eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
140 دنبال‌کننده
878 عکس
543 ویدیو
101 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
درود بر شما استاد ارجمند. بله درست می فرمایید. چند نکته: 💢 ساحت علم، ساحت تخصص هاست. اگر هر حوزه ای را به دست متخصص آن حوزه دهند، (البته اگر برچسب نخورد.) می تواند نویدبخش آینده روشنی بود. 💢 اقتصاد هم از این حال بیرون نیست ولی برخی منافع خود را در این می بینند، افرادی باید سکاندار اقتصاد شوند که هم سو و هم اندیش آنان باشد. در صورتی که این مدیریت نیست، مدیریت درست آن است که؛ «بتوان از همه تخصص ها با همه سلایق بهره برد و حتی متخصصین مخالف سلیقه خود را در این زمینه همراه نمود و آنان را هم مدیریت نمود.» در صورتی که اینگونه نیست. 💢 برخی از حوزه ها به دلیل شرایط اقتضایی که دارند، نیاز به ثبات مدیریتی دارند، آموزش و پرورش، وزارت عتف و دانشگاه ها، وزارت اقتصاد و دارایی، وزارت بازرگانی (پیشین) و ... که بتوان در چندین سال به اهداف عالیه رسید، نه اینکه از وزیر، مدیر، رییس برنامه خواسته شود، برنامه زیبایی بنویسد ولی برای اجرای آن راه دیگری برود. در این زمینه دو پیشنهاد: ارگان ها، سازمان ها و بخش های نظارتی و ارزیابی عملکرد باید هر آن نحوه و میزان اجرای برنامه ها را پایش نموده و نقاط قوت تقویت و نقاط ضعف اصلاح شود. از آمارسازی غیرواقعی در همه حوزه ها جلوگیری شود. نمونه: گویا وزیر آموزش و پرورش کنونی هنوز وزارتش به 6 ماه نرسیده در برنامه استیضاح قرار دارد. یکی از بندهای مورد اشاره شکاف بین اهداف ارائه شده وزیر روز رأی گیری با برنامه های اجرایی ایشان است. بنابراین باید پرسید: زمانی که فردی مسئول بخشی می شود که مستقیم برای مردم و بویژه برای نسل آینده باید کار کند، چرا به راحتی هر کسی معرفی و حمایت می شود؟ اگر برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت وی همسو با سیاست های کلی کشور نیست و صرفا با رییس کابینه همسو است، چرا رای اعتماد گرفته است؟ به صورت قاعده در هر کشوری و با هر گونه حاکمیتی یک راه کلی و یک ساختار کلی برای مدیریت وجود دارد که باید بر پایه آن مدیریت درون بخشی و پیوندهای برون بخشی پیش برود، نمی شود سلیقه ای جراحی صورت داد که با آن جراحی، حوزه مورد نظر از زیر تیغ جراحی نیاید. جراح بزرگ و مدیر اگر جراحی نمی داند و تنها مدعی جراحی است، باید به فرمایش حضرتعالی از متخصصین بهره ببرد، اگر متخصص نیست، باید پرورش داد.
