eitaa logo
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
21.2هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
792 ویدیو
24 فایل
کانال مشاوره ازدواج و روابط عاطفی فهرست موضوعات https://eitaa.com/mohammadi2i/12923 لیست کارگاه ها https://eitaa.com/mohammadi2i/2915 تلگرام ما t.me/mohammadi2i تعین وقت و تهیه کارگاه ها @F_Shojaeeii مکتب‌ خونه @soalatkhososi تنهایی @anjomantanhai
مشاهده در ایتا
دانلود
نظرات: توی خواستگاری چی بیشتر اعصاب تون رو بهم می ریزه؟ 1_ رفتار خانواده خودم🤦🏻‍♀انتظار دارن با یه نیم ساعت حرف زدن مثبت نهایی رو بدم واین خیلی عذاب آور هست و درک نمیکنن که اصلا با ی جلسه‌ی ۳۰ یا ۴۵دقیقه نمیشه به توافق رسید و اینکه اصلا ب جلسه دومی رضایت نمیدن🤦🏻‍♀بخدا این بدبختیه😓 2_اینکه جلسه اول بدون آقا پسر بیان😐یعنی هماهنگ کردیم که با پسر بیایید گفتن چشم ۱۰دقیقه مونده برسن خونمون زنگ میزنن بدون پسر اومدیم من این مورد واسم پیش اومد و خیلی خیلی زیاد اعصابمو بهم ریخت💔نکنید تو رو خدا... خواستگاری خیلی چالش هااا دارد بدتر از ۷خان رستم...😄
نظرات: توی خاستگاری ها خیلی چیزا رومخن همون طور که همه دوستان گفتن گیر دادن خانواده ها خیلی اذیت کنندس غر زدنهاشون بعد از دادن جواب منفیت خدا اون روزو نیاره یه مورد پسر مارو نپسنده دیگه روزگارمون سیاست که مگه تو چی به این گفتی ازت خوشش نیومده میبری پسره رو سوال پیچ میکنی همین میشه دیگه... ازین دست سر کوفت ها یه چیزاییم هست مثل اینکه پسرا پرو پرو میگن باید کمک خرج باشی و ما رو حقوقت حساب کردیم و در صورتی که حقوق خودشون چند برابره بازم به این یه تومن دو تومن ما فرهنگیا چشم دارن و این واقعا روان من یکیو فرسوده کرده... رفتار خانواده اقا پسر زنگ زدن خاهرا به جای مادرا بلد نبودن پسرا تو صحبت کردن و زیر سوال بردنهای اصول شناخت هم... اینا واقعا ادم و خسته میکنه از پروسه آشنایی به علاوه اینکه تو جلسه اول تیشرت بپوشن یا وقتی حرف میزنی برن تو هپروت سوالی نداشته باشن بپرسن این اخری از همه بیشتر دست و پا چلفتی بودن پسرا رو میرسونه (البته ببخشیدا🙃 خب قبلش کمی برای آموزش خودشون وقت بذارن باعث سر بلندی و انتخاب درست خودشونم می‌شه) و خیلی چیزهای دیگه😃
نظرات: درمورد اینکه چه چیزی تو خواستگاری اعصابمون رو بهم میریزه؟ درگیری هایی هست که با خونواده دارم نمی دونم از رو دلسوزیه یا واقعا اضافی هستم بهرحال پدرمون رو درمیارن😂 وقتی که خواستگار میاد یه بار صحبت میکنیم و می‌فهمیم اشتراکاتموم کمه و نه میگیم میگن زود نه میگی چرا اینجوری میکنی اگه بخوایم هم با یکی چند جلسه صحبت کنیم باز روزی چندبار میپرسن جواب چیه؟ یعنی بعد اینکه هر جلسه صحبت بکنیم و بخوای فکر کنی هم زمان نمیدن چون میگن زود جواب بده معطل نکن مردمو😂 فک کنید خودمون به اندازه کافی استرس داریم اینا هم ما رو میذارن تو فشار بیشتر که تا پای سکته میرم🤦🏻‍♀
نظرات: چه خوب که این نظرات و صحبت ها رو میزارید. من متوجه شدم که تنها نیستم و خیلی های دیگه شرایط من رو دارن، نه اینکه شرایط خوبی باشه ها ولی همیشه غصه میخوردم و فکر میکردم فقط پدرو مادر من هستن که رفتارهاشون باعث عذابه. خوشحالم که تنها نیستم 😂
نظرات: سلام وقتتون بخیر، دقیقا منم همین حس رو پیدا کردم و فهمیدم هرکس با هر شرایطی رنج برخی نظرات و رفتار های پدر و مادر رو داره و منم خیلی با تصمیم های تحمیلی بابام اذیت شدم و فهمیدم که نمیتونم مقابله کنم و اگر بخوام لج کنم و مثل خودشون رفتار کنم باعث ناراحتی شدید پدرم میشم و نارضایتی شون از من...پس با این رنج سعی میکنم کنار بیام و آرامش خودمو حفظ کنم البته فقط نیت رضای خدا هست که باعث میشه بتونم تحمل کنم.
