eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
137 دنبال‌کننده
884 عکس
545 ویدیو
102 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️این چه وضعیتی است؟ ▫️چه وضعیتی آقای رجایی؟ ▪️آسفالت کوچه را می گویم! ▫️ببخشید، بد آسفالت کرده اند؟ می گویم درست کنند. ▪️نه آقا! هیچ کوچه ای آسفالت نشده آنوقت آمده اید کوچه ما را درست کرده اید. ▫️آخر شما ... ▪️آخر نداره. این ها اخلاق طاغوتی است ما که با اسم کاری نداشتیم؛ مشکلمان با رسم بود.
فهمیده بود پدر در خرج تحصیل محمد رضا مانده، کسی نمی دانست «محمدجواد» این پول ها را چطور پس انداز می کند و برای مخارج برادر میفرستند اما... خدا که می دانست. ذخیره کرایه تاکسی و به جایش دو ساعت پیاده روی، غذا هم که ...  می شد گاهی نخورد؛
همه خوشحالند از انتخابی که کرده اند؛ رئیس جمهور رجایی و نخست وزیر هم باهنر ... صدای انفجار تن خیلی ها را لرزاند، خیلی­هایی که دو ماه قبل تابوت بهشتی و یارانش را بر دوش حمل کرده بودند. این بار نوبت پر زدن رجایی بود و باهنر. چه کشیدند این ملت...
محمد ابراهیم اصلEbrahimiAsl-ShiriniDonya.mp3
زمان: حجم: 8.68M
ازعمق جان بگو لبیک یاحسین با هرتوان بگو لبیک یاحسین با یاد نغمه ی هل من معین او با عرشیان بگو لبیک یاحسین گرکه زمین شود پر از یزیدیان با آسمان بگو لبیک یاحسین بریاری امام فرقی نمی کند با هرزبان بگو لبیک یاحسین درس نماز را از او فرابگیر وقت اذان بگو لبیک یاحسین گاهی حبیب باش گاهی زهیر باش گه توأمان بگو لبیک یاحسین سوریه وعراق ایران ویا یمن درهرمکان بگو لبیک یاحسین مثل مدافعان جان رابه کف بگیر با نقد جان بگو لبیک یاحسین گه درهمایشی مانند اربعین با زائران بگو لبیک یاحسین با یاد غربتش در دشت کربلا گریه کنان بگو لبیک یاحسین مثل وفایی نغمه سرای دین درهربیان بگو لبیک یاحسین سیدهاشم وفایی
این جمله انیشتین رو باید قاب کنیم بزنیم بالا سرمون بی‌شک موفق ‌میشیم: از آدمای منفی دور بمونید، اونا برای هر راه حلی یه مشکل پیدا میکنن!
؟4_5996685234765041976.mp3
زمان: حجم: 5.85M
آنکس که بداند و بخواهد که بداند خود را به بلندای سعادت برساند آنکس که بداند و بداند که بداند اسب شرف(طرب) از گنبد گردون بجهاند آنکس که بداند و نداند که بداند با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به مقصد برساند آنکس که نداند و بخواهد که بداند جان و تن خود را ز جهالت برهاند آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند 👤ملا احمد نراقی 📚معراج السعاده
1.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫شب 🌸داستان زندگی ماست 💫گاهی پر نور، 🌸گاهی کم نور میشود 💫اما بخاطر بسپار هر آفتابی 🌸غروبی دارد و هر غروبی طلوعی 💫قرنهاست که هیچ شبی 🌸بی صبح شدن نمانده است 💫به امیــد 🌸طلـوع آرزوهایتان شبتون پراز نور الهی 🌸
2.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویری از انبوه جمعیت زائران در پایانه مرزی شلمچه برای ورود به کشور عراق ۱۰ روز مانده به اربعین ------------------------------------- ☑️اولین نفر از قم با خبر شوید اخبارموثق |جذاب |فوری قـم👇 💢 http://eitaa.com/joinchat/1031798786C1a8f8517c9
بسم الله الرحمن الرحیم تار وجود ما نیز نیاز به تعمیر داره اشاره چیستی وچرایی وچگونگی تار وجود فرصت دیگری می طلبد که انشاالله حضوری در جلسه زیارت عاشورا مطرح خواهد شد اما قصه از این قرار است: تار زن بود، آمده بود بازار اصفهان. پیرمردی را دید، از او سراغ تارسازِ خوب گرفت. تارش خراب شده بود و می خواست تعمیر کند. پیرمرد گفت: یحیای ارمنی استاد این کاره، او تار ساز ماهری است پیرمرد نگاهی عمیق به چهره او انداخت و گفت: حالا که فهمیدی تارت رو کجا ببری، بگو ببینم اگه تار وجودت نیاز به تعمیر داشته باشه، پیش کی می بریش؟! تارزن همانطور که مقابل پیرمرد ایستاده بود، شنیده هایش را مرور می‌کرد: تار وجودم!!! آیا نیاز به تعمیر داره یا نه!!! اصلا تار وجودم چیه؟؟؟