بسمه تعالی پرسش مهم قرآنی در قرآن کریم آمده است: « أفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ»(مؤمنون/۱۱۵) فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ( مؤمنون/۱۱۶) از آیه اول استفاده می‌شود که حیات دنیوی منهای حیات اخروی، عبث و بیهوده است. و از آیه دوم استفاده می شود نسبت دادن این عبث به خداوند با اوصاف و اسماء موجود در آیه ناسازگار است، به تعبیر دیگر در شأن خدای با این اوصاف نیست. پرسش جدی این است که چرا حیات دنیوی منهای حیات اخروی عبث و بیهود است؟ و چرا این انتساب در شأن خداوند نیست؟ پاسخ مرحوم علامه طباطبایی هرچند در ذیل این دو آیه بیاناتی دارند ولی به نظر حقیر چندان روشنگر و رسا نیست بیان ایشان در تفسیر سوره نبأ روشن تر و رساتر است. بیان ایشان در آنجا این است: تقریر الحجه:إن العالم المشهود...والنظام الجاری فیه و التدبیر المتقن الدقیق لأمورها من المحال أن يکون لعبا باطلا لاغایة لها ثابتة باقیة فمن الضروری أن یستعقب هذاالنظام المتحول المتغیر الداثر الی عالم ذی نظام ثابت باق، و أن یظهر فیه أثر الصلاح الذی تدعو إلیه الفطرةالإنسانیة والفساد الذی تردع عنه، و لم یظهر فی هذاالعالم المشهود اعنی سعادة المتقین و شقاءالمفسدین ، و من المحال أن یودع الله الفطرة دعوة غريزية أو ردعا غريزيا بالنسبة الي ما لا أثر له في الخارج و لاحظ له من الوقوع فهناك يوم يلقاه الأنسان و يجزي فيه علي عمله إن خيرا فخيرا و إن شرا فشرا .( المیزان، ج ۲۰ ، ص ۱۶۱ چاپ مدرسین) آنچه که از این عبارت می توان به دست آورد دو دلیل است : ۱- این عالم مشهود یکسره و دائماً در حال تغییر و تحول و دگرگونی و حدوث و زوال است چنین عالمی نمی تواند مقصود بالذات در آفرینش الهی باشد، به ناچار باید به دنبال این عالم، عالمی باشد که ویژگی‌های مقابل آن را داشته باشد یعنی عالمی که سراسر بقا و پایداری و دوام و ثبات است. ۲- در این عالم مشهود آثار و پیامدهای باورها و اعمال انسان ها چه خوب و درست و چه بد و نادرست، آنگونه که مناسب آنها است تجلی و تظاهر پیدا نمی‌کند، یعنی این عالم به گونه ای نیست که سعادت متقین و شقاوت مفسدین را آفتابی و آشکار کند، در حالی که فطرت انسانی خواهان عالمی است که دارای این ویژگی باشد یعنی عالمی که به صورت واضح و عیان، خوشبختی مومنان و متقیان و شقاوت و بدبختی مفسدان و ظالمان را به نمایش بگذارد. می‌دانیم که فطرت انسان که آفریده خدای حکیم و علیم است بیهوده و عبث نیست بنابراین مقتضای فطرت انسان، تحقق عالمی است که در ذات و طبیعت خود، متفاوت با این عالم باشد و سعادت و شقاوت انسان ها در آنجا به صورت آشکار تجلی پیدا کند. انتهی شهید مطهری در کتاب عدل الهی بیان خاصی دارد که قابل توجه است. بیان ایشان این است: همان گونه که جنین انسانی در رحم مادر دارای اعضا و جهازاتی است که تناسبی با نشئه جنینی ندارد ( مانند دست و پا و چشم و گوش و دستگاه گوارش و تنفس و ...) آفرینش این اعضا و جهازات در آن نشئه، با توجه به حکمت الهی، دلیل بر وجود نشئه دنیوی پس از تولد است که این اعضا و جهازات در آنجا کارایی دارد، به تعبیر بهتر اساساً این اعضا و جهازات برای آنجا ساخته شده اند. به همین نحو انسان‌ها در این عالم دنیا، دارای استعدادها و ظرفیت هایی برای شکوفایی و بالندگی شگفت انگیز و نیز امیال و خواست های بی پایان و جاودانه غریزی و فطری است که تناسبی با حیات محدود و فانی دنیوی ندارد، وجود این استعدادها و ظرفیت‌ها و امیال و خواسته‌ها با توجه به حکمت الهی در آفرینش انسان، خود بهترین دلیل بر بقای حیات انسان پس از مرگ در عالمی متناسب با آنهاست. همان گونه که با نبود حیات دنیوی پس از تولد، آن ساختار جنینی لغو و بیهوده است، با نبود حیات جاودانه اخروی، این ساختار باطنی انسان لغو و بیهوده خواهد بود. الحمدلله رب العالمین نیکزاد
اینم استدلالش: دین حقیقی (نه ادیان بشرساخته) محصول وحی خداوند متعال به انبیا است. اگه قرار باشه دین در کنار وحی محصول عقل بنده و شما هم باشه هدایت و راهنمایی خداوند متعال در معرض نقص و خطای احتمالی بشر قرار میگیره و حجت الهی ناتمام و ناقص خواهد بود. سؤال: اصلا با وجود عقل و علم و دانش بشر چرا از ضرورت دین بحث میکنیم؟! جواب: زیرا عقل و علم و دانش انسان غیر معصوم در معرض دو آفت «نقص» و «خطا» است. لذا انسان برای نجات خود نیازمند منبعی از معرفت و معارف و حقایق است که عاری از احتمال نقص و خطا باشد و آن منبع نمیتواند چیزی جز آموزه‌های مستقیم و بی واسطهٔ خداوند متعال باشد. هر منبع معرفتی غیر وحیانی اعم از عقلی و علمی بمعنای ساینتیفیک و عرفانی در معرض دو آفت مذکوره. القصه: بشر برای هدایت و نجاتش نیاز به معرفت ناب داره و معرفت ناب مبتنی بر وحی است نه عقل، نه حس، نه دل.
