⭕️ دیدگاه رهبری در امر به معروف و نهی از منکر(۱)
🔸بازخوانی اندیشه های رهبری(۱۴۳)
🔻قوام حکومت اسلامی و بقای حاکمیت اخیار، به این است که در جامعه امربهمعروف ونهی ازمنکر باشد.
🔻این، به معنای یک نظارت عمومی است؛
یک حضور عمومی است؛ یک همکاری عمومی است؛
یک معرفت بالا در همه است.
🔻والّا اگر ما امربهمعروف را در یک دایره محدود،
آن هم به وسیله افراد معلومی، زندانی کنیم،
دشمن هم در تبلیغات خودش بنا میکند سمپاشی کردن؛
که در ایران بناست از این به بعد، نسبت به زنهای بدحجاب، اینطور عمل شود!
🔻این واجبِ به این عظمت را، که قوام همه چیز به آن است،
بیاورند در دایرهای محدود،
در خیابانهای تهران؛
آن هم نسبت به چند نفر زنی که وضع حجابشان مثلاً درست نیست.
🔻این است معنای امر به معروف!؟
این است معنای حضور نیروهای مؤمن در صحنههای گوناگون جامعه!؟
🔻قضیه، بالاتر از این حرفهاست.
تخلّفها یک اندازه و یک نوع نیست.
تخلّفها، تخلّفهای فردی نیست.
🔻بالاترین تخلّفها، آن تخلّفها و جرایمی است که پایههای نظام را سست میکند.
🔻نومید کردن مردم، نومید کردن دلهای امیدوار، کجنشان دادنِ راه راست... (ادامه دارد)
▪️بیانات در دیدار جمعی از روحانیون در تاریخ :۱۳۷۱/۰۵/۰۷ - با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/rahbari1340
سلام سخنرانی امشب استادمحمد جواد حیدری کاشانی
قم مسجد امام حسین علیه السلام
🛑فوری
تکمیلی از حادثه تروریستی دوباره در شاهچراغ
خبرنگار تسنیم از شیراز گزارش داد:
🔹در عملیات تروریستی امروز در شاهچراغ شیراز تعداد تروریستها دو نفر بودهاند که تلاش کردهاند از باب المهدی وارد حرم شوند.
🔹این تروریستها در ادامه به سمت افراد حاضر در ورودی تیراندازی میکنند. یکی از تروریستها تاکنون دستگیر شده و فرد دیگر فعلاً متواری است.
گفته میشود که تاکنون چهار نفر در حادثه تروریستی شاهچراغ به شهادت رسیدهاند.
✅اخبار تهران 👇
https://eitaa.com/joinchat/2367422697Ccde4d4f394
سلام برادر
لینک ثبت نام اربعین
البته بعد تغییر میکنه
Samah.haj.ir
پاسخ درخور توجه و مستند و عاقلانه به ادعای حضور همه جور آدم در عزاداری امام حسین علیه السلام توسط حاج شیخ حسین انصاریان :
مجلس عزای امام حسین(ع) پذیرای همه نوع افکار است، اما نه همه نوع ابزار
شراب خوار هم شاید به مجلس امام حسین بیاید اما نه با شیشه شراب، قمارباز هم میتواند به مجلس امام حسین بیاید اما نه با آلات قمار
آن سگباز و میمونباز هم میتوانند به مجلس امام حسین بیایند اما نه با سگ و میمون
طبیعتا آن کسی هم که کاشف حجاب است و در خیابانها تننمایی میکند هم میتواند به مجلس امام حسین بیاید اما وقتی به مجلس امام حسین وارد شد حق ندارد با ابزار گناه و با تظاهر به گناه یعنی با سر لخت و یا تن لخت وارد شود. پس حتماً باید آداب پوشش را رعایت کند.
بله دستگاه امام حسین بزرگ است و پذیرای همه افکار و ادیان است. ولی قائده و قانون دارد، احترام دارد.
همه نوع آدمی حق دارد وارد مجلس امام حسین شود،حتی آن گنهکار هم حق دارد، اما هیچکس حق ندارد آداب این مجلس را به سخره گرفته و بیحرمتی کند.
هیچ کس حق ندارد با ابزار گناه و با تظاهر به گناه وارد این مجلس شود و حرمت این مجلس را بشکند و قبح زدایی کند.
مهمان حرمت دارد به شرط اینکه حرمت صاحب خانه را حفظ کند.
به امید بیداری از خواب غفلت سکوت کنندگان در برابر احکام الهی
وقتی که در یک مسئله کوچک مانند سیگار کشیدن صاحبخانه و یا میهمان به علت حساس بودن و مشکل با دود سیگار مراعات همدیگر را می کنند اما
چطور مدعی دوستی اهل بیت و امام حسین و ائمه اطهار علیهم السلام حاضر نیستند حجاب و یا عادت بد و خلاف شرع و گناه را چند ساعتی رعایت کند !!!