شاید نیاز به تعمیر داره و من نمی دانم!!! کجا باید بروم و اصلاحش کنم؟؟؟ زبان باز کرد و به پيرمرد گفت: برای کوک کردن تار وجودم کجا باید بروم؟! پیرمرد به سمتی اشاره کرد و گفت: مدرسه صدر اصفهان! اونجا می توانی تار وجودت رو کوک کنی! آن موقع، چهل ساله بود و جهانگیر نام داشت آن پیرمرد که او را راهنمای کرد هم معروف به همای شیرازی بود. جهانگیر در حالی که متأثر از گفته همای شیرازی بود، راه خویش را گرفت و در بازار دید جماعتی اطراف شخصی که بسیار خضوع و خشوع داشت گرفته اند و به وی ادای احترام می کنند. علت را جویا شد! گفتند: یکی از علمای اصفهان است. همان جا تصمیمش را گرفت. تارش را رها کرد و در چهل سالگی راهی مدرسه طلاب شد، او رفت به مدرسه صدر و گفت: آمده‌ام تار وجودم را کوک کنم! در قسمت شرقی، حجره ای به او دادند. او با عشق و علاقه زیاد پی تحصیل رفت و در همان سن بالا به سرعت درجات رفیع طی کرد و از علمای بزرگ زمان شد. خدا می خواست، جهانگیر فقط ساز بندگی بنوازد، دستش را گرفت و راه درست جلوی او نهاد. او سال ها در اصفهان، شاگرد علامه محمدرضا قمشه ای بود. کلاه و لباس پوستی داشت، با موهایی نسبتاً بلند. از وقتی رفت حوزه اصفهان، تا آخر عمر، لباس ساده ایل می پوشید. زود استاد شد. آیت الله بروجردی، آیت الله شاه آبادی، مرحوم نخودکی و ... شاگردهای او بودند. با آنکه او مجتهد شده بود، هیچ وقت کلاه پوستی جهانگیر تبدیل به عمامه نشد، مگر موقع امامت جماعت که با شال کمرش، عمامه ای درست می کرد. تاملات محمد جواد حیدری در تار وجود @MohammadJavadHeidari                             
شیخی عارف و سخنوری توانا روزی به مغازۀ بقالی در بازار رفت و خواست مقداری گردو بخرد. قیمت گردو را پرسید. بقال پیمانه را داد و به شیخ گفت: گردو‌ها را دستت بگیر و سبک سنگین کن و هر کدام وزنی نداشت (پوچ بود) جدا کن. شیخ سؤال کرد: چرا چنین لطفی در حق من می‌کنید؟! (گردوی سالم را به من و خراب را به دیگران می‌فروشی!!!) بقال گفت: شما عالم و خطیبی باسواد هستید. من مطالب زیادی از شما یاد گرفته‌ام و به وجود شما افتخار می‌کنم و می‌خواهم جبران علم کنم. شیخ آه سردی کشید و سری به تأسف تکان داد و پیمانه را به بقال داد و گفت: این همه من در منبر، از انصاف سخن گفتم؛ بهای علم من آن بود که مانند دیگران، گردو به پیمانه برای من می‌کشیدی نه این که اختیار انتخاب دهی و چنین پیشنهادی به من بدهی!!! احترام مرا زمانی نگه داشته بودی که آنچه را در پای منبرم شنیده بودی استفاده و عمل می‌کردی؛ و مرا نیازی به جبران حق‌الزحمه علم‌ام با مقداری گردوی پُرمغز نبود. وای بر حال من که بر پای منبر من چنین کسانی می‌نشینند!!!
سید رضا نریمانیfabke-alal-hossein-320.mp3
زمان: حجم: 10.93M
صدای کرب‌وبلای حسین می‌آید به هوش باش، صدای حسین می‌آید.. یکی به پای ترک خورده و پر از تاول به شوق بوسه به پای حسین می‌آید یکی به منصب سقّایی است و مشک به دوش به سوی واعطشای حسین می‌آید یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر به نیّت اُسرای حسین می‌آید یکی به هروله با دستۀ طُوَیرجیان مگر به سعی و صفای حسین می‌آید توان آمدن کربلا نداشت یکی به دست کارگشای حسین، می‌آید یکی خیال نمی‌کرد قسمتش باشد می‌آید و به دعای حسین می‌آید مسیحی، اهل تسنّن، سیاه و سرخ و سفید هرآن‌که هست، برای حسین می‌آید خوشا زیارت آن‌کس که بعد برگشتن به پرسشِ فقرای حسین می‌آید.. شهید کوچۀ ما بین کاروان با ماست به دیدن شهدای حسین می‌آید.. دم ورودی کرب‌وبلا چه غوغایی‌ست نوای نوحه‌سرای حسین می‌آید عمود آخر جاده‌ست و روضه‌خوان می‌گفت جواب أدرک أخای حسین می‌آید حسین داغ دلش تازه است و عبّاسش به پیشواز، به جای حسین می‌آید.. به گوش باش، عزیز حسین در راه است به هوش باش، صدای حسین می‌آید مهدی جهاندار
آداب کوی جانان.pdf
حجم: 6.92M
📚 کتاب 🖌نویسنده 📝ترجمه آداب زیارت امام حسین علیه السلام. ترجمه کتاب ادب الزائر. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59