@rahimpoor_azghadi۳۰ تیر ۱۴۰۲ - طرحی برای فردا ۱۴۰۲ _ شبکه 1 - ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۲.mp3
زمان: حجم: 36.35M
استعمار علمی دانشگاهها و مغزهای جهان ⁉️ آیا دانشگاهها و دانشمندان کشورهای جهان در خدمت نیازها و مسائل و مشکلات بومی کشور خود هستند؛ یا تحت سیطره نظام درجه بندی و اعطای رتبه خارجی؟؟ 💸 مخارج هزینه های سنگین مالی و انسانی فعالیتهای پژوهشی از کجا تامین می شود؟؟ منافع آن نصیب چه کشورهایی می شود؟؟ ❌ مراکز قدرت دنیا چه بهره هایی از پایگاههای استناد علمی جهانی می برند؟؟ ▫️ رصد و پایش مسائل اجتماعی، مراکز پژوهشی و پژوهشگران کشورها ▫️ جهت دهی به مراکز علمی و دانشمندان ▫️ بی توجه کردن محققان، نسبت به نیازها و مسائل بومی ▫️ شناسایی نخبگان و فرار مغزها ▫️ و ... همگی با هزینه خود کشورها قصه پر غصه استعمار و استثمار شیک مغزها 👤 استاد رحیم‌پور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی پینوشت: 👈 رهبر معظم انقلاب و اسناد بالادستی، مکررا بر توجه به نیازها و مسائل بومی و استفاده از شاخصهای بومی ارزیابی و رتبه بندی نظام آموزش و پژوهش عالی کشور تاکید نموده اند. ❓با این وجود، اصرار وزارت علوم و وزارت بهداشت بر تداوم سلطه پایگاههای استناد علمی جهانی بر نظام آموزش و پژوهش کشور بخاطر چیست؟؟ قصور؟ تعارض منافع؟ نفوذ و خیانت؟ ⛔️ آیا در کشور ما، نهادهای بالادستی یا دستگاههای نظارتی فهیم و مسوولیت شناس، برای جلوگیری از این روال خائنانه و خانمان سوز مسوولیتی بر عهده ندارند؟؟ 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸افرادی که اهل_نمازشب هستند، حتماً این کلیپ رو ببینند، تا با این ذکر بعد از نماز وتر پاداشی عظیم نصیب شان شود... https://eitaa.com/joinchat/2670068018C8a8f279f8c
حکیمی زاهد دو سال قبل در چنین ایامی استاد علامه مرحوم محمد رضا حکیمی روی در نقاب خاک کشید و روحش به جوار رحمت الهی پرواز کرد. وی محققی ژرف اندیش و نویسنده ای متعهد بود که عمری را در راه بیدارگری و احیای عدالت و اقامه قسط گذاشت و زندگانی بسیار زاهدانه ای داشت. او سال ها از محضر بزرگان علم و اندیشه و معرفت اسلامی حوزه علمیه خراسان کسب فیض کرده و از مُجَدِّدانِ مکتب معارفی خراسان، مشهور به مکتب تفکیک به شمار می رفت تفکری که معتقد به جدایی دین از فلسفه است ولی او همچون آمیرزا مهدی اصفهانی بزرگ این مکتب، علی رغم جلالت مقام و تفاوت مشرب فکری و مسیر علمی، برای حضرت امام احترامی فوق العاده قائل بود. همواره از امام به نیکی یاد می کرد و ایشان نیز او را بزرگ شمرده و نزد امام فردی موثق و عالم شمرده می شد. یادگار گرامی حضرت امام جناب حاج سید حسن خمینی از حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی نقل می کند:«در محضر آقا میرزا مهدی اصفهانی بودیم که سید جوانی حدودا ۴۰ ساله وارد شد، ناگهان میرزا مهدی اصفهانی با آن عظمت علمی و مقامات معنوی و کِبَر سن خم شد و دست این سید را بوسید. همه شاگردان از این کار استاد تعجب کردند که این سید کیست که این گونه مورد احترام شخصیتی چون آمیرزا مهدی اصفهانی قرار گرفته است؟