eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
89.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
666 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر زیبا😍 حضرت آیت الله حائری شیرازی در حافظیه شیراز با تشکر از عزیز ارسال کننده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️ خوشبخت ترین پدر و پسر بنظرم و پسرش محمد از خوشبخت ترین انسان های تاریخ هستند. عثمان از خانه امام هادی در کودکی و نوجوانی رشد و نمو کرد و اغلب نوجوانی را در خدمت امام هادی بود. تا اینکه بزرگتر شد و وقتی امام عسکری به امامت رسیدند به نوعی معاون اول امام عسکری محسوب میشد و تا آخرین روز زندگانی امام عسکری از طرف ایشان وکالت خاص داشتند و تقریبا همه کاره محسوب میشدند. این پیرمرد روغن فروش که گاهی هم به تجارت زیتون و روغن زیتون مشغول بود و این مدل زندگی را پوششی برای رتق و فتق امور شیعیان قرار داده بود، شش سال نایب خاص امام عصر بود و دوران غیبت صغری را به شایسته ترین روش مدیریت کردند. تا اینکه نامه ای از امام زمان دریافت کردند که متنش برای هر کسی بخونند، کار از غبطه میگذره و به حال خوش و حسن عاقبت و سعادت عثمان بن سعید حسودیش میشه. حضرت به عثمان میگن که دیگه دستت درد نکنه و خیلی زحمت کشیدی و داری از دنیا میری و از بعد از وفاتت، پسرت میشه جانشینت و ارتباط من با مردم از طریق پسرت انجام میشه. ینی علاوه بر خودش، تونست بچه ای به نام محمد تربیت کنه که اونم بشه نائب خاص و به مدت چهل سال نیابت را به عهده داشت. کلا پدر و پسر خاص و عجیبی بودند. از اون مدل پدر و پسرهایی که نمونه و مثالش در اطراف و تاریخ، نمیشه به راحتی پیدا کرد. من فقط متن تسلیتی که امام زمان ارواحنا فداه بعد از رحلت عثمان برای محمد نوشتند را براتون میگم ببینید لنگه این نوع تعظیم و خاطرخواهی امام معصوم نسبت به دیگران در طول تاریخ دیده شده یا نه؟ والا ما که این مدل تسلیت ندیده بودیم و از تصور و ذهن کوچیک ما خیلی بالاتره که ببینیم امام معصوم رضایت کامل از متوفی داشته و غم و غصه زیاد بخاطر از دست دادنش تحمل کرده باشه و این اقرار و شهادت را به متن نامه و با دست خط شریفشان بنویسند تا برای همیشه و تا قیامت در تاریخ بمونه! ببینید حضرت در متن تسلیت چه فرمودند: 🔹 «پدر تو به سعادت و نیک‌بختی زندگی کرد و وفات نمود در حالتی که محمود و پسندیده بود. خدا او را رحمت کند و او را به اولیا و سادات و موالیان او ... ملحق نماید. خداوند روی او را‌ تر و تازه نماید و لغزش‌های او را ببخشد و جزا و اجر تو را زیاد کند و صبر نیکو در مصیبت او به تو عطا فرماید، تو مصیبت‌زده شدی و ما نیز مصیبت‌زده شدیم، و مفارقت پدرت، تو را و ما را به وحشت انداخت. پس خداوند او را به رحمت خود مسرور فرماید، در منقلب و مثوای او که آرامگاه او است.» دهان آدم باز میمونه! چقدر باید کسی بزرگ باشه که امام زمانش از رفتنش اینقدر ناراحت باشند. میگن: قدر زر، زرگر شناسد ... قدر گوهر، گوهری دقیقا ینی همین. 👈 مطلب آخر را عرض کنم و تمام! از عثمان بن سعید پرسیده بودند لذت بخش ترین لحظه عمرت کی بود؟ (اجازه بدید با زبان خودم روایت کنم) فرموده باشند: در محضر امام عسکری علیه السلام بودیم و درباره جانشین ایشان پرسیدیم؟ حضرت فرموده باشند: پسرم که او را تا حالا ندیدید و امروز او را خواهید دید. او جانشین من و آخرین ذخیره الهی است و... دل ما برای دیدن آخرین ذخیره الهی میتپید و تحمل نداشت. لحظات به سختی می‌گذشت و یک چشممان به جمال امام عسکری بود و یک چشم دیگرمان به درب حجره. تا اینکه پس از لحظاتی، در باز شد. نوری پیشاپیش کودکی که آثار جلالت و شکوه فراوان در چهره و هیبتش داشت وارد شد. دو سه نفر بودیم و نفسمان در سینه حبس شده بود. بی اختیار از جای خود برخواستیم دستمان بر سینه بود تا قلبمان پرواز نکند و از هیجان و شدت عشق و علاقه، قالب تهی نکنیم. با چشم اشکبار سلام کردیم و چشم از چهره و قد و بالای مبارک و فاطمیِ آخرین امام و ذخیره الهی بر نمیداشتیم. به زبانم آیه و ان یکاد و ذکر لا حول و لا قوه الا بالله جاری بود. تمام قد تعظیم کردیم در حالی که با ذوق فراوان، در آن لحظه فقط یک جمله به زبانمان جاری بود و آن جمله این بود: 🌺اللهم صلّ علی محمد و آل محمد🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب در یکی از گروه های واتساپی، بداهه گویی برگزار شد و بسیار چسبید☺️ ضمن تشکر از شعرای گرامی تقدیم با احترام 👇🌷☺️
حوریان مجمعه ی نقل و نبات آوردند زعفران و هل و عطر و شکلات آوردند شیعیان حلقه ی ذکر صلوات آوردند اصل حلوای عراق از عتبات آوردند شاعری آمد و با شور و طراوت به به عشق می کرد در این دایره قسمت به به
سلطنت را قدحی داده همین سن کمت می کَشد حادثه ها را سر گیسوی خمت سال ها رفت ، جوانی و من از داغ غمت شده ام پیر بیا ای به صفای قدمت خبری هست در این فصل مسرت به به شده شاید شب پایانی غیبت به به
نور بر پهنه ی عالم ز فلک میریزد سیم و زر از نفس و بال ملک میریزد عشق بی وقفه ز دامان الک میریزد از لب یار شکر خند و نمک میریزد چشم از شوق شده جاریِ چون شط به به سینه ها گشته لبالب ز محبت به به
مهربان آمدی و شب به تکاپو افتاد فرصت تازه به دست گل شب بو افتاد نور بر دامنه ی راه فرارو افتاد شعفی در قفس سینه آهو افتاد وعده ای داده به دل آیه ی بهجت به به عنقریب است شب عشق و ولایت به به
چه شبی جلو ه گر از نور خدا می بینم همه جا غرق هیا هوی صفا می بینم ردـّ پایی ز ولایت به منا می بینم از غم و غصه دل شیعه رها می بینم گفتم این رابشودباور مردم به به هرکه گیرد ره اورا نشود گُم به‌به
بنویسید اگر رود بیاید خوب است آن سفر کرده ی موعود بیاید خوب است آن که همزاد حرا بود بیاید خوب است آتشی بر دل نمرود بیاید خوب است می رسد دوره ی توحیدی عزت به به می کند حضرت خورشید حکومت به به
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان وارث تیغ و ردا و علم صف شکنان یعنی آن منتقم از کوچه و خونین کفنان آری آمد به خدا صاحب و مولای جهان شده تکمیل کنون برج ولایت به به به سرانجام رسیده است امامت به به