‌شویی ساده است؛ مانند محلی در شورآباد در نزدیکی پایتخت که اسناد اتمی ایران در آن پنهان شده بود!» اما نتانیاهو به این هم بسنده نکرد و در برنامه اش از کسانی نام برد که گوهرهای تابناک اما گمنام ایران بودند. نتانیاهو در این کنفرانس، ۳ بار نام «دکتر محسن» را بر زبان آورد. او هنگامی که درباره پروژه آماد حرف می‌زد بخش‌هایی از یک مدرک را که ادعا شده نقل قول محسن است برای خبرنگاران خواند: «بخش کلیدی این نقشه، تشکیل سازمان‌های جدید برای ادامه کار بود. همانطور که دکتر محسن فخری‌زاده، رئیس پروژه آماد گفته است، این اسم را به یاد داشته باشید: فخری زاده! این دستورالعمل اوست. او گفته: هدف کلی، تعطیلی پروژه آماد است. اما بعدش اضافه کرده: فعالیت‌های ویژه. می‌دانید معنی‌اش چیست؟ فعالیت‌های ویژه تحت عنوان دانش فنی انجام می‌شود.» نخست وزیر اسرائیل در ادامه افزود: «این دقیقا کاری است که ایران انجام می‌دهد. آنها در طول سال‌ها، و امروز در سال ۲۰۱۸، از طریق یک سری سازمان،‌ کارشان را ادامه می‌دهند. این کار تحت نظر سازمان پژوهش‌‌های نوین دفاع که سازمانی در وزارت دفاع ایران است انجام می‌شود. و این سازمان هم تحت ریاست همان فردی است که مسئول پروژه آماد بود. یعنی دکتر محسن فخری‌زاده. و اتفاقا خیلی از مهره‌های اصلی پروژه آماد در سازمان پژوهش‌ها تحت نظر دکتر محسن فخری‌زاده فعالیت می‌کنند.» ادامه دارد... @Mohamadrezahadadpour
برای هر ایران‌دوست و باغیرت، این صحنه داغ و روضه مجسم است😔 📚مستند داستانی ✍ اثر جدید
✔️ بنطرتون با این مصاحبه های خوشمزه چیکار کنیم که اون‌وقت پخش شد؟ میگه صاحب انبار تورقورزآباد از نتانیاهو شکایت کرده😐🥸 https://www.mashreghnews.ir/news/897677/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B4%DA%A9%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9-%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%88%D8%B1%D9%82%D9%88%D8%B2%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%87%D9%88
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
⛔️ دوره به استحضار عموم علاقمندان به مباحث ادیان و فرق می‌رساند که ؛ *جلسه هشتم* دوره مقدماتی توسط حجت الاسلام امشب بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشا تهران، حسین آباد، خیابان مژده، مسجد فاطمه‌الزهرا سلام الله علیها خواهشمند است: 🔺۱. قلم و کاغذ به همراه داشته باشید 🔺۲. به دوستان و علاقمندان اطلاع بدهید 👈 در جلسه امشب، به نظام ربوی یهود خواهیم پرداخت. ضمنا ان‌شاءالله امشب، کیفیت صوت از جلسات گذشته بهتر خواهد بود.
یهودپژوهی۸.mp3
35.21M
صوت دوره مقدماتی 🌷 تقدیم به روح پرفتوح شهید دکتر محسن فخری‌زاده صلوات🌷 @Mohamadrezahadadpour
دلنوشته های یک طلبه
صوت #جلسه_هشتم دوره مقدماتی #یهود_پژوهی #حدادپور_جهرمی 🌷 تقدیم به روح پرفتوح شهید دکتر محسن فخری‌ز
لطفا 👆 با دقت هر چه تمام گوش بدید و اگر نظر و یا رفرنس و مطلب خاصی داشتید، به غنای بحث کمک کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی؛ 🔥«امضا؛ محسن»🔥 ✍️ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی دکتر محسن فخری زاده یا همان حاج محسن خودمان، پس از حادثه شورآباد و ماهی گیری و انواع سوءاستفاده هایی که دشمن از آن اسناد کرد، مورد بی مهری عده ای در داخل و ترور شخصیت از خارج از کشور شد. ابتدا تلاش کردند چهره او را در اذهان همه مخدوش کنند و همه تقصیرها را گردن او بیندازند. به گونه ای که بنگاه های خبرسازی و خبرپراکنی دنیا اینگونه روایت کردند؛ ⛔️ [قتی ترامپ انتخاب شد، محسن