eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
136 دنبال‌کننده
886 عکس
547 ویدیو
102 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿٢﴾ این کتاب نازل شده از سوی خدای توانای شکست ناپذیر وحکیم است. (۲) إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿٣﴾ به یقین در آسمان ها و زمین برای مؤمنان نشانه هایی [بر ربوبیت، حکمت و قدرت خدا] ست؛ (۳) وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿٤﴾ و در آفرینش شما و آنچه از جنبندگان منتشر و پراکنده می کند، برای اهل یقین نشانه هایی [بر ربوبیت، حکمت و قدرت خدا] ست؛ (۴)
امام صادق(ع)در تفسیر نور الثقلین ضمن حدیثی، با ذکر این آیه اشاره می فرمایند که اعمال ما از کتابی که در مرتبه ای دیگر از هستی می باشد در این مرتبه نگاشته می شود: عَنْ‌ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَیْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنْ‌ «ن وَ الْقَلَمِ‌» قَالَ‌: إِنَّ‌ اللَّهَ‌ خَلَقَ‌ الْقَلَمَ‌ مِنْ‌ شَجَرَهٍ‌ فِی الْجَنَّهِ‌ یُقَالُ‌ لَهَا الْخُلْدُ، ثُمَّ‌ قَالَ‌ لِنَهْرٍ فِی الْجَنَّهِ‌: کُنْ‌ مِدَاداً فَجَمَدَ النَّهْرُ وَ کَانَ‌ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ‌ الثَّلْجِ‌ وَ أَحْلَى مِنَ‌ الشَّهْدِ، ثُمَّ‌ قَالَ‌ لِلْقَلَمِ‌: اکْتُبْ‌، قَالَ‌: یَا رَبِّ‌ مَا أَکْتُبُ‌؟ قَالَ‌: اکْتُبْ‌ مَا کَانَ‌ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ‌ إِلَى یَوْمِ‌ الْقِیَامَهِ‌، فَکَتَبَ‌ الْقَلَمُ‌ فِی رَقٍّ‌ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ‌ الْفِضَّهِ‌ وَ أَصْفَى مِنَ‌ الْیَاقُوتِ‌، ثُمَّ‌ طَوَاهُ‌ فَجَعَلَهُ‌ فِی رُکْنِ‌ الْعَرْشِ‌، ثُمَّ‌ خَتَمَ‌ عَلَى فَمِ‌ الْقَلَمِ‌ فَلَنْ‌ یَنْطِقْ‌ أَبَداً، فَهُوَ الْکِتَابُ‌ الْمَکْنُونُ‌ الَّذِی مِنْهُ‌ النُّسَخُ‌ کُلُّهَا، أَ وَ لَسْتُمْ‌ عَرَباً فَکَیْفَ‌ لاَ تَعْرِفُونَ‌ مَعْنَى الْکَلاَمِ‌ وَ أَحَدُکُمْ‌ یَقُولُ‌ لِصَاحِبِهِ‌ أَنْسَخُ‌ ذَلِکَ‌ الْکِتَابَ‌؟ أَ وَ لَیْسَ‌ إِنَّمَا یُنْسَخُ‌ مِنْ‌ کِتَابٍ‌ آخَرَ مِنَ‌ الْأَصْلِ‌؟ وَ هُوَ قَوْلُهُ‌: إِنّا کُنّا نَسْتَنْسِخُ‌ ما کُنْتُمْ‌ تَعْقِلُونَ‌ راوی می گوید که از امام صادق(ع) درباره ” ن و القلم” پرسیدم. ایشان فرمودند: خداوند قلم را از درختی در بهشت آفرید که به آن خُلد می گویند. سپس به رودی در بهشت امر کرد که مُرکَّب باش پس رود منجمد شد به طوری که سفید تر از برف و شیرین تر از شهد بود‌. سپس به قلم گفت بنویس. قلم گفت چه بنویسم؟ خداوند فرمود هر آنچه که بوده و خواهد بود تا روز قیامت. پس قلم در صفحه ای سفید تر از فضّه و شفاف تر از یاقوت نوشت و آن را پیچید و در پایه عرش قرار داد سپس خداوند بر دهان قلم مهر زد پس دیگر سخن نخواهد گفت. پس آن کتاب همان نوشته پنهانی است که تمام نسخه ها از آن نشئت می گیرد. مگر شما عرب نیستید؟