استاد با دیدن این صحنه فرمودند: ایشان حاج آقا روح الله خمینی هستند. بنده تا کتاب کشف الاسرار ایشان را خواندم قسم خوردم هرگاه ایشان را ببینم دست او را ببوسم..."من معتقدم«خمینی» هنوز شناخته نشده! استاد حکیمی سال ها شاگرد مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی بود، کسی که خود استوانه تقوی و معرفت و در عین حال مستغرق در عوالم روحانی و معنوی بود، اما هیچگاه از انجام تکالیف سیاسی و اجتماعی غفلت نمی کرد. وی از همان ابتدای شروع نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ حکم کرد. «حاج آقا روح الله در همه زمین مرجع است و همه باید به ایشان رجوع کنند!» و پیوسته از ایشان حمایت کامل داشت و حتی تصویر امام خمینی (ره) را در منزل خود که محل آمد و شد روحانیون و طلاب بود، در بالای سر خود نصب کرده بود. مرحوم حجه الاسلام و المسلمین اسماعیل فردوسی پور در خاطرات خود می گوید: بعد از آزادی حضرت امام از زندان در فروردین 1343 تعدادی از بازاریهای مشهد خدمت مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی آمدند و گفتند که: ما می‏خواهیم قم برویم و خدمت امام برسیم و دلمان می‏خواهد که در خدمت شما باشیم. ایشان هم موافقت کردند. در حدود 40 نفر از انقلابیون مشهد، آنهایی که افراد فعالی بودند بلیط قطار گرفتند من هم در خدمتشان بودم ابتدا تهران آمدیم و حدود یک هفته در تهران بودیم و بعد از یک هفته عازم قم شدیم و خدمت امام مشرف شدیم. نزدیک قم که رسیدیم یکی از همراهان از حاج شیخ سؤال کرد که آقا اول می‏رویم خدمت امام یا زیارت حضرت معصومه(س)؟ ایشان گفت: اول هدف ما زیارت حضرت معصومه(س) است بعد خدمت امام می‏رویم. در بین راه توقفی کردیم تا اینکه اتوبوس بازاریها هم برسد و همه با هم به شهر قم برسیم. به محض ورود این هیأت، قم به هم ‏خورد و تعطیل شد. یک عده فکر کرده بودند که آیت‌الله العظمی میلانی آمده است و استقبال خیلی گرمی از ما کردند. حاج شیخ هم پیرمرد بود و هم مریض احوال، مجبور بودیم ایشان را تا منزل امام با ماشین ببریم. ماشینی تهیه کردند و آمد و ایشان سوار شدند، منتهی گفتیم ماشین را خاموش کن. ماشین خاموش بود و با دنده خلاص حرکت می‌کرد البته با دست ماشین را هل می‏دادند تا به خانه امام رسیدیم. وارد منزل امام که شدیم آنجا مجلس خیلی جالبی شد ...امام رو کردند به آقایانی که آنجا بودند، مثل آیت‌الله خزعلی، آقای شیخ علی ‏اصغر مروارید و فرمودند که شما از آقایان تشکر کنید. آیت‌الله خزعلی بلند شدند و صحبت کردند، سخن بسیار ادبی و جالبی کردند....بعد از آیت‌الله خزعلی امام به آقای مروارید رو کردند و گفتند: شما از مردم تشکر کنید. ایشان هم بلند شد و تشکر کرد و این مجلس اینجا ختم شد. این ملاقات ده تا پانزده روز بعد از آزادی امام بود، بعد از آن مجلس، حضرت امام، مردم را بدرقه کردند ما هم خداحافظی کردیم و به مشهد مراجعت نمودیم. آیت‌الله حاج شیخ مجتبی قزوینی فرمودند من در منزل آیت‌الله خزعلی می‏مانم....