فخری زاده مسئول عملیات تازه ای بود. او پدر برنامه نظامی هسته‌ای ایران است. فخری زاده رئیس پروژه آماد، اولین پروژه دستیابی ایران به بمب اتم بود که سال ۲۰۰۳ و بعد از حمله آمریکا به عراق آغاز شد. موساد چندین دهه فخری زاده را تحت نظر داشت و یک بار حتی در صدد ترور او بود و این عملیات دقیقه نود متوقف شد. فخری زاده به سران ایران اطمینان داده بود که همه امتیازات داده شده تحت برجام می‌تواند ظرف چند هفته یا چند ماه متوقف شود و ایران به آسانی سانتریفیوژهایش را وصل کند. همین تضمین‌ها باعث شده بود رهبری اجازه امضای توافق برجام را صادر کند. در واقع فخری زاده آژانس بین المللی انرژی اتمی و بسیاری از آژانس‌های اطلاعاتی غربی را برای مدت ۱۴ سال فریب داده بود. یکی از اقداماتی که او و حسین دهقانی، وزیر دفاع ایران، قرار بود انجام دهند، جابجایی، برچسب زدن مجدد، و تقسیم اقلام غیر مهم از اقلامی که باید پنهان بماند، بود. توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ ایران را ملزم می‌کرد که به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دسترسی کامل به سوابق هسته‌ای ایران را بدهد، اما ایران موفق شده بود این آرشیو را پنهان کند. آن‌ها عمیقا نگران این بودند که این اسناد، که کل تاریخ برنامه هسته‌ای ایران را در خود جای داده بود، بیش از حد در معرض دید قرار داشته باشد و به طور بالقوه قابل دسترسی بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی و ماموران اطلاعاتی غربی باشند؛ بنابراین دهقان و فخری زاده با هم شورآباد را از میان فهرست مکان‌های بالقوه، که تصور می‌کردند به عنوان یک انبار متروکه ویران زیر نظر موساد و هر کس دیگری که برنامه هسته‌ای را ردیابی می‌کند نیست، انتخاب کردند. فخری زاده بر پروژه جابجایی اسناد و اینکه چگونه این فایل‌ها چه فیزیکی چه الکترونیکی باید ذخیره شوند، نظارت داشت. این پروژه انقدر دقیق انجام می‌شد که حتی به ذهن سران ایران هم خطور نمی‌کرد که محل امن شورآباد، در خطر باشد. تقریبا هیچ کس فکر نمی‌کرد که موساد درحال رصد پرسنل کلیدی برنامه هسته‌ای ایران است و قادر است نقل و انتقال این اسناد به شورآباد را بدون هیچ مشکلی دنبال کند. با این حال تغییر محل آرشیو اسناد در اوایل سال ۲۰۱۷ برای موساد مشکل ساز شده بود. آن‌ها می‌دانستند که سند کجاست، اما باید هر بار همه چیز‌های دیگر را هم درمیافتند. اینکه چطور می‌توانند به انبار رسوخ کنند بدون اینکه کسی بفهمد؟ اینکه اسناد کجای انبارند؟ از اسناد چطور حفاظت می‌شود؟ تیم اسرائیلی چطور باید مانع شناسایی شدن بشود؟ چطور می‌شود آژیر‌های خطر امنیتی انبار را خاموش کرد؟ چطور باید برنامه فرار را چید؟]⛔️(به نقل از کتاب تهران/هدف) این روایت های کاملا مغرضانه شرایط را برای محسن سخت کرده بود تا این که درز یک فایل صوتی در منابع عبری و ضدایرانی اوضاع را پیچیده تر کرد. در این فایل صوتی حدودا 12 ساعتی، ابتدا سی دقیقه‌اش صدای ذوق یک پدر و مادر نسبت به فرزند دخترشان که مشخص بود هنوز یک سالش نیست، شنیده میشود. پدر خانواده تلاش میکند که دخترش اسم عمومحسن را به زبان بیاورد و دخترک هم تلاش میکند که درخواست آنان را اجابت کند و هر طور شده، کلمه محسن را بگوید. سپس رفته رفته بچه میخوابد و تدریجا فضا ساکت میشود و صداها تمام میشوند. که مشخص است آخرشب است و همه خوابیده اند. اما با کمال تاسف بی‌نهایت، پدر یادش رفته که رکوردر(ضبط صدا توسط گوشی همراه اندروید) را قطع کند و رکوردر به مدت 12 ساعت، تا جایی که باطری اجازه میداده، همه چیز را ضبط کرده! ادامه👇