پس چطور معنی این کلام را متوجه نمی شوید در حالی که یکی از خودتان به دوستش می گوید من از این کتاب نسخه بر می دارم. مگر نه این است که او از کتاب دیگری که کتاب اصلی است نسخه بر می دارد؟این همان فرموده خداوند است که می گوید ما اعمال شما را نسخه می کردیم. ملاحظه میکنید که درحدیث فوق قلم که یک مخلوق مجرد است به فرمان حق تعالی مراتب پایین تر خلقت را می نگارد و سپس دیگر چیزی نمی گوید بلکه مراتب خلقت از همان نسخه اصلی که قلم نگاشته است و در عرش خداوند یعنی جایگاه انسان کامل جای داده است به تدریج در عوالم پایین تر ظهور می کند، درست مثل شخصی که از یک کتاب اصلی نسخه برداری می کند.پس در مرتبه قبل از آفرینش که نسبت به جهان خلقت،حقیقت علم می باشد تمام حوادث روزگاران، گذشته است و چون آن مرتبه احاطه وجودی به عوالم پایین تر خلقت دارد حوادث را به طور مفصل در مراتب پایین تر هستی لایتناهی ظهور می دهد. پس در واقع آیه می گوید:آنچه را که شما انجام می دادید در واقع ما بودیم که از روی کتابی دیگر استنساخ می کردیم و توسط اعضا و جوارح شما در کتاب این عالم می نوشتیم.در واقع همانطور که قلم اعلی همه چیز را طبق مرتبه حقیقت علم خداوند نسبت به مخلوقات، در عرش خداوند نگاشته است، اعضا و جوارح ما نیز هر کدام به منزله یک قلم جزئی بوده اند که مطالب نگاشته شده در عرش را در مراتب پایین تر می نگارند؛ روی همین حساب هم امام صادق(ع) میفرمایند: ان افعال العباد مخلوقه خلق تقدیر لا خلق تکوین یعنی همانا کارهای بندگان از پیش خلق شده است به صورت خلق تقدیری نه خلق تکوینی؛البته خلق تقدیری در مراتب بعدی از علم خداوند تنزل می کند تا اینکه به صورت خلق تکوینی پیش چشمان ما ظهور می کند. از آنجاییکه دانستیم که حقیقت هر مرتبه از وجود به مرتبه قبلی باز می گردد چرا که مرتبه قبلی به مرتبه پس از خودش احاطه و علم دارد،پس حقیقت علم به اعمال ما مخلوقات نیز به احاطه وجودی خداوند در مرتبه ای پیش از عالم خارجی باز می گردد که مرتبه قضای کلی نام دارد و آن مرتبه نسبت به همه اشیاء احاطه قیومی دارد پس حقیقت علم به اعمال ما در آن مرتبه قرار دارد و اصولا تمام اشیاء از آن مرتبه در عالم آفرینش ظهور می کنند و دراین ظهور کردن ابتدا قدر الهی برایشان رخ می نماید و سپس بر اساس قضای جزئی تک تک اعمالشان رخ می دهد و همچنین نهایت امر هر یک از آنها نیز به صورت اجل مشخص می شود که کل این سرنوشت آنها در عالم خارجی یک ” کتاب” نام دارد که در روز قیامت حقیقت آن کتاب برای شخص ظهور میکند پس آنچه که در قیامت ظهور می کند همین چیزی است که در این دنیا می باشد و آن چیزی هم که در این دنیا می باشد همان چیزی است که در مرتبه علم خداوند پیش از این دنیا بوده است.
