سلام جلسات خواستگاری ما کشید داخل ماه مبارک بعد افطار میومدن و دوتاییمون با جزوه هامون میرفتیم داخل اتاق دو سه ساعت همدیگرو سوال پیچ میکردیم و میومدیم بیرون یک شب در میون میومدن شب ۲۳ به هم محرم شدیم و بعدش رفتیم با هم احیا😁 #به_ثمر_نشستگان

#حاج_فِصال_نوشت دل بکن تا جون نکنی! #کلام_گوهر_بار 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂

شلمچه که بودم رفتم غرفه محصولات فرهنگی کتاب بخرم. اما نمیدونستم چه کتابی بخرم! چشمم افتاد به این کتاب! یادم اومد شما تو کانال معرفی کردید دیگه گفتم همینو میگیرم. امروز تمومش کردم کتاب رو خیلی برام جالب بود یه زن چقدر مگه میتونه قوی باشه که با این همه مشکلات زندگی کنار بیاد و زندگی کنه و ناشکری هم نکنه! وقتی این کتاب رو میخوندم یاد حرفای مادربزرگم می افتادم که همیشه از سختی های زندگیش میگه! به معنای واقعی کلمه این کتاب نمونه بارز یک زن ایرانی الگو رو برای ما روایت کرد. خوشحالم که سعادت اینو داشتم این کتاب رو بخونم🥲❤️

#حاج_فِصال_نوشت ده روزه ماشین رو صفر از نمایندگی تحویل گرفتم که خراب شد. با جرثقیل بردم نمایندگی. دو روز توی تعمیرگاه بود تا درست شد. امروز صبح اومدم ماشین رو تحویل گرفتم، هنوز از نمایندگی بیرون نیومده بودم که بازم خراب شد. دوباره برگشتم نمایندگی، یک ساعت روش کار کردن و ماشین رو مجدد تحویل دادن. از در نمایندگی اومدم بیرون، اولین چهار راه دوباره خراب شد. بازم برگشتم نمایندگی! برا روز سوم ماشین درست نشد و بازم گذاشتم نمایندگی. حیف که روزه ام و قرار با خودم گذاشتم که عصبانی نشم. #حاج_فِصال_ستمکش 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂

مکالمه یه خواستگار با مامانم👇👇 خواستگار:سلام خانم دخترتون معلم هس؟ مامانم:نه خواستگار:وای من فک کردم معلم هس،خدافظ بعدش قطع کرد 😂😂

#حاج_فِصال_نوشت به احسان گفتم لطفا دیگه از "نغمه" بهم خبری نده. رابطه ام رو حتی با احسان هم کمرنگ کردم. رفتم توی غار تنهایی خودم! دیگه هیچ دختری به چشمم نمی اومد. هیچ کسی برای دوست داشتن و هیچ دلیلی برای نفس کشیدن نبود. "تومرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود گرنشود حرفی نیست اما نفسم می گیرد در هوایی که نفسهای تو نیست" « سهراب سپهری » شهر برام کوچیک شده بود. دیگه نمی تونستم شیراز بمونم. همه جای شیراز منو یاد "نغمه" می انداخت. با "نغمه" باغ ارم رفته بودیم. حافظیه رفته بودیم. کلی توی محوطه دانشگاه شیراز راه رفته بودیم. هتل چمران رفته بودیم و از اون بالا کلی برای زندگی مون نقشه ریخته بودیم. اون بالا که بودیم، شهر زیر پامون بود. نغمه بهم می گفت: "از بالا که نگاه کنی، همه مشکلات به همین اندازه کوچک اند." اما حالا با نبودنش، همه نقشه های من، نقش بر آب شده بود. #قسمت #هفده #خاطرات_خود_نوشت #سوگ_عاطفی #نغمه 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂

سلام بعداز اینکه ۹ ماه از تموم شدن رابطه ای که آخرش توسط شما قطع شد میگذره من هنوزم زنده ام و دارم زندگی میکنم✋🏻 اما حس میکنم قشنگ یکبار فرو ریختم و دوباره از نو ساخته شدم:) هنوزم گاهی دلم میگیره گاهی به فشار وارد میشه و خیلی وقتا احساس ناکافی بودن میکنم اما سعی میکنم به خودم امید بدم‌ و نذارم که زمین بخورم ممنونم که ۱۰ خرداد کمکم کردید ممنون که تکلیف رو شما روشن کردید ان‌ شاءالله عاقبت بخیر باشید #ارسالی_مخاطب