وقتی میگوییم همه چیز، یعنی همه چیز! از سلام و علیک و اسامی افرادی که غفوری با آنها از دم در سلام و علیک کرده تا جلساتی که باید گوشی همراهش را در باکس میگذاشته اما نگذاشته و بقیه هم به احترام او تذکر نداده اند و در نتیجه، جملات و مطالبی که او و بقیه در جلسات محرمانه رد و بدل کرده اند. تا این که غفوری با همان گوشی همراه وارد اتاق محسن شده و گوشی در جیبش بوده و محسن مشغول حرف زدن با تلفن امنِ داخلی بوده و درباره موضوعات به طور کلی سری به همراه برآورد مبلغ و بودجه آنان سخن میگفته است! همه و همه در فایل صوتی که غفوری یادش رفته بوده رکوردر را خاموش کند و کلمات گهربار عسل بابا را ضبط میکرده و صبح، سرخوشانه و بی‌خیال، گوشی همراهش را وارد مجموعه کرده و حوالی نه و نیم صبح رفته به دفتر کسی که نامش بیست سال در لیست ترور موساد است و همان لحظه در حال گفتگو درباره یک پروژه عظیم و سِرّی بوده، ضبط شد! طبق روایتی که شاید درست باشد، خدا رحم کرده و در لحظه ای که محسن میخواسته اطلاعات نهایی پروژه به طور کلی سری را به زبان بیاورد، گوشی صاب مُرده غفوری باطری تمام میکند و غفوری یادش نبوده که از شب قبل، آن را شارژ کند. باز هم جای شکرش باقی است که ادامه اش ضبط نشده اما دیگر کار از کار گذشت. چون غفوری در همان گوشی، دو پیام رسان خارجی هم داشته و یکی از کشورهای متخاصم، که به مناسبتی روی غفوری کار میکرده، پس از هک گوشی غفوری، این فایل صوتی بسیار ذی قیمت را دزدید و در ازای پرداختِ بهایی گزاف، به سازمان موسادِ رژیم صهیونیستی فروخت و بامبولی دیگر به دست کثیف نتانیاهو داد. شرایط محسن، باز هم سخت تر و پیچیده تر شد و دوباره همه اتهامات دوست و دشمن به سمت محسن نشانه رفت. دوست میگفت «چرا درز کرده؟ حواستون کجا بوده؟ از دفتر خودش درز کرده پس مقصر خودشه!» دشمن هم میگفت «دیدی گفتم؟ دیدین اینا برنامه دارن؟» همه و همه باعث شد که دستگاه های نظارتی، نامه پشت نامه به مقامات بنویسند و گزارشات مختلف علیه محسن و سایرین به چپ و راست و بالا و بالاتر برود. تا جایی که حتی پیشنهاد جابجایی و یا بازنشستگی و یا تذکر و توبیخ دادند. 〽️ یک سال گذشت... اواخر سال 97 بود که حامد(سرتیم محافظان) در مسیر با او چند کلمه گفتگو کرد. -دکتر! خیلی مقامات امنیتی به ما هشدار دادند که بیشتر مراقب شما باشیم. -حس میکنم. با این که تا الان هم نگفته بودی، اما میدونستم. دقتت و حساسیتت روی کارِت واقعا حرف نداره. -دکتر اینو نگفتم که اینجوری شرمندم کنید. -ولش کن. نگران نباش. راه رفتنی رو باید رفت. -به ما گفتن که بازم باید تعداد محافظا افزایش پیدا کنه. -مگه به زیاد کردن تعداد آدماست؟ -شما خودتون ماشالله به همه درس میدین. چی بگم من؟ لطفا اجازه بدید این کارو انجام بدم. حتی باید برای بعضی جاها مثل ویلا و دانشگاه و موسسه و منزلتون، محافظان خاص خودش بکاریم. -هر کاری دوست داشتی و صلاح میبینی، بکن! ولی اخلاق منو که میدونی؟ -استغفرالله. شما گُلی حاج آقا. چشم. حواسم هست. تا این که به دفترش رسید. وقتی چهار معاون اصلی اش را به جلسه دعوت کرد، حرفهایش را اینطور آغاز کرد: «دیگه کم کم فکر کنم وقت رفتنه. خیلی فرصت ندارم. میخوام علاوه بر همه زحماتی که کشیدید، چند تا پروژه دیگه حتما امسال کلید بخوره تا بتونیم در برنامه 1398 بیاریم.» ادامه 👇
