eitaa logo
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
21.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
815 ویدیو
27 فایل
کانال مشاوره ازدواج و روابط عاطفی فهرست موضوعات https://eitaa.com/mohammadi2i/12923 لیست کارگاه ها https://eitaa.com/mohammadi2i/2915 تلگرام ما t.me/mohammadi2i تعین وقت و تهیه کارگاه ها @F_Shojaeeii مکتب‌ خونه @soalatkhososi تنهایی @anjomantanhai
مشاهده در ایتا
دانلود
توی دوران نامزدی افسردگیم اینجوری بود گاهی درگیر میشم چرا دوران نامزدی خوبی نداشتم واقعا برای همسرم تظاهر میکردم دوست نداشتم بریم بیرون دوست نداشتم تنها باشیم دوست نداشتم بوسش کنم دوست نداشتم بگم دوسش دارم دوست نداشتم برم خونشون گاهی یادم می‌رفت نامزد کردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بله متاسفانه ازدواج که کردم رفتار بد مادرشوهر خواهر شوهرام باعث شد افسردگی یاهرمشکل روحی دیگه بگیرم دیگه لباس نمیخرم یعنی انگیزه برای خرید ندارم انگیزه تفریح مسافرت ندارم باهیچ چیزی حالم خوب نمیشه قبلا بشدت آدم خندان شوخی بودم الان کمتر حرف میزنم ضربان قلبم بالارفته بالای صد معمولا میزنه گاهی تا۱۲٠میره استرس شدید دارم همیشه استرس باعث ریزش موهام شده و منی که قبلا اهمیت میدادم ب مو الان اصلا برام مهم نیست ک موهام داره کمپشت میشه حتی نمازامم یکی درمیون میخونم انگیزه ای برای عبادت ندارم به شدت کسل و پرخواب شدم دوازده ساعت درروز میخوابم و متاسفانه همچنان ادامه داره...
سلام سوال۹۴ بله افسرده شدم شوهرم بعد یازده سال زندگی بدون هیچ دلیلی به خاطر اینکه بچه نداریم مجبورم کرد جدا بشم.هرچقدر التماسش کردم وواسطه فرستادم بی فایده بود. هفته ی اینده وقت محضرداریم .ومن هم چنان درافسردگی حاد به سر میبرم وفقط ارزوی مرگ دارم.خیلی سخته اقای محمدی طردبشی ودلیلشوندونی.وطرفت بگه ۱۰سال تحملت کردم.وابستگی وعشق بدترین درد دنیاست😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همینو بگم که انگار میخوای بمیری ومنتظرشی که بری ولی نمی میری خیلی دردناکه حس میکنی داری تو تاریکی مطلق زندگی میکنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متاسفانه من میدونم که دارم به افسردگی دچار میشم و همش تقصیر کنکور لعنتیه شدیدا ادم برونگراییم ولی مثل قبل عمل نمیکنم نمیخندم چیزایی که قبلا بخاطرشون شدیدا خوشحال میشدم دیگه خوشحالم نمیکنه از مهمونی فراری شدم دلم میخواد بخوابم تپش قلب گرفتم با هر چیز مسخره ای که هیجانیه قلبم ۱۰۰ رد میکنه موهام داره میریزه شدیدا گاهی اوقات که موهامو شونه میکنم خودمم حالم خراب میشه سیستم بدنم بهم ریخته کلا
سلام من مدت 8 ماه با یک اختلال شخصیت مرزی در حال آشنایی بودم ایشون دوره های شدید افسردگی و بی ثباتی خلقی داشتند (چرخش هیجانی بین غم_خشم و شادی) یک روز صبح بلند میشدن و میگفتن که عاشقت هستم اما شب گریه میکردن و میگفتن اگر ازدواج کنم مادرم تنها میشه چون پدرشون شهید شده بودن وقتی افسردگیشون عود میکرد غذا نمیخوردن با هیچکس حرف نمیزدن جواب پیام و زنگ نمیدادن و به کل رهات میکردن واقعا به اعضاتون بگید مشاوره پیش از ازدواج رو خیلی خیلی جدی بگیرن اگر من مشاوره نمیرفتم و با اون فرد بی ثبات ازدواج میکردم الان نابود میشدم