سلام چندماه پیش باهاتون مشاوره ازدواج داشتیم یجوری آینده رابطه ما و چالش هاشو پیش بینی کردید که انگار ماشین زمان داشتین رفتین جلو همه چیزو دیدید😅 دقیقا همون چالش ها پیش اومد که با راهنمایی هایی که اون زمان گفتین تاحدودی میتونیم مدیریتشون کنیم. #ارسالی_مخاطب

سلام حاج فصال ما یه مشاوره کوتاه با هم داشتیم بهم گفتید طرف مقابل رو قضاوت نکنم و پیش پیش محکوم نکنم از خودش بپرسم سوالاتمو و دلیل صحبت ها رفتار هارو به طور صحیح سوال کنم و خودم رو لو ندم به قولی خب منم گوش کردم جواب های قانع کننده گرفتم و الان نامزدیم😁 #ارسالی_مخاطب

https://eitaa.com/mohammadi2i/18778 سلام حاج فصال خداقوت بهتون طاعاتتون مقبول حق تعالی🙏🏽 من پارسال شهریور ماه باهاتون مشاوره داشتم سر یه خواستگار که به رابطه ی سمی کشیده شده بود از جوانب مختلف بررسی کردید اوشون رو مجموعا به کاکتوس بودنشون و سمی بودن ارتباط رسیدید😅 بهم گفتید انقدر ادامه بده تا مطمعن بشی از این آدم شوهر درنمیاد منم چندین ماه متوالی همچنان باهاش ادامه دادمو نهایتا مرداد امسال تمام کردم همه چیز رو چون به یقین رسیدم بابت به دردنخور و اسید خالص بودنشون! دوره سوگ رو طبق کارگاه و راهنمایی های کانالتون گذراندم؛ ینی انقدر رفت و برگشت داشتم و اطلاعاتمم بالا رفته بود این بین که کاملا بایدها و نبایدا و دستورالعملا دستم اومده بود😅 خداروشکر حدودا ۷ ماه گذشته از نهایی ترین سوگم و دیگه مثل سابق به ایشون فکر نمیکنم (خیییییلی کم، اونم مثلا شاید یهو بشه ۲ بار در هفته گذرا بیاد ب ذهنم و سریع رد شه) ذهنم درگیر نشخوارهای فکری و دعواهای درونی بعد از کات با ایشون نیس راجب حسمم.... باور نکردنیه اما دیگه چیزی نیس😕😁 حتی چندین بار مجسم کردمشون تو ذهنم اما دیگه دلم قلقلک نمیاد براشون! من حدود ۷ ماه و نیم با ایشون در رابطه و کات و بازگشت بودم فکر میکردم دیگه کسی به چشمم نیاد، با عذاب بگذرونم روزای زیادی رو حال دلم هیچوقت خوب نشه، الحق هم هربار جدایی سخت بود اولش، اما الان.... زنده ام و حالم خوبه به هزار شکر😍😄👏🏽 آقای محمدی، عمیقاً دعا میکنم شما و رفیق شمالی که منو با کانالتون آشنا کرد، خیر و عاقبت بخیری کثیر ببینید🌱🙏🏽 خدا میدونه اگه راهنمایی ها و نشانه گذاری های شما در مسیرم نبود، تا کجاها که پیش نمیرفتمو چه عاقبت هولناک و تلخی در ازدواج در انتظارم بود... دست حق نگهدارتون تاابد🙏🏽🌱

سلام وقتتون بخیر. من و همسرم سه ماه پیش حدودا با شما مشاوره داشتیم و شما گفتین که مانعی وجود نداره و فقط مهارت تعامل با خانواده‌ها رو یاد بگیریم‌. با تحلیلی که از هر دوی ما داشتین باعث شدین که نقاط ضعف و قوت خودمون و طرف مقابل رو بپذیریم و آگاهانه و با مدیریت بهتری وارد رابطه بشیم. ممنونم ازتون و دعای عاقبت بخیری دارم. #ارسالی_مخاطب

من بیش از ده بار در مورد تقریبا ۶ مورد خواستگار با شما مشاوره داشتم ، که الحمدلله آخریش مربوط به ماه رمضون پارسال بود و تقریبا یک سال هست که با مورد آخر ازدواج کردم. نکته جالب اینکه از وقتی رفتم سر خونه زندگیم بعضی تفاوت ها رو میبینم یاد شما و نکاتتون می افتم که بهم گفتید و خندم میگیره😂 مثلا بهم گفتین شما شلخته ای و آقا پسر منظم و خب تو خونه از چینش کمدمون ، میز مطالعمون و برنامه ریزی هامون این تفاوت پیداست🚶‍♀🚶‍♀😄 #ارسالی_مخاطب