آقای محمدی دیر داری میری شیراز که،
باید امروز میرفتی یه لیوان شربت میدادی سید بزنه بر بدن...
#ارسالی_مخاطب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایاتوبه خدایاتوبه
خدایا قول میدم سالم برسم و سالم برگردم دیگه تونوشابه هاآب نریزم
#مشاور_جوجه_پنبه_ایِ_تَوابِ_استرسی
#خدایا_تا_انقلابِ_مهدی_از_مشاورمون_مَمَدی_محافظت_بفرما
#جمع_بندی
#سوال_76
جمعبندی خودم هم این نکاته:
🌿 ادب و احترام رو در مقابل والدین مانعتراش و سنگانداز حفظ کنید. به غیر از مسئلهی دینیش، افرادی که اینطور اذیت میکنن اگه بیاحترامی ببینن ممکنه بدتر بشن، باهاتون سر لج بیفتن و...
🌿 مرتب و مکرر مسئلهتون و آسیب دیدنتون رو با لحن نرم و آروم مطرح کنید و توضیح بدید، حتی اگه هر بار با واکنش بدی مواجه بشید که روحتون رو آزار بده. تسلیم نشید. اگه تسلیم بشید وضعیتتون تغییری نمیکنه. زندگی واقعی مثل توی داستانا نیست و شما هم کوزت و الیور تویست نیستید که کسی بیاد مثل فرشتهی نجات شما رو از بدبختی بیرون بکشه. وضعیت شما تغییری نمیکنه مگر اینکه خودتون براش تلاش کنید.
🌿 به نظرم به هیچ وجه در مقابل رفتارهای ظالمانهی والدین از روی ادب سکوت نکنید. اگه سکوت کردید بعدا یقه خودتون رو باید جمع کنید. به زور والدین تن ندید، با کسی که نمیخواید ازدواج کنید ازدواج نکنید، حتی اگه کتک خوردید، حتی اگه تحقیر شدید، حتی اگه از خونه بیرونتون کردن. اگه خواستن شما رو توی تله بندازن، شما به گریه و سکوت اکتفا نکنید. دست و پا بزنید، تقلا کنید! آبرو و این حرفا به درک. مردم بهتون بخندن هزار بار بهتر از اینه که دهها سال با احساس فلاکت زندگی کنید.
🌿 روی کمک آدمهایی که والدینتون در مقابلشون معذوریت دارن یا قبولشون دارن حساب کنید. پدربزرگ و مادربزرگ، روحانی مسجد محل، دوست خانوادگی، عمو و عمه و خاله و دایی، مشاور، هر کسی که حرفش پیش والدینتون برو داره. به یک نفر هم اکتفا نکنید، هرچقدر تعداد افرادی که به پدر و مادرتون میگه که اشتباه میکنن بیشتر باشه، بهتر.
🌿 اگه پدر یا مادرتون حاضره بره پیش مشاور یا روانشناس، حتما از این فرصت استفاده کنید.
🌿 اگه والدین از موضوع خاصی هراس دارن که اذیتتون میکنن، سعی کنید ریشه رو پیدا کنید و بهشون راهحل ارائه بدید. مثلا اگه از تنهایی ترس دارن بهشون اطمینان بدید که بعد ازدواج رهاشون نخواهید کرد و هر هفته بهشون سر میزنید، یا اگه از هزینهها میترسن بهشون اطمینان بدید که میخواید با حداقل هزینه ازدواج کنید.
🌿 اگه رسانههایی که تو حوزهی ازدواج تولید محتوا میکنن راجع به مشکلات شما محتوایی دارن برای خانواده فوروارد کنید، یا اگه کتابی راجع به مسئلهی شما حرف زده اون بخش رو برای خانواده بخونید یا بدید بخونن. بذارید خانواده بدونن شما تنها آدمی توی عالم نیستید که فکر میکنید والدینتون دارن اشتباه میکنن.
🌿 صبور باشید و سریع ناامید نشید.
🚶♂️🚶♂️🚶♂️🚶♂️🚶♂️
#ادمین_نوشت
لطفا به همکار آقایی که دارید
وابسته نشید!!
ایشون شما رو دوست داره اما ازش شوهر در نمی یاد.
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوری که اسنپیه شما رو رسوند فرودگاه
#ارسالی_مخاطب
#ادمین_نوشت
صب زود رفتم گلزار شهدا
دانشجوی شیراز که بودم
شب های جمعه زیاد می اومدیم گلزار
#شهید_محمدجواد_یاقوت
#عهد_قدیم
#ادمین_نوشت
ی شب با حجت رفته بودم قبرستون. ساعت 2 بامداد بود. با موتور بودیم. هیچ کسی توی قبرستون نبود.
یکی از دخترهای دانشگاه شون در اثر ایست قلبی تازه فوت کرده بود. گفت بریم سر مزارش. با ترس و لرز رفتیم.خیلی تاریک و وحشتناک بود. وقتی رسیدیم بهم گفت باورت میشه تا ابد اینجا می مونیم؟ همین قدر تنهااااااا. گوشه ای از قبرستون تا قیامت.
گفتم باورش سخت و دردناکه برام.
مدتی بعد تصادف کرد و نزدیک همون جایی که اون شب با هم صحبت می کردیم.شد مزار خودش!!
وقتی بهم خبرش رو دادن. احساس کردم با زانو دارم می خورم زمین.
بعد از فوتش وقتی رفتم سر مزارش، بلند بلند گریه می کردم براش...
وقتی رفتم که هیچ کس توی قبرستون نبود. باز هم من بودم و حجت. اما چقدر فاصله بین مون افتاده بود.
چقدر دلتنگتم رفیق!!!!
چقد این شعر رو با هم زمزمه کردیم::
"باشد قرار روضه ما جنت الحسین
اینجا برای سینه زدن جایمان کم است"
😭
پ.ن:
امشب کارم تموم شد. الان اومدم سر مزارش تا قول و قراری که باهاش داشتم رو تجدید کنم. 4 سالی می شد که نیومده بودم سر مزارش چون شیراز نبودم. الانم اومدم بهش ی سری بزنم.
#حجت_راعی