از برادرانت بخواه برایت دعا کنند
حفص بن عمر بجلی میگوید: از وضع ناهنجارِ مالی و ازهم پاشیدگیِ زندگیَم به #امام_صادق علیهالسلام شکایت کردم. امام فرمود: هنگامی که به کوفه رفتی با فروش بالشِ زیرِ سَرَت هم که شده پول غذائی آماده کن و چند نفر از برادرانَت را به غذا دعوت کُن و از ایشان بِخواه تا درباره تو #دعا کنند.
حفص گوید: به کوفه آمدم و هرچه تلاش کردم پول غذائی تهیّه کنم میسّر نشد، تا بالاخره طبق دستور #امام_صادق علیهالسّلام بالش زیر سَرَم را فروختم و پولی تهیه کردم و با آماده ساختنِ غذا، تعدادی از #برادرانِ_دینیِ خود را دعوت نموده و از ایشان خواستار دعا در حلّ مشکلات زندگیم شدم؛ آنها هم بعد از صرف غذا برایم دعا کردند.
حفص میگوید: به خدا قسم! مدّت کوتاهی از این قضیّه نگذشت که متوجّه شدم کسی درِ خانه را میزنَد و چون در را باز کردم، دیدم شخصی که با او داد و ستد داشتم و از وی طلبکار بودم به سراغ من آمد و با پرداخت مبلغ سنگینی که به گمانَم ده هزار درهم بود، بدهیِ خود را با من تصفیه و مصالحه کرد و از آن پس پیدرپی امرِ من رو به فَراخی و #گُشایش نهاد و به رفع سختی و تنگدستی انجامید.
#دعای_مومن
#حاجت
#دعا
📚بحارالأنوار، ج ۴۷، ص ۳۸۲
@mohammadarabshahe