البته هرچند همه چیزها با تمام جزئیاتشان قبلا در حقیقت علم خدا یا همان قضای کلی معلوم بوده ولی ظهور نداشته است. در رابطه با توضیح بیشتر پیرامون خلق تکوینی و خلق تقدیری می توانید به مبحث”خلق”از مجموعه اصطلاحات رجوع بفرمایید. ذکر این نکته هم ضروری است که بر اساس این دست آیات و روایات هیچ جبری هم پیش نمی آید؛ چرا که همین اختیاری را هم که در خودمان مشاهده می کنیم در حقیقت علم خداوند لحاظ شده است و در آنجا مشخص است که ما با اختیار خویش سرنوشت خود را فلان طور می نویسیم و خداوند هم با مد نظر قرار دادن همان اختیار اعمال ما را در این عالم می نویسد. به بیان دیگر اختیار ما هم مثل سایر شئونات ما از حقیقت علم خداوند(=قضای کلی) در عالم خلقت متجلی می شود. خواننده محترم می تواند در رابطه با واکاوی و کنکاش بیشتر پیرامون جبر و اختیار به مبحث”توحید اختیار”از مجموعه وحدت وجود در قرآن و نیز پست های”امر بین الامرین”و”استطاعت”از مجموعه اصطلاحات رجوع بفرماید. در انتها این نکته را متذکر می شویم که اگر مرتبه علم خداوند را حقیقت علم نامیدیم آن را نسبت به عالم خارجی در نظر گرفتیم وگرنه حقیقت همان مرتبه علم خداوند هم در مرتبه قبل از خودش یعنی عالم اسمای حسنی می باشد و حقیقت اسمای حسنی نیز در احدیت ذاتی که سرچشمه علم است، فانی می شود و احدیت ذاتی هم با تمام مراتب وجودی تحت اشراف خودش در هویت غیبیه که همان حقیقت اصلی وجود است، مندک و متلاشی می گردد و اثری از آن باقی نمی ماند. پس حقیقت اصلی علم و وجود و حیات همان هویت غیبیه می باشد.
🔴 همسفر از قدیم گفتن اگه کسی رو خواستی بشناسی باهاش همسفر شو با یکی از دوستام  تازه آشنا شده بودم چندبار بهم گفته بود یه سفر با هم بریم، تا یه روز بهم گفت فردا میخوام برای انجام کاری برم شیراز اگر میای راهی شو صبح میام دنبالت سر وعده اومد در خونه مون سوئیچ ماشینشو دو دستی تعارف کرد گفت بفرما شما رانندگی کنید. گفتم ممنون؛ حالا خسته شدی من میشینم. رسیدیم عوارضی اتوبان خواستیم از دکه یه چیز خوردنی برا تو راه بگیریم. دو تا دکه بود گفت بیا از اون یکی بخریم. گفتم: این که نزدیکتره ؟!!! گفت: چون اون کمی دورتر دکه زده مشتری نداره از اون بگیریم تا کسب اونم بگرده... همانجا بهش گفتم کاش دو تا مسافر سوار کنیم هزینه بنزین در بیاد. گفت: این مسافرکش ها منتظر مسافرن، گناه دارن، روزیشون کم میشه. رسیدیم شيراز، پشت چراغ قرمز یه بچه 10ساله چندتا دستمال کاغذی داشبردی دستش بود. گفت 4 تا 5هزارتومن. 4تا ازش خرید. گفتم رفیق زیاد نیست گفت بیا دوتاش برای تو رفتی تهران بذار توماشین خراب نمیشه . گفت: میخواستم روزیش تامین بشه. گناه داره تو آفتاب وایساده. جلو شاهچراغ  هم از یه بچه یه کتاب دعا خرید. در برگشتن از زیارت یه پیرمرد دستگاه وزنه (ترازو) جلوش بود. یه کم رد شدیم، یه دفعه برگشت گفت میای خودمونو وزن کنیم؟ گفتم: من وزنمو  میدونم چقدره.  