eitaa logo
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
24.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
903 ویدیو
29 فایل
تعین وقت و تهیه کارگاه ها @F_Shojaeeii فهرست موضوعات https://eitaa.com/mohammadi2i/12923 لیست کارگاه ها https://eitaa.com/mohammadi2i/2915 سفارش تحقیقات و مصاحبه از خواستگار https://eitaa.com/mohammadi2i/18921 کانال تلگرام ما t.me/mohammadi2i
مشاهده در ایتا
دانلود
452.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با سلام وقتتون بخیر.. من از بعده رابطه جنسی خیلی میترسم بماند که خوده قضیه کلا ترسناکه و آدم کلی نگرانی داره .. ولی از بعدش بیشتر میترسم که آقا وقتی ارضا شدن بعدش مثلِ یه هویج رفتار کنن و ولت کنن برن💔 بنظرم اگه یه بار اینجوری بشه بعدش دیگه خانم بخاطر خاطره ی بدی ک براشون از آخر رابطه مونده ، دیگه خیلی سخت میشه تن به رابطه بده و چه برسه خودش پیش قدم بشه و میل نشون بده.
714.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام حاج فِصال منم رو دستم لکه های قهوه ای دارم و بخاطر یه حادثه ای روی سه قسمت از بدنم بخیه وجود داره ولی اصلا هیچ مشکلی ندارم خیلی بابت این موضوع نگرانم که نکنه بخاطر این مسئله رد بشم
479K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام علیکم بهشون بگید اصلا به خاطر بدنتون از ازدواج نترسید من مثل اون خانم ترک پوستی دارم چاق هم بودم البته رژیم گرفتم ترک پوستی هست، تنبلی تخمدان هم دارم، موهامم کم پشته ولی زیبایی های خودمو هم دارم ازدواج کردم و همسرم میگه تو خوشگل ترینه منی و مدام تعریف میکنه. ازدواج اونقدر قشنگت میکنه که اینا اصلا به چشم نمیاد.. البته برا خودم مهمه و باید درستش کنم ولی در کل وقتی ظاهرت به دل طرف بشینه دیگه اینا حله.. در ثانی طرفتون هم که آدم کاملی نیست بالاخره عیبی داره؟ همه ایراد دارن.. هرچند ایراد اخلاقی و روحی صددرجه بدتره. اینا که چیزی نیست. من از وقتی ازدواج کردم تازه خودمو بیشترم دوست دارم به اوشون هم که از رابطه جنسی میترسید بگین منم میترسیدم ولی بدونید چیز باحالیه فقط باید به طرف بگید دقیقا چی میخواید و نیازهای همو برطرف کنید دیگه حله.. اولش میترسیدم ولی الان مشتاق هم شدم!
117.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هجده سالگی ازدواج کردم. تقریبا ۱۳ سال پیش. و انننننقدررررر بچه مثبت و چشم و گوش بسته ایی بودم که هیییییچی ننیدونستم ازینکه دقیقا چکار میکنن زن و شوهرا، اصلا از آتاتومی بدن آقایون اطلاعی نداشتم🥲 حتی ... حتی دقیق نمیدونستم برای خودم طی رابطه جنسی چه فعل و انفعالاتی رخ میده یه گلابی محض دوست داشتنی😌🤌 برا همین یه طنز تلخ به یادگار موند از اولین شبمون🤡 کلا اننننقد زود عقد کردیم بعد دو جلسه خاستگاری، که فرصت برا هیچ شناخت و آگاهی نبود ... بین جلسه اول خاستگاری تا عقد حداقل حداقل سه چهار ماه باید فاصله بشه یا حتی بیشتر. حکمت دوران نامزدی که انگشتر دست میکردن اما محرم نمیکردنو اون موقع فهمیدم.
https://eitaa.com/mohammadi2i/13998 سلام درمورد این سوالتون، منم خیییلی نگرانی های مشابهی داشتم با خانمها. مثلا اینکه اگر تیرگی یا ترک هارو ببین چی میشه. اما واقعا یه درصدم توجهشون به اونا نرفت و اینکه متوجه شدم بیشتر رفتارم حین رابطه خیلی مهمه براشون(مثل ناز کردن و...). البته این تجربه رو هم بگم که به شخصه برای اولین بار هییییچ حسی در من ایجاد نشد با اینکه همیشه تو تصورم بود رابطه جنسی خیییلی عالیه، اما اولین رابطه برام یجوری بود انگار که بدنم شوکه شده و براش تازست و سرد شده بودم😅 و بعد اون روز همش نگران بودم نکنه همش اینطوریه، نکنه من اشتباه فکر میکردم طبعم گرمه. ولی دفعات بعدی خیلی خیلی بهتر بود. اما این رو هم بگم که تازه متوجه شدم یه سری از مواردی که همیشه قبل ازدواج تو ذهنم میومد و فکر میکردم خیییلی حال میده ، اصلا برام جالب نبود یا اصلا حس خاصی نداشت😕اما یه سری کارا که فکرشم نمیکردم برام عالی بود. خلاصه اون وسط بیشتر متوجه میشید که چی حالتونو خوب میکنه چی نه😅
580.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من فکر می‌کردم آقایون تو رابطه زناشویی ذاتا بی‌ملاحظه‌ان و خلقتشون همینه و دست خودشون نیست. بعدش فهمیدم اشتباهه و همسر آگاه همون اولین رابطه رو هم به تجربه شیرین می‌تونه تبدیل کنه. فکر می‌کردم وحشتناکه و خونریزی و درد افتضاح و اینها داره. فهمیدم خیر، اگر همسر بلد باشه و شما هم به ایشون و آگاهی و ملاحظه‌اش اطمینان داشته باشی اینقدر ساده می‌گذره که تعجب می‌کنی چرا اینقدر بزرگش می‌کردن همه وقتی حتی یک دهم درد قاعدگی هم دردناک نیست. فکر می‌کردم رابطه جنسی یه بخش بسیااااااار عظیم و خاص و با کلی تشریفات توی زندگی مشترکه، بعدا فهمیدم الکی بزرگش کردن، اینقدر عادیه که همون‌طور که یادت نمیاد دیشب شام چی خوردی، مثلا یادت نمیاد هفته پیش چند بار رابطه داشتی. یه بخش ساده و انکارناپذیر و روزمره از زندگیه، درست مثل غذا خوردن.
