7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یک راهکار جهت صرفه جویی اقتصادی هزینه سفر پر خیر و برکت اربعین با استفاده از سرویس های حمل و نقل عتبه امام حسین علیه السلام
جالبه من پارسال استفاده کردم خوب بود....
التماس دعا 🙏
☫﷽☫
راهکاراساسی توسعه فردی وپیشرفت اجتماعی جهل زدایی و علم محوری وعقلانیت است
از منظر اهل بیت علیهم السلام و احادیث ریشه تمام خیرات وبرکات علم وریشه تمام شرور و اختلافات و اتهامات جهل است.
العلم اصل کل خیر والجهل اصل کل شر
احیانا در استانه انتخابات مجلس ایران شاهد بد اخلاقی ها وتخریب ها وتحقیر هاخواهیم بود
این کشمکشها راجع به افکار، اشخاص و ادیان، واختلا ف ها در خصوص جناح بندی ها وسیستم حکمرانی ودر گیری خانوادگی هیچ گاه بکلی خاتمه نمیپذیردمگر عقلانیت وعلم حاکم گردد. ریشه بسیاری از اختلافات و اتهامات ونزاع ها جهل است.
وهر شر وپلیدی مولود جهل است
وراه درمانش علم وعقلانیت است
رسالت نهاد علم این است که افراد عاقل پرورش دهد وجامعه را اهل عقلانیت کند والا علم به تنهایی کافی نیست
رب عالم قد قتله جهله وعلمه لاینفع
شما افراد استاد دیده را با استاد ندیده مقایسه کنید شخصیت ایشان زمین تا اسمان متفاوت است
فرد استاد ندیده یک چیزهایی را پیش خودش میپندارد و به همان ها اکتفا میکند و نتیجه میگیرد.
کرده ای تاویل حرف بکر را
خویش را تاویل کن نی ذکر را
نوع فرمایش مخالفین برای آنست که پخته نیستند و استاد ندیدهاند.
فلاسفه الهی و متاله را مقایسه کنید با مخالفان آنان تا درجه اختلاف علمی، مقامی، اخلاقی و سیروسلوکی و آثاری آنها مشخص شود.
برای اشنایی بیشتر مراجعه کنید به مصاحبه علامه حسن حسن زاده املی
📚 مجله حوزه - مهر و آبان ۱۳۶۶، شماره ۲۲
محمد جواد حیدری
❤️ سیدالشهداء علیه السلام
رُوِيَ أَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع جَاءَهُ رَجُلٌ وَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَاصٍ وَ لَا أَصْبِرُ عَنِ الْمَعْصِيَةِ فَعِظْنِي بِمَوْعِظَةٍ فَقَالَ ع افْعَلْ خَمْسَةَ أَشْيَاءَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ فَأَوَّلُ ذَلِكَ لَا تَأْكُلْ رِزْقَ اللَّهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَ الثَّانِي اخْرُجْ مِنْ وَلَايَةِ اللَّهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَ الثَّالِثُ اطْلُبْ مَوْضِعاً لَا يَرَاكَ اللَّهُ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَ الرَّابِعُ إِذَا جَاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِيَقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَ الْخَامِسُ إِذَا أَدْخَلَكَ مَالِكٌ فِي النَّارِ فَلَا تَدْخُلْ فِي النَّارِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ.
🔹امام حسین علیه السلام
مردى آمد خدمت امام حسين عليه السلام و گفت مردى گناهكارم و نمىتوانم از گناه خودارى كنم مرا موعظه كن. امام عليه السلام در پاسخ فرمود: پنج كار انجام بده بعد هر چه خواستى گناه كن: ۱. روزی خدا را مخور و هر چه میخواهی گناه کن؛ ۲. از ولايت و قلمرو حكومت خدا بیرون برو و هر چه میخواهی گناه کن؛ ۳. جایی را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هر چه میخواهی گناه کن؛ ۴. وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو آمد او را از خود بران و هر چه میخواهی گناه کن؛ ۵. زمانی که مالک دوزخ تو را به سوی آتش میبرد در آتش وارد مشو و هر چه میخواهی گناه کن.
📚 بحارالأنوار، ج75، ص126
بیا از خاک بردار و سر دامن سرم بگذار
به پیش چشم دشمن پای بر چشم ترم بگذار
دگر چشم پر از خون است و جای بهر پایت نیست
بیا چشم انتظارم پا به چشم دگرم بگذار
بیا پروانه ی پروانه را ای شمع امضا کن
ندیدی گر اثر پا بر خاکسترم بگذار
به شکر این که گشتم کشته ات بر سجده افتادم
بیا با مِهر مُهرت بر نماز دیگرم بگذار
سجود عشق طولانی است من سر بر نمی دارم
اگر خواهی که برادر بیا پا بر سرم بگذار
علم آسا به دوش خود نهادم بار عشقت را
پس از من بار غم بروی دوش زینبم بگذار
مرا در کودکی مادر بلا گردان تو گرداند
اگر قابل نباشم منتی بر مادرم بگذار
اگر من آب می خوردم یقین خشنود می گشتی
نخوردم آب گر من ، در کنار اصغرم بگذار
#استاد_سازگار
غربت عالمان در محرم
افشین اعلا
پیشی گرفتن رونق محافل ذاکران بر مجالس عالمان و واعظان، نگران کننده است.
نمیخواهم جایگاه خطیر ذاکران و مادحان گرامی را انکار کنم؛ تنها میخواهم اولویت نقش عالمان دین را یادآور شوم.
شیعیان در طول قرنها از طریق منبر وعظ با معارف اهلبیت(ع) آشنا شدهاند. از همین طریق نیز مظلومیت خاندان رسالت را دریافتهاند و بر مصائب آنان گریستهاند.