گفت: باشه منم میدونم اگه همه مثل من و تو اینجوری باشن این پیرمرد روزیش از کجا تامین بشه؟!!! گفتم: باشه یه پولی بهش بده بریم. گفت: نه، غرورش میشکنه، میشه گدایی؛ اینجوری میگه کاسبی کردم. یادمه در طول سفر اگه میخواستم در مورد یکی حرف بزنم، بحث رو عوض میکرد میگفت شاید اون شخص راضی نباشه در موردش حرف بزنیم و غیبتش رو کنیم... سرتونو درد نیارم کل سفر از این کارها زیاد انجام داد... حساب کردم کل خریداش به ۳۰۰ هزارتومانم نرسید. اما کلی آدمو خوشحال کرد. خیلی درس ها به من داد که بیش از صد هزار تومان می ارزید. میدونین شغل رفیق من چه بود؟!!! برق کش، لوله کش، تعمیرکارِ یخچال و کولر و آبگرمکن بود، و یه مغازه کوچک داشت. میدونین چه ماشینی داشت؟!!! پرایدِ 85 میدونین چن سالش بود؟!!! 34 سال... میدونین من چه کاره بودم؟!!! کارمند بانک بودم، باغ هم داشتم. میدونین چه ماشینی داشتم؟ زانتیا؛ و بهانه آوردم که ماشینم خرابه که اون ماشینشو بیاره.. دوستم یه جمله گفت که به دلم نشست: *دستهایی که کمک میکنن، مقدس تر از لبهایی هستن که دعا میکنن* بنده مخلص خدا بودن، به حرکت است نه ادعا کردن. دعا لازمه ، ولی آدمها در عمل سنجیده می شوند که چقدر جانب حق و عزت وآبرو و شرف دیگران را دارند.‌‌.. 👈🏻بعضیها بزرگوار به دنیا اومدن وبعضی جنون تخریب دارند لذا بعضی بخشنده و کریم النفس اند شرافت ذاتی دارند آبرومند وآبرو دارو آبرو مدارند شیطان را به خاک سیاه نشانده اند رفتارشان عزیز و نسبت به دیگران مدرسه ی عزت وشرف و بخشش وکرامت اند تا دیگران هم ازشون چیزایی یاد بگیرن... وگرنه مدعی آبرومندی زیاد است و در زمان آزمون دستها کوتاه....
هدیه امروزمان: با رفتن به آدرس زیر هر یک از مواردی را که برایتان آسانتر است انجام دهید و آن را ثبت کنید . https://iPorse.ir/6228343
14.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای طنز و خنده دار یک روحانی در مورد غسل و وضو گرفتن در برنامه حسینیه معلی 😂😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣
شخصی به نام «مهاجر بن اوس» كه همراه حر بود از وي پرسيد : «چه فكری در سر داری؟ آيا می‌خواهی به حسين حمله كنی؟» حر جوابی نداد و لرزه تمام اندام او را فرا گرفته بود. مهاجر گفت : «به خدا سوگند كه تو را تا به حال در چنين حالتی نديده‌ام. اگر از من نام دليرترين اهل كوفه را مي‌پرسيدند از تو نمی‌گذشتم». حر پاسخ داد : «والله خود را ميان بهشت و دوزخ مخير می‌بینم، و اگر مرا پاره پاره كنند يا بسوزانند چيزی را بر بهشت نمي‌گزينم». آنگاه اسب خويش را تازاند و به سوي كاروان امام(ع) شتافت. حر، وقتی به امام(ع) رسيد با ندامت دست بر سر گذاشت و گفت: «اللهم اليك أنبتُ فتب عليٌ، فقد ارعبتُ قلوب اوليائك و أولاد بنت نبيّك ـ خداوندا به سوی تو بازگشتم پس توبه مرا بپذير زيرا من بودم كه هول و هراس در دل دوستان تو و فرزندان دختر رسول تو افكندم». سپس شرمگينانه به امام(ع) عرض كرد: «فدای تو شوم ای پسر رسول خدا! من بودم كه راه بازگشت را بر تو بستم و عرصه را بر تو تنگ كردم چرا كه هرگز فكر نمي‌كردم اين مردم پيشنهاد تو را نپذيرند و كار را به اينجا بكشانند. به خدا سوگند كه اگر مي‌دانستم چنين مي‌شود هرگز راه را بر تو نمي‌گرفتم. اينك پشيمانم و از كرده خويش نزد خداوند