در یک بعداز ظهری آقایان علمای آن روز قم از مراجع و غیر مراجع و مدرسین به دیدن مرحوم حاج شیخ در منزل آیت‌الله خزعلی آمدند. اول کسی که آمد آیت ‏الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی بود، همینطور آیت ‏الله سید کاظم شریعتمداری آمد، البته آیت‏ الله سید محمد رضا گلپایگانی مریض بود، و نیامد، بقیه مدرسین آمدند و آنجا من یادم هست که آیت ‏الله ناصر مکارم شیرازی و آیت ‏الله محمدمهدی ربانی املشی و بعضی دیگر از آقایان، سخنرانی کردند.
هفتم صفرشهادت امام حسن علیه السلام ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد آتش این زهر آبی روی آتش بوده است آتشی دیگر دل شعله ورم را زخم کرد روضه‌خوانی میکنم هرروزوشب درخلوتم روضه‌ی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد این مصیبت‌نامه را جز من نمیداند کسی دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد حوریه حتی نسیمی بر رخش دارد ضرر باد گلبرگ گل پیغمبرم‌ را زخم کرد سال‌ها گریان داغ ضربت یک سیلی ام ضربه‌ای محکم که روی‌مادرم را زخم کرد با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود مادرم درکوچه راه خانه را گم کرده بود
*اگر مردی بیا ایران و زن باش !* سروده‌ای نو از : *دکتر شفیعی کدکنی* 🤲🤲🤲   بیا ای دوست اینجا در وطن باش !  شریک رنج و شادی‌های من باش !  زنان اینجا چو شیر شرزه کوشند  اگر مردی، بیا اینجا و زن باش !   سياووش ! آي بیژن ! آی فرهاد !  منيژه يا نسيم و ياسمن باش !   اگر مردی بيا ايران چو زن‌ها  حريف اژدها و اهرمن باش !   ببين اينجا سپاه كرگدن‌هاست  اگر شيری، حريف كرگدن باش !   اگر رودابه‌ای، در جنگ شيخان  نه يك تن، بلكه صدها تهمتن باش !   به پيش صد حريف ناجوانمرد  چو يك زن، اهل جنگ تن‌به‌تن باش !   به هر گوشه كمين كرده گرازی  مهيّای ز هر سو تاختن باش !   به جنگ گرگِ تا دندان مسلح  زره وا كرده، يك‌تا پيرهن باش !   به دست دشمنان تيغ و اسيد است  بيا آماده بهر سوختن باش !   ز سوز آتش سطل اسيدش  بيا بی‌چشم ‌و‌ بيني، بی‌دهن باش !   كهن شد شير آهنكوهِ مردی  بيا تو شير آهنكوه زن باش !   دفاع از خويش كن پيش مهاجم  سپس در رقص، آويز از رسن باش !   جوانمردی دگر رسمی کهن شد  جوان‌زن باش و هم سنّت‌شكن باش !   "دليری" اين زمان در يك كلام است  اگر مردی بيا ايران و زن باش !   درود بر دلیر زنان سرزمینم
