سلام وقتتون بخیر
در مورد مانع ازدواج پرسیدید
یه کلام بخوام بگم، نبود معرف و مورد مناسب.
پدرم دوست دارن با فامیل وصلت کنیم ولی تو فامیل ما پسر توی طیف سنی من زیاده ولی هیچ کدوم مذهبی نیستن و یکی هم که تا حدی مذهبی بود و مادرم از مادرش پرسید قصد ازدواج داره گفت نه میخواد درس بخونه و اصلا من بهش نمی گم اینو و خودش گفته با من حرف از ازدواج نزنید و خلاصه مادرم خیلی خجالت کشید و گفت به کسی نگید (چون بلاخره خانواده دختر پا پیش کشید و خلاف عرف جامعه اس)
پارسال هم یه مراسمی تو فامیل بود و یه خانم مذهبی که فامیل مون بود منو دید و سنمو از مادرم پرسید و یه مدت بعد بهمون یه مورد معرفی کرد که مادرم به خاطر شغل نظامی ردش کرد. معرف هم دیگه تا حالا مورد معرفی نکرده.
رفتم توی آدم و حوا ثبت نام کردم. مورد زیاد اومد ولی نود درصد از شهرهای دیگه بودن که خب من رد میکنم، و اون اندک تعدادی هم که مال شهر من بودن کلا یا مذهبی نبودن یا کفویت نبود. یه مورد خوب پیدا شد و اول رد کردیم و بعد دو ماه دوباره خواستیم بررسیاش کنیم دیدیم ازدواج کرده.
همین چند روز پیش که دوست دبیرستانم بهم زنگ زده بود، گفت هم کلاسی مون که الان معلمه همین ماه پیش عقدش بود. تبریک گفتم و براش دعای خوشبختی کردم. دلم خیلی گرفت برای خودم
همین تازگیا اومدم کانال خانم ابراهیمی ثبت نام کردم و فعلا منتظرم
سلام.
مهم ترین مانع ازدواج من خانوادم هست
به دلیل سخت گیری های و عقاید بی منطق شون؛
و اینکه خیلی از مادر آقا پسر ها ملاکشون ظاهره و پول خانواده دختر هست ؛ نه شخصیت و رفتار
(ناگفته نماند از نظر مالی متوسط رو به با لا هستیم و ظاهر هم که سلیقه ایی هست لابد!)
نظرات:
سلام وقتتون بخیر
مهم ترین مانع ازدواج من تحصیلم در تهران هست در حالی که خودم اهل قزوینم و مورد های کمی از خواستگارام با این قضیه کنار اومدن که به خاطر مسائل دیگه به تفاهم نرسیدیم .
از طرفی هم حسم اینه که از آقایون هم شهری که مثل من تهران مشغول تحصیل یا شاغل باشند کم هستند یا حداقل به من معرفی نشدند. کلا سرگردان بودن بین دو تا شهر بد مشکلیه .
البته اینکه معرف ها هم اصلا به تناسب دو نفر نگاه نمی کنند بی تاثیر نیست .
امروز خیلی ها از شرایط سخت ازدواج شون و از نا امیدی هاشون گفتن
برخی ها خیلی شرایط پیچیده ای دارن
دعا کنیم برای همه شون
که گره های ازدواج شون باز بشه.
#سوال_ث
آخرین باری که در خواستگاری نه گفتید کی بود و چرا؟
نظرات:
سلام
آخرین باری که جواب منفی دادم، همین هفته پیش بود
خیلی مناسب بود
اما من به کس دیگه ای دل بستم و فقط همون ی نفر حال منو خوب میکنه
خانواده فرد مورد نظر، بعد از اولین جلسه، دیگه خبری ازشون نشد
و از اونجایی که دختر معتقدی هستم، هیچ کاری نمیتونم بکنم جز دعا
بهتره بگم در عذابی بس عظیم به سر میبرم متأسفانه
نظرات:
سلام
آخرین بار که جواب منفی دادم برای این بود که پسره میگفت نمیخوام خانومم از درآمدم و اینکه کجاها خرج میکنم خبردار باشه و اینکه ازشون پرسیدم وقتی عصبانی میشید چیکار میکنین گفتن میزنم البته بعد خندید گفت شوخی کردم ولی من احساس ترس کردم ازش
این نظر ی آقاست:
سلام. آخرین نفری که بهش جواب منفی دادم دلیلش این بود که اولا یکی را دوست دارم. دوما بهم گفت بوسم کن، بغلم کن... کلا با این حرفش تمام ابواب گفت و گو را بست.
نظرات:
سلام
آخرین باری که جواب منفی دادم یک ماه پیش بود بخاطر اینکه خاستگارم گفتن من فقط خودم هستم و چیزی ندارم نه خونه نه ماشین شغلشونم درآمد خیلی زیادی نداشت... و گفتن فقط توانایی گرفتن وام و اجاره کردن خونه رو دارم
خانواده من هم با این موضوع مخالفت کردن
از طرفی تو جلسه اول حس خوبی بهشون داشتم آدم مومن و خوبی بودن اما بعد از چند جلسه آشنایی این حس از بین رفت
نظرات:
سلام
اخرین بار یک ماه پیش بود اونم پدر و مادرم جواب مفنی داادن فقط بخاطر اینک غریبه بود🚶♀️🚶♀️
نظرات:
سلام
همین دیروز بود ک منفی دادم
دلیلشم اختلاف سنی بود
من ۲۲ و اون آقا پسر ۲۰ و خوردِای هستن
اصلا نمیتونم تحمل کنم که همسرم کوچیکتر از خودم باشه
فککنم اعتقاداتمون ۸۰٪خوب و مناسب
ولی روحیات ۱۵٪
واینکه دلم پیش یکی دیگس هم دومین دلیل😓
دعامون کنید لطفا
نظرات:
سلام وقتتون بخیر
من آخرین باری که جواب منفی دادم دو هفته پیش بود که علتش هم به خاطر به دل ننشستن و تفاوت زیاد بین خانواده ها بود ولی چیزی که خیلی باعث شد تو ذوقم بخوره این بود که آقا پسر تا نشستن شروع کردن سریع حرف زدن و سوال پرسیدن و هی من فلانم و اینا. بدون اینکه اصلا اجازه بدن منم سوالی بپرسم و حس بازجویی قشنگ بهم دست داد.