توبه مي‌كنم. آيا من امكان توبه دارم؟» ميهمان بودی تو، اول من به رويت راه بستم/ چون ندانستم نبايد راه بر مهمان بگیرم آمدم اكنون كه قلب زينبت را شاد سازم/ تا كه از زهرا به محشر سرخط غفران بگیرم آمدم تا اصغرت را عذرخواه خويش سازم/ آمدم تا اكبرت را دست بر دامان بگیرم امام فرمود: «آری. خداوند توبه تو را بپذيرد! از اسب فرود آی». حر عرض كرد : «چون من نخستين كسي بودم كه به رويارويی تو آمدم مي‌خواهم پيش از همه در مقابل تو كشته شوم، شايد كه در روز حساب دستم در دست جدت قرار گيرد». دست رد بر سینه‌ام مگذار و بگذر از خطایم/ تا به راهت سینه را در معرض پیکان بگیرم امام(ع) به حر اذن جهاد داد. حر در مقابل حضرت ايستاد و خطاب به لشكر كوفه فرياد زد: «اي اهل كوفه! اين بنده‌ي صالح خدا را دعوت كرديد و وقتي آمد او را رها كرديد؟! به او گفتيد ما در راه تو جانبازي مي‌كنيم و وقتي آمد شمشير بر او كشيديد و نمي‌گذاريد در زمين پهناور خداوند به سويي رود؟ يهود و نصاري و مجوس از آب فرات مي‌نوشند و شما او را و زنان و دختران و خاندان او را از آن محروم كرده‌ايد؟ خداوند روز تشنگي بزرگ، شما را سيراب نكند چرا كه پاس حرمت محمد را نداشتيد». سپاهيان دشمن كه تاب و تحمل سخنان حر را نداشتند او را تيرباران كردند. پس حر، رجز خواندن آغاز كرد و همراه با «زهير» به لشكر دشمن حمله نمود و بسختي جنگيد و عده زيادي از دشمنان را كشت تا اينكه دسته جمعي بر او حمله كردند و وي را به شهادت رساندند. امام(ع) خود را به پيكر پاک حُر رساند و خطاب به او گفت: «ای حُر! براستی همانگونه كه نامت را نهاده‌اند در دنيا و آخرت حُر (آزاد و آزاده) هستی». آنگاه با دستمالي سر حر را كه از آن خون جاري بود بست. آری؛ امام حسين(ع) خود را به هر كدام از يارانش كه شهيد مي‌شدند مي‌رساند و پيكر پاكشان را در آغوش مي‌كشيد ؛ اما دل‌ها بسوزند و چشمان بگريند برای او كه تنها و بي كس در گودال قتلگاه افتاده و دشمن بر سينه‌اش نشسته بود... الا لعنة الله علی القوم الظالمين؛ و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون. .................... √ منابع اصلی: ۱. سيد بن طاووس؛ اللهوف في قتلی الطفوف؛ قم: منشورات الرضي، ۱۳۶۴. ۲. شيخ عباس قمی؛ نفس المهموم؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعرانی؛ قم: انتشارات ذوي‌القربی، ۱۳۷۸. ۳. اشعار فارسی، زبان حال هستند و برگرفته اند از جزوه آموزشی آداب مرثيه‌خوانی با عنوان طنين عشق ؛ تهيه و تنظيم مرتضی وافی؛ قم: انتشارات شفق، ۱۳۸۰ ---------- 🍀 محمد جواد حیدری
سخنرانی استاد حیدری کاشانی موضوع :درس توسعه وپیشرفت امشب شب ۲۱محرم ۱۴۰۵ قم خ فردوسی مسجد امام حسین علیه السلام
2.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوزش عجیب نماینده ضد ایرانی پارلمان اروپا از نفوذ باورهای امام خمینی در اروپا و هشدار به سران اروپایی "آنچه که در خیابانهای اروپا از بروکسل تا منچستر رخ می‌دهد دقیقا همان چیزی است که آیت‌الله خمینی 44 سال پیش وعده‌اش را داده بود اینکه آنها اسلام را به سراسر جهان صادر می‌کنند" @BisimchiMedia