سلام من بعد از شکست عاطفی دچار افسردگی شدم، هیچ چیزی خوشحالم نمیکرد، همیشه ناراحت بودم و گریه میکردم، صبح که از خواب بیدار میشدم با خودم میگفتم اه هنوز زنده ام، تو مسیر سرکارم همش به خودم لعنت میفرستادم که چرا زنده ام و این چه زندگی مسخره ایه!!! سر کار هم خیلی بی انگیزه بودم و صدام، ناله بود. بعد از یه مدت مدیر عامل بهم تذکر داد که چرا اینقدر بی انرژی پشت تلفن حرف میزنی و هرکاری بهت میگم رو نصفه نیمه انجام میدی؟ تو مسیر برگشت از سرکار کلی از مسیر رو پیاده میومدم و بازم خودم رو لعنت میکردم و فحش میدادم و اشک می ریختم. شبها قبل از خواب بعد از کلی گریه دعا میکردم که صبح بیدار نشم از خواب. در همین حالات بد روحی بودم که با دوستم رفتم پارک. کمی فقط کمی از حالاتم رو براش گفتم، بی رودرواسی گفت تو افسردگی داری، برو دکتر! اسم و شماره دکتر خودش رو برام فرستاد و من رفتم. با شروع مصرف دارو، باورتون نمیشه بعد از ۵-۶ روز که داشتم میرفتم سرکار، یه دفعه به خودم اومدم و دیدم که دیگه خودمو لعنت نمیکنم😊، بعد از اون همه چی تغییر کرد، زندگی روی خوشش رو بمن نشون داد. طوری شده بودم که مدیرعاملم ازم خیلی راضی بود، با دیدن یه گل ذوق میکردم، با اشتها غذا میخوردم، رابطه ام با خدا خیلی خوب شد و ..... تازه فهمیدم زندگی یعنی چی! بعد از دوره درمان، فقط قبل از دوران قاعدگی، دچار افسردگی میشدم و الانم گاهی میشم اما خودم متوجه میشم که الان وضعیتم طبیعی نیست و دوری میکنم از مباحث، آدم ها یا کارهایی که ناراحتم میکنه.
روضه باز نمی تونم بخونم دختر خانم ها توی رابطه تون با دختر های دیگه حد نگه دارید. نگید چون دختره منم دخترم هر مدلی می تونیم همدیگه رو لمس کنیم و رابطه عاطفی و جسمی داشته باشیم. کم کم دارم میرم توی تموم کردن رابطه سمّی دختر با دختر. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار ساله که اینطورم. قبلش فکر می کردم به خاطر اینه که مجردم اما الان یه ساله ازدواج کردم بازم افسردگی دارم
ذوقام پریدن ،هیچ حسی نسبت به هیچی ندارم ،درس نمیخونم ،ب پوچی رسیدم نمازام ی خط در میونن... الان انقد دلتنگ امام رضام و نمیتونم برم دوس دارم بشینم زار زااااررر گریه کنم خوشحال نمیشم ،خیلی کم... دوس دارم همش خودم وخودم باشم خیلی هم کم با کسی تو خانواده صحبت میکنم، همش هنزفری تو گوشمه:)💔
سلام منم افسردگی و تجربه کردم الانم دارم ولی هیچ کسی نمیدونه🙂 اون مدت که افسرده بودم هم به خاطر دیدن داغ عزیز هم به خاطر تموم کردن یه رابطه سمی و چندتا مشکل دیگه خیلی حالم بد بود جوری که روز و شب گریه میکردم حتی اگه به چیزیم فکر نمیکردم از چشمام اشک میومد نماز میخوندم و التماس میکردم که خدا مرگم و برسونه حتی از زور گریه و حال بد چندبار بیمارستانی شدم و توانایی نداشتم حتی سرپا نماز بخونم و نشسته میخوندم یه عالمه نذر و نیاز کردم که زودتر بمیرم... حتی تو خلوتم میگفتم حضرت عزرائیل من میدونم تو اینجا رفت و امد میکنی و به همه اهل بیت و خدا قسمش میدادم جون من و همون لحظه بگیره نمیتونستم غذا بخورم حتی آب بخورم جز سیاهی مطلق چیزی نمیدیدم رنگا دیگه واسم رنگی نداشت همه چیز سیاه بود ناامیدی محض! احساس پوچی خودمو از بدبختی بقل میکردم و گریه میکردم و به نظرم اوج بدبختی آدم اینه که دلش واسه خودش بسوزه من خیلی دلم واسه خودم میسوخت و کاری جز گریه ازم برنمیومد🙃