صلی الله علیک یا سید الساجدین
یا زین العابدین
یا علی بن الحسین
یا وصی الحسین
و یا رسول الحسین
و علی عمتک
عقیله بنی هاشم
زینب بنت علی
امینة الحسین
و رسولة الحسین
صلی الله علیکم اهل بیت النبوه اجمعین
السلام علی قلب زینب الصبور
و علی لسانها الشکور
باسمه تعالی
سلام علیک
از دیروز 21 مرداد 1402 بین من و یکی از محققان و اساتید بزرگوار حوزه علیمه قم مناظره ای در باره علم غیب غیر خدا شروع شد که هر قسمت اشکالات و پاسخها را به ترتیب به دوستان خواننده کانال معارف تشیع و گروه هایی که عضو هستم تقدیم میکنم، انتشار آن از سوی دیگران نیز بلا مانع است، برای اینکه نام استاد اشکال کننده برای احترام به او مخفی بماند از او به استاد مستشکل تعبیر می کنم و برای اختصار تعابیر تعارفی بین یکدیگر را نیز حذف می کنم.
(قسمت اول)
اشکال استاد مستشکل
(مشکل اصلی ما عدم توجه به علم کلام براساس منطق قرآن کریم است).
پاسخ باقریان
سلام علیک
دانشمند فرهیخته و گرامی جناب استاد...
جنابعالی فرمودی (مشکل اصلی ما عدم توجه به علم کلام براساس منطق قرآن کریم است).
لابد بحث اصلی در کبرای علم غیب غیر خدا در قرآن است.
(اولا) باید همه بدانیم که مقصود از علم غیب غیر خدا علم ذاتی در عرض علم خدا نیست، بلکه مقصود علم غیب با اذن و مصلحت خدا و نیز در صورت تعلق اراده غیر خدا است.
(ثانیا) آیاتی از قرآن کریم که در آنها برای غیر خدا اثبات علم غیب شده تقدیم می شود:
1. در مورد حضرت آدم علیه السلام فرمود: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الأسْماءَ كُلَّها...». )البقره: 31(.«و خدا همه نامها را به آدم تعليم داد...».
برخى از مفسران گفتهاند: مقصود از «أسماء»: مسمّيات است و در آيه مضافى در تقدير است؛ يعنى: خداوند مسمّاهاى نامها را به آدم ياد داد و اجناسى را كه خدا آفريده بود به او نماياند و به او ياد داد كه نام اين اسب، نام اين شتر و نام اين چنين و چنان است و حالات آنها و آنچه از منافع دينى و دنيايى كه به آنها مربوط بوده است را ياد داد. )الكشاف، ج 1، ص 126 – 127(.
اين در حالى بود كه فرشتگان نه آن نامها را مىدانستند و نه ويژگىهاى آنها را، از اينرو عاجزانه به خدا عرضه داشتند: «... سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إلاّ ما عَلَّمْتَنا...». )البقره: 32(.«... خدایا ما نمىدانيم جز آنچه را كه تو به ما ياد دادهاى...».
آيا دانستن نامهاى مخلوقات خدا و ويژگىهاى آنها براى كسى كه هيچگونه تعليم غير خدايى نديده است علم غيب نيست؟ چيزهايى را كه فرشتگان معترض به خلقت آدم نيز آنها را نمىدانستند، با اينكه آن فرشتگان از مقرّبان درگاه خدا و معصوم بودند خداوند از علم ويژه خود به آنان عنايت نكرد، تا آنجا كه - به سبب جهل به هدف خداوند از خلقت آدم علیه السلام - لب به اعتراض گشودند؛ ولى خدا به آدم علیه السلام دانش ويژه خود را عطا فرمود و همين موجب محكوميت و خضوع فرشتگان در پيشگاه خدا شد.
2. در باره ابراهيم علیه السلام فرمود: «وَ كَذلِكَ نُرى ابراهيمَ مَلَكوتَ السَّمواتِ وَالأرْضَ...». )الانعام: 75(.«و بدينگونه ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نمايانديم...».
3. در باره خضر علیه السلام فرمود: «... وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْما». )الكهف: 65(.«... و ما از جانب خود به او دانش داديم».
ثعلبى نوشته است: مقصود خضر است كه نام او بليا بن ملكان بن يقطين است و خضر لقب او بود. (الكشف والبيان، ج 6، ص 183(.
4. در باره يوسف علیه السلام در آن هنگام كه در زندان بود، از زبان او با مخاطب قرار دادن دو زندانى هم بند خود نقل كرده است: «... لايَأْتِيكُما طعامٌ تُرْزَقانِهِ إلاّ نَبَّأْتُكُما بِتَأْويلِهِ قَبْلَ اَنْ يَأْتِيَكُما ذلِكُما مِمّا عَلَّمَنى رَبّى...». )يوسف: 37(.
«... هيچ خوراكى كه روزى شما گردد به شما نمىرسد جز اينكه پيش از رسيدن آن به شما از حقيقت آن شما را خبر مىدهم...».