از مفاد آن جلسه و شرح دقیق آخرین پروژه های محسن(که دلالت بر حساس ترین دغدغه هایش داشت) خبر ندارم اما بعدها رفقایش تا جایی که میتوانستند شرح بدهند، آن پروژه های حیاتی و فوق امنیتی را اینگونه گفتند: 1.توسعه فناوری آشکارسازی تابش‌های هسته‌ای و آشکارسازی نوترون‌های کیهانی برای کشف اقدامات اسراییل: در فیزیک ذرات بنیادی، فیزیک هسته‌ای و مهندسی هسته‌ای آزمایشگاهی و کاربردی آشکارساز ذرات (در انگلیسی: Particle detector) یا آشکارساز پرتو به ابزاری گویند که با آن بتوان ذرات پرانرژی را آشکار، ردیابی یا شناسایی کرد، مانند موارد حاصل از واپاشی هسته ای، پرتوهای کیهانی یا واکنشهای شتاب دهنده های ذرات بنیادی. موارد جدید تر به عنوان گرماسنج انرژی ناشی از پرتوزایی را اندازه گیری می‌کنند. آشکارسازها برای اندازه گیری گشتاور مغناطیسی، اسپین، بار الکتریکی و ... ذرات هم کاربرد دارد. آشکارسازی ذرات عبارتست از فرآیندی که در آن خصوصیاتی مانند جرم، انرژی، بار الکتری، مسیر حرکت و ... و در مجموع نوع یک ذره حامل انرژی که در واکنش‌های هسته‌ای بوجود می‌آید، توسط دستگاهی (اغلب آشکارساز) تعیین می‌شود. 2.پدافند لیزری: ساخت لیزر برای شناسایی پهپاد مهاجم: پایه و اساسِ کار این سلاح‌های جدید، استفاده از منبع انرژی تشعشعات لیزر با انرژی بسیار بالا برای هدف قرار دادن و ساقط کردن و نابودی موشک‌ها و پهپادهای متخاصم است. این سیستم‌ها در واقع با ارسال و شلیک پرتوهای قدرتمند لیزر به اهداف مورد نظر، قادر به ساقط کردن و نابودی آنها هستند. سامانه‌های مبتنی بر لیزر به شکلی ویژه با کاربردهای متنوع و استفاده از لیزر به روش‌های مختلف در این تسلیحات جدید در حال توسعه و آزمایش هستند تا به سلاحی نوین و کاربردی در مقابله با تهاجمات پیشرفته و جدید تبدیل شوند. 3.ابداع پدافند هسته‌ای در کشور: جنگ‌افزار پَرتُوزا (به انگلیسی: Radiological Weapon) یا دستگاه پراکنش پرتو، به هر نوع جنگ‌افزاری گفته می‌شود که با هدف کشتن یا تخریب، به پراکندن مواد پرتوزا بپردازد. مشهورترین این جنگ‌افزارها، بمب کثیف است که نه یک بمب هسته‌ای به‌شمار می‌رود و نه قدرت انفجار مشابهی با آن دارد. معمولاً این سلاح برای از بین بردن زباله‌های بیمارستانی یا سوخت هسته‌ای نیروگاه‌ها به کار برده می‌شوند.عملیات‍ی که در آن از مواد یا تابش‌های پرتوزا برای آسیب‌رساندن به دشمن یا محدود کردن او در منطقه عملیات استفاده می‌شود، عملیات پرتوزایی نام دارد. به فضای موجود در منطقه‌ای که آلوده به تابش پرتوی است، محیط پرتوزده گفته می‌شود. پدافندی که در برابر خطرات مربوط به تابش ناشی از جنگ‌افزارهای هسته‌ای یا پرتو ایجاد شده باشد پدافند پرتوی نامیده می‌شود. 4.تأسیس پژوهشکده اکوستیک : صوت‌شناسی یا آکوستیک یکی از شاخه‌های علم فیزیک است و موضوع آن بررسی موج‌های مکانیکی در گازها، مایع‌ها و جامدها، از جمله نوسان‌ها، صدا، فراصوت و فروصوت است. کاربردهای آکوستیک در بسیاری از جنبه‌های زندگی امروز دیده می‌شوند و ساده‌ترین نمونه آن صنایع صوتی و نیز کنترل نویز (مکانیکی) است. 5.ساخت کیت‌های تشخیصی کرونا: محسن 6 ماه قبل از بیماری منحوس کرونا در نشریه داخلی، به یک حادثه زیستی در جهان پیش‌بینی و اشاره کرد و درخواست آمادگی برای این حادثه زیستی داد. به سرعت کارگروه ها را تشکیل داد و با راهنمایی‌هایی که کرد و تلاش های شبانه روزی دانشمندان همکار، نمونه اولیه کیت تشخیص کرونا با موفقیت ساخته شد. سپس دو تیم دیگر را به گروه تزریق کرد و پس از ماه ها مطالعه و آزمایش، موفق شدند به فرمول اصلی واکسن ضد کرونا که بعدا به نام واکسن فخرا مشهور شد، برسند. محسن امیدوار بود که خودش اولین کسی باشد که این واکسن را تزریق میکند تا اینگونه اعتمادش را به دانشمندان جوان کشور اثبات کند. اما به علت از دست دادن آن عزیز، فرزندش مهدی اولین کسی بود که این واکسن را زد. ادامه دارد... @Mohamadrezahadadpour