نظرات: سلام منم از این پیام هایی که خیلیا گذاشتن واقعا آروم شدم فکر میکردم این مشکلات رو فقط من دارم دمتون گرم خدا هرچی میخاین بهتون بده
نظرات: وقتی دائما توی سریال ها و فیلم ها بیان می کنند که پدرها طاقتِ دوری و جدایی از دخترشون رو ندارند و دوست ندارند دخترشون ازدواج کنه... واقعا توی ذهنم به عنوان یک قانون،فکر می کردم همه ی پدرها باید اینطوری باشند. و وقتی برام خواستگار می آمد و پدرم هنگام جوابِ منفی یه مقدار ناراحت و عصبانی می شدند، با خودم می گفتم: پس پدرم،مثلِ بقیه پدرها منو دوست نداره و‌ناراحت می شدم. امشب تازه فهمیدم، بین همه ی خانواده ها این مسائل هستش. خیلی ممنونم ازتون. ان شاء الله خداوند به زندگیتان خیر و برکت دهد.
نظرات: بستگی داره توی چه مرحله ای باشه اگه اول رابطه باشه خیلی صحبت نکرده باشم و دل بسته نشده باشم راحت ولی اگه خیلی وقت باشه گذشته برام خیلی سخته (تجربه حالت دوم رو دارم بعد از ۴ ماه رفت و آمد به غیر از اون دوسال که اصرار داشتن بیان خواستگاری جواب ام به خاطر رفتار آقا پسر و حرف های بد پدرشون منفی شد وجواب منفی دادم خیلی سخت بود برام دوره سوگ واقعا عین جان کندن بود.)
نظرات: من وقتی بعد از دو ماه صحبت کردن در واتساپ فهمیدم به درد هم نمیخوریم ولی وابستگی شدیدی برام ایجاد شده بود، با مکافات زیادی طرف رو مجبور کردم که با مادرش بیاد خونه‌مون و در مقابل پدر و مادرم بشینه و یکبار حضوری همدیگه رو ببینیم (البته یه بار مادرشون اومده بودن) و من فقط تو چشماش نگاه کنم و شرمندگی مادرش رو ببینم! و بعدش خداحافظی کنیم و اینکارو کردم.
نظرات: سلام تقریبا میشه گفت هیچ راهی وجود نداره که بتونی کنار بیای از جون کندن هم بدتره به هیچ وجه وارد این روابط نشین رفتن تو رابطه با خودته دراومدن ازش با حضرت عزرائیل حتی بفهمی به دردت نمیخوره هم قلبت نمیپذیره🚶‍♀️
این نوشته رو دلی نوشتم. ببخشید اگر پریشان احوال است ساندویچ را فارسی سازی کردند ، شد دراز لقمه!! کاپیتان را معادل سازی کردند ، شد سر یار . لاو را بومی سازی کردند شد.... زنگوله ها را روی سایلنت گذاشتند تا رسوا نشوند. مترسک های آدم نما . گندم نمایان جو فروش . شاعران پروازی. آدم های از خود راضی. هتل بازی. دکه های سکه سازی . دانشجویان سی گاری . داشتم با خودم حرف می زدم . ذهنم درست مثل اتاقم بهم ریخته بود . بعضی ها هذیان می گویند . بعضی گرفتار سال میلادی اند که شمسی ندارد . بعضی ها پسته خندان می خورند . بعضی ها از آزاد راه ها تردد می کنند. در کوچه ی ما یک آرایشگاه زنانه تاسیس کرده اند. آرایش گاه زنانه . آرایش گاه ، ز – نانه! آرایش گاه زندانه ! دیروز پیرزنی را دیدم که شلوار لی می پوشید . ابروهای گربه ای . ناخن های گورکنی . آرایش های داغ برای افراد چاق . مارمولک های آدم نما . لپ های تزریقی . چشم های خارج از خط . دماغ های میمونی . باید باز هم نوشت تا بدانید دود از کله بلند می شود نه از کنده. در شلمچه هر چه کردم که خطاطی را بیابم و پشت پیراهنم بنویسم " به یاد زلیخا ..." پیدا نکردم . ای کاش خودرو های فرسوده ی وجودمان را از رده خارج کنیم . به قول سید حسن حسینی ، " نرخ غم ارزان شد ، از تورم دل شاعر ترکید " .
چیزی که در همه دختران ما از سن 16 سال تا 40 سال مشترکه نا امیدی از ازدواجه.....