اولین رابطه ما یه حالی بود. از طرفی همسرم خیلی آروم آروم و با مراعات و ملاحظه، در طی روزها بعد از عقد، مراحل رو جلو رفتن و قفلا رو باز کردن. از طرف دیگه، اولینهاش مصادف با قاعدگی من بود. یه حس یخ بی‌حسی داشتم. فقط بغلش خوب بود، بقیه‌شو هیچ حسی بهش نداشتم. هی فکر می‌کردم عه مگه قرار نبود لذت‌بخش باشه؟ نکنه اون‌قدری که فکر می‌کردم گرم مزاج نبودم؟ یادمه به دوست صمیمیم می‌گفتم حس می‌کنم این پسر حرکات چندش‌آوری می‌کنه 😐 یا مشکلی که داشتم و حتی سراغ مشاورم رفتم این بود که یادآوری و تصور اتفاقات، برام از خودش لذت‌بخش‌تر بود. یعنی خودش اصلا خیلی بی‌مزه بود🤦‍♂ هی می‌گفتم نکنه همیشه خیالات و ذهنیاتم از همه چیز بهتر باشه و هیچی بهم مزه نده؟ این آخری واقعا حالمو بد کرده بود. کلا هم نمی‌شد با کسی حرف بزنی و این خیلی سخت بود
191.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حس و تعریف و ترسش تو گفتار و دهنیت وحشتناک هست ولی اصلا در عمل اینجور نیست چیز خاصی نیست و خیلی راحت هست نمیدونم چرا اینقدر سخت میگیرند
908.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من خیلی تصور جینگول پینگولی و فانتزی داشتم 😐ولی اصن اونجوری نبود اولاش که کلا استرس داری کسی نبینتت😂یا یهو کسی نیاد تو اتاق اما بعدش کم کم استرست تموم میشه درمورد اولین رابطه واقعا سخته 😂🤦‍♀سخت از این جهت که چیزی بلد نیستی ینی حتی اگه مطالعه ام کرده باشی بازم تو عمل یکم سختته 😂 خلاصه که به نظرم چن ماه اول ازدواج باید به غریزه سپرد موضوع رابطه رو
شاید باورش سخت باشه ولی اولین رابطه منو همسرم نزدیک به ۱ سال و نیم بعد از عقدمون صورت گرفت به دلیل اینکه من هم به شدت ترس داشتم هم به شدت درد... و این باعث شده بود که همسرم هم رغبت نکنه به رابطه... البته رابطه داشتیم اما به صورت غیر دخولی.. و تمام این مدت هم تحت فشار روانی شدید بودم و خودم رو مقصر میدونستم و میگفتم مشکل از منه و من توانایی ندارم اما اگه همسرم یک ذره مهارت به خرج میداد خیلی راحت این مشکل حل میشد... ولی دیگه بعد از ۱ سال و نیم، تصمیم گرفتم به ترسم غلبه کنم و الحمدالله موفق شدم
866.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام متاسفانه من هم مشکل واژینیسموس رو دارم و ما الان در دوران عقد هستیم تعداد رابطه هامون خیلی کمه همسرم نهایت تلاشش رو میکنه اما متاسفانه چون رابطه در منزل یا پدر من یا پدر ایشون هست من اصلا راحت نیستم و فکر میکنم مشکلم بیشتر ذهنی هست اما هر بار که رابطه دارم اشکم در میاد و خیلی درد شدیدی دارم
291.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام حاج فِصال در رابطه با سوال آخر من درمورد اولین رابطه کامل همیشه استرس داشتم و یک غول بزرگ ازش تو ذهنم ساخته بودم اما زمانی که اصلا برنامه ای نداشتیم یهو اون اتفاق افتاد یک درد آنی و خون‌ریزی البته نسبتا زیاد ولی دردش اونجوری که قبلنا میگفتن اصلا نبود بعد سه چهار ساعتم به زندگی عادی ادامه دادیم و بعد از اون هم مشکلی در روابط نداریم و همه چیز خیلی خیلی خوب و لذت بخشه