محشور شدن با امام حسین علیه‌السلام 🔹قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : إنَّ فُلانا أخبَرَني أنَّهُ قالَ لَكَ : إنّي حَجَجتُ تِسعَ عَشرَةَ حَجَّةً وتِسعَ عَشرَةَ عُمرَةً، فَقُلتَ لَهُ: حُجَّ حَجَّةً اُخرى وَاعتَمِر عُمرَةً اُخرى يُكتَب لَكَ زِيارَةُ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام. فَقالَ : أيُّما أحَبُّ إلَيكَ أن تَحُجَّ عِشرينَ حَجَّةً وتَعتَمِرَ عِشرينَ عُمرَةً أو تُحشَرَ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام؟ فَقُلتُ : لا، بَل اُحشَرُ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام قالَ : فَزُر أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام . 📚تهذيب الأحكام : ج۶ ص۴۸ ح۱۰۵ به امام صادق عليه السلام عرض کردم: فلانى به من خبر داد كه به شما گفته: من، نوزده حج و نوزده عمره گزارده ام، و شما به او فرموده اید : «يك حج و يك عمره ديگر بگزار، تا ثواب زيارت قبر حسين عليه السلام برايت نوشته شود» . امام عليه السلام فرمودند: «كدام يك را بيشتر دوست مى دارى؟ اين كه بيست حج و بيست عمره بگزارى يا با حسين عليه السلام محشور شوى»؟عرض کردم: نه؛ با حسين عليه السلام محشور شوم فرمودند: «پس ابا عبد اللّه الحسين عليه‌السلام را زيارت كن».
🔰 امامِ مهربان 🔹از امام صادق عليه السلام درباره علّت ايستادن، هنگام یاد لقب «قائم» - كه از القاب امام زمان علیه‌السلام است - سؤال شد؛ 🔻فرمودند: زيرا او غيبتى طولانى دارد و از بسيارى مهر و محبّت نسبت به دوستان خود، به هر يك از آنان كه او را با اين لقب بخواند، نظر مى‌كند؛ چرا كه اين نام، يادآور شُكوه دولت او و افسوس بر غربتش خواهد بود. 🔸و از آداب تعظیم امام علیه‌السلام اين است كه بنده‌ی فروتن، هنگامی که مولاى بزرگوارش به او می‌نگرد، بايستد و از خداوند، ظهور او را تمنّا کند». 📚موسوعه شریف منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر علیه‌السلام، تألیف آیت اللّه العظمى صافی گلپایگانی؛ جلد ۳ (از ۳جلدی)، ص۲۱۹-۲۱۸. 🔰 به كانال نُورُ البَصَرِ في مُنتَخَبِ الأَثَرِ بپیوندید: 🌐 https://eitaa.com/noorolbasar
امام جعفر صادق علیه‌السلام فرمودند: هر کس آبی بیاشامد و جدم حسین علیه‌السلام را یاد کند و بر قاتلین او لعن و نفرین نماید، خداوند صد هزار حسنه برایش بنویسد و صد هزار گناه او را بیامرزد، و او را در جایگاه‌های بلند جای دهد و مانند این است که صد هزار بنده را آزاد کرده باشد. پس او در‌ روز‌ قیامت با دلی شاد و چهره‌ای خندان محشور می‌شود. منتهی الامال صفحه ۳۴۳ السلام علی العطشان 😭
استاد علی اکبر رائفی پور : ◼️از تمامی تاریخهایی که برای شهادت امام حسن (ع) نقل شده، ۷ صفر ارجحیت دارد. پس چرا تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) در ۲۸ صفر فراگیر شد؟ ◼️ در زمان صفویه، شهادت امام حسن مجتبی (ع) در ۷ صفر تعطیل رسمی بود. تا اینکه در زمان ناصرالدین شاه، تولد ناصرالدین شاه مصادف با ۶ صفر بود، برای اینکه تولدش در شب شهادت امام حسن نباشد، عده ای را اجیر کرد تا در تاریخ دست برده و شهادت امام حسن را در تاریخ ۲۸ صفر برگزار کنند و ولادت امام کاظم که در ۷ صفر با سندی ضعیف اعلام شد در این تاریخ برگزار شود. ◼️ نکته جالبتر اینکه فقط ایرانی ها ۲۸ صفر را شهادت امام حسن می گیرند