eitaa logo
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
21.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
797 ویدیو
25 فایل
کانال مشاوره ازدواج و روابط عاطفی فهرست موضوعات https://eitaa.com/mohammadi2i/12923 لیست کارگاه ها https://eitaa.com/mohammadi2i/2915 تلگرام ما t.me/mohammadi2i تعین وقت و تهیه کارگاه ها @F_Shojaeeii مکتب‌ خونه @soalatkhososi تنهایی @anjomantanhai
مشاهده در ایتا
دانلود
فکر کن شهیدی با پای خودش به زندگی تو وارد شود و تو عاشقش شوی. همه چیز از یک اتفاق ساده شروع می شود. خواندن جمله ای از یک شهید. به همین سادگی. قرار است خوب ببینی، خوب بشنوی و خوب فکر کنی. اتفاقی به وسعت این جمله شهیده طاهره : "نگرانی من و تو‌ ای خواهرم این است که مبادا سازشی صورت گیرد و خون‌های شهیدان به هدر رود و نتوانیم ندای امام را به گوش جهانیان برسانیم، که ندای امام همان ندای اسلام است". "ملتی که برای هر قطعه از این میهن خون‌ها فدا کرد، دیگر سازش با نوکران آمریکا و شوروی این دشمنان اسلام را جایز نمی‌داند." نویسنده کتاب با خواندن یک جمله شهید 14 ساله عاشق او می شود و پا در راه می گذارد و به خانه، خانواده و مزار شهید خودش را می رساند. کتاب داستان دختر شهیدی است که در نبرد مستقیم با ضد انقلاب به شهادت می رسد. کتاب بوی باروت، عطر نارنج نوشته خانم مریم مقبلی است از شهیده طاهره هاشمی در 232‪ صفحه. در ابتدا مؤلف با بیان زندگی کودکانه طاهره شروع می کند و به محیط درسی، اعم از مدرسه و غیر مدرسه می پردازد. فعالیت طاهره در محیط سیاسی و اجتماعی حائز اهمیت بوده و مؤلف نیز در این زمینه فصل هایی را اختصاص داده است. «سیده طاهره هاشمی» در روز ششم بهمن در درگیری با جنگلی ها در سال 1360 در آمل به شهادت رسید. مطالب این کتاب مبتنی بر مصاحبه هایی است که تعدادی از مصاحبه شوندگان برای اولین بار پس از سی سال با آنان گفت و شنود انجام گرفته است. کتاب نثر ضعیفی دارد و نامگذاری دقیقی هم ندارد اما خالصانه و صادقانه نوشته شده. چند روزی طول کشید تا تمامش کردم. پ.ن: تصور کن بنشینی در مقابل کسی که هر چه به او خیره می شوی بیشتر خودت را می بینی. با خودم فکر می کنم هر دو طرف میز خودم نشسته ام. حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا.اگر قرار باشد خودم از خودم سوال بپرسم چه می پرسم؟! حالا تصور می کنم میان قبرستان در حال قدم زدن هستی که سنگ مزاری توجه ات را به خود جلب می کند. نزدیک می شوی. اسم و سن خودت روی آن نوشته. جسم پایین است و روح برا فراز آن ایستاده است.
ارسالی مخاطب:: یه برادر مجازی دارم که البته حضوری هم دیدمش و باهاش حرف زدم چند روزیه داریم باهم حرف می‌زنیم و کلی هم قانون گذاشتیم که استیکر و شوخی و .... ممنوع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادمین نوشت :: برادر مجازی دیگه چه سمّیه؟!😳😳😳😳 این کلمات رو از کجا پیدا می کنيد. از کلمات خوب برای روابط سمّی تون استفاده کنید. خودتون وارد این جور روابط شدید. بعد گیر ندید دیگه نمی تونم به پسری اعتماد کنم و... بعدا نگید همه پسرا بدن و... این انتخاب خودتون بوده و مسئولیت بعدیش رو هم پذیرا باشید. چون بعد از مدتی بهم وابسته می شید و یهو نگاه می کنید که رابطه تون فیزیکی هم میشه. از من گفتن. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
ادمین نوشت :: از دوستانی که پیام دادن و بابت پست های خاطراتی که نوشته بودم، تعریف کردن. صمیمانه ممنونم. اون ها رو کاملا دلی نوشتم... برخی از دخترخانم ها هم پیام دادن که اگر پسری کار ثابت نداشته باشه، خانواده ما اصلا اجازه نمی دن بیاد خواستگاری. نظر خانواده اون ها هم محترمه اما هر کسی برای زندگی خودش راه و روشی داره. من فرمول و استاندارد کلی نگفتم. هر کس هر جوری دوست داره می تونه برای ازدواجش اقدام کنه. چون هر کس مسئول سرنوشت خودشه. اما توصیه می کنم شرایط رو سخت نگیرید اما شناخت شخصیت طرف مقابل تون رو سخت بگیرید. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
ارسالی مخاطب :: تکمیل کننده سم برادر مجازی😄😐
ادمین نوشت :: اگر می خواید غر بزنید. ناراحتید گوش شنوا ندارید یا هر چی می شنوم @mohammadii3
و من هر روز به این فکر میکنم که دلم میخواد خودمو بزنم. موهامو بکنم. یا اصن یه عالمه قرص آرامبخش بخورم.
دلم میخواهد بهش پیام بدم اما میدونم کار اشتباهیه و باعث میشه فک‌کنه من همیشه دنبالشم و نباید بدم‌و دلم آروم نیست....
از گذروندن دوره سوگ خسته شدم ... چون به خودت میای و میبینی تمام زندگی که بر باد دادی شده چندتا تیکه کاغذ پاره
نمیشه بیشتر برامون خاطره تعریف کنید🙄🙄🙄