5. از زبان يعقوب علیه السلام - پس از رسيدن خبر زنده بودن يوسف - با خطاب به پسرانش نقل كرده است: «... أَلَمْ أَقُلْ لَكَمْ إنِّى أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ ما لاتَعْلَمُونَ». )يوسف: 96(. «... آيا من به شما نگفتم كه من از خدا چيزهايى مىدانم كه شما نمىدانيد».
6. از زبان عيسى علیه السلام نقل مىكند: «...وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فى بُيُوتِكُمْ...». )آل عمران: 49(.«و با اذن خدا... من از آنچه كه در خانههاى خود مىخوريد و ذخيره مىكنيد به شما خبر مىدهم».
7. در مورد آوردن تخت ملكه سبأ فرمود: «قالَ الَّذى عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إلَيْكَ طَرْفُكَ...». )النمل: 40(. «آنكس كه بهرهاى از كتاب خدا داشت گفت من آن را پيش از آنكه چشم بر هم بزنى نزد تو مىآورم...».
برخى گفتهاند كسى كه نزد او علم كتاب بود آصف بن برخيا كاتب سليمان علیه السلام بود الكشاف، ج 3، ص 367(، در حالى كه از پيامبران نبود، او به وسيله آن علم و قدرت توانست تخت ملكه سبأ را در يك چشم بر هم زدن نزد سليمان علیه السلام بياورد.
8. به همه مردم فرمود: «كَلاّ لَوْ تَعلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينَ * لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ». (التكاثر: 5 – 6(. «اگر شما علم يقين پيدا كنيد * آتش دوزخ را خواهيد ديد».
9. خطاب به پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: (ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْك) [آل عمران: 44 و یوسف: 102]. «(اینها از اخبار غیبی است که به تو وحی نمودهایم» و (تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هذا) [هود:49] «اين قصّه (از حضرت نوح) از خبرهاى غيبى است كه وحى كرديم بتو آنها را، و نبودى كه بدانى آنها را تو و نه قوم تو از پيش».
در ادامه اگر اشکال دارید مرقوم بفرمایید در فرصت مقتضی پاسخ تقدیم خواهم کرد.
(ادامه دارد)
فراگیری ویرایش در نود سالگی
ابوالفضل طریقه دار
در اتاق ویرایش نشسته بودم. تلفن زنگ خورد، برداشتم و سلام کردم. خودش را معرفی کرد و گفت: با آقای طریقه دار کار دارم. گفتم: خودم هستم. گفت: میخواهم پیش شما بیآیم. گفتم: شما آدرس بدهید تا خدمت برسم. نشانی موسسه ولی عصر را داد. همان روز به موسسه رفتم، به گرمی، پذیرایی کرد، روبه رویش نشستم. کتاب «انواع ویرایش» بنده، جلویش بود. گفت: از شما تشکر میکنم که این کتاب را نوشتهاید، ویرایش برای آثار فرهنگی و دینی، فن مفید و لازمی است و کتابها باید به صورت پاکیزه به دست علاقهمندان برسد. من مشغول مطالعه این کتاب شما هستم، جاهایی را که نفهمیدهام یادداشت کردهام تا از خودت بپرسم. میخواهم یکبار دیگر این کتاب را بخوانم و شما را خبر کنم تا از من امتحان ویرایش بگیرید. قصدم این نیست که ویراستار شوم، اما دوست دارم از موضوعات این فن، آگاه شوم و خودم هنگام نگارش، کمتر اشتباه کنم. وی جاهایی از کتاب را هم علامت زده بود و ابهامها و سوالهایی داشت که پرسید.
❗️ایشان آیتالله شیخ ابوالقاسم خزعلی، عضو مجلس خبرگان و از فقهای شورای نگهبان بود. بنده هیچگاه با مواضع سیاسیاش، همسویی نداشته و ندارم، اما از روحیه دانشپژوهی و فنآموزیاش، شگفت زده شدم که چگونه در نود سالگی و با وجود مشکلات جسمی، ازجمله کمشنوایی، به دنبال یادگیری ویرایش است. با خود گفتم: اگر به جای ایشان بودم به دنبال عبادت و استغفار و راز و نیاز بیشتر میرفتم، اکنون چه وقت یادگیری ویرایش است؟! در این افکار بودم که به یاد خاطره فقیه نامدار، ابوالحسن علی بن عیسی از ابوریحان بیرونی افتادم، که نوشته است: « لحظههایی پایانی عمر ابوریحان بر بالینش حاضر شدم، در آن حال از من پرسشی علمی کرد، گفتم: اکنون چه جای این پرسش است؟ گفت: ای مرد! کدامیک از این دو کار بهتر است: این مسئله را بدانم و بمیرم یا نادانسته از دنیا بروم؟ من آن مسئله را باز گفتم و فراگرفت و از نزد وی بازگشتم. هنوز بخشی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانه او برخاست».