فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حاج_فِصال_نوشت
"خواب حضرت زهرا رو دیدم. تو خوابم خانوم فرمودند: مجید تو وقتی میای سوریه سر یه هفته میای پیش خودم".
برای من شهدای خان طومان شهدای عجیبی هستن. هر موقع بهشت زهرا میرم،ی سری حتما بهشون می زنم حس و حال عجیب و غریبی اون تیکه داره. (مجید قربانخانی توی یافت آباد مزارش هست)
کتاب" مجید بربری"مختصر و مفیده. شامل مصاحبه با پدر، مادر و دایی شهیده. نمی دونم چرا خواهرهای شهید مصاحبه نکردن توی کتاب و چیزی از خاطرات شون بیان نشده.
کتابش ساده و صمیمیه.سانسور نداره. مثلا داییش می گه مجید همه خط قرمزهای مذهبی رو زیر پا گذاشته بود. اهل دعوا و درگیری و کتک و کتک کاری بوده.
مثلا اونجایی که مجید تیر می خوره، به تکفیریها بد و بیراه هم میگه.
مجید صاحب ی قهوه خونه ست که به سبب مشتری های هیئتی و مذهبی که به مغازش رفت و آمد می کنن جذب نیروهای داوطلب مدافع حرم میشه.
مجید از قهوه خونه اش به خدا رسید و برخیها از مسجد و حوزه شون به شیطان میرسن.
ماجرای مجید بربری قصه پرفراز و فرود پسریه که وقتی شهید میشه، حتی خانوادش هم باور نمی کنن که این آدم شهید شده.
کتاب خوبیه، توصیه می کنم حتما بخونیدش.
من تعریف شهید حسین امیدواری رو زیاد شنیدم.انگار عارفی بوده برا خودش. توی این کتاب هم نوشته بود که وقتی انگشترش رو به مجید میده، بهش می گه این انگشتر نه برای من می مونه و نه برای تو. هر دو هم توی همون عملیات شهید میشن.
#کتاب_مجید_بربری
#معرفی_کتاب
#شهید_مجید_قربانخانی
#حر_شهدای_مدافع_حرم
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