مدح و مرثیه نیز به عنوان چاشنیبخش این مجالس با نواهای زیبا و مضامین شورآفرین در تداوم معارف و آموزههای عالمان دین و برازندهی فرهنگ و تمدن ریشهدار ایران اسلامی خلق شدهاند.
اینگونه نبوده است که ملاک مردم برای انتخاب محل عزاداری، سبک و شیوهی مداح مورد علاقهشان باشد و آوازهی مادحان، جاذبهی عالمان را تحتالشعاع قرار دهد. پیام عاشورا همواره از زبان روحانیت شیعه و محققان و دینپژوهان به نسلها منتقل شده است، آن هم در مجالسی فرهنگساز و هدایتگر که جوهر اصلی آنها مضمون و کلام بوده است، نه بانگ و نوا. در تمام این قرنها هنر شورآفرین مداحی حکم زینت محافل را داشته است. اما امروز شاهدیم که سکان این کشتی از دست عالمان ستانده شده و به دست مادحان سپرده شده است.
به تعبیر دیگر منبر واعظ جای خود را به کرسی مدح داده است. نه آنکه بگویم منبر تأثیر خود را از دست داده است.
اما آنچه که در آیینهای سوگواری میبینیم، غربت عالمان است و شهرت مادحان. هرچند خود علما نیز در پدید آمدن این وضع مقصرند.
چراکه سالهاست نهاد کهن و ریشهدار روحانیت با ظرفیت حقیقی خویش به میدان نمیآید و دیگر نشانی از مطهریها و فلسفیها نیست، اگر هم باشد کمتر به میدان میآیند.
شاید به تصور اینکه منبر جاذبهی کافی برای جذب مخاطبان سوگوار را ندارد، اما حضور تعداد انگشت شماری از سخنوران صاحبدل همچون شیخ حسین انصاریان گواه نادرست بودن این تصور است، چراکه محفل وعظ و روضهخوانیاش رونق خود را حفظ کرده و نیازمند چاشنی و زینت نیست.
هم معارف را میآموزد، هم با زبان دل مردم سخن میگوید. روضه های متین و سوزناکش نیز بیش از فریادها و حرکات نابرازنده، از مؤمنان اشک میستاند.
همینجا مثال دیگری بزنم و از ذکر مصادیق بگذرم. چون نمیخواهم با از قلم انداختن نام سایر علمای ارجمند، به آنان جفا کرده باشم.
همهی ما نوحهخوانی مرحوم کوثری را در حسینیهی جماران به یاد داریم.
پیری نورانی که کافی بود لب باز کند و ذکر مبارک السلام علیک یا اباعبدالله را از سینهی سوختهاش بر زبان آورد، تا در و دیوار حسینیه با امام و عزاداران به گریه بیفتند.
او از نسل آخرین ذاکرانی بود که همنسلان من محافلشان را درک کردهاند.
مادحان مخلصی که با نواهای اصیل اما ساده و سوزناک نوحه میخواندند.
نوحههایی که اگر عامیانه هم بود، با ادبیات پرمضمون فارسی پیوندی ناگزیر داشت.
حتی در روستاها شاهد مداحی ذاکرانی بودیم که بی هیچ تلاش و تقلایی، با سکینه و وقار، اشعار وزینی را در قالب نواهای محزون محلی و سنتی میخواندند و شور میآفریدند.
اما این سالها چه شده است که به جای آن نواهای آسمانی، از کوچه و خیابان و هیئت و رسانه، فریادهایی همراه با پژواک گوشخراش «اوسه اوسه» شنیده میشود؟
حتی گاه شاهد بالا و پایین پریدن مداحان و عزاداران هستیم.
حرکاتی که به هیچوجه در شأن پیروان اباعبدالله(ع) نیست.
باید به مروجان و دوستداران این شیوهها عرض کنم که این ساحت مقدس، عرصهی موسیقی نیست که بخواهیم بنا به ذائقهی مخاطب از نوع سنتیاش عبور کنیم و سبک پاپ آن را بیافرینیم. در این عرصه، بهروز بودن و جلب نظر نسل جوان به هر قیمتی خوب نیست.
اگر هم میخواهیم نوآوری کنیم باید به مضمون ناب بیندیشیم، نه آنکه به ادبیات نازل و حرکات موزون پناه ببریم.
در انتخاب اشعار نیز باید به گنجینهی ادبیات فارسی متکی بود، نه ترانههای سست با ملودیهای عجیب و غریب که ذائقهی نسل جوان را بهشدت تنزل داده است. در این میان بیشتر از همه، نگران جوانان شهرستانی هستم.
چراکه شیوههای رایج در پایتخت و تریبونهای رسمی، برای بسیاری از آنان جذابیت فوقالعادهای دارد. به همین دلیل در تقلید از برخی چهرههای مطرح، از یکدیگر سبقت گرفتهاند و در سوگواریهایشان نشانی از میراث گرانسنگ اقوام و نواحی باقی نمانده است.
پس مبادا برخی مداحان جوان که به مدد حمایتها و تشویقهای رسانهای و دولتی، طرفداران بسیار جمع کردهاند، گمان کنند ابراز اشتیاق جوانان نشانهی قوت کار آنهاست. برعکس، باید نگران شیوههای بدی باشند که خود در ترویج آن سهیم بودهاند.
آیا این عزیزان دقت کردهاند که سبک، لحن و حتی صدایشان شبیه هم شده است؟
آیا صاحبسبک بودن را فراموش کردهاند؟
چرا اغلب این عزیزان به تقلید از پیشکسوتانی که آنها نیز در شیوهی خواندن